چرا «مرد آهنی» بهترین فیلم انفرادی دنیای سینمایی مارول است؟
فیلم «شوالیهی تاریکی» (The Dark Night) به کارگردانی کریستوفر نولان اغلب به عنوان بهترین فیلم ابرقهرمانی تمام دوران شناخته میشود. در اینکه «شوالیهی تاریکی» یک محصول عالی در ژانر ابرقهرمانی است شکی وجود ندارد، با این حال، یک فیلم ابرقهرمانی دیگر هم به خاطر آورده میشود که اگر نه بیشتر، اما به همان اندازه سزاوار ستایش است. اگر جان فاورو تقریبا ۱۵ سال پیش در سال ۲۰۰۸ تصمیم میگرفت برای ساختن «مرد آهنی» (Iron Man)، اولین فیلم در دنیای سینمایی مارول، ریسک بزرگی نکند، دنیای سینمایی مارول با چیزی که امروز میبینیم تفاوت چشمگیری داشت. فاورو، در کنار رابرت داونی جونیور، به یکی از مهمترین داستانهای کمیک تمام دوران جان بخشید. این فیلم به تنهایی کل جهان سینمایی مارول را آغاز کرد و بزرگترین فرنچایز جهان را بوجود آورد. در ادامه به بررسی این موضوع میپردازیم که چرا «مرد آهنی» بهترین فیلم انفرادی دنیای سینمایی مارول است.
بسیاری از استودیوها و کارگردانها با هدف تبدیل شدن به یک دنیای سینمایی در مقیاس بزرگ پر از فیلم و اسپینآف، به نوع خاصی از فیلمها روی میآورند. آنها اساسا سعی میکنند فرمول موفق استودیو مارول و کوین فایگی را تقلید کنند که در طول سالها برای آنها کارآمد بوده است. به استثنای فرنچایزهای مبتنی بر کتابهایی مانند «هری پاتر» (Harry Potter) یا فرنچایزهای اکشن سرگرم کننده و احمقانه مانند «سریع و خشمگین» (Fast and the Furious)، بسیاری از این تلاشها برای راهاندازی یک جهان سینمایی با شکست مواجه شدند. نکتهی جالب در مورد تلاش استودیوها برای خلق چنین جهانهای منسجمی این است که در زمان ساخت «مرد آهنی» رویکرد متفاوتی داشتند. فاورو این پروژه را با انتظار ساخت تعداد زیادی فیلم دنبال نکرد، او با این هدف که تنها یک فیلم عالی بسازد که بتواند به تنهایی موفق و ماندگار شود، به آن پرداخت.
حتی اگر استودیو مارول بعد از «مرد آهنی» فیلمسازی را متوقف میکرد، همچنان یک فیلم خوشساخت و ورود هیجانانگیزی به ژانر ابرقهرمانی میبود که ارزش تماشا کردن را داشت. «مرد آهنی» یک داستان ارجینال دارد و بیننده را وادار میکند که به شخصیتها توجه کند، خواه کتابهای کمیک را دوست داشته باشند یا نه. فیلم به اندازهی کافی از تونی استارک پسزمینه به بیننده میدهد تا کمکی باشد برای اینکه بدون نیاز به توضیحات طاقتفرسا او را به عنوان یک شخصیت مستقل درک کند. مارول سهم خود را از فیلمهای انفرادی گرفته است، اما هیچکدام از آنها به چیزی که اولین فیلم استودیو مارول به آن دست یافت، نمیرسند.
روند تغییر شخصیت تونی در فیلم «مرد آهنی» با شخصیتهای دیگر تفاوت دارد
در ابتدای فیلم، تونی یک شخصیت عیاش، مغرور، میلیاردر و بدون هیچ مسئولیت معناداری است. او مالکیت شرکت اسلحهسازی سودآور پدرش، صنایع استارک را به ارث برده و همچنان از فروش تسلیحات با تکنولوژی پیشرفته خود سود میبرد، بدون اینکه به خودش زحمت بدهد و پیگیر این قضیه باشد که این سلاحها واقعا به کجا میروند. چون مستقیما روی تونی تاثیر نمیگذارد، پس مشکل او نیست. تونی با ماشینهای گرانقیمت و سفارشی در شهر میچرخد و اساسا هر زمان، هر کاری که بخواهد انجام میدهد. نگرش او در ابتدای این فیلم با فیلمهای بعدی بسیار متفاوت است.
این موضوع تا زمانی ادامه پیدا میکند که مربی و پدرخواندهاش اوبادیا او را ربوده و برای اعدام آماده میکند و در نتیجه تونی تازه به شیوههای اسفناک زندگیاش پی میبرد. تنها با ضایعات موجود در غاری که در آن اسیر شده بود و هوش بینظیر خود، اولین لباس مرد آهنی را برای آزادی خود خلق میکند. از آن لحظه به بعد، تونی با این واقعیت کنار میآید که شرکتش کار نفرتانگیزی انجام میدهد و بقیهی عمرش را وقف نجات دیگران میکند. صنایع استارک برای همیشه به سمت بهتر شدن تغییر کرده و تونی دوباره به بازگشت به زندگی پیشین خود فکر نمیکند. این واقعا تنها بار در دنیای سینمایی مارول است که میبینیم یکی از قهرمانان ما کاملا مستقل و خودخواسته شخصیتش را تغییر میدهد و تمام تلاش خود را برای محافظت از دیگران میکند.
اوبادیا در فیلم «مرد آهنی» یکی از بهترین شرورهای دنیای سینمایی مارول است
قبل از بیگانگان، خدایان و رباتهای هوش مصنوعی، مارول استادانه ما را با یک انسان شرور ساده به نام اوبادیا، با بازی درخشان جف بریجز، آشنا کرد. پس از مرگ پدر تونی، اوبادیا نقش پدرخواندهاش را بر عهده گرفت و فردی شد که تونی کاملا به او اعتماد داشت و از او الگو میگرفت. تونی در شرکت، خانه و مهمتر از همه زندگی شخصی به اوبادیا اعتماد داشت. بنابراین خیانت اوبادیا به تونی، برایش یک شوک شدید احساسی بود.
اینکه شرور داستان، نزدیکترین شخص به تونی باشد، مسیر را برای رستگاری او تعیین میکند. این موضوع که اوبادیا میخواست شرکت خودش را بدزدد و تروریستهایی را برای کشتن تونی استخدام کند، بسیار شخصی است. سایر شرورهای دنیای سینمایی مارول نیات شومتری داشتهاند، اما اوبادیا در سطح احساسی تاثیرش را گذاشته است.
تفسیر مسائل دنیای واقعی
بیشتر داستانها در دنیای سینمایی مارول و به طور کلی در کمیکهای مارول معمولا تمثیلی برای افراد و مشکلات واقعی هستند. به عنوان مثال، «مردان ایکس» (The X-Men) همیشه تمثیلی از افراد حاشیهنشین بوده است که جامعه با آنها بدرفتاری میکند. با این حال، هیچکدام از فیلمهای دنیای سینمایی مارول هیچگاه مانند «مرد آهنی»، به یک موضوع خاص عدالت سیاسی یا اجتماعی نپرداخته است.
صنایع استارک سالها سلاحهای بسیار پیشرفته را به ارتش و تروریستها میفروخت و مدیر عامل شرکت حتی از برخی از گروههایی که برای آنها سلاح میساختند اطلاعی نداشت. آنها هم ارتش و هم تندروهایی را که میخواستند به موضوع جنگ تداوم ببخشند، با سلاحهای کشتار جمعی تغذیه میکردند. این فیلم بهعنوان وسیلهای عالی برای اظهار نظر در مورد جنگ علیه تروریسم و مجموعهی نظامی-صنعتی که آمریکا را گرفتار کرده است، عمل میکند.
بدون «مرد آهنی» دنیای سینمایی مارول به هیچ شکل دیگری راهاندازی نمیشد
زمانی که اولین فیلم «مرد آهنی» اکران شد، مخاطبان قبلا با شخصیتهای بسیار محبوبی مانند «مرد عنکبوتی» (Spider-Man)، «چهار شگفتانگیز» (The Fantastic Four)، «دردویل» (Daredevil) و «مردان ایکس» (X-Men) آشنا شده بودند. در حالی که هیچکدام از فیلمهای این شخصیتها به خوبی «مرد آهنی» مورد استقبال قرار نگرفتند، برای طرفداران کتابهای کمیک و طرفداران فیلم به طور یکسان شناخته شده بودند. چیزی که این فیلمها را از اولین فیلم دنیای سینمایی مارول متمایز میکند این است که استودیوی مارول در تولید آنها دخالتی نداشت. «مرد آهنی» این شانس را داشت که توسط مارول تولید شود و پارامونت تنها نقش توزیع کننده را بر عهده داشت. این به فاورو و بقیهی اعضای تیم اجازه داد تا کنترل خلاقانه و آزادی کامل داشته باشند تا داستان را به هر سمتی که میخواهند ببرند. تونی استارک/ مرد آهنی یکی از معدود شخصیتهای اصلی کتابهای مصور بود که هنوز فیلم مستقلی نداشت و داستان او بهترین راه برای راهاندازی دنیای سینمایی مارول بود.
استفاده از شخصیت مرد آهنی علاوه بر سرآغازی برای این دنیای سینمایی، باعث پیشرفت تدریجیتر و پایهایتر دنیای سینمایی مارول و چیزی که امروز شاهدش هستیم شد. تونی استارک یک انسان است که هیچ توانایی فوق بشری ندارد. او فقط یک فرد فوقالعاده باهوش است که توانست راهی علمی برای خلق یک لباس با قدرت فوقالعاده پیدا کند. به جای پرتاب شدن ناگهانی به جهانی که در آن جادو، سفر در زمان و موجوداتی که از نظر ژنتیکی تغییر یافتهاند دیده میشود، با شخصیتی آشنا میشویم که برای افراد معمولی قابل لمس است. «مرد آهنی» به معنای واقعی نشان میدهد که هر کسی میتواند خود را به فردی که میخواهد تبدیل کند. این یکی از راههای ساده و اساسی برای معرفی به دنیای ابرقهرمانان بود.
منبع: movie web