خانه‌ی پوشالی؛ چرا نتفلیکس دیگر آن محبوبیت گذشته را ندارد؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
شاخص

هر عصر با ابتکارات عمده‌ای که در آن دوره صورت گرفته تعریف می‌شود، و گاهی وقت‌ها تنها یک شرکت کل این بار را به دوش می‌کشد. شرکت فورد در بیش از یک قرن پیش و ویرجین در دهه‌ی ۱۹۸۰، نمونه‌هایی از این دست هستند. آن‌ها ایده‌های تجاری هستند که  به دلیل موفقیت‌شان، به تعریف کاملی از لحظه‌ی پیشرفت در دوره‌ی خودشان تبدیل می‌شوند. البته شرکت‌های دیگری مثل دلورین و مای‌اسپیس هم بودند که همان آینده‌نگری را متنها با عمر کوتاه‌تری داشتند.

تا همین چند وقت پیش، همه داشتند از نتفلیکس و انقلاب عظیمش لذت می‌بردند، دلیل این لذت هم بیشتر به خاطر نحوه‌ی ارائه‌ی نتفلیکس از فرآیند استریم بود، و نه چیزی که واقعا بود. در باور مردم نتفلیکس به علت دسترسی راحت، حساب مشترک برای خانواده و کنار گذاشتن آن میان‌پرده‌های تبلیغاتی سطحی، به جایگاه متمایزی رسیده بود. این سرویس خیلی سریع به یک رابطه‌ی عاطفی با مصرف کنندگانش رسید، مخصوصا در طول دوران سیاه قرنطینه. در آن انزوای عذاب‌آور، افراد در خانه با سریال‌هایی چون «تاج»، «چیزهای عجیب»، «بریجرتون»، «خانه‌ی کاغذی»، «لوپن»، «کارگزار مرا خبر کنید» یا «بازی مرکب»، تسلی می‌یافتند. در حقیقت، الان ده سال است که آرشیو نتفلیکس به یکی از موضوعات اصلی بحث‌های مردم بریتانیا تبدیل شده و حتی بعضی وقت‌ها به موضوع اول بقیه‌ی کشورهای جهان هم بدل می‌شود.

به همین دلیل وقتی چند وقت قبل رید هستینگز، مدیر اجرایی ارشد نتفلیکس اعلام کرد که در سه ماهه‌ی اول سال ۲۰۰ هزار مشترک خود را از دست داده‌اند، هواداران این سرویس مجبور شدند یک بازنگری در سازوکار نتفلیکس داشته باشند. در نتیجه‌ی چنین کاهشی، ارزش سهام شرکت ۳۵ درصد کم شد. سپس بیل اکمن میلیاردر که یکی از سهام‌داران مهم نتفلیکس است تصمیم گرفت سهام خود را بفروشد، چرا که همه‌چیز به یک‌باره ترسناک شده بود.

برای آدم‌هایی که در این صنعت هستند، زنگ خطر نتفلیکس نشانه‌ی چیزی بود که مدت‌هاست منتظرش بودند، بعد از یک صعود سرسام‌آور، نتفلیکس بالاخره به «نهایت آمار مشترکین» رسیده بود. موسیقی دوستان هم متوجه شده‌اند که رابطه‌ی عاشقانه‌شان با اسپاتیفای مدتی است پیچیده شده است. معلوم شد آن آزادی محض لذت بردن از آهنگ‌های مورد علاقه، در اصل به عاملی برای تهدید زندگی هنرمندان خالق آن‌ها شده است.

مانس اولوستام و کارل روساندر، دو کارآفرین سوئدی، از جمله کسانی بودند که پیش از اعلام خبر افت نتفلیکس، پیش‌بینی چنین چیزی را کرده بودند و به دنبال یک سازوکار ساده‌تر بودند. آ‌‌ن‌ها که بنیان‌گذاران یک پلتفرم مخصوص پادکست به نام اکست بودند، حال یک پلتفرم اختصاصی به نام سسمی برای کتاب‌های الکترونیکی و صوتی راه‌اندازی کرده‌اند. در این پلتفرم، افراد می‌توانند به هر چیزی که دوست دارند، هر وقت که می‌خواهند، روی هر دستگاهی که دوست دارند،دسترسی داشته باشند. این دو کارآفرین سوئدی معتقدند مردم دیگر از سازوکار مشترک محور اشباع شده‌اند. از نظر آن‌‌ها، تنها کاهش مخارج باعث افت مشترکان نتفلیکس نشده است.

اولوستام در این‌باره می‌گوید: «ما داریم پایان چیزی را می‌بینیم که پیشتر با وبسایت‌های اشتراکی شروع شده بود. این روش دیگر جواب نمی‌دهد، چون دیگر برای مشتریان یا خالقان صرف نمی‌کند.»

همچون باشگاه‌های ورزشی که عمده‌ی درآمدشان متکی بر دریافت ماهانه‌ی شهریه از اعضایی است که اصلا فراموش کرده‌اند عضو چنین باشگاهی هستند، از نظر خالقان سسمی، مدل اشتراکی هم روی فریب تکیه کرده است. روساندر در این‌باره می‌گوید: «از نظر ما کل این محتوای مشترک‌محور، با دسترسی خیلی راحت و فرآیند لغوسازی بسیار مکارانه، به نوعی یک کلاهبرداری است.»

ولی قطعا نتفلیکس به عنوان محلی که خیلی از مردم شب‌هایشان را با آن سپری می‌کنند، بعید است با یک فاجعه روبه‌رو شده باشد. در این سرویس، حتی یک سریال بد مثل «آناتومی یک رسوایی» هم مخاطبان زیادی جذب می‌کند، بخش عمده‌ای از گریه و زاری به خاطر قبر خیالی نتفلیکس تا حدی به خاطر موفقیت عظیمی است که این شرکت پیشتر به آن دست یافته بود و برای بیش از یک دهه، پیوسته مشترکان بیشتری به سرویسش اضافه می‌شد. این سرویس برای شبکه‌های تلویزیونی عمومی چون کانال ۴ و بی‌بی‌سی به یک الگو تبدیل شده بود. ندین دوریس، وزیر فرهنگ بریتانیا، همین چند وقت پیش گفته بود که کانال ۴ باید برای رقابت با نتفلیکس آزاد گذاشته شود. بلافاصله بعد از آن خیلی از برنامه‌سازها گفتند که سرویس جهانی استریمی که خانم دوریس این‌قدر تحسین می‌کند، قبلا برای این که مدل درآمدی خود را بقبولاند، سختی‌های زیادی کشیده است.

خود نتفلیکس هم هیچ‌وقت چنین رقابتی را دوست نداشته است. خط مشی این شرکت این است که کانال‌های عمومی بریتانیا «شرکای آفرینش‌گرش» هستند و در همکاری با آن‌ها، روی صدها ساعت محتوای مختلف سرمایه‌گذاری کرده است. حتی سریالی مثل «پایان دنیای لعنتی» اول در کانال ۴ پخش شد، و بعد روی سرویس نتفلیکس آمد.

بازی مرکب

سینه‌فیل‌ها دیگر گروهی هستند که به سازوکار نتفلیکس اعتماد ندارند. به همین دلیل، خبر کاهش مشترکان نتفلیکس برای آن‌ها بسیار دلپذیر بود. فیلم‌بازها هنوز به خاطر این‌که نتفلیکس با سازوکار استریم‌های اینترنتی موفق شده تعادل مالی سالن‌های سینما را به چالش بکشد، در عذاب هستند. وقتی نتفلیکس شروع به تولید اولین فیلم‌های سینمایی خود کرد، جشنواره‌ی کن در مقابل آن ایستاد، و یک شرط ورود به جشنواره را اکران فیلم در سینماهای فرانسه عنوان کرد. سازمان دهندگان جشنواره معتقد بودند حیات تجربه‌ی فیلم روی صفحه‌ی بزرگ سالن سینما، بیشتر از همیشه به خطر افتاده است.

ولی الان دیگر نتفلیکس به یکی از اعضاء کلیدی دنیای سینما تبدیل شده است. این شرکت با «ایرلندی» موفق شد مارتین اسکورسیزی را هم وارد دنیای استریم کند. همین چند ماه پیش هم «قدرت سگ» و «بالا رو نگاه کن» که از تولیدات این شرکت هستند، از نامزدهای مهم اسکار امسال بودند.

همچون یک قهرمان فیلم خوب، نتفلیکس هم گذشته‌ی ساده‌ای دارد. این شرکت تا پیش از این‌که به صحنه‌گردان بی‌رقیب دنیای سرگرمی تبدیل شود، در زمینه پخش دی‌وی‌دی فعالیت می‌کرد، درست همان‌طور که ویرجین ابتدا صفحه موسیقی داشت و آمازون هم اول فقط کتاب می‌فروخت. ولی در سال ۲۰۱۲، نتفلیکس شروع کرد به تولید محتواهای اختصاصی. «خانه‌ی پوشالی»، درام سیاسی تماشایی که در واشنگتن می‌گذشت، یکی از محصولات اولیه‌ی مهم این شرکت بود. ده سال بعد از آن تاریخ، این شرکت به ۲۲۱.۶۴ میلیون مشترک در بیش از ۱۹۰ کشور رسیده است.

اگر بخواهیم مستندی درباره‌ی نتفلیکس بسازیم، نمی‌توانیم خیلی راحت به سراغ مقدمه‌های سقوط این شرکت برویم. چرا که نباید خیلی روی این سقوط حساب کرد و برای علت وقوع چنین چیزی باید دلایل دیگری هم در نظر گرفت. مثلا یکی از دلایل چنین بی‌ثباتی مالی را می‌توان ناشی از بسته شدن این سرویس در روسیه و از دسترس خارج شدن مشترکان روسی در نظر گرفت، اتفاقی که بعد از حمله‌ی روسیه به اوکراین رخ داد. یک نکته‌ی دیگر این است که در دنیای غرب، بعید است کسی پیدا شود که علاقه‌مند به عضو شدن در نتفلیکس داشته باشد و هنوز این کار را نکرده باشد. این سرویس در غرب تقریبا اشباع شده است.

الان تقریبا هر سرویس رسانه‌ای دارد به این فکر می‌کند که این مشترکان مازاد که دیگر جایی در نتفلیکس ندارند، چه کارکردی دارند؟ الان هم که خبرهایی مبنی بر غیرقانونی خواندن «دام‌های اشتراک» (منظور همون روشی است که بالاتر در مثال باشگاه‌های ورزشی به آن اشاره شد) به گوش می‌رسد.

یعنی ممکن است با یک خطای دسته‌بندی مواجه باشیم؟ این چیزی است که بعضی از کارشناسان ادعا می‌کنند. ما به اشتباه نتفلیکس را یک شرکت نوآورانه‌ی فناوری در نظر می‌گرفتیم، صرفا به خاطر این‌که رشد خارق‌العاده‌ی آن باعث شد غول‌های دنیای سرگرمی مثل دیزنی، برادران وارنر، ان‌بی‌سی و پارامونت هم دست به تقلید از آن بزنند، بعدا هم که پای آمازون و اپل به این ماجرا باز شد. ولی واقعا نمی‌توان گفت نتفلیکس روی فناوری بنا شده است، این شرکت فقط یک سرویس ارائه دهنده‌ی سرگرمی است که بعدا یک استودیو فیلمسازی هم شد، این شرکت در کسب‌وکاری فعالیت دارد که همیشه پرمخاطره است. ویلیام گلدمن فیلمنامه‌نویس یک جمله‌ی معروفی دارد و می‌‌گوید در دنیای نمایش، «هیچ‌کس هیچ‌چیز نمی‌داند». نمی‌توان پشت سرهم آثار موفق تولید کرد، حتی اگر مثل نتفلیکس در فاصله‌ی بین ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱، بیایید و ۵۵ میلیارد دلار در این حوزه هزینه کنید.

هستینگز و تیمش اعلام کردند که در واکنش به این افت اشتراک هزینه‌های شرکت را کاهش می‌دهند و تلاش می‌کنند در «یکی، دو سال» آینده تبلیغات هم وارد سرویس خود کنند، آن‌ها همچنین به دنبال این هستند که کیفیت کارهای خود را تا سطح زیادی بالا ببرند (البته این سه هدف را خیلی از محتواسازهای سنتی هم در نظر می‌گیرند).

خانه‌ی پوشالی

بعد اعلام این خبر که نتفلیکس به دنبال ارائه‌ی یک سرویس ارزان‌تر با تبلیغات است، جیک منز که روزنامه‌نگار و تولید کننده‌ی محتوا است، در توییتی اعلام کرد: «خبر بسیار زیبایی است. من باشم یک اسم شیک برای این سرویس انتخاب می‌کنم، مثلا تلویزیون، یا سرویس کابلی.»

تصمیم نتفلیکس برای کنار گذاشتن حساب اشتراکی، برای خانواده‌ها شوک بزرگی است. هستینگز شش سال پیش گفته بود: «ما عاشق این هستیم که نتفلیکس بین مردم به اشتراک گذاشته می‌شود.» حال که طبق برآوردها حدود صد میلیون از مشترکان از حساب یک‌دیگر استفاده می‌کنند، این مدیر اجرایی خیلی موافق این رویه نیست.

حقیقت این است که نه بازارهای مصرف کننده و نه سرگرمی‌های باکیفیت، هیچ‌کدام قابل گسترش تا ابد نیستند. ما اگر دوست داریم فیلم‌ها و سریال‌های خوبی داشته باشیم، باید بهای منصفانه‌ای پرداخت کنیم و مطمئن شویم هنرمندان آن اثر دستمزد خوبی دریافت کرده‌اند. در غیر این‌صورت، همان‌طور که روساندر به خوبی اعلام می‌کند، فرهنگ حاکم بر تلویزیون در خطر بازگشت به یک رنسانس دیگر خواهد بود و شرایطی فراهم می‌شود که در آن، فقط ثروتمندان می‌توانند پول کالاهای خوب را پرداخت کنند، «به همین دلیل تمام نقاشی‌های مطرح آن زمان از همسران دوک‌ها کشیده شده‌اند.»

منبع: The Guardian



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. مسعود

    آقا سینا دمت گرم

    فقط بعضی جاها متن روون نبود و نیاز به ویرایش داشت

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما