چرا غولهای فناوری آمریکا در سلطهی مدیران هندی قرار گرفتهاند؟
هفتهی گذشته انتخاب یک مهندس هندی به سمت مدیرعاملی توییتر، بار دیگر نگاهها را متوجه نقش پررنگ هندیها در سیلیکون ولی کرد و این پرسش را مطرح ساخت که چگونه شرکتهای بزرگ فناوری دنیا در کنترل مدیران عامل هندی قرار گرفتهاند؟ در این نوشتار نگاهی به علت رشد سازمانی هندیها در قطب فناوری دنیا داریم.
سیلیکون ولی کجاست؟
«سیلیکون ولی» (Silicon Valley) خانهی بسیاری از استارتاپها و شرکتهای فناوری جهانی از جمله غولهای فناوری مانند گوگل، مایکروسافت، متا و اپل است. این منطقه در جنوب خلیج سانفرانسیسکو کالیفرنیا قرار گرفته و بسیاری از مؤسسات متمرکز بر فناوری را پیرامون دانشگاه استنفورد شکل داده است. این دره همچنین شامل دفتر مرکزی بیش از ۳۰ شرکت از ۱۰۰۰ شرکت برتر آمریکاست و هزاران شرکت نوپا در آن مستقر هستند.
در درهی سیلیکون بود که مدارهای مجتمع مبتنی بر سیلیکون (IC)، ریزرایانه و ریزپردازنده و همچنین بسیاری از فناوریهای دیگر توسعه یافتند. این منطقه قطب فناوری دنیا محسوب میشود و به همین دلیل است که برای نمونه فقط از سال ۲۰۱۳ حدود یک چهارم میلیون کارمند فعال در حوزهی فناوری اطلاعات در این منطقه مشغول به فعالیت شدهاند.
مدیران کدام شرکتهای برتر سیلیکون ولی هندی هستند؟
هنگامی که «ساتیا نادلا» (Satya Nadella) در فوریهی ۲۰۱۴ بهعنوان مدیرعامل مایکروسافت انتخاب شد، فرهنگ سازمانی ناخوشایندی را در یک شرکت غول فناوری به ارث برد. «بیل گیتس» (Bill Gates) بنیانگذار مایکروسافت، به سرزنش کارکنان شهرت داشت و جانشین او، «استیو بالمر» (Steve Ballmer) هم به شیوههای تجاری سخت که شرکا از آن متنفر بودند، ادامه داد. از سویی مایکروسافت در نبرد برای گوشیهای هوشمند شکست خورده بود و پلتفرم فناوریهایش، یعنی دسکتاپ، کمکم جای خود را به فضای ابری میداد.
در این زمان، نادلا تصمیم گرفت که ابتدا بر تغییر فرهنگ مایکروسافت تمرکز کند. او اصالتا هندی بود و با پیشینهی اعتقادات بودایی، مصمم بود این شرکت را به شرکتی تبدیل کند که به جای رویکرد قبلی «همه چیز را بدان» به نگرش سازمانی «همه چیز را یاد بگیر» دست یابد.
او بهشدت اعتقاد داشت که رفتارهای سنتی و پرخاشگرانه دیگر مورد استقبال نیستند. با خودداری از خشم یا فریاد زدن در جلسات مدیران، هرگز صدای خود را بلند نکرد یا عصبانیت آشکار نسبت به کارمندان یا مدیران نشان نداد، هرگز ایمیلهای از روی عصبانیت ننوشت و در عوض دائما برای ایجاد یک محیط راحتتر تلاش کرد.
در نتیجهی این تغییر فرهنگی و تغییرات در استراتژی شرکت بود که باعث شد در زمان مدیریت نادلا، ارزش بازار مایکروسافت از حدود ۳۰۰ میلیارد دلار به ۲٫۵ تریلیون دلار فعلی صعود کند و به یکی از دو شرکت ارزشمند جهان تبدیل شود.
سوندار پیچای هم به همین ترتیب شرکتی با مشکلات فرهنگی را در دست گرفت. گوگل به داشتن یک فرهنگ آسانگیرانه در محل کار معروف بود که باعث روابط شخصی میان مدیران ارشد و کارمندان و تنشهای داخلی میشد اما پیچای با رفتار ملایم و متواضع هندی خود شرکت گوگل را به سمت فضای آرامتر هدایت کرد.
او به موفقیت بسیاری دست یافت؛ همانطور که دیگر مدیران هندی مانند شنتان ناراین در ادوبی و جیشا اولال از «آریستا نتورکس» هم باعث موفقیتهای زیادی در شرکتهای خود شدند. حتی فراتر از حوزهی فناوری، «ایندرا نویی» (Indra Nooyi) در «شرکت پپسی» (PepsiCo) و «آجای بانگا» (Ajay Banga) در مستر کارت هم تجربههای مشابهی را نشان دادند. در زیر فهرستی از مدیران هندی شرکتهای بزرگ سیلیکون ولی آورده شده است.
مدیر | شرکت |
ساتیا نادلا (Satya Nadella) | مایکروسافت (Microsoft) |
ساندار پیچای (Sundar Pichai) | گوگل (Google) و آلفابت (Alphabet) |
شنتان ناراین (Shantanu Narayen) | ادوبی (Adobe) |
آرویند کریشنا (Arvind Krishna) | آیبیام (IBM) |
پاراگ آگراوال (Parag Agrawal) | توییتر (Twitter) |
نیکش آرورا (Nikesh Arora) | پالو آلتو نتورکس (Palo Alto Networks) |
جرج کوریان (George Kurian) | نتاپ (NetApp) |
جیشا اولال (Jayshree Ullal) | آریستا نتورکس (Arista Networks) |
آنجالی ساد (Anjali Sud) | ویمیو (Vimeo) |
آمار چه میگوید؟
هندیها چگونه حتی برای چنین موقعیتهای ارشدی جلب توجه میکنند و دلیل موفقیت آنها بهعنوان بنیانگذاران شرکتهای فناوری چیست؟
بر اساس تحقیقات انجام شده توسط «آنالی شاهنیان» (AnnaLee Saxenian) استاد دانشگاه کالیفرنیا برکلی و پژوهشگر خوشههای فناوری، تا سال ۱۹۹۹ مهاجران یکسوم نیروی کار علمی و مهندسی سیلیکون ولی را تشکیل میدادند و مدیران عامل هندی ۷ درصد از شرکتهای فناوریه پیشرفتهی آن را اداره میکردند.
در سال ۲۰۰۶ این دادهها با همکاری تیم «ویوک وادوا» (Vivek Wadhwa) بهروزرسانی شد و نشان داد که درصد استارتاپهایی که توسط مهاجران تأسیس شدهاند به ۵۲٫۴ درصد افزایش یافته است، در همین حال مدیران هندیالاصل با اینکه مجموعا تنها ۶ درصد از نیروی کار شاغل در سیلیکون ولی را تشکیل میدادند، ۱۵٫۵ درصد از شرکتهای فناوری دره سیلیکون را تأسیس کردهاند.
طبق این پژوهش ۹۶ درصد از کارآفرینان مهاجر فعال در حوزهی مهندسی و فناوری، تحصیلات کارشناسی خود را به پایان رساندهاند و ۷۴ درصد دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری هستند. در این میان، بنیانگذاران هندی شرکتها، در دانشگاههای گوناگونی تحصیل کرده بودند. برای نمونه دانشآموختگان مؤسسههای مشهور فناوری هند، تنها ۱۵ درصد از بنیانگذاران هندی سیلیکون ولی را تشکیل میدادند.
همهی این پیشتازیها در سیلیکون ولی، در حالی است که هندیها تنها ۱ درصد از جمعیت آمریکا را شکل میدهند و این سوال ایجاد میشود که این افراد چگونه به این میزان موفقیت در میان مدیران عامل برتر دست یافتهاند و غولهای فناوری را در کنترل خود گرفتهاند؟
فرهنگ به اندازهی آموزش، کلیدی است
شکی نیست که آموزش باعث شده است تا هندیها مزیت داشته باشند. آموزش هندوستان تمرکز بسیاری بر حوزههای فناوری-محور دارد و بهویژه در سالهای اخیر دولت این کشور، سرمایهگذاری بالایی در ارتباط مدارس و دانشگاهها با پروژههای بینالمللی انجام داده است.
ولی این موضوع دلیل اصلی نیست که باعث شده هیئت مدیرهی شرکتهای بزرگی مانند مایکروسافت، گوگل، IBM و توییتر اشخاص فناور متولد خارج از آمریکا را به جای آمریکاییهایی که به همان اندازه واجد شرایط هستند، انتخاب کنند. علت اصلی را باید در ارزشهای فرهنگی، شیوهی تربیت و مبارزه با چالشها جستوجو کرد.
در سرزمینی با بیش از ۱ میلیارد نفر جمعیت که اکثر آنها به دلیل فساد گستردهی ساختار اداری، زیرساختهای ضعیف و فرصتهای محدود با مشکل مواجه هستند، حتی برای زنده ماندن ساده، نیاز به چیزهای زیادی است چه برسد به پیشرفت.
هندیها میآموزند که انعطافپذیر باشند، با موانع بیپایان مبارزه کنند و از آنچه دارند، بهترین استفاده را ببرند. در هند افراد یاد میگیرند که با وجود مشکلاتی که یک دولت و جامعهی ناعادلانه برای آنها ایجاد میکند، کار کنند. کارآفرینی همراه با خلاقیت و تدبیر لازم برای مقابله با همهی مانعها، بخشی از زندگی است. به بیان دیگر، رقابت و هرجومرج آنها را به حلال مشکلات تبدیل میکند.
به گفتهی «آر. گوپالاکریشنان» (R Gopalakrishnan) نویسندهی کتاب «مدیر ساخت هند» (The Made in India Manager) «هیچ کشور دیگری در جهان به اندازهی هند، جمعیت زیادی از شهروندان را به شیوهی گلادیاتوری آموزش نمیدهد.» یا آنطور که «سی کی پراهالاد» (C K Prahalad) میگوید: «از گرفتن شناسنامه تا گواهی فوت، از پذیرش در مدرسه تا استخدام، از نارساییهای زیرساختی تا ظرفیتهای ناکافی؛ بزرگ شدن در هند، افراد را به مدیرانی طبیعی و ذاتی تبدیل میکند.»
از سویی در نبود امنیت اجتماعی، ارزشها و حمایتهای خانواده همه چیز است و بدین ترتیب بنیاد خانواده نقش بسیار مهمی را در تربیت افراد برعهده میگیرد، اعضای خانواده انواع کمکها و راهنماییها را به نیازمندان ارائه میدهند.
بسیاری از هندیها مانند مردم سایر نقاط جهان، دارای تعصبات قومی، نژادی، جنسیتی و کاستیهای زیادی هستند. با این حال یاد میگیرند که برای موفقیت، در صورت لزوم این تعصبات را نادیده بگیرند یا با شرایط تطبیق دهند. شش دین اصلی در هند وجود دارد و قانون اساسی هند ۲۲ زبان منطقهای را به رسمیت میشناسد. هر منطقهای در این کشور هم آداب و رسوم و منش خاص خود را دارد و مردم، این تفاوت نگرشها و باورها را بهویژه در زمینهی کسبوکار پذیرفتهاند.
از سوی دیگر فروتنی ایجاد شده در پی مهاجرت به سرزمینهای جدید هم یک امتیاز محسوب میشود. تقریبا با هر مهاجری، صرف نظر از کشور مبدأ صحبت کنید، میبینید که ماجراهایی دربارهی ترک موقعیت اجتماعی در کشور خود و بالا رفتن از پایین نردبان در سرزمین مقصد بیان میکند. این یک روند فروتنانه است که وقتی از صفر شروع میکنید و به سوی موفقیت میروید، درسهای ارزشمند زیادی میآموزید.
و بر همین اساس است که «ساریتا رای» (Saritha Rai) از بلومبرگ، رهبری منعطف و غیرفرسایشی را یک امتیاز بزرگ هندیها در سیلیکون ولی میداند.
شرایط رشد در شرکتهای آمریکایی
اینها همه ویژگیهایی هستند که هر هیأت مدیرهای آنها را تشخیص میدهد و برای آنها ارزش قائل است. بهخصوص زمانی که گزینههای جایگزین، بنیانگذاران مبتکر شرکتی باشند که معتقدند حق بودن در چنین جایگاهی را دارند. و اینها ویژگیهایی هستند که یک مدیرعامل را قادر میسازد تا فرهنگ شرکت را تغییر دهد. این همان چیزی است که به مدیران عامل هندی مزیت داده است.
بدین ترتیب علاوه بر شرایط پرورش افراد موفق هندی، این واقعیت در فرهنگ اداری آمریکا که اغلب شرکتهای آمریکایی، بهکارگیری افراد حرفهای را بر گرایشهای شخصی ترجیح قرار میدهند، بسیار در دیده شدن و پرورش بستر رشد افراد موفق هندی مؤثر است.
به گفتهی ویوک وادوا، کارآفرین و پژوهشگر فناوری «این بهترین انتخاب است و آنها به شرکتهایی میپیوندند که بهترینها به اوج میرسند. شبکههایی که آنها در سیلیکون ولی ساختهاند هم به جامعهی آنها یک مزیت دیگر داده است و ایده این بوده که به یکدیگر کمک کنند.»
شاید به همین دلیل است که هیئت مدیرهی توییتر به اتفاق آرا توصیهی «جک دورسی» (Jack Dorsey) را برای انتصاب پاراگ آگراول هندیالاصل بهعنوان جانشین او تأیید کردند. و این همان تحول فرهنگی است که شاید اکنون توییتر بیش از هر چیز به آن نیاز داشته باشد.
توییتر سیل انتقادات موجهی را به دلیل فرهنگ ناخوشایند کاری و عدم حساسیت به سوء استفادهها در پلتفرم خود دریافت کرده است. همچنین جک دورسی یک مدیرعامل پارهوقت بود و شرکت پرداخت «اسکوئر» (Square) را هم اداره و در زمینهی بلاکچین و رمزارز فعالیت میکند. حالا طبق رویهای که از مدیران هندی میشناسیم، مدیرعامل جدید احتمالا به انتقادات به آرامی پاسخ خواهد داد و در جهت بهبود وضعیت این شرکت تلاش خواهد کرد.
اینها ویژگیهای رهبران ارشد در هر کجای جهان است. مدیران عامل هندیالاصل هم در حقیقت بخشی از یک گروه اقلیت چهار میلیون نفری هستند که از ثروتمندترین و تحصیلکردهترین افراد در آمریکا بهشمار میروند. حدود یک میلیون نفر از آنها دانشمند و مهندس هستند.
در حقیقت بیش از ۷۰ درصد از ویزای کار برای مهاجران خارجی که توسط دولت ایالات متحده آمریکا صادر میشود، به مهندسان نرمافزار هندی میرسد و ۴۰ درصد از تمام مهندسان خارجی در شهرهایی مانند سیاتل را هندیها تشکیل میدهند. موضوعی که به عقیدهی نویسندگان کتاب «آن یک درصد دیگر: هندیها در آمریکا» (The Other One Percent: Indians in America) نتیجهی تغییر شدید سیاست مهاجرت آمریکا از دههی ۱۹۶۰ میلادی است.
در پی جنبش حقوق مدنی در آمریکا، سهمیههای ملی با سهمیههایی جایگزین شد که از یک سو مهارتهای اشخاص و از سوی دیگر اتحاد خانواده را اولویت قرار میدهند. اندکی بعد، هندیهایی با تحصیلات عالی، ابتدا دانشمندان، مهندسان و پزشکان و سپس اکثرا برنامهنویسان شروع به ورود به آمریکا کردند. بدین ترتیب فضایی برای این جمعیت متخصص باز شده بود که به آنها فرصت رشد داد تا جایی که به مدیران ردههای عالی در شرکتهای فناوری-محور سیلیکون ولی تبدیل شدند و خوش درخشیدند.
جایگاه ایرانیها در دره سیلیکون کجاست؟
شاید شباهتهای زیادی را بتوان میان ایرانیها و هندیهای فعال در سیلیکون ولی یافت و بر همین اساس است که افراد ایرانیالاصل هم در شرکتهای بزرگ فناوری به جایگاههای مهمی دستی یافتهاند. هرچند احتمالا به دلیل شرایط دشوار مهاجرت به آمریکا برای ایرانیان، فرصت درخشش در عرصهی فناوری جهانی برای بسیاری محقق نشده است، اما با این وجود باز هم میتوان نامهای ایرانی زیادی را در شرکتهای مطرح یافت.
از «پیر امیدیار» (Pierre Omidyar) بنیانگذار «ایبی» (eBay) تا «دارا خسروشاهی» (Dara Khosrowshahi) مدیرعامل اجرایی «اوبر» و «آرش فردوسی» (Arash Ferdowsi) همبنیانگذار «دراپباکس» (Dropbox) همه نامهای بزرگی در سیلیکون ولی هستند.
علاوه بر این استارتاپهای مدرن بسیاری هم توسط ایرانیان در قطب فناوری جهان راهاندازی شده است که از جملهی آنها میتوان به «تیندر» (Tinder) توسط «شان راد» (Sean Rad) و «جاستین راد» (Justin Rad)، «شروین پیشهور» (Shervin Pishevar) همبنیانگذار «هایپرلوپ وان» و همچنین «ساسان گودرزی» (Sasan Goodarzi) مؤسس «توربوتکس» (TurboTax) اشاره کرد.
در کنار مؤسسان شرکتها، مهندسان ایرانی زیادی هم در دره سیلیکون مشغول فعالیت هستند و برخی از آنها به ردههای بالای مدیریتی در شرکتهای بزرگ دست یافتهاند. از جمله این افراد میتوان به «پریسا تبریز» (Parisa Tabriz) معروف به شاهزادهی امنیت گوگل، «پدرام کیهانی» (Pedram Keyani) مدیر مهندسی اوبر، «ساناز آهاری» (Sanaz Ahari) از مدیران سابق مایکروسافت و مدیر کنونی محصولات ارتباطی گوگل مانند جیمیل، «امین ذوالفنون» (Amin Zoufonoun) معاون توسعهی فیسبوک و بسیاری از ایرانیان دیگر اشاره کرد.
در نگاه کلی میتوان گفت که ایرانیها هم نسبت به جمعیت، بهخوبی از فرصتهای موجود استفاده کردهاند و به ردههای بالایی در شرکتهای برتر فناوری و اکوسیستم استارتاپی دنیا دست یافتهاند و شاید با گسترش امکان تبادل تجربه و فناوری، شاهد حضور ایرانیهای بیشتری هم در قطب فناوری باشیم و روزی یکی از نامهای آشنای ایرانی را در جایگاه نخست شرکتهایی مانند گوگل، مایکروسافت و متا ببینیم.
عکس کاور: برخی از مدیران هندی سیلیکون ولی
Credit: India Eagle
منابع: Fortune, Jagranjosh, BBC, Techrasa, Business Insider