چرا «مادام وب» بدترین فیلم دنیای مرد عنکبوتی است؟
بعد از فیلمهایی مثل «موربیوس» و «مرد عنبکوتی شگفت انگیز ۲» که ضربهی سنگینی به میراث دنیای مرد عنبکوتی وارد کردند، به نظر میرسد که حالا فیلم «مادام وب» آمده است تا گوی سبقت را از آنها برباید و به بدترین فیلم دنیای مرد عنکبوتی تبدیل شود. بگذارید اینطور شروع کنیم: این فیلم آن قدر بد است که هیچ یک از سازندگان و عوامل آن با هیچ منطق و استدلالی نمیتواند ساختش را توجیه کنند. درست است، بازیگران بااستعدادی در این فیلم حضور دارند و فیلم از دنیای کمیکهای جذاب مرد عنکبوتی الهام میگیرد، اما «مادام وب» به عنوان چهارمین فیلم در دنیای مرد عنکبوتی سونی، نمیتواند نبود خود مرد عنکبوتی در این فیلم را توجیه کرده و داستان مستقلی با تمرکز بر شخصیتهای دیگر ارائه دهد؛ به طوری که حتی دوآتشهترین طرفدار مارول هم نمیخواهد هیچ دنبالهای برای این فیلم ببیند.
کارنامهی فیلمهای لایواکشن مارول تاکنون افتضاحات تجاری و سینمایی کم به خودش ندیده است؛ از «هاوارد اردکه» (Howard the Duck) محصول سال ۱۹۸۶ گرفته، تا «چهار شگفتانگیز» سال ۲۰۱۵، و «مارولها» که همین تازگیها منتشر شد، آثار زیادی را دیدهایم که از مارول درآمدهاند و در نهایت با نقدهای منفی و شکست در باکس آفیس مواجه شدهاند. در همین مجموعه فیلمهای مرد عنبکوتی نیز میتوان به عناوینی مثل «مرد عنبکوتی ۳»، «مرد عنبکوتی شگفت انگیز ۲»، «ونوم: بگذارید کارنیج بیاید» و «موربیوس» اشاره کرد که هر کدام رد ننگینی بر کارنامهی فیلمهای مارول به جا گذاشتهاند. با این حال، «مادام وب» از تمام اینها فراتر میرود و جایزهی بدترین فیلم مرد عنکبوتی را از آن خود میکند.
حتی اگر نگاهی به آمار بیندازید به خوبی متوجه وخامت اوضاع خواهید شد. «مادام وب» با عملکرد ضعیف خود در باکس آفیس، در روز افتتاحیه تنها ۶ میلیون دلار فروخت و نقدهای فاجعهبار آن، مثل امتیاز ۱۳ درصد در وبسایت راتن تومیتوز، به خوبی نشاندهندهی کیفیت پایین فیلم هستند؛ در مقام مقایسه میتوان به «موربیوس» اشاره کرد که با اینکه دست تنها به جوک سال تبدیل شده بود، توانست به امتیاز ۱۵ درصد برسد و روز اول افتتاحیهی فیلم حداقل ۱۷ میلیون دلار فروخت. اما بگذارید تنها به آمار و ارقام اکتفا نکنیم و در علل و چرایی شکست فیلم «مادام وب» دقیق شویم. لازم به ذکر است که در ادامه اسپویلرهایی دربارهی داستان و پایانبندی فیلم «مادام وب» وجود دارد که خواندن و نخواندنش پای خودتان.
شخصیتهای فیلم «مادام وب» همه تکبعدی و بیهویت هستند
خیلیها این سوال را مطرح کردهاند که چرا فیلم «مادام وب» اصلا در وهلهی اول برای ساخت چراغ سبز گرفته است. حتی اگر کاری به فیلمنامه و کارگردانش نداشته باشیم، همان ایدهی اولیهی ساختن فیلمی بر اساس شخصیت مادام وب عجیب به نظر میرسد. این کاراکتر در کمیکهای مارول نقش آن چنانی ندارد و اصلا یک پیرزن فلج و نابینا است! هالیوود ریپورتر دربارهی این فیلم گفته است: «[مادام وب] تلاشی بیحاصل است که در مرکزیتش فیلمنامهی مکانیکی آن قرار دارد. اگر پیش از این انتظار این افتضاح را نمیداشتیم فقدان خلاقیت فیلم به شدت توی چشم میزد. «مادام وب» تنها وجود دارد تا تمام شود، و بدون اینکه کاراکترها هر بار رفتارها و اقدامات خود را توضیح دهند داستان جلو نمیرود.»
البته میتوان اینگونه استدلال کرد که با اینکه کاراکترهای کمیک اصلی «مادام وب» به اندازهی برخی دیگر از قهرمانهای مارول عمیق و پیچیده نیستند، اما این فیلم هم هیچ تلاشی برای بهبود این مسئله نمیکند. کسی وب (Cassie Webb) یا همان مادام وب با بازی داکوتا جانسون یک کاراکتر بیروح و سرد است و تا آخر فیلم هم هویت خود را پیدا نمیکند. در کنار او سه کاراکتر اصلی فیلم جولیا کارپنتر (سیدنی سوئینی)، آنیا کرازون (ایزابلا مونر) و متی فرانکلین (سلست اوکانر) هستند که کلیشهایتر از آنها به سختی در فیلمهای امروزی پیدا میکنید؛ برای مثال، جولیا همان کاراکتر «خرخون» خودمان است، آنیا دختر نوجوان اهل بگوبخند و متی هم دختر طغیانکرده. فراتر از اینها، قهرمانان «مادام وب» صرفا اسم ابرقهرمان را به دوش میکشند و در هیچ صحنهای آنها را نخواهید دید که از قدرتهای ماورایی خود استفاده میکنند و بدتر از آن، هیچ دلیل داستانی برای کنار هم قرار داده شدن این کاراکترها در فیلم وجود ندارد؛ البته جز اینکه نویسندگان هیچ راه دیگری پیدا نکردهاند تا داستان را جلو ببرند و لحظهی آخر به این حربه متوسل شدهاند.
دیالوگهای «مادام وب» بیش از حد بد هستند
یکی از ایرادات برجستهی فیلم «مادام وب» دیالوگهای آن است. اکثر شخصیتها برای توصیف اتفاقات از جملههای عجیب و غریبی استفاده کرده و بازیگرانش حتی عجیبتر آنها را اجرا میکنند. اگر از بخت بدتان فیلم را دیده باشید احتمالا این صحنه را به یاد بیاورید که در آن دکتر به مادر کسی میگوید دخترش از یک اختلال عصبی-عضلانی رنج میبرد. کسی نیز کلمه به کلمه تکرار میکند: «من از اختلال عصبی-عضلانی رنج نمیبرم.» البته شکلی در آن نیست که در این لحظه اوج شکوه نویسندگی را مشاهده میکنید. شخصیت طاهر رحیم که همان ازکیل سیمز است، آدم بد ماجراست که شخصیت شیطانصفت او بیشتر شما را به یاد شرورهای کارتونهای دوران کودکیاتان میاندازد. در صحنهای ازکیل تمام نقشهها و ترسها و نگرانیهای خود و برنامهاش برای به قتل رساندن سه دختر را به زنی که همین دو دقیقه پیش ملاقات کرده توضیح میدهد و پاسخ این زن چه باشد خوب است؟ «حالا چه؟ میخواهی مرا مسموم کنی؟»
فیلم «مادام وب» چندین بار به مرد عنکبوتی اشاره میکند، اما حضور مرد عنکبوتی را در حد همین اشارات نگه میدارد و حتی یک ثانیه او را نشان نمیدهد. برای مثال، بیشتر زمانی که آدام اسکات روی صحنه حضور دارد به گفتن جملههای مسخرهای دربارهی آیندهی بن پارکر میگذرد که قرار است روزی به عنوان قیم پیتر پارکر عمل کند و حتی با جملهی «[بن] برای عمو شدن میمیرد.» به مرگ اجتنابناپذیر او در آینده اشاره دارد. مری پارکر هم میگوید که «بچه از این ور و آن ور پریدن در شکماش دست نمیکشد.» و مادام وب هم دربارهی پذیرش مسئولیت میگوید «وقتی مسئولیتی را پذیرفتی، قدرت بزرگ خودش خواهد آمد.» که به آن صحنه و جملهی معروف عمو بن اشاره دارد. البته بدترین دیالوگ فیلم را نیز یادمان نرفته است که کسی میگوید: «بهترین چیز دربارهی آینده این است که هنوز اتفاق نیفتاده است.» راستی، حتی حضور بن و مری پارکر هم باعث نشده که در طول دو ساعت فیلم حتی یک بار نام «پیتر پارکر» را از زبان کسی بشنویم چه رسد به اینکه تصویری از او ببینیم.
فیلم از ارتباط خود با مرد عنبکوتی به بدترین شکل استفاده میکند
فکر نکنم تا آخر فیلم هم بتوان گفت آیا سازندگان «مادام وب» میخواستهاند به مرد عنکبوتی اشاره بکنند یا نه. با وجود اینکه این فیلم از هر فیلم دیگر دنیای مرد عنبکوتی سونی به حضور خود این ابرقهرمان نزدیکتر میشود، اما همچنان کسی وب هیچ نقشی در زندگی اسپایدرمن ندارد. دوستی کسی با بن و مری پارکر هیچ تأثیری در تحول شخصیتی مادام وب نمیگذارد و در مقابل، مادام وب نیز هیچ ربطی به تولد پیتر پارکر پیدا نمیکند. برخی حتی پیش از دیدن فیلم این تئوری را مطرح کرده بودند که ازکیل سیمز میخواهد پیش از آنکه مرد عنکبوتی به دنیا بیاید از تولد او جلوگیری کند. اما این طرح داستانی، که اگر محقق میشد شاید با فیلم بهتری مواجه میشدیم، در «مادام وب» وجود ندارد. ازکیل هم از سه آدم معمولی و یک ذهنخوان شکست میخورد، با این حال، خود را به عنوان اولین مرد عنکبوتی این دنیا جا میزند. نکتهی دیگر اینکه سه زن عنکبوتی که وعدهاش را در تریلرها دیده بودیم، تنها در پیشگوییهای کوتاه مادام وب ظاهر میشوند که قرار است سالها بعد در آینده اتفاق بیفتد. پس عملا هیچ ردی از عنکبوت و قهرمان عنبکوتی در این فیلم پیدا نمیشود.
شرور فیلم «مادام وب» ناامیدکننده است
ازکیل سیمز میتواند بیاید و لوح بدترین شرور دنیای مرد عنکبوتی خودش را بردارد و ببرد. این شرور، نه تنها در دنیای فیلمهای اسپایدرمن سونی، که شاید در کل فرنچایز مرد عنکبوتی بدترین و سطحیترین آدم بدی باشد که به آن برخوردهایم. لباس مسخرهی او نیز کمکی به عمق فاجعه نمیکند که انگار از یک فیلم رده پایین با بودجهی حداقلی بیرون کشیده شده است.
نباید فراموش کرد که در دنیای مرد عنکبوتی شرورهای دیگری نیز داشتهایم که بدون هیچ دلیل خاصی فقط میخواستند شرور باشند؛ مثل گابلین سبز یا کلتوس کسدی فیلم «ونوم: بگذارید کارنیج بیاید». اما ازکیل پا را از آنها هم فراتر میگذارد. او میخواهد سه زن عنکبوتی را بکشد که تا به حال تنها آنها را در کابوسهایش دیده است؛ کابوسهایی که معلوم نیست اصلا به حقیقت بپیوندند. با این حال، ازکیل یکی از پیشرفتهترین سیستمهای نظارتی جهان را هک میکند تا بتواند رد این سه دختر را بزند. البته این هم منطقاش جور درنمیآید؛ آخر چطور میتوان دنبال کسانی گشت که تنها در خواب دیدهاید و هیچ ایدهای ندارید در واقعیت چه شکلی خواهند بود؟
طبق پیشزمینهی داستانی که فیلم ارائه میدهد به نظر میرسد که سالها پیش از وقایع فیلم، ازکیل به عنوان بادیگارد مادر کسی وب در یک سفر تحقیقاتی در پرو او راه همراهی میکرده است. این همان جایی است که ازکیل قدرتهای عنکبوتی خود را به دست آورده، اما این دقیقا همهی چیزی است که به مخاطب دربارهی گذشتهی ازکیل سیمز گفته میشود. فیلمنامه هیچ اشارهای به این ندارد که ازکیل چرا و چگونه تا این حد ثروتمند شده، لباس ابرقهرمانیاش را از کجا آورده و چرا اینقدر از لباس مرد عنکبوتی الهام گرفته، یا حتی چرا باید سه زن عنکبوتی در آینده دنبال او بیفتند و به خونش تشنه باشند؟ اصلا قبول، ازکیل به طرز خارق العادهای ثروتی عجیب به هم زده. حتی اگر این را هم بپذیریم در یک لحظهی بدون منطق دیگر در فیلم ازکیل را میبینیم که به جای استفاده از ثروت و منابع هنگفت خود برای حمله به این سه دختر بیگناه، پیاده دنبال آنها میافتد و میخواهد با دستانش آنها را بکشد. در این لحظه، که یکی از هیجانیترین صحنههای فیلم به حساب میآید، فیلمنامهنویس تصمیم گرفته که باید ناگهان یک صحنه از مادام وب نشان داده شود که به پرو بازگشته است و این قرار است به کسی و بیننده دربارهی قدرت و تاریخچهی مادام وب بیاموزد، آن هم درست در اوج ماجرا و یک صحنهی تعقیب و گریز!
با اینکه ازکیل از قدرتهای مرد عنکبوتی برخوردار است اما هیچ استفادهای از آنها نمیکند و به راحتی شکست میخورد. در آخر فیلم هم زیر یک تابلوی بزرگ پپسی-کولا له میشود که افتادن آن کاملا تقصیر خودش است و هیچ خطی هم بر کسی وب نمیافتد. اگر بخواهیم زندگی این شرور هیجان انگیز را خلاصه کنیم اینطور میشود که ازکیل سیمز روزی تصمیم میگیرد بدون هیچ دلیل خاصی سه دختر بیگناه را بکشد و بعد بدون آنکه حتی یک خراش روی یکی از آنها بیندازد میزند خودش را میکشد!
ماجرای اصلی «مادام وب» تازه بعد از فیلم آغاز میشود
به نظر میرسد کل ایدهی اصلی فیلم «مادام وب» این بوده که به عنوان مقدمهای برای داستان اصلی این ابرقهرمان عمل کند. اما با افتضاحی که این فیلم به بار آورده، احتمال ساخت دنبالهای برای آن را به شدت کاهش میدهد. درست است که «مادام وب» میخواهد ماجرای تبدیل کسی وب به یک ابرقهرمان را تعریف کند، اما اینکه هیچ قهرمان درست و درمانی در این فیلم وجود ندارد دیگر زیادهروی است. در بیشتر تیزرها، پوسترها و تبلیغات فیلم مادام وب در لباس ابرقهرمانیاش نشان داده میشود و هر سه متحد او هم در لباسهای ویژهاشان در کنار او حضور دارند. اما این صحنهها دقیقا همان صحنههایی هستند که در فیلم وجود دارند؛ به عبارت دیگر، همان سه ثانیهای که سه زن عنکبوتی را در لباسهایشان در تریلر دیدید در فیلم آمده است. همهی این صحنهها هم یا در کابوسهای ازکیل اتفاق افتادهاند، یا در آیندهی احتمالی که مادام وب در ذهنش دیده است. در آخر ماجرای قهرمانهای اصلی در کنار هم تنها در حد یک سناریوی فرضی باقی میماند که ممکن است روزی در یک دنبالهی غیرمحتمل بر فیلم «مادام وب» ببینیم.
داستان و دنیای فیلم گیجکننده است
فراتر از سناریوی افتضاح فیلم، داستان مادام وب با واکنشهای منفی مواجه شده است. ممکن است ایدهی اولیهی فیلم مبنی بر تلاش مادام وب برای نجات سه ابرقهرمان آینده جذاب به نظر برسد، اما وقتی میبینید هیچ ابرقهرمانی در فیلم نیست و ازکیل الکی دنبال آنها افتاده است دیگر این ایده جذابیت خود را از دست میدهد. هیچ اطلاعات کلیدی دربارهی قدرت مادام وب و متحدانش به مخاطب داده نمیشود و قوانین حاکم بر دنیای آن کاملا ناشناخته میماند. برای مثال، هیچ وقت نمیفهمیم چرا ازکیل سیمز تواناییهای مشابه مرد عنکبوتی به دست آورد، اما کسی وب قدرت پیشگویی پیدا کرد. حتی قدرت مادام وب در تکرار و شبیهسازی خودش یکدفعه از ناکجا سردرمیآورد و ریشهی آن مبهم باقی میماند. او همچنین میفهمد که میتواند رویدادهای آینده را به طور دقیق پیشگویی کند، رویدادهایی که طبق این استدلال، اجتنابناپذیرند؛ در عین حال، کسی این جمله را میگوید که آینده هرگز از پیش نوشته نشده است! بدتر از همهی اینها، فیلم «مادام وب» حتی اشارهای به چگونگی دستیابی جولیا، آنیا و متی به قدرتهایشان نمیکند. درحالی که در معدود صحنههای گذرایی که در فیلم نشان داده میشود به خوبی میتوان دید که هر سهی آنها قدرتها و ابزار خاص خودشان را دارند.
مشکلات فنی فیلم تمامی ندارند
یکی از مواردی که صدای منتقدان بسیاری را درآورد، تدوین بد فیلم بوده است. بسیاری از صحنهها بیمقدمه کات میخورند، پرش بین سکانسها بیمعنی و ناخوشایند است. جلوههای ویژهی کامپیوتری «مادام وب» را هم که نگویید که یکی از بدترین نمونههای فیلمهای ابرقهرمانی است. بسیاری به این نکته هم اشاره کردهاند که بخش زیادی از دیالوگهای ازکیل سیمز بعدا به فیلم اضافه شده است؛ یعنی صدابرداری سر صحنه نبوده است و بعدا در استودیو دیالوگها ضبط و روی صحنه گذاشته شدهاند. استفاده از این تکنیک در سینما و تلویزیون امر رایجی است، اما معمولا به اندازهی «مادام وب» توی ذوق نمیزند. مجلهی «دیلی بیست» اینگونه از فیلم انتقاد کرده است: «حماسهای عذابآور که با کمال تأسف در دایرههایی دنبال دم خودش میچرخد و سعی میکند یک جمله یا صحنهی اکشن درست و درمان بسازد. کارگردان اس. جی. کلارکسون با زومهای ناگهانی و فیلمبرداری عجلهایاش، زوایای دوربین عجیب و نورپردازی بیش از حد تئاتری یک فیلم کمیک شرمآور ساخته که پر است از دیالوگهای بد با اجراهای بدتر. [با این فیلم] تمام جان دنیای مرد عنکبوتی سونی از بدنش رفته است و دیگر نیازی به احیا هم ندارد.» مجلهی «ایندی وایر» نیز از جلوههای ویژهی فیلم انتقاد کرده و گفته که سازندگان «مادام وب» انگار تا به حال به عمرشان یک فیلم ابرقهرمانی ندیدهاند و حضور داکوتا جانسون در فیلم تنها نکتهی مثبت آن است که باعث شده «مادام وب» حداقل یک طنز خشک مقوایی داشته باشد و کمی قابل تحمل شود.
همانطور که گفتیم، یکی از بدترین بخشهای فیلم به ضعف نویسندگی آن بازمیگردد. با نگاهی به عوامل «مادام وب» متوجه میشوید که نویسندگان فیلم مت سازاما و برک شارپلس بودهاند. این جفت نویسنده تاکنون یک فیلم نداشتهاند که در راتن تومیتوز امتیاز بالاتر از ۵۱ درصد بگیرد؛ محض اطلاعتان بهترین فیلمی که آنها تاکنون نوشتهاند «پاور رنجرز» (Power Rangers) محصول سال ۲۰۱۷ میلادی بوده است. ناگفته نماند آخرین فیلمی که سازما و شارپلس پیش از «مادام وب» نوشتهاند، همان «موربیوس» خودمان بوده که در زمان انتشار دقیقا با همین انتقادات و واکنشهای منفی مواجه شد. با این اوضاع و با توجه به دو شکست سینمایی پی در پی، بعید به نظر میرسد که کسی بخواهد برای نوشتن یک فیلم ابرقهرمانی دیگر سراغ این زوج نویسنده بروند.
کارگردان فیلم هم اس. جی. کلارکسون است که با اینکه تجربهی زیادی به عنوان کارگردان تلویزیون داشته و برای مثال سه چهار قسمتی برای سریالهایی از جمله «جسیکا جونز» و «مدافعان» مارول نیز کارگردانی کرده، اما «مادام وب» اولین فیلم سینمایی کارنامهی کاری او بوده است. این فقدان تجربه در کار روی پروژههای بزرگ حتما تأثیر منفی بزرگی بر فیلم داشته است.
«مادام وب» یکی از عجیبترین کمپینهای تبلیغاتی را داشت
از زمان کمپین تبلیغاتی فیلم « بلک ادم» (Black Adam)، عجیبترین کمپین تبلیغاتی دیگری که دیدهایم به همین «مادام وب» برمیگردد. اولین تریلر فیلم در تاریخ ۱۵ نوامبر ۲۰۲۳ (۲۴ آبان ۱۴۰۲) منتشر شد که یکی از بدترین دیالوگهای فیلم را اولین بار در آن شنیدیم که چنان واکنشهایی برانگیخت که باعث شد آن را از فیلم دربیاورند؛ بله، درست حدس زدید، به این جمله اشاره داریم: «او با مادرم که داشت روی عنکبوتها تحقیق میکرد در آمازون بود، درست پیش از آنکه مادرم بمیرد.»
اولین پوسترهای فیلم در ۱۲ دسامبر ۲۰۲۳ (۲۱ آذر) بیرون آمدند که در همهی آنها از همان یک عکس داکوتا جانسون استفاده شده است. اما عجیبتر آنکه اولین جایی که لباس ابرقهرمانی مادام وب را دیدیم روی یک بطری آب میوه است! از اینجا به بعد هر مصاحبهای از داکوتا جانسون دیدیم و شنیدیم از قبلی عجیبتر بود. او حتی در یکی از مصاحبهها گفت که با استفاده از قدرتهای پیشگوییاش میتواند پیشبینی کند که وقتی «مادام وب» را میبینیم آن قدر دوستش خواهیم داشت که دوباره و سهباره هم آن میبینیم! شنیدن این جمله، آن هم از زبان کسی که تا به حال حتی یک فیلم دنیای سینمایی مارول را تا آخر ندیده است خود نکتهی جالب دیگری است؛ جانسون اعتراف کرده که حتی فیلم «مادام وب» خودش را هم ندیده است و فعلا هم برنامهای برای دیدنش ندارد. پیدا شدن سروکلهی کاراکترهای «مادام وب» روی قوطیهای پپسی هم آنقدر چیز عجیبی به نظر نمیرسد، وقتی که لوگوی آن را در یکی از مهمترین صحنههای فیلم میبینیم و به طور کلی این شرکت یکی از اسپانسرهای اصلی فیلم بوده است.
رولینگ استون دربارهی «مادام وب» گفته است: «خود فیلم آنقدرها هم که کمپین ناموفقش نشان میدهد بد نیست؛ درواقع خیلی بدتر است! یک فاجعهی واقعی در سطح چرنوبیل که به نظر میرسد هر چه جلوتر میرود رادیواکتیوش به طور تصاعدی سمیتر میشود. این سفر به یکی از خاکگرفتهترین گوشههای مارول، از ابتدا تا انتهایش اشتباه است و به بنبست میخورد. [مادام وب] حکم فیلم «گربهها» برای فیلمهای ابرقهرمانی را دارد. هیچ منطقی پشت هیچ تصمیمی برای این فیلم نیست. هیچ اجرایی با محتوای اصلی همخوانی ندارد. همهی دیالوگها به گونهای بیان میشوند که انگار با یک چوب جادویی زدهاند و تمام روح و احساس را از آن درآوردهاند. شگفت انگیزترین نکته دربارهی این فیلم این است که یکی، یک جایی، اجازهی ساخت آن را داده است.»
«مادام وب» هرازگاهی خندهدار است، اما نه آنقدر که سرگرمکننده باشد
با وجود آنکه لحظههایی در فیلم وجود دارند که فیلم از فرط بد بودن خندهدار میشود، اما مشخص است که این نیت سازندگان نبوده و از این رو، خندهدار بودن هرازگاهی فیلم برای سرگرمکننده بودن آن کفایت نمیکند. تمام لحظههای عجیب، دیالوگهای غیرطبیعی، شخصیتهای رباتگونه، داستان گیجکننده، همه و همه باعث شدهاند که فیلم «مادام وب» از آنچه باید مضحکتر باشد. اما این به سخره گرفتنها از حد شوخیهای اینترنتی با فیلم «موربیوس» فراتر نمیرود و «مادام وب» را به یک فیلم کمدی تمام عیار تبدیل نکرده است. برای این کار باید حداقل نصف فیلم را قیچی کنند و بقیهاش را نیز از نو بسازند تا بتوان آن را به فیلمی تبدیل کرد که ارزش دیدن دارد. خلاصه در وضعیت فعلی پیشنهاد میکنیم اگر فیلم را ندیدهاید حتی یک ثانیه پای آن هدر ندهید.
منبع: Screenrant