چرا فیلم «کریون شکارچی» به یک شکست بزرگ تبدیل شد؟
سونی بازهم فاجعه آفرید و یک فیلم افتضاح دیگر را از «دنیای سینمایی مرد عنکبوتی» روی پرده فرستاد. میانگین امتیاز فیلم «کریون شکارچی» در سایت راتنتومیتوز تا اینجا ۱۵% است و با بودجهی ۱۳۰ میلیون دلاری (بدون احتساب هزینههای تبلیغات)، فعلا ۲۶ میلیون دلار فروخته تا یک شکست تمامعیار برای سازندگان باشد. با وضعیت فعلی، به نظر نمیرسد که «کریون شکارچی» حتی به فروش ۱۰۰ میلیون «مادام وب» نزدیک شود، فیلمی که خودش یک شکست تجاری تراژیک برای سونی بود!
«کریون شکارچی» داستان سرگئی کراوینوف (با بازی آرون تیلور-جانسون) را روایت میکند، یک نجیبزادهی روسی است که پس از انقلاب روسیه، خانوادهاش به آمریکا مهاجرت میکنند؛ ما داستان تبدیل شدن کراوینوف به کریون شکارچی را میبینیم و همچنین روابط شخصیاش با پدر و معشوقهاش را دنبال میکنیم. این فیلم پرهزینه که فیلمساز مستعدی همچون جی. سی. چاندور (سازندهی «مارجین کال»، «یک سال بسیار خشن» و «مرز سهگانه») را در پشت دوربین دارد و فیلمنامهاش را ریچارد ونک (سهگانهی «اکولایزر») نوشته است، میتوانست در کنار «ونوم»، به یکی از آثار موفق دنیای سینمایی مرد عنکبوتی تبدیل شود اما به سرنوشت فیلم «مادام وب» و «موربیوس» دچار شد. در این مقاله، دلایل شکست فیلم «کریون شکارچی» را بررسی خواهیم کرد.
دلایل شکست فیلم «کریون شکارچی»
۱۰- «کریون» بههیچوجه فیلم سرگرمکنندهای نیست
با وجود شکستهای مکرر، تلاشهای سونی برای اینکه یک دنیای ابرقهرمانی پیرامون مرد عنکبوتی -آنهم بدون حضور مرد عنکبوتی!- بسازد، به شدت بامزه است. اگر اخبار را دنبال کرده باشید، شاید تور تبلیغاتی خجالتآور «مادام وب» را به یاد بیاورید، جایی که بازیگران به شکل غیرمستقیم -و گاهی مستقیم- از حضور در آن فیلم ابراز پشیمانی میکردند! نتیجهی نهایی هم شکست بزرگ فیلم بود که البته حالا در مقایسه با فیلم «کریون شکارچی» موفقیت به حساب میآید! میمهای اینترنتی پیرامون «موربیوس» را هم از یاد نبرید؛ با آن فیلم آنقدر شوخی شد که سونی تصمیم گرفت «موربیوس» را دوباره راهی سینماها کند تا شاید بفروش، اتفاقی که رخ نداد. سونی شاید همهی قدمهایش را اشتباه برداشته باشد اما همین که به اشتباه کردن ادامه میدهند، جای تحسین دارند.
اما «کریون شکارچی» حتی همین حواشی و جنجالهای بامزه را هم ندارد. با نزدیک شدن زمان اکران فیلم، تقریبا همه میدانستند که افتضاح است و هیچ چیز کمدی یا پرسروصدایی هم در مورد فیلم وجود نداشت. بنابراین فیلم در شبکههای اجتماعی هم دیده نشد و هنگامی که نقدهای فیلم از راه رسید، کسی را غافلگیر نکرد. جالب است که حتی سونی هم پیشبینی کرده بود که فیلم نخواهد فروخت، آنها در اقدامی بیسابقه، هشت دقیقهی ابتدایی فیلم را به صورت رایگان در یوتیوب منتشر کردند تا شاید طرفداران را راضی کنند که برای تماشای فیلم به سینماها قدم بگذارند. اما این ترفند هم جواب نداد؛ شاید به این دلیل که «کریون شکارچی» بههیچوجه فیلم سرگرمکنندهای نیست و آنقدر در چند ماه اخیر دستکاری شده که تقریبا هیچ عنصر جذابی در آن به چشم نمیخورد.
در نقد فیلم «مادام وب» نوشته بودم: «موربیوس به قدری افتضاح است که نمیتوان از آن خشمگین بود. مادام وب اما داستان دیگری است، نه از آن بدهای سرگرمکننده، نه حتی از آن بدهایی که مانند «موربیوس» بتوان برای تمسخر تماشایش کرد، این فیلم از آن بدهایی است که میتواند شما را به تفکر وادار کند. شاید پس از تماشای آن بنشینید و در مورد انتخابهای خود در زندگی فکر کنید و بعضی چیزها را تغییر دهید، برای مثال وقت ارزشمند خود را صرف چیزهای مفیدتری کنید یا برای مدیریت خشم، مدتی به سراغ آثار ابرقهرمانی سونی نروید». به نظر میرسد که «کریون شکارچی» به مراتب از «مادام وب» بدتر است، در واقع شاید حتی باعث شود که احساس کنید «مادام وب» فیلم چندان بدی نیست!
۹- جلوههای ویژهی افتضاح
فیلمی که درباره شکار و شکارچی هست، قاعدتا باید حیوانات هم در آن حضور داشته باشند؛ و با توجه به رویکرد سینمای بلاکباستری معاصر، جای تعجب ندارد که همهی این حیوانات با جلوههای ویژهی کامپیوتری ساخته شوند. سالها است که حیوانات را در این فیلمهای پرهزینه بهواسطهی سیجیآی میسازند و با اینکه به وضوح مشخص است که اکثرشان واقعیت نیستند، اما بیننده را آزار نمیدهند. متاسفانه، «کریون شکارچی» در این زمینه هم شکست خورده است و حیوانات رایانهای آن به شدت ضعیف و بیکیفیت هستند.
تام یورگنسن، منتقد آیجیان، کیفیت حیوانات فیلم را با بازی «مورتال کامبت: آرماگدون» (۲۰۰۶) مقایسه کرده است که برای پلی استیشن ۲ منتشر شده بود! کافی است این موجودات با نمونههای مشابه از فیلم لایو اکشن «موفاسا» مقایسه کنید که به زودی از راه میرسد. حتی فیلمهای مانند «آرآرآر» که با نصف بودجهی «کریون شکارچی» ساخته شدهاند، در این زمینه کیفیت قابل قبولتری دارند. البته حتی اگر جلوههای ویژهی این فیلم بینقص بود، بازهم نمیتوانست به فروش بهتری برسد و فهرست مشکل و ضعفهای آن بلندبالا است اما حداقل میتوانستیم در این زمینه از آن دفاع کنیم.
۸- فیلم از هر نظر آشفته است
یکی از مشکلات اساسی فیلم «کریون شکارچی»، عدم انسجام آن است، بهویژه در لحن. این نقطه ضعف البته چندان عجیب نیست، تقریبا همهی فیلمهای دنیای سینمایی مرد عنکبوتی از آن رنج میبرند، یعنی مشخص نیست که دقیقا میخواهند چه چیزی باشند، یک فیلم کمدی؟ یک فیلم تراژیک؟ یک فیلم جدی؟ «کریون شکارچی» با این ادعا تبلیغ شد که یک فیلم اکشن جدی با درجه سنی بزرگسال (R) است و تریلرها هم وعدهی چنین چیزی را میدادند، جایی که به نظر میرسید کریون، شرورها را یکی پس از دیگری به بدترین شکل به قتل میرساند. اگر فیلم کاملا همین مسیر را ادامه میداد، با بازخوردهای مثبتتری روبهرو میشد اما فیلم اصلی چنین نیست، در واقع لحن آن مدام تغییر میکند.
برای مثال، ۲۰ دقیقهی ابتدایی فیلم که بر دوران کودکی کراون تمرکز دارد، بیشتر به سریالهای فانتزی نوجوانانه شباهت دارد و از زوایای مختلف، با ادامهی فیلم متفاوت است. گویی سازندگان یک تیم فیلمسازی جداگانه را استخدام کردهاند تا این بخش افتتاحیه را بسازند و سپس آن را به فیلم اضافه کردهاند. رابطهی عاشقانهی کریون و کالیپسو هم تقریبا به درد نخور و اضافی است. اگر سازندگان جزئیات فرعی بیفایده را کنار میگذاشتند و یک فیلم انتقامی ساده به سبک «جان ویک» میساختند، هم به بودجهی کمتری نیاز داشتند و هم اثر منسجمتری خلق میکردند.
۷- شخصیتهای کمیکبوکی درجه سه برای کسی اهمیتی ندارند
از آنجایی که سونی به دلایل مختلف، علاقهای ندارد که مرد عنکبوتی در این جهان سینمایی حضور داشته باشد (احتمالا چون خودشان هم میدانند که افتضاح است و نمیخواهند مرد عنکبوتی را به این دنیای سوالبرانگیز آلوده کنند)، بدیهی است که به سراغ شخصیتهای فرعی دیگر مرتبط با مرد عنکبوتی بروند اما آیا آنها اصلا اهمیتی دارند؟ خود کریون شکارچی هم جز مشهورترین و محبوبترین شرورهای مرد عنکبوتی نیست، پس چرا باید طرفداران به حضور چند شخصیت درجه سه/چهار واکنش مثبت نشان میدادند؟ در فیلم با کاراکترهایی ملاقات میکنید که در بهترین حالت، شاید نامشان را شنیده باشید اما هیچکدام آنها شما را هیجانزده نخواهند کرد، چون اساسی اهمیتی ندارند.
آلساندرو نیوولا، نقش شرور اصلی فیلم، کرگدن را بازی میکند و فرد هچینگر، نقش دیمیتری اسمریدیاکوو ملقب به آفتابپرست -برادر ناتنی کریون- را. آنها شاید تا حدودی بشناسید، خصوصا کرگدن را که در فیلم «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» (با نقش آفرینی پل جیاماتی) حضور داشت. اما سازندگان «کریون شکارچی» به همینها راضی نبودهاند، و فارینر (Foreigner) با بازی کریستوفر ابوت و کالیپسو (Calypso) با بازی آریانا دبوز را هم به فیلم آوردهاند. مشکل اما حضور این شخصیتها نیست، بلکه طریقهی استفاده از آنها ا ست، برای مثال فارینر به یک آدمکش خلافکار معمولی تبدیل شده و کالیپسو هم یک وکیل است! به عبارت دیگر، این شخصیتها تنها نام شخصیتهای کمیکی را یدک میکشند و در واقعیت ارتباطی با آنها ندارند.
۶- فیلم وعدهی چیزهایی را میدهد که میدانیم هرگز از راه نمیرسند
اگر سهگانهی «ونوم» را کنار بگذاریم، همهی فیلمهای دنیای سینمایی مرد عنکبوتی شکست خوردهاند، بنابراین تعجب ندارد که «کریون شکارچی» نقطهی پایانی آن باشد. تقریبا از دوران «موربیوس»، شکست این مجموعه مشخص بود و حتی اگر «کریون» خوب از آب در میآمد، وضعیت این دنیا آنقدر آشفته و پیچیده است که احتمالا سونی در هر صورت، قید آن را میزد. بنابراین، گیجکننده است که فیلم مدت زمان زیادی را صرف چیزهایی میکند که میدانیم به هیچ جایی نخواهند رسید، زیرا قرار نیست دنبالهای یا نسخهای فرعی برای این شخصیتها ساخته شود و همهچیز با همین فیلم به پایان خواهد رسید.
حتی معدود نقدهای مثبت «کریون شکارچی» هم نسبت به این مسئله انتقاد داشتهاند؛ زیرا سونی با آگاهی از این مسئله که دیگر نمیخواهد این جهان سینمایی را ادامه دهد، بخش زیادی از فیلم را به چیزهایی اختصاص میدهد که به معنای واقعی کلمه غیرضروری و بیاهمیت هستند. البته این نخستین بار نیست که سونی وعدههای دروغین میدهد، آنها در سکانس پس از تیتراژ فیلم «موربیوس»، وعدهی حضور والچر -یکی از شخصیتهای دنیای سینمایی مارول- را داده بودند که در نهایت راه به جایی نبرد.
۵- فیلم برداشت وفادارانهای از شخصیت کمیکبوکی کریون ارائه نمیدهد
روی کاغذ، کریون باید بیرحمترین شخصیت منفی کمیکهای «مرد عنکبوتی» باشد که تاکنون فیلمی مستقل برای آن ساخته شده است. این شخصیت بر خلاف ونوم یا موربیوس، حتی در کمیکها هم یک ضدقهرمان در نظر گرفته نمیشد. در حقیقت در کتابهای مصور اصلی، کریون هیچ سمبیوت یا بیماری خونآشامی خاصی برای توجیه رفتاهایر پلیدش ندارد و مرد عنکبوتی را فقط به خاطر علاقهی شخصیاش به شکار تعقیب میکند. طرفداران با اینکه نگران بودند اما دوست داشتند ببینند که سونی چگونه این شخصیت را به آدمی تبدیل میکند که میتوان برایش دل سوزاند یا حتی او را در کالبد یک قهرمان دید.
ظاهرا نقشهی آنها این بود که شخصیت و انگیزههای کریون را به کلی تغییر دهند و او را به یک شخصیت کاملا جدید تبدیل کنند که هیچ سنخیتی با کمیکها ندارد. کریون به جای اینکه یک شکارچی بیرحم حیوانات باشد، همانطور که در کمیکها است، در این فیلم به یک حامی محیط زیست دلسوز تبدیل شده است که با کشتن انسانها از حیوانات محافظت میکند؛ این فاصله زیادی با داستان اصلی او به عنوان یک شکارچی بزرگ دارد و حتی باعث میشود که از خود بپرسیم چرا لقب وی شکارچی است! سونی پیش از این هم نشان داده بود که علاقهی زیادی دارد که شخصیتهای جذاب و منحصربهفرد را به قهرمانان کلیشهای تبدیل کند و کریون، آخرین قربانی این رویکرد مضحک است.
۴- تقریبا همهی بازیگران نقشآفرینی بدی دارند
تقریبا همهی نقدهای منفی «کریون شکارچی» به عملکرد ضعیف تیم بازیگری فیلم -که از قضا پرستاره هم هست- انتقاد داشتهاند.
کریون اولین نقش ابرقهرمانی آرون تیلور-جانسون نیست، او نقش شخصیت اصلی فیلم «کیک-اس» را بازی کرده و در فیلم «انتقامجویان: عصر اولتران»، هم نقش کوئیک سیلور را برعهده داشت. با این حال، او در نقش کریون کاملا ناموفق عمل کرده است و نمیتوان از او دفاع کرد. تیلور-جانسون البته مقصر نیست، با یک فیلمنامهی ضعیف و تغییرات پیدرپی، بدیهی بود که او فرصتی برای خودنمایی نداشته باشد.
وضعیت باقی بازیگران مستعد فیلم هم چندان بهتر نیست. راسل کرو که با «گلادیاتور» جایزهی اسکار را بهدست آورد و در آثاری همچون «ذهن زیبا»، «ناخدا و فرمانده: آخر دنیا»، «مرد سیندرلایی»، «گانگستر آمریکایی» و «نوح» نقشآفرینی کرده است، و با فیلمهای ابرقهرمانی هم غریبه نیست، اینجا حضور کوتاه و سوالبرانگیزی دارد. فرد هچینگر هم که اخیرا در فیلم «گلادیاتور ۲» خوش درخشید، اینجا ناامیدکننده ظاهر شده است. مقصر اصلی را میتوان جی. سی. چاندور دانست که نتوانسته فیلم را به درستی مدیریت کند اما با توجه به سابقه و کارنامهی هنریاش، انگشت اتهام را باید به سمت مدیران اجرایی سونی دراز کنیم که با اشتباهات خود، این پروژه را نابود کردند.
۳- ترفندهای سونی برای تغییر دادن فیلم با کمترین هزینه جواب نداد
یکی از بدترین عناصر فیلم «مادام وب»، تدوینهای نهایی و عجولانهی سونی بود که تعدادی از دیالوگها را به واسطهی صداگذاری در فیلم قرار دادند. مشکل اینجا بود که این دیالوگها با حرکت لب بازیگران همخوانی نداشت و بدترینهایش هم به شرور فیلم، ازیکیل سیمز (با بازی طاهر رحیم) افتاد. این دوبلهها واقعا افتضاح بود و اگر اندکی دقت میکردید، مشخص بود که در اتاق دوبله به فیلم اضافه شدهاند. فیلم «ونوم ۳: آخرین رقص» از این مشکل جان سالم به در برد اما متاسفانه در «کریون شکارچی»، سونی بازهم از این ترفند استفاده کرده است.
این تغییرات در دقایق آخر انجام شدهاند، و حتی چند برش ناگهانی و قطع تصویر هم داریم که نشان میدهند سازندگان زمان کافی برای بازبینی نسخهی نهایی را نداشتهاند. چاندور البته تلاش کرده است تا دیالوگهای جدید زمانی گفته شود که صورت شخصیتها رو به دوربین نیست اما بازهم به راحتی قابل تشخیص است که دیالوگها در وقت اضافه به فیلم اضافه شدهاند. همانطور که بالاتر هم اشاره شد، سونی هشت دقیقه از فیلم را هم به صورت رایگان منتشر کرد تا فیلم را تبلیغ کند اما این روش عجیب و غریب هم جواب نداد.
۲- فیلم «کریون شکارچی» عملا ارتباطی با مرد عنکبوتی ندارد
از جنبهی داستانی، فیلم «کریون شکارچی» اثر مستقلی است که ارتباطی با مرد عنکبوتی ندارد. ما قرار است ببینیم که کریون، با قدرتی فراطبیعی در حد و اندازهی یک شیر، ماجراجوییهایش را در سراسر جهان دنبال میکند و سفرهایش هم ارتباط خاصی با نیویورک (محل زندگی پیتر پارکر) ندارد. با این حال، فراموش نکنید که رسالت کریون، به عنوان یک شخصیت منفی، این است که روزی در مقابل مرد عنکبوتی قرار بگیرد و سازندگان باید حداقل به این مسئله اشارهای جزئی داشته باشند و آنها آسانترین -و احمقانهترین- راه ممکن را انتخاب میکنند.
ظاهرا، کریون و مادرش، هر دو از آراکنوفوبیا (عنکبوتهراسی) رنج میبرند، این باعث میشود تا گاهی دچار توهم شوند و هجوم عنکبوتهای خیالی را ببینند که آنها را محاصره کردهاند. این فوبیای کریون در مجموع ارتباط زیادی با خط داستانی اصلی ندارد و صرفا یک اشارهی اجمالی است که چرا کریون در آینده از مرد عنکبوتی نفرت پیدا میکند و قصد شکار او را دارد. بامزه است که دلیل اصلی علاقهی کریون به شکست دادن مرد عنکبوتی را ترس شخصیاش از عنکبوتها بدانیم! اما در هر صورت، فیلم «کریون شکارچی» عملا ارتباطی با مرد عنکبوتی ندارد و مسیر خودش را میرود که بیگمان برای طرفداران ناامیدکننده است.
۱- یک فیلمنامهی توهینآمیز
یک فیلم خوب، در وهلهی اول به یک فیلمنامه خوب نیاز دارد. متاسفانه، خانهی «کریون شکارچی» از پایه و اساس، ویران است و وقتی فیلمنامه از همان ابتدا افتضاح باشد، دیگر چه چیزی باقی میماند؟ تقریبا هیچ کدام از عناصر قصه منطقی یا قابل درک نیستند و ایدههای روایی آن هم به درستی پیادهسازی نشدهاند. خط داستانی اصلی پیرامون جستجوی کریون و تلاشهایش برای محافظت از خانوادهاش، سست است و خطوط داستانی فرعی هم هیچ چیز به فیلم اضافه نمیکنند. از این بدتر، دیالوگها است که شاید در آینده باعث شود «کریون شکارچی» به یک فیلم کالت تبدیل شود!
بعضی از دیالوگهای فیلم به حدی زننده و سطح پایین هستند که آزاردهندهترین دیالوگهای فیلمهای درجه دو دنیای سینمایی توسعهیافته دیسی را به چالش میکشند. مشخص نیست که سازندگان چه چیزی در ذهن داشتهاند اما یکی از دلایل اصلی را باید تغییرات اساسی فیلم و فیلمبرداریهای دوباره بدانیم. قصه و دیالوگهای فیلم بارها تغییر کرده است، بنابراین جای تعجب ندارد که همهچیز در نسخهی نهایی نصفهنیمه و نیمهکاره به نظر برسد. فیلم «کریون شکارچی» شاید یک شکست بزرگ باشد اما اگر خوشبین باشیم، اتفاق خوبی است که سونی در نهایت تسلیم شد و پروندهی دنیای سینمایی بینظم و قاعدهاش را بست. ساخت یک دنیای سینمایی آسان نیست و فاکتورهای گوناگونی باید دستبهدست یکدیگر دهند تا چنین مجموعهای به موفقیت برسد. با «ونوم: بگذارید کارنیج بیاید» (۲۰۲۱) مشخص شد که سونی هیچ ایدهای ندارد عوامل موفقیت یک دنیای سینمایی چیست، با این حال، آن را بیدلیل ادامه داد اما همانطور که میگویند، «جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است».
منبع: screenrant