چرا هالیوود باید از بازسازی لایو اکشن انیمیشن‌ها دست بردارد؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
بازسازی لایو اکشن انیمیشن‌ها

دیزنی با «آلیس در سرزمین عجایب» (۲۰۱۰) فصل جدید بازسازی لایو اکشن انیمیشن‌های کلاسیک خود را آغاز کرد و با موفقیت تجاری چشمگیر این فیلم‌ها، اجتناب‌ناپذیر بود که استودیوهای دیگر نیز وارد میدان شوند و مسیر مشابه‌ای را در پیش بگیرند. از نگاه تحلیلگران، استودیوی دریم‌ورکس با فهرست بلندبالایی از آثار موفق و گرایش شدیدش به پول‌سازی از طریق مجموعه‌های محبوب، بیشترین پتانسیل را داشت که به دیزنی ملحق شود و این اتفاق در نهایت رخ داد. با این حال، برخلاف تصور عموم، خبری از «شاهزاده مصر» (۱۹۹۸) یا «شرک» (۲۰۰۱) نبود بلکه آن‌ها از بازسازی یکی از انیمیشن‌های نسبتا جدید خود یعنی «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» (۲۰۱۰) خبر دادند. حتی تصور اینکه هیکاپ و بی‌دندان به دنیای لایو اکشن بیایند آزاردهنده است و شما را درمانده می‌کند. و حالا که بازسازی «موانا» (۲۰۱۶) نیز از سوی دیزنی تایید شده، شاید بهترین زمان باشد تا از این مسئله صحبت کنیم که چرا این رویکرد اشتباه است و هالیوود باید آن را کنار بگذارد.

جادوی انیمیشن‌ها در بازسازی لایو اکشن گم می‌شود

بازسازی لایو اکشن انیمیشن‌ها

این یک مقاله‌ی بدبینانه پیرامون بازسازی‌های لایو اکشن است اما اجازه دهید که ابتدا اندکی به تحسین مدیوم انیمیشن بپردازیم؛ این فرم هنریِ زیبا تاریخچه‌ای طولانی دارد، از سال ۱۹۰۶ با انیمیشن «صورت‌های متغیر مسخره» (Humorous Phases of Faces) آغاز شد، تقریبا هم‌سن سینما است و نسل‌های متعددی با آن بزرگ شده‌اند. انیمیشن‌ها به همه‌ی ژانرها قدم گذاشته‌اند، برای هر نوع سلیقه‌ای حرفی برای گفتن دارند و خیال‌پردازی را به اوج می‌رسانند. با اینکه هنوز هم آدم‌هایی را پیدا می‌کنید که آثار پویانمایی را چیزی فراتر از سرگرمی کودکانه نمی‌دانند اما انیمیشن‌ها را باید جدی گرفت و آن‌ها گاهی بهتر از هر ژانر دیگری می‌توانند داستان‌گو باشند؛ کافی است به آثاری همچون «فرار کن» (۲۰۲۱)، «فریتز گربه» (۱۹۷۲) یا «مدفن کرم‌های شب‌تاب» (۱۹۸۸) نگاه بیندازید.

در دنیای انیمیشن محدودیتی وجود ندارد و این فیلم‌ها می‌توانند هر نوع داستانی را روایت و هر رویایی را به حقیقت تبدیل کنند. بنابراین نمی‌توان پتانسیل نهفته در این مدیوم را نادیده گرفت و از آنجایی که هیچ‌چیزی نمی‌تواند جلوی هنرمندان و انیماتورها را بگیرد، آن‌ها با آزادی کامل، هرآنچه در ذهن دارند را به دنیای انیمیشن می‌آورند و چیزهایی خلق می‌کنند که در هیچ ساختار دیگری امکان‌پذیر نیست. برای مثال، غیر ممکن است که انیمه‌ای همچون «شهر اشباح» (۲۰۰۱) را به یک اثر لایو اکشن تبدیل کنید و به همان اندازه تاثیرگذار باشد.

حتی داستان‌های واقع‌گرایانه در دنیای انیمیشن رنگ‌وبوی متفاوتی به خود می‌گیرند، مانند «مری و مکس» (۲۰۰۹) که درباره‌ی دو انسان است که از طریق نامه‌ها مکاتبه می‌کنند. این یک قصه‌ی حماسی فانتزی نیست، با این حال مری و مکس از سبک انیمیشن استاپ‌موشن استفاده می‌کند تا فضاها و شخصیت‌های منحصر‌به‌فردی خلق کند و از نظر بصری نیز تحسین‌برانگیز است، به‌ویژه استفاده‌ی کارآمد از رنگ‌ها که بازتابی درست از وضعیت روحی-روانی این آدم‌ها ارائه می‌دهند. بازآفرینی این حس‌ها و فضاها در یک فیلم لایو اکشن بسیار چالش‌برانگیز است و حتی اگر به‌درستی انجام شود، شاید حس مشابه یک انیمیشن استاپ‌موشن را به مخاطب منتقل نکند.

شما می‌توانید همه‌ی روز را به اسم‌نویسی فیلم‌هایی همچون «شهر پرت» (۲۰۰۹)، «والس با بشیر» (۲۰۰۸) و «پاپریکا» (۲۰۰۶) اختصاص دهید که هر کدامشان چیزهایی را به نمایش می‌گذارند که تنها به‌واسطه‌ی یک اثر انیمیشنی امکان‌پذیر است. با اینکه این مدیومِ داستان‌گو در مقایسه با ژانرهای دیگر مهجورتر است و گاهی نادیده گرفته می‌شود، هنرمندان و آرتیست‌های این حوزه هرگز تسلیم نشده‌اند، آن‌ها هربار متحد می‌شوند تا مرزها را جابه‌جا کنند و به موفقیت‌های تازه‌ای همچون «مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی» (۲۰۱۸) برسند. حتی شنیدن نام هر کدام از انیمیشن‌های شاخص تاریخ سینما حس خوبی به مخاطب منتقل می‌کند، حسی که پس از رویارویی با بازسازی لایو اکشن همان انیمیشن‌ها دیگر در شما وجود ندارد و جای خود را به یأس و ناامیدی می‌دهد.

مشکل اصلی بازسازی‌ها چیست؟

بازسازی لایو اکشن انیمیشن‌ها

بازسازی‌ها فی‌نفسه بد نیستند اما آن‌ها اغلب می‌توانند یک پژواک پوچ و کم‌اثر از گذشته باشند؛ اما هنگامی که به بازسازی لایو اکشن آثار انیمیشنی می‌رسیم، این ایده به‌کلی اشتباه به نظر می‌رسد زیرا این سوال ایجاد می‌شود که چرا قصه‌هایی که پیش از این در یک مدیوم دیگر به‌خوبی جواب داده‌اند و هیچ نقطه ضعفی ندارد، ناگهان باید در یک مدیوم دیگر سلاخی شوند و با برچسب نوستالژی، مخاطب نگون‌بخت را به سالن‌های سینما بکشانند تا جسد خونین اثر محبوب خود را ببیند. اینکه یک انیمیشن محبوب پس از چند دهه بازسازی شود، شاید اتفاق بدی نباشد اما وقتی انیمیشن با لایو اکشن جایگزین می‌شود، آن جادو و فضاهای خاطره‌انگیزِ نسخه‌ی اصلی کنار می‌رود. فیلم‌سازی لایو اکشن را نباید زیر سوال برد اما واقعیت این است که بعضی از داستان‌ها برای این سبک‌وسیاق خلق نشده‌اند و خانه‌ی آن‌ها مدیوم انیمیشن است.

فیگور طرح شیرشاه کد 1159 مجموعه 12 عددی

این بازسازی‌های لایو اکشن اما از همان ابتدا به‌وضوح نشان می‌دهند که قرار نیست چیزی بیشتر از یک تلاش سودجویانه از سوی شرکت‌ها باشند؛ شرکت‌هایی که از تاثیرگذاری و قدرت عنصر نوستالژی آگاهی دارند. این برداشت‌های جدید بی‌هویت، جلوه‌های بصری و جهان رنگارنگِ انیمیشن‌هایی که به یاد داریم را هم کنار گذاشته‌اند تا به نمک پاشیدن روی زخم‌ها ادامه می‌دهند. جهان پویا و پرانرژی «شیرشاه» (۱۹۹۴) ناگهان به یک دنیای واقعی‌گرایانه‌ی بی‌روح تبدیل می‌شود که در آن حیات به چشم نمی‌خورد. سکانس‌های سرشار از زندگی و تصاویر چشم‌گیر، به نماهای تقلیدی درجه‌دو تبدیل می‌شوند که مشابه آن‌ها را می‌توانید در کوچه و خیابان ببینید. همه‌ی اینا در حالی است که این بازسازی‌ها در تلاش هستند تا شما را به همان انیمیشن اصلی ارجاع دهند و به آن ادای دین کنند که این یادآوری تلخ مخاطب را بیشتر خشمگین می‌کند!

اینجا یک مشکل بزرگ دیگر هم وجود دارد. این بازسازی‌ها از سی‌جی‌آی چنان افراطی استفاده می‌کنند که تفاوت چندانی با یک اثر انیمیشنی ندارند؛ به عبارت دیگر با یک اثر کارتونی روبه‌رو هستیم که به زور می‌خواهد لایو اکشن باشد. همان‌طور که می‌دانید، بلاک باسترهای مدرن از سی‌جی‌آی استفاده‌ی گسترده‌ای می‌کنند، همان سی‌جی‌آی آشنایی که در انیمیشن‌های پیکسار یا ایلومینیشن نیز استفاده می‌شود. اگر قرار است اکثر شخصیت‌ها و پس‌زمینه‌ها انیمیشنی باشند (با این تفاوت که واقع‌گرایانه‌تر پردازش شده‌اند)، پس هدف از ساخت نسخه‌ی لایو اکشن «دیو و دلبر» (۱۹۹۱) چیست؟ این مسئله درباره‌ی بازسازی چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم نیز صدق می‌کند. آیا این اژدهایان محصول جلوه‌های ویژه نیستند؟ آیا در فیلم انسان‌هایی که سوار اژدها شده‌اند در اکثر نماها به‌صورت دیجیتالی طراحی نمی‌شوند؟ پس هدف از تولید این فیلم به‌صورت لایو‌ اکشن چیست؟ بی‌تردید درآمدزایی و دیگر هیچ.

یکی از ترسناک‌ترین بازسازی‌ها که می‌تواند سکته‌ی قلبی هر طرفداری را رقم بزند، «شبح درون پوسته» (۲۰۱۷) با بازی اسکارلت جوهانسون است. این فیلم چند گناه بزرگ را هم‌زمان مرتکب می‌شود: تبدیل یک انیمیشن به فیلم لایو اکشن و تبدیل یک اثر خارجی‌زبان به انگلیسی‌زبان. عناصری که شبح درون پوسته‌ی اصلی (۱۹۹۵) را به‌خاطر آن‌ها شاهکار می‌دانیم، در این بازسازی غایب است؛ فیلم هیچ هیجانی ندارد و از نظر بصری هم خنثی جلوه می‌کند. در انیمه‌ی اورجینال، سازندگان از انیمیشن به شکلی کارآمد استفاده می‌کردند تا به شخصیت‌های ربات جان ببخشند. پیاده‌سازی درست ایده‌های سازندگان تنها با معجزه‌ی انیمیشن امکان‌پذیر بود. در مقابل، نسخه‌ی سینمایی ۲۰۱۷ فریاد می‌زند که همه‌چیز کاملا مصنوعی است، تلاش فیلم‌سازان برای بازآفرینی نماهای ماندگار انیمه را هم باید شکست‌خورده بدانیم. شبح درون پوسته شاید به تنهایی کافی باشد تا هر سینمادوستی را قانع کند که بازسازی‌های لایو اکشن هرگز جواب نمی‌دهند.

هالیوود باید بازسازی لایو اکشن انیمیشن‌ها را کنار بگذارد

بازسازی لایو اکشن انیمیشن‌ها

شکست بزرگ شبح درون پوسته می‌توانست برای صنعت سینما یک هشدار باشد اما هالیوود تنها یک نکته از آن آموخت: اینکه بازسازی‌های لایو اکشن آتی را بر اساس انیمیشن‌های کودکانه بسازد و مخاطب هدف این فیلم‌ها هم کودکان باشد. این نوع نگاه اگرچه بیشتر در میان استودیوهای آمریکایی به چشم می‌خورد اما در ژاپن هم اقتباس‌های لایو اکشن متعددی از انیمه‌ها ساخته می‌شود که اکثر آن‌ها توهین‌آمیز و عذاب‌آور هستند. با این حال، باید قدردان باشیم که آمریکایی‌ها به سراغ ساخته‌های استودیوی آردمن انیمیشن، کارتون سالون یا استودیو جیبلی نمی‌روند که اگر بروند، بی‌گمان کابوس‌های بزرگ‌تری خلق می‌کنند.

باید اعتراف کرد که صنعت سینما قصد ندارد ایده‌ی بازسازی لایو اکشن انیمیشن‌ها را کنار بگذارد و با تایید شدن فیلم چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، طولی نمی‌کشد که شاهد اقتباس‌های لایو اکشن انیمیشن‌های کوچک و بزرگ دیگر هم باشیم. این ترند مضحک اما به جز آسیب‌ زدن به میراث آثار کلاسیک، فایده‌ی دیگری ندارند؛ جادو و شگفتی گذشته از آن‌ها حذف شده است و خبری از آن لحظات خاطره‌انگیز سابق هم نیست. با این حال، خط‌مشی سینمادوستان هرگز تغییر نخواهد کرد، ما باید به حمایت از انیمیشن‌ها ادامه دهیم و امیدوار باشیم که به جایگاه مستحکم‌تری برسند. انیمیشن‌ها انیمیشن هستند و نیازی به بازسازی لایو اکشن ندارند.

پوستر طرح Ghost in The Shell مدل M0043

منبع: Collider



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما