چرا مجموعه انیمیشن ماداگاسکار از شرک بهتر است؟
چیزی که شخصیت شرک از استودیو دریم ورکس را به یک هیولا تبدیل کرد، مسائل فرهنگی زمان انتشار و نوع کمدی موجود در آن بود. این فیلم عمدتا بر ایجاد حالتی هجو و تمسخرآمیز از قصههای افسانهای تمرکز کرد که تماشاگران در انتهای عصر درخشان دیزنی نسبت به آن بیتوجه بودند. لحن کنایهآمیز و بزرگسالانه آن نسبت به باقی انیمیشنهای هالیوود در سال ۲۰۰۱ باعث شد در دستهی انیمیشنهای مخاطبان بزرگسال قرار گیرد.
به صورت خلاصه شخصیت غیرجدی شرک در انیمیشنی مربوط با دنیای افسانهای پریان، این انیمیشن دریم ورکس را به عنوانی ضدفرهنگ انیمیشن سازی دیزنی در هزارهی جدید مبدل ساخت و توجه تماشاگران را به خود جلب کرد. در افتتاحیه اسکار شرک غول سبز و دوستانش موفق به کسب جایزهی بهترین انیمیشن بلند شد که دلیلی بر ساخت سریهای جدید آن بود. این جایزه به سرعت باعث شکلگیری دریم ورکس در قالب یک استودیو شد. با وجود مسائل فرهنگی، شرک ساحت انیمیشن سازی را تغییر داد و پرترهای کامل از استودیوی انیمیشن در حال رشد آن زمان را ترسیم کرد. اما اگر شرک زبان کمدی را در استودیوی دریم ورکس اختراع کرد، ماداگاسکار ۲۰۰۵ آن را بهبود بخشید.
- شرک ۵؛ هر آنچه دربارهی انیمیشن جدید میدانیم
- ۵ دلیل که شرک بهترین شخصیت کارتونی دریمورکز است (و ۵ ویژگی بد او)
- ۴۰ انیمیشن جذاب دریمورکس از بدترین تا بهترین
پس از یک دهه دنباله و اسپینآف، محبوبیت نام شرک در سال ۲۰۱۰ کاهش یافت. علاوه بر استقبال بینظیر تماشاگران از فیلم های شرک ۳ و شرک برای همیشه، برند فیلمهای طنز افسانهای با تقلید بیش از حد در فیلمهای خانوادگی مانند انیمیشن پایان خوش ناخوش تازگی خود را از دست داده بود. در ادامه شنلقرمزی و حتی انیمیشن پارودی دیزنی با نام افسون شده در این دسته بودند. در عین حال ماداگاسکار تبدیل به دومین فرانچایز دریم ورکس شده که داستان سفر حیوانات یک باغ وحش را در حال بازگشت به پارک مرکزی نیویورک روایت میکند. در خلال فیلمها و اسپینآفهای مختلف، حیوانات وحشی باغ وحش درگیر ماجراهایی که خوی وحشی آنها را به نمایش میگذارد شده و دوستی آنها تحت محک قرار میگیرد. سه گانه ماداگاسکار فیلمهای شرک را آنجا پشت سر میگذارد که با لحن کمدی یک داستان جامع و منسجم را بدون طعنه زدن بر مسائل ضد فرهنگی و با تمرکز بیشتر بر روابط و واکنش های شخصیتهای آن روایت میکند.
کمدی در انیمیشن شرک به تمسخر یک ژانر فرهنگی وابسته بود، اما ماداگاسکار طنز خود را از موقعیتها و نحوه واکنش شخصیت های دستوپاچلفتی خود در آن موقعیت میگیرد که این درک آن را برای عموم مردم راحتتر میکند. شخصیتهای الکس، مارتی، گلوریا و ملمان نیویورکی هایی را به نمایش درآوردهاند که هر فیلم آنها را از آرامش حضور در طبیعت شهری آمریکایی خارج و وارد شلوغیهای جزایر، هواپیماهای ساوانای آفریقا و حتی خیابان های اروپا میکند. تفاوت های فرهنگی شخصیت های جدی آمریکایی که در حال زندگی در سرزمینی دیگر هستند، یادآور کمدیهایی مانند فیلم های خماری ۲ یا تعطیلات اروپایی نشنال لمپون است، بار طنز ماداگاسکار بر این موضوع استوار است که طوری حیوانات وحشی رام شده را خارج از اسارت به تصویر میکشد، گویی گردشگرانی درمانده هستند. الکس یک شیر است که تا به حال شکار نکرده و ملمان زرافهای است که نمیتواند بدون دارو های غربی زندگی کند. آنها گرچه حیواناتیاند که مادر طبیعت برای زنده ماندنشان در طبیعت تکامل داده، اما آنقدر که باید برای زندگی در طبیعت آماده نیستند.
فیلمهای شرک مسیر تدریجی یک دیو برای تشکیل خانواده را دنبال میکند، اما مجموعهی ماداگاسکار در هر قسمت به دنبال راهی برای نمایش یک پایان کامل و جامع در داستان استفاده مینماید. فارغ از وضعیت روابط شرک و فیونا به عنوان یک زوج و خانوادهی سلطنتی، رویدادهای هر قسمت از شرک، به ویژه شرک ۳ و شرک برای همیشه، تأثیر چندانی بر یکدیگر ندارند زیرا این سریال بیشتر براساس وقایع زندگی و موقعیت زمانی شرک و خانوادهاش ساخته شده است. ماداگاسکار بهعنوان یک مجموعه روایت بهتری دارد زیرا هر فیلم دقیقا جایی شروع میشود که وقایع قبلی در داستان به پایان رسیده است. بازگشت به نیویورک هدف مهمی است که در بطن داستان هر فیلم و تلاش شخصیتها برای رسیدن به آن وجود دارد. فیلم اول با قرار دادن آنها در جزیرهای دورافتاده اختلافات بین آنها را نشان میدهد، فیلم دوم شکوفایی شخصیتها در طبیعت وحشی آفریقا و فیلم سوم با بازگشت آن ها به باغ وحش پازل را تکمیل میکند و تمام تلاشی که آنها برای رسیدن به این تجربهها کرده بودند را از بین میبرد. فیلمهای شرک تا حد زیادی روایتهایی ایزوله دارد، اما مجموعهی ماداگاسکار از همان ابتدای راه تا پایان داستان سعی میکند روایت خود را بسازد.
ماداگاسکار بیشتر کمدی خود را در خلال انیمیشن خود میسازد. شرک طراحی، فیزیک و انیمیشن شخصیت های خود را به صورت باورپذیرتر پایهگذاری کرده تا ماهیت کمدی دیالوگ محور خود را تقویت کند. ماداگاسکار یک کارتون انیمیشنی است. این شخصیتها کاریکاتور هایی از حیوانات با طراحی آناتومی هندسی هستند، تا لحن اغراقآمیز و کمدی فیزیکی کارتونی تقویت شود. پیش از انیمیشنهای هتل ترانسیلوانیا یا ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی، فیلمهای ماداگاسکار گرافیک کامپیوتری بسیار خوبی با طراحی های کلاسیک دستی داشتند که حالات غیرطبیعی چهره بهخوبی در آنها اجرا شده بود. سرعت تغییر شخصیتها و حالات چهرهها باعث میشود دیدن خود انیمیشن به اندازه بهکار بردن دیالوگها خندهی مخاطب را به ارمغان آورد. اگر شرک کمدی عمومی باشد، ماداگاسکار یک کمدی فرا عمومی است.
دریم ورکس با خارج شدن جفری کاتزنبرگ از گروه بنیان گذاران کمپانی والت دیزنی در سال ۱۹۹۴ پایهگذاری شد. این موضوع با طعنههای صریح انیمیشن شرک به دیزنی، دنیای شخصیت میکی موس همراه شد و تا حد زیادی قدرت بالای شخصیت شرک بهعنوان راوی افسانهی غیرسنتی را مشخص کرد. ماداگاسکار در تبیین هویت ضد دیزنی نبودن استودیو هم کمک شایانی کرد. فیلم های ماداگاسکار پیشگام و نمونهی بهتری از پویانمایی داستانی معاصر استودیوی دریم وورکس در مقایسه با شرک،برنده جایزهی اسکار بود. ماداگاسکار همراه با شخصیت های خود در هر قسمت رشد کرد و کمدیای ارائه داد که از نظر بصری برای عموم مردم جذاب و سرگرم کننده است.
منبع: collider
با توجه به دسته بندی متفاوت شرک و قرار گرفتن در دسته بزرگسالانه شرک بخش جدیدی از دنیای افسانه و فانتزی را ایجاد کرد
داستان ماداگاسکار خیلی خوب بود اما ماداگاسکار تنها داستانی نیست که مخصوصا از طریق حیوانات طنز پردازی کرده و داستان شکل داده
میشه گفت درسته ماداگاسکار با در نظر گرفتن همه جهات و صحنه ها یه کمدی جالب شکل داده اما باز همه نمیتواند تمامی خوانندگان نظیر بزرگسالان را به خود جلب کند
اما شرک با اینکه در دسته بزرگسالان است هم کودکان هم بزرگسالان را مجذوب خود کرد و دید متفاوتی را برایمان خلق کرد که آن را بسیار متفاوت ساخت
البته به نظر من در قسمت سوم و مخصوصا چهارم شرک که حس غریبانه ای به بیننده داد و یک داستانی درام را شکل داد که از نظر من مناسب داستانی کمدی و تحقیر آمیزی مثل شرک نبود
همین امر در ماداگاسکار هم شکل گرفت هرچند ماداگاسکار بجای شرک یه راه جدید برای خود ساخت که توانست زمینه را برای قسمت های بعدی این انیمیشن باز کند
آخرین قسمت شرک که دور از خانه را تجربه کرد و در تلاش برای برگشت به خانه و عشق دوباره همسرش بود
ماداگاسکار از قسمت اول در تلاش برای بازگشت به خانه خود بودند که از ماجراجویی و تجربه هایشان داستانی بی نظیر شکل گرفت اما در نهایت قسمت آخر که بلاخره بازگشتند یک حس پشیمانی در انتظارشان بود
اما در نهایت هردو به چیزی که از اول میخواستند رسیدند با این تفاوت که ماداگاسکار هنوز میتواند از ماجراجویی های رودر رو قسمت های جدیدش را شکل دهد اما شرک نهایتن مانند آن قسمت که راجب هالیوود بود شکل دهد و تجربیاتی تکراری را با قالب شرک عرضه کنند
در کل هردو انیمیشن در عرصه خود بهترین بودند و داستان های هیجان انگیزی رو در پی داشتند
به نظر من شرک بهتر از ماداگاسکار بود