چرا مهران مدیری بازیگر خوبی نیست؟ (پرترهی یک بازیگر)
مهران مدیری چندی پیش در مراسم جشن حافظ دربارهی کیفیت بازیاش در فیلم «درخت گردو» چنین گفت:« هنوز نفهمیدم دلیل انتخاب من برای بازی در «درخت گردو» چه بود. نمیدانم فیلم «درخت گردو» را دیدید یا نه؟! من افتضاحم در آن فیلم. این را واقعا میگویم. من خیلی در آن فیلم بد بازی کردم. یعنی وقتی فیلم را دیدم نفهمیدم چرا بازی کردم. حالا دوستم داشتند یا دوست بودیم گفتند تو هم بیا بازی کن ولی یک چیز افتضاحی بود. یعنی جایزهی «چپق طلایی» اگر وجود داشت برای این فیلم به من میدادند!»
بسیاری از منتقدان بازی مدیری در فیلم «درخت گردو»، این کلام مدیری را کاملا صادقانه و درست دانستند و اینکه بازیگری متوجه اشتباهش در انتخاب یک نقش شده را نشانهی هوشمندی او دانستند. از همان زمان اکران «درخت گردو» در جشنوارهی فیلم فجر، انتقادهای زیادی به سبک بازی مدیری در فیلم شد که این بازیگر آن زمان اهمیت چندانی به نقدها نداد و با دادن پاسخهای کلی از دلیل بازیاش در فیلم طفره رفت.
هرچند از همان زمان زمزمههایی مبنی بر تهیهکنندگی سیدمصطفی احمدی و نقش اول مارکت در فیلم «درخت گردو» مطرح بود و بسیاری دلیل حضور مدیری در فیلم را به سابقهی همکاری این دو چهره در «دورهمی» و فیلم سینمایی «ساعت پنج عصر» دانستند. با اظهارنظر مدیری بهتر میتوان به این مسئله پی برد که سینما محلی برای دورهمی کار کردن و رفیقبازی نیست و یک بازیگر به چیزی بیش از ارتباط برای هنرنمایی در نقشهای مختلف نیاز دارد.
محدود شدن به تلویزیون
اعتراف مدیری به بازی ضعیف و بد خود در «درخت گردو»، ذهن علاقهمندان به سینما را بیشتر متوجه این گزاره کرده که آیا مدیری واقعا بازیگر خوبی است؟ آیا نقشی ماندگار یا طلایی از این بازیگر در ذهن کسی مانده و او کجا توانسته با بازیاش عامل جهت درخشش یا فروش یک فیلم شود؟
برای رسیدن به این پاسخ باید سری به کارنامهی بازیگری مهران مدیری زد. مدیری اگرچه کارش را با تئاتر شروع کرده ولی برخلاف بسیاری از بازیگران تئاتر، چندان در سینما فعال نبوده است. او در طول این سالها ترجیح داده بیشتر در قالب طنزهای تلویزیونی کار بسازد و هر از گاهی هم در فیلمی سینمایی بازی کند.
محدود شدن به تلویزیون و دوری از سینما یک نقطه ضعف بزرگ در کارنامهی مدیری به شمار میرود. به هرحال سینما در مقایسه با تلویزیون از ارزشهای هنری بیشتری برخوردار است و عیار یک کارگردان یا بازیگر در سینما بیشتر مشخص میشود. طنزهای تلویزیون آثار سهل و ساده هستند که برای عموم مردم ساخته میشوند و از پیچیدگی زیادی برخوردار نیستند. در همه جای دنیا تلویزیون را برای عوام میدانند که آثار سهلالوصول و ساده در آن ساخته میشود و اگر کارگردانی دغدغه، مسئله یا حرفی جدی برای قشری از جامعه دارد، آن را در سینما مطرح میکند.
شروعی ضعیف با بازیهای نچسب
مدیری ورودش به سینما به عنوان بازیگر را در سال ۱۳۷۳ و با بازی در فیلم «دیدار» شروع کرد. مدیری در این فیلم نقش جوانی گلفروش را بازی میکند که عاشق دختری مسیحی میشود و پس از کش و قوسهای فراوان با دختر ازدواج میکند. او پس از ازدواج به جبهه میرود و به اسارت دشمن در میآید و هشت سال بعد در حالیکه همسرش به کار و کاسبیاش رونق زیادی بخشیده به کشور برمیگردد.
«دیدار» به جز اینکه اولین فیلم مدیری به شمار میرود در سایر موارد حرف زیادی برای گفتن ندارد. یک فیلم کلیشهای با داستانی تکراری و اتفاقاتی قابل پیشبینی! بازی مدیری در این فیلم چنگی به دل نمیزند و بازیاش تحت تاثیر بازی مینا لاکانی به عنوان معشوقهاش در فیلم قرار گرفته است. مدیری در «دیدار» بسیار ضعیف ظاهر شده و انتخابش برای چنین نقشی از اساس اشتباه است. سبک بازی مدیری در این فیلم به گونهای است که ما او را نمیتوانیم به عنوان جوانی گلفروش، مردی عاشق یا رزمندهای عاشق وطن باور کنیم.
احتمالا همین حضور ناموفق، موجب دوری طولانی مدت مدیری از سینما میشود و او ترجیح میدهد تا اوایل دههی ۸۰ در فیلمی سینمایی بازی نکند. فیلم بعدی مدیری «توکیو بدون توقف» است که در میان فیلمهای کمدی آن زمان چندان فیلم درخشانی نبود. مدیری نقش مردی غیرتی و سختگیر را در این فیلم بازی میکند و جنس بازیاش تفاوتی چندانی با سریالهایش ندارد.
درخششی کمنور با فرهادی
پس از این فیلم مدیری حضوری فعالتر در سینما دارد و در دو فیلم مهم سال ۱۳۸۶ بازی میکند. مدیری در «همیشه پای یک زن در میان است» کمال تبریزی نقشی فرعی دارد و بازیاش معمولی است و نکتهی خاصی در آن دیده نمیشود. شبیه همان تیپهایی که بارها در سریالهایش بازی کرده و ارزش افزودهی خاصی برایش ندارد.
اما فیلم «دایره زنگی» فیلم مهمتری است که بازی مدیری در آن بیشتر به چشم میآید. این فیلم به نویسندگی اصغر فرهادی و کارگردانی پریسا بختآور ساخته شد و جزو فیلمهای خوب سینمای ایران به شمار میرود. مدیری این بار از پوستهی کلیشهای و تکراری خودش خارج میشود و نقش متفاوتتری را برعهده میگیرد و هنوز میتوان حضور مدیری در این فیلم را بهترین بازی سینماییاش دانست.
دغدغهی ساکنان یک آپارتمان برای داشتن ماهواره موقعیتهای کمیک و جالبی را به همراه دارد که بازی مدیری در کنار دیگر ستارگان فیلم مثل امین حیایی، محمدرضا شریفینیا و گوهر خیراندیش بر جذابیتهای فیلم افزوده است. «دایره زندگی» نگاهی به شباهتهای فکری و تضادها و تعارضهای طبقهی متوسط در ایران دارد که گاه این شباهتها در سبک زندگی افراد را به هم نزدیک میکند و گاهی اوقات نیز باعث دوریشان میشود.
مدیری در «دایره زنگی» از نقشهای کمدی و یکنواخت خودش در سریالها فاصله میگیرد و نقشی رئالتر را بازی میکند. اگرچه بازی مدیری در این فیلم خیلی خاص و پیچیده نیست ولی بازی در کاراکتری جدی و فاصله گرفتن از شخصیتهای طنز تکراری و تلویزیونی بیشتر به استایل مدیری میخورد.
بازی در چنین نقشهایی بیشتر به شخصیت حقیقی مدیری نزدیک است و درآوردن ویژگیهای چنین کاراکترهایی راحتتر صورت میگیرد. بازی مدیری در چنین نقشهایی راحت و روان است و بیشتر به دل مینشیند. در حالیکه این بازیگر گاهی برای درآوردن نقشهای طنز بیش از اندازه تلاش میکند و این تلاش خیلی دلچسب نمیشود. درستی بازی مدیری در این فیلم را باید از هوشمندی فرهادی نیز بدانیم که به نوعی بار فیلم بر دوش اوست. فرهادی به عنوان فیلنامهنویس «دایره زنگی» شناخت درستی از کاراکترهای فیلم و بازیگرهایش دارد و با وجود تعدد شخصیتهای مختلف در فیلم، بازیهای یکدست و خوبی را از همه شاهد هستیم.
وقتی همه چیز معمولی است!
مدیری پس از «دایره زنگی» باز هم در شکل و شمایلی جدی ظاهر میشود و نقشی کوتاه در فیلم پرسر و صدای «پل چوبی» در سال ۱۳۹۰ دارد. حضور این بازیگر در فیلم خیلی کوتاه است و نمیتوان دربارهی کیفیت بازیاش صحبت چندانی کرد. داستان فیلم با حوادث سال ۱۳۸۸ گره خورده و به همین دلیل در زمان اکران بسیار مورد توجه قرار گرفت وگرنه بازی بازیگران در طول فیلم خیلی ضعیف و نچسب است. «پل چوبی» با یک فیلنامهی خوبی و کارگردانی درست میتوانست به یکی از فیلمهای ماندگار سینمای اجتماعی ایران تبدیل شود ولی مهدی کرمپور نتوانست از دل یک سوژهی خوب فیلمی ماندگار در بیاورد.
سالهای دههی نود، سالهای فعالتر مهران مدیری در سینماست. او که حالا از تلویزیون به عنوان سریالساز فاصله گرفته، بیشتر به سینما نزدیک میشود و در طول سالهای دههی ۹۰ در پنج فیلم بازی میکند و یک فیلم هم میسازد. با وجود فعالیت زیاد مدیری در این سالها ولی باز هم کارنامهی قابل دفاعی از او مشاهده نمیکنیم.
فیلم «ساعت پنج عصر» به عنوان نخستین فیلم سینمایی مدیری قبل از اکران حاشیههای زیادی به دنبال داشت و سازندگانش نیز امیدوار بودند تا عنوان پرفروشترین فیلم کمدی سینمای ایران را مال خود کنند ولی فیلم قدرت بالایی در جذب مخاطب نداشت. «ساعت پنج عصر» کاری شبیه به همان سریالهای مدیری بود که سعی میکرد با قرار دادن یک شخصیت در موقعیتهای مختلف لحظات کمیک خلق کند. کاری تکراری که نمونهاش را بارها در سریالهای قبلی مدیری دیده بودیم و هیچ دستاورد تازهای برای این کارگردان نداشت.
پس از بازی در نقش بازپرس در «ساعت پنج عصر»، مدیری یک بار دیگر در چنین نقشی در فیلم ضعیف «ما همه با هم هستیم» ظاهر میشود. فیلم پربازیگر کمال تبریزی قرار بود فیلمی کمدی باشد و موقعیتهای طنز خلق کند ولی ضعفهای شدید در داستان و شخصیتپردازی، این فیلم را به اثری ضعیف تبدیل کرد. فیلمی که حتی حضور کلی ستاره و بازیگر مشهور هم نتوانست کاری برایش انجام دهد و بازی مدیری هم در میان دیگر چهرهها گم شد و هیچ چیزی تازهای به فیلم اضافه نکرد.
مدیری پس از تجربهی ناموفق «ما همه با هم هستیم» در فیلم پرفروش منوچهر هادی به نام «رحمان ۱۴۰۰» بازی میکند. فیلم اگرچه در گیشه فروش خوبی دارد اما فاقد ارزش هنری خاصی است و تنها هدفش از ساخته شدن برای فروش و سود بیشتر است. مدیری در این فیلم در نقش مردی ظاهرالصلاه و ریاکار را بازی میکند که با رانت به دنبال کارهای اقتصادی است. با توجه به تغییر و تحولات اجتماعی کشور در دههی ۹۰، بارها چنین نقشهایی در فیلمهایی سینمایی بازی شد و شوخی با کاراکترهای رانتخوار، ریاکار و مفسد اقتصادی به یک کلیشه تبدیل شد.
آفت نگاه سودمحور!
پس از بازی در «رحمان ۱۴۰۰»، نوبت به بازی در «درخت گردو» رسید که توصیف کیفیت بازی مدیری در این فیلم از زبان خودش، گویای همه چیز است. مدیری اگرچه با ساخت سریالهای تلویزیونی اسم و رسمی برای خودش در جامعه پیدا کرده، ولی در سینما به هیچ عنوان کارنامهی قابل دفاعی ندارد.
در یک مقایسهی کوچک اگر بخواهیم قدرت بازیگری و کارنامهی رضا عطاران را با مهران مدیری مقایسه کنیم، به خوبی متوجه تواناییهای هر دو در بازیگری میشویم. عطاران و مدیری به عنوان دو کمدین تقریبا کارشان را همزمان با هم شروع کردند و در سریالهایشان بارها مقایسهی کیفیت کار این دو پیش آمد. فارغ از مقایسهی تواناییهای این دو چهره در سریالسازی، عطاران در سینما دست برتر را دارد و کیفیت و تنوع نقشآفرینیهایش بسیار قویتر از مدیری است. عطاران در بازیگری و کارگردانی جایگاهی قابل اتکا دارد و حضورش در هر فیلمی یک سرمایهی بزرگ به شمار میرود.
در مقایسه با دیگر کمدینهای سینمای ایران، باز هم نمیتوان جایگاه بالاتری برای مدیری متصور شد. شاید مهمترین دلیل این اتفاق به فعالیتهای جانبی مدیری مربوط باشد. مدیری دوست دارد در کنار بازیگری، کار خوانندگی کند و کنسرت بگذارد، مجری و شومن باشد و مدل تبلیغاتی فروشگاههای زنجیرهای شود و به پول و سودآوری برای کارش بیش از هرچیزی فکر کند. بسیاری از منتقدان مدیری، او را نخست یک بیزینسمن میدانند که با نگاه اقتصادی و سودمحور کارهایش را پیش میبرد و بخشی از انرژی و توجهش را به مسائل مالی اختصاص میدهد. در حالیکه بازیگران دیگری مثل عطاران، کمتر درگیر چنین مسائلی میشوند و تمام انرژیشان را برای کارشان میگذارند.
مدیری در درآوردن تیپهای شخصیتی بد عمل نمیکند ولی از طراحی شخصیتهای عمیق و چندبعدی عاجز است. مدیری کمتر میتواند به عمق یک کاراکتر نفوذ کند و جزئیات نقش را درآورد و بیشتر در سطح تیپ میماند. این در سطح ماندن یکی از ضعفهای اساسی در کارنامهی بازیگری مدیری به شمار میرود.
میمیک چهره، لحن صدا و ویژگیهای شخصیتی مدیری اجازهی هنرنمایی بیشتر را به این بازیگر نمیدهد. مدیری در طراحی ظرافتهای بازیگری معمولا ناتوان است و اوج این ناتوانی را در بازی احساسیاش در «درخت گردو» میبینیم. او در طراحی چند کاراکتر شبیه به هم در سریالهای تلویزیونیاش موفق عمل کرده و تا الان هر چه بازیگری کرده، شخصیتهایی شبیه به همین کاراکترها بوده است.
مدیری که این روزها مسابقه گل یا پوچ را اجرا میکند، اگر میخواهد جایگاهی ماندگار و ثابت در سینما داشته باشد، باید از قالب محافظهکار و کلیشهای خودش خارج شود و تن به تجربههای تازه دهد. غرق شدن در حوزههای مختلف، جز درآمدزایی صرف برای هیچ هنرمندی دستاورد هنری خاصی به همراه نیاورده است.
مهران مدیری بازیگر خوبی نیست که نیست ولی سریال های عالیی میسازه عزیزی هم که گفت سریالاش دست رنج نویسنده هاست خب همه سریالا همینه نویسنده مینویسه دیه
نه تنها بازیگر خوبی نیست بلکه کارگردان خوبی هم نیست اون دسته از عزیزان که میگن چند تا سریال کمدی خوب ساخته.. بگم که حاصل دست رنج قاسم خانی ها و نویسندگان خوبش بوده اگه اونا داستان رو خلق نمیکردند ، سریال هم ساخته نمیشد. گرچه سریالاشم به جز نقطه چین و هیولا و قهوه تلخ بقیه ابکی و به درد نخور بودند
به نظرم چندان که گفته شد مدیری ضعیف نیست و کارگردان حرفه ای است و در بازی هم چندان که گفته شده بد نیست
مهران مدیری محشره
چه از لحاظ شخصیت…
چه از لحاظ حرفه و پیشش…