متال گیر سالید ۳ بهترین پیشدرآمد تاریخ سرگرمی است
زمان زیادی از آخرین نسخه از سری محبوب متال گیر سالید میگذرد، اما با بازسازی نسخه سوم، طرفداران متال گیر بالاخره چیزی مشخص برای انتظار دارند. اگرچه خالق مجموعه، هیدئو کوجیما (Hideo Kojima)، به کار روی پروژههای دیگری مشغول است، سری اکشن مخفیکاری محبوب او در حال بازگشت بزرگی به خط مقدم صنعت بازی با Metal Gear Solid Delta: Snake Eater است. این بازسازی که یک گیمپلی از آن در مراسم بازیهای ایکس باکس به نمایش درآمد، هیجان زیادی در دل طرفداران ایجاد کرد اما در حال حاضر، میخواهیم نگاهی به نسخه اصلی بیندازیم که امسال بیستمین سالگرد خود را ۱۷ نوامبر (۲۷ آبان) جشن میگیرد.
به طور خاص، در اینجا در مورد این صحبت خواهیم کرد که چگونه این پیشدرآمد روایتی حیاتیتر از سایر مجموعهها بیان میکند. آنچه در آن زمان به عنوان یک اصلاح مسیر از کمبود زمان سالید اسنیک در متال گیر سالید ۲ و شاید حتی یک اقدام برای ربط دادن روایت نسخه دوم و چهارم در نظر گرفته میشد، امروزه با نگاهی به گذشته به بخش مهمی در داستان سریال تبدیل شده است. سوالی که در اینجا مطرح است، این است که چرا اگر نسخه اول، دوم و چهارم را به عنوان یک سهگانه بازی کنید، با اینکه که به ترتیب زمانی اتفاق میافتند، داستان آنگونه که باید کار نمیکند؟ بیایید نگاهی بیندازیم به آنچه که متال گیر سالید ۳ را بسیار ضروری میکند.
یک ماموریت جدید
کوجیما پس از دو بازی که در یک محیط علمی تخیلی با محوریت آینده اتفاق میافتند، با متال گیر سالید ۳ به مسیری کاملا جدید رفت. کوجیما میتوانست مکانیکها و سیستمهایی که او برای خلق چنین گیمپلی اکشن شاهکاری در متال گیر سالید ۱ و ۲ استفاده کرده بود را در نسخه سوم بهبود دهد و به موفقیتهای بزرگتری دست یابد، اما متال گیر سالید ۳ جهشی جسورانه در توسعه راههای جدید برای تعامل با این ژانر داشت. از سیستم شاخص Camo که در آن بازیکنان مجبور بودند لباس مبدل خود را مطابق با محیط اطراف خود تنظیم کنند، نیاز به شکار غذا در طبیعت برای حفظ استقامت، درمان آسیبهای جدی و محروم کردن بازیکنان از بسیاری از ابزارهای آیندهنگر در بازیهای قبلی که بسیار مفید بودند. متال گیر سالید ۳ طرفداران را مجبور میکرد تا در استراتژیهای خود تجدید نظر کنند، در حالی که جنگل شوروی را در تعقیب اهداف خود کاوش میکردند.
این ماموریت بازیکنان را در مکانهای عجیب و غریب و سکانسهای هیجانانگیزی قرار داد، به ویژه تعقیب و گریز Shagohod یکی از بهترینها در نوع خود است. از منظر گیمپلی متال گیر سالید اگر فارغ از مخفیکاری، به چیزی مشهور باشد، باس فایتهای آن است که متال گیر سالید ۳ مجموعهای از بهترین باسها را در این مجموعه دارد. واحد کبرا هم در طراحی بصری و هم از نظر اینکه چگونه اجازه میدادند که شیوههای مبارزهشان به بازیکنان بینشی از شخصیتهایشان بدهد، بهجای اینکه هر یک از آنها داستان مفصلی را هنگام مرگ تعریف کنند، قابل ستایش است. باسها نیز با سیستمهای گیمپلی جدید ارتباط داشتند و برای مثال میتوانستید از Camo برای پنهان شدن از دست The Fear استفاده کنید یا با استفاده از غذای فاسد به The Fear مسمومیت غذایی بدهید تا به سرعت استقامت او را تخلیه کنید. هرچند میتوان گفت که اوج همه اینها The End بود که از یک محیط عظیم و تمام مکانیکهای مخفی کاری بازی برای ایجاد یک دوئل استفاده میکرد که برای برخی از بازیکنان، غلبه بر آن بیش از یک ساعت به طول میانجامید.
استعداد کوجیما برای ادغام داستان و گیمپلی در آخرین رویارویی بازی یعنی نبرد بین اسنیک و The Boss به اوج خود میرسد. تنها ۱۰ دقیقه قبل از بمباران میدان مبارزه، تمام مهارتهایی که بازیکنان در طول سفر توسعه دادهاند، به ویژه مخفیکاری و CQC، در تلاش برای شکست دادن مربی قدیمی اسنیک آزمایش میشوند. گلها و درختان سفید محوطه با لباس The Boss هماهنگ هستند، آهنگ تم Snake Eater و مجبور کردن بازیکن به فشار دادن دکمه برای ارائه آخرین نما در طول صحنهای که به نظر میرسد یک صحنه سینمایی است. همه با هم متحد میشوند تا یکی از هنرمندانهترین نبردهای پایانی تاریخ بازیهای ویدیویی را تشکیل دهند. الگوی طراحی کوجیما که در بازیهای قبلی استفاده میشد، گسترش یافته و به خالصترین شکل خود در متال گیر سالید ۳ اصلاح شده است و این بازی را نه تنها در داستان، بلکه در گیمپلی نیز به یک پیشدرآمد مناسب تبدیل میکند.
عشق و جنگ
متال گیر سالید ۳ که در سال ۱۹۶۴ میگذرد، در نگاه اول، بازگشتی به اصول اولیه سری متال گیر است. اسنیک به نقش اصلی بازگشته است، اگرچه از نظر فنی شبیه به بازیهای قبلی نیست و در عوض قهرمان اصلی، اسنیک اوریجینال با نام مستعار Big Boss است که از DNA او برای ایجاد کلونهای سالید، لیکوئید و سالیدوس استفاده شده است. این ستاپ اساسا مربوط به یک اثر اکشن کلاسیک متال گیر سالید است اما در جنگل جریان دارد و با یک سری عناصر مهیج و عاشقانه جاسوسی به سبک جیمز باند همراه شده است. مفاهیم پیچیده فلسفی و نقشههای شرور هزارتومانند از متال گیر سالید ۲ برای یک داستان سادهتر از جنگ سرد در مورد تلاش اسنیک برای جلوگیری از شروع یک جنگ هستهای و رشد روابطش با مربی ظاهرا خائن خود، The Boss و همراهش، ایوا (Eva)، کنار رفتهاند.
آنچه که برخی احتمالا به عنوان یک عقبنشینی هنری از کوجیما به قلمرویی کمتر بحثانگیز در نظر گرفتهاند، در عوض طی سالها نشان داده است که افزودهای آگاهانه از زمینه احساسی به حماسهای چند دههای است. تلاش برای اتصال همه رشتههای مختلف افسانه متال گیر سالید و دسیسههای سیاسی دهها شخصیت و جناح میتواند چشمانداز گیجکنندهای باشد، اما متال گیر سالید ۳ به مخاطب یادآوری میکند که این داستانها نه فقط درباره ملتها وایدههای بلند، بلکه درباره شخصیتها هستند، کسانی که به داستان نسخه سوم عمق شگفتانگیزی دادهاند. در مرکز همه چیز اسنیک قرار دارد، مرد و سربازی که هنوز آخرین ایدئولوژیهای خود را نگه داشته اما با موفق شدن در ماموریتی که هم او و هم امید را در کشورش از هم گسیخته است، همه آنها را از دست میدهد.
نبرد او با The Boss که مشخص میشود خائن نیست، بلکه یک وطنپرست است که اجازه میدهد برای حفظ صلح جهانی، آبرویش از بین برود، ایمان اسنیک را به هر چیزی که تا به حال به آن باور داشته است، از بین میبرد. در همین حال، عاشقانه او با تبدیل شدن ایوا به ترفندی برای دور کردن او از میراث فیلسوف، توانایی اسنیک برای اعتماد کردن به هر کسی غیر از سربازان همکارش از بین میبرد. فروپاشی این دو رابطه نه تنها پاسخی به این موضوع میدهد که چرا او در نهایت به Big Boss تبدیل میشود، آنتاگونیست متال گیر ۱ و ۲ در MSX2، بلکه نشان میدهد که مضمون تکراری سربازانی که توسط دولتهایشان خیانت میشوند و میخواهند کشوری برای خودشان بسازند که یکی از موتیفهای اصلی سری بوده، پایهای فراتر از آن درگیریای دارد که طرفداران با آن آشنا بودند. حتی قبل از تولد سالید اسنیک، این فقط یک واقعیت در این دنیا بود و تثبیت آن جهان چیزی است که متال گیر سالید را برای جانشین آن بسیار حیاتی میکند.
اثری بیانتها
علاوه بر بیان داستان خود، متال گیر سالید ۳ همچنین تعریف مهمی را به دنیای متال گیر اضافه میکند که به استحکام بخشیدن رشتههای داستانی که در متال گیر سالید ۴ به نتیجه میرسند، کمک میکند. هرچند به ترتیب جدول زمانی، متال گیر سالید ۴ از نظر فنی دنباله متال گیر سالید ۲ است. اما هنگامی که عمیقتر داستان و جهانسازی نگاه میکنیم، متال گیر سالید ۳ که بیشتر از متال گیر سالید ۴ خبر میدهد. ما در اینجا در مورد چیزهای اساسی صحبت میکنیم، مانند کسب اطلاعات در مورد Shagohod که محل پیدایش فناوری متال گیری بود که بعدها توسعه یافت یا معرفی شخصیت Big Boss به طرفداران سری که هرگز دو بازی متال گیر ۱ و ۲ را بازی نکرد بودند. متال گیر سالید ۴ تنها به این دلیل به عنوان پایانی برای این حماسه عمل میکند که از تمها و شخصیتهای نسخه سوم ساخته شده است.
این ایده که درگیریهای بین سربازان و دولتهایشان باعث شد Big Boss و دیگر تبهکاران متال گیر بخواهند نسخهای از Outer Heaven را ایجاد کنند، در طول تاریخ چرخهای است که تکرار شده است. همچنین این موضوع که ایوا کسی بوده که سالید و لیکوئید را به دنیا آورده و واقعا Big Boss را با وجود خیانت به او دوست داشته، در حالی به بیرون درز میکند که ما هیچ سرمایهگذاری احساسی خاصی روی او در متال گیر سالید ۳ نداریم و بدون اینکه آنها را زمانی که جوان و کاریزماتیک بودند بشناسیم، پیچ و تابی که Patriots، شروران نهایی کل حماسه متال گیر، در واقع تیم پشتیبانی ماموریتی بودند که به اسنیک اصلی و در نتیجه، بازیکن در دهه ۱۹۶۰ کمک کردند، به عنوان چنین ضربه غمانگیزی ثبت نمیشد.
بدون شک پیش درآمدهای ارزشمندی وجود دارند که شکافهای داستانی مختلفی را پر میکنند یا جنبههایی از داستان یا شخصیت را دوباره میسازند که در میان آنها میتوان به سریالهایی نظیر Andor ،Better Call Saul ،House of the Dragon و فیلمهایی نظیر Rogue One: A Star Wars Story و Furiosa: A Mad Max Saga اشاره کرد اما چیزی که متال گیر سالید ۳ را از این گزینهها متمایز میکند این است که در بیشتر موارد دیگر، داستانهای بعدی در جدول زمانی به تنهایی و بدون منابع اولیه به خوبی کار میکنند. داستانهایی که پس از متال گیر سالید ۳ اتفاق میافتند، مانند متال گیر سالید ۴، متال گیر سالید ۵ یا Peace Walker، بدون دانستن داستان متال گیر سالید ۳ واقعا عملکرد چشمگیری ندارند.
هیچ چیزی در متال گیر سالید ۳، به عنوان پاداش یا محتوایی اضافی نیست بلکه این اثر و محتوای آن، قلب تپنده حماسهای است که کوجیما از سال ۱۹۸۷ و در بازیهای متعددی تعریف کرده بود. متال گیر سالید بازیهای ابتدایی MSX، سری اولیه سالید و نسخههای نهایی را در یک کل واحد پیوند داده و جمع میکند. همچنین این که این بازی نیز به خودی خود یک اثر عالی پر از هیجانانگیزترین صحنههای اکشن و بهترین کاراکترهای سری است، تنها جایگاه آن را به عنوان بهترین پیشدرآمد ساخته شده تقویت میکند.
منبع: IGN