چرا گانتر اودیم در ویچر ۳ از بهترین شخصیتهای شرور تاریخ است
در همه قصههای اساطیری و فولکلور، که میراث فرهنگی مردمان مختلف این خطهی آبی هستند، معامله با شیاطین و اهریمنان برای هر فردی گران تمام میشود. فرقی نمیکند که دربارهی یک جوان رعیت آهنگر صحبت کنیم یا شاهزاده قلمرویی دورافتاده، اگر در جایی که نباید سرک بکشی و با آدمهای نااهل رفت و آمد کنی، دیر یا زود سایه تاریکی زندگیات را در بر میگیرد.
این مفهوم علیالخصوص در فولکلور اروپا که مجموعهی ویچر بر اساس آن نوشته شده، حائز اهمیت است. اگر از یک ساحره میوهی ممنوعه را دریافت کنی، معلوم نیست که سر از کجا درمیآوری. اگر حواست به ارواحی که حیوانات مزرعه یا اصطبل را تسخیر میکنند نباشد، باید سالها در انتظار بدیمنی باشی. دنیای فانتزی ویچر از آندره ساپکوسکی هم پر از ماجراهای این چنینی است؛ هیولاهایی که زندگی را برای انسانها جهنم میکنند و نفرینهایی که نسل به نسل یک خانواده را متلاشی میکند، حداقل تا وقتی که ویچری مثل گرالت از راه برسد و تخصص خود را برای از بین بردن این تهدیدهای ماوراءالطبیعی به کار بگیرد.
گانتر اودیم (Gaunter O’Dimm) هم در هسته پیرو همین جریان است. وقتی برای اولین بار او را دقایق آغازین ویچر ۳ میبینیم، حتی نمیتوان تصور کرد که این تاجر ژندهپوش خطرناکترین موجودی باشد که تاکنون در راه گرالت سبز شده. البته در آن زمان، گرگ سپید ما تنها به یک موضوع فکر میکرد و آن هم پیدا کردن ینفر (Yennefer) بود. وقتی مدتها بعد در بسته الحاقی ویچر تحت عنوان «قلبهای سنگی» (Hearts of Stone) باری دیگر گانتر اودیم را میبینید، برای اولین بار این سؤال برایتان پیش میآید که آیا گانتر از همان ابتدا گرالت را برای این مأموریت غیرممکن و باورنکردنی انتخاب کرده بود؟
همه میدانیم که خود گرالت در دنیای ویچر آنقدرها هم بی دست و پا نیست. بیشتر هیولاکشهای دیگری که در کائر مورهن (Kaer Morhen) یا دیگر استحکامات متعلق به ویچرها تعلیم میبینند میتوانند در چابکی و مهارت با او رقابت کنند، اما واقعیت این است که گرالت یک شمشیرزن کمنظیر و بیمانند به حساب میآید، چه بسا جهشهای ژنتیکی به او اجازه میدهند که حتی بر جادوگرانی که از قدرت آشوب (Chaos) برای تغییر جهان دور و بر استفاده میکنند فائق آید. شاید برای خیلی از طرفداران، همین خفن بودن ظاهری است که گرالت را به چنین شخصیت دوستداشتنی و محبوبی تبدیل کرده، به گونهای که میدانیم حداقل تا وقتی که شمشیر در دست گرگ سپید باشد، چه در بازیهای ویدیویی و چه در کتابها و سریال نتفلیکس، گرالت یک نیروی توقفناپذیر است.
بله، گرالت از خطرناکترین پروتاگونیستهای تاریخ به حساب میآید و اصلا هم با احدی شوخی ندارد، اما در مقابل گانتر اودیم و ترفندهایش کاملا بیدفاع و آسیبپذیر ظاهر میشود. این اولین دلیل مهمیست که اودیم را به یکی از ترسناکترین شخصیتهای منفی تاریخ قصهگویی صنعت بازیهای ویدیویی تبدیل میکند.
بهترین شخصیتهای منفی اصولا دو دسته هستند؛ آنهایی که دلسوزی و ادراک مخاطب را با اهداف خود برانگیخته میکنند و آن دستهای که از آنها میترسیم. درک یک موجود اهریمنی مثل گانتر اودیم از پس گرالت برنمیآید، اما مرموز بودنش او را ترسناک میکند. به هرحال، کسی نمیداند گانتر اودیم از کجا آمده و چه هدفی دارد یا قابلیتهایش چیست و چقدر بر آمد و شد دنیا تسلط دارد. حتی اگر این سوال را از سازندگان ویچر ۳ بپرسید، به شما جواب سربالا میدهند، چرا که خود هم نمیدانند.
وقتی برای بار دوم او را میبینیم، گانتر به گرالت برای رهایی یافتن از افسرهای کوویری (Kovir) کمک میکند. میپرسید چطور؟ با به وجود آوردن طوفانی که کشتی کوویری را به هزار تکه تقسیم میکند؛ طوفانی که شاید ینفر یا تریس (Triss) با هم نتوانند از عهده ساختنش برآیند. در یکی از ملاقاتهای بعدی، اودیم بدون کوچکترین زحمتی «زمان» را متوقف میکند، کاری که شاید از عهده هیچ موجودی در دنیای قلمروهای شمالی برنیاید. اودیم هیچوقت به صورت مستقیم گرالت را تهدید نمیکند، اما با رفتار و حرفهایش این حس به بازیکن القا میشود که تحت هیچ شرایطی نباید او را دور زد.
اودیم تکبر و شور دیگر شخصیتهای شرور را ندارد. او خود را فردی مؤدب، بافرهنگ و بسیار آرام نشان میدهد. اما با همه اینها، وقتی میبینیم که این تاجر ساده میتواند زمان را متوقف کند و با یک قاشق! بهراحتی شخصی را جلوی گرالت به قتل برساند، متوجه میشویم که گرگ سپید این بار خود را در چاهی عمیقتر از آنچه که انتظارش را داشته پیدا میکند.
قبل از به پایان رسیدن «قلبهای سنگی» بازی به شما یک مأموریت فرعی میدهد که انجام دادنش دلخواهیست. در این مرحله، باید با شانی (Shani) به منطقه دانشگاهی اکسنفرت نفوذ و با یک محقق که در زمینه زندگی این تاجر مرموز و شیطانی تحقیق کرده صحبت کنید. برای من این یکی از تأثیرگذارترین لحظات در روایت کل دنیای ویچر بود. وقتی در خانه محقق هستید، ناگهان صدایی میشنوید. با بررسی شرایط متوجه میشوید که او به طرز ناگهانی و بخاطر لغزش پایش سقوط کرده و مرده است. اما بازی این صحنه را طوری برای شما به تصویر میکشد که گویی به شکلی غیرقابل توضیح، گانتر اودیم در این اتفاق دست داشته است؛ انگار که تنها با آوردن اسمش یا صحبت کردن دربارهی این شخصیت عجیب و غریب، میتوانید اتفاقات ناگوار به سمت خود جذب کنید.
این شاید اولین باری نباشد که یک فولکلور به ما یاد میدهد آوردن اسم یک شخصیت شیطانی بدیمنی او را به زندگی ما راه میدهد. اما این اولین باریست که روایت یک بازی ویدیویی توانسته به بهترین شکل برای مخاطب این حس ترس را ایجاد کند، آن هم مخاطبی که قرار است در مرحله بعدی به رویارویی با این اهریمن بپردازد.
گانتر اودیم هیولایی نیست که به شکست دادن نیاز داشته باشد. حتی اگر تصمیم بگیرید الگیرد وان اورک (Olgierd von Everec) را نجات دهید و با گانتر اودیم مبارزه کنید، شمشیرهای گرالت در این نبرد کارساز نخواهند بود. برای اودیم که از همه چیز و همه کس قدرتمندتر است، این رویارویی مثل یک بازی به نظر میرسد.
تنها تسلای خاطر مخاطب و البته شخصیت گرالت این است که به نظر میرسد اودیم هم محدودیتهایی داشته باشد، محدودیتهایی که مانع از قدرتنمایی بیقید و شرط او میشوند. شاید اگر در یک روایت مستقل گرالت نمیتوانست آن پازل نهایی را حل کند، اودیم روح او را تسخیر میکرد، اما در غیر این صورت نمیتوانست به صورت مستقیم آسیبی به گرالت برساند. شاید هم میتوانست، اما بازی این را برای مخاطب مشخص نمیکند و همین باعث میشود که هرگز از هویت و هدف این موجود مرموز سر در نیاوریم.
اودیم شخصیت شروری خلاف هنجار قصهگویی در دنیای فرهنگ عام امروز است. نویسندگان سیدی پراجکت او را به شکلی نوشتهاند که با وجود تلاشهای بیوقفه بازیکن، هرگز نمیتوانید بفهمید که انگیزه یا هویت واقعی او چیست. هرگاه که گرالت به پیدا کردن پاسخی نزدیکتر میشود، سازندگان دنیای روایت «قلبهای سنگی» را روی سر او خراب میکنند و در نتیجه، گانتر اودیم مرموز میماند.
شاید این ویژگی اصلی و خاص شخصیتهایی باشد که اورای جذابیت جاودان دارند. اینها شخصیتهایی هستند که هرگز تکراری نمیشوند، حتی اگر صدها صفحه از یک کتاب یا دهها صحنه از یک بازی یا فیلم را اشغال کنند. البته اگر بخواهیم به دنبال ریشههای شخصیت گانتر اودیم باشیم، تیم نویسندگان سی دی پراجکت پاسخهای جالبی برایمان دارند.
اودیم براساس کتاب «چیزهای پرنیاز» (Needful Things) نوشتهی استیون کینگ ساخته شده است. در این کتاب، شخصی به نام للاند گانت (Leland Gaunt) به یک شهر کوچک میرود و در آنجا عتیقهفروشی باز میکند. موارد موجود در این فروشگاه جمع و جور همه جادویی هستند، اما خریداران در ازای دریافت آنها زیر دین گانت میروند. درست مثل کاری که گانتر با گرالت و الگیرد انجام داد.
ارباب آینهها (Master Mirror لقب اودیم در بازی) علایق و نقاط قوت و ضعف خود را میشناسد و بر وجود مرموز خود، فارغ از اینکه ماهیت آن چه باشد، تسلط دارد. برای همین میتواند این نقطه ضعفها را بر علیه انسانهای دیگر به کار بگیرد. اما مسألهای که این شخصیت را جالبتر و البته عمیقتر میکند این است که به نظر نمیرسد اودیم از انجام این کارها لذت خاصی ببرد. فراتر از این موضوع، ارباب آینهها مردی وظیفهشناس و خوش قول است.
این هم خود مسألهای است که باعث تمایز بین اودیم و بسیاری دیگر از شخصیتهای شرور میشود. اودیم تجلی و نماد آشوب خالص و بی قید و شرط نیست، بلکه به طور حسابشده در دنیا به فعالیتهای خود مشغول میشود. حال حتی اگر بتوانید نیت او را زیر سؤال ببرید، نمیتوان او را یک نیروی مخرب برای جهان دانست. اودیم حرکتی ساختارشکن خلاف جهت آن چیزیست که از شخصیتهای شرور در ذهن ما به جا مانده است. او نماد واقعی شیاطین قرون وسطایی است که از داستانهایشان توسط پدر و مادرها قبل از خواب برای ترساندن کودکان استفاده میشد تا رفتار مناسبی داشته باشند و به سراغ دردسر نروند.
یکی از نویسندگان ارشد سی دی پراجکت دربارهی اودیم میگوید:« او معتقد است که هرکدام از ما یک بعد تاریک در ذات خود داریم و مهم نیست آدمها چقدر با انجام کارهای خیر به خوب بودن تظاهر کنند. تنها چیزی که برای بیرون آمدن آن تاریکی نیاز است، یک ضربه حسابشده به آن چیزی است که در اعماق دل آن فرد مخفی شده. و وقتی این اتفاق بیفتد، اودیم آنجا خواهد بود تا فرد تسلیمشده را مورد تمسخر یا تنبیه قرار دهد.»
در چنین تعبیری، اودیم فراتر از یک شخصیت شرور است، او تجلی نیرویی است که با خود انسانیت دعوا دارد، اما این درگیری از سر نفرت نیست. شاید اودیم نتیجه کارهای خود را میداند. شاید اودیم میداند که الگیرد تسلیم وسوسههایش خواهد شد و در نهایت روحش را تقدیم تاریکی میکند، ولی چارهای جز بر ملا کردن این ضعف انسانی نمیبیند. اما در مقابل این شخصیت، گرالتِ رواقیگرا میتواند برای اولین بار به امید و خوشبینی خود اجازه ظهور دهد تا برعکس اودیم به جدیدترین طعمه او یعنی الگیرد فرصتی دوباره دهد.
اودیم نه ردای یک موجود مرموز با قدرت مطلق را دارد و نه به طمع و قدرت متوسل میشود. او یک تاجر ساده است. از آن دسته تاجرهایی که شبانه به هنگام بازگشتن به خانه به او برمیخورید و زندگیاتان برای همیشه عوض میشود. او مردی با سلایق ساده و سبک زندگی متواضعانه است. و او، خطرناکترین موجودی است که در دنیای ویچر میتوانید ملاقات کنید. گانتر اودیم تجلی همه آن چیزیست که از یک شخصیت شرور قدرتمند در روایت بازیهای ویدیویی میخواهیم.
مطلب بسیار خواندنی و جذابی بود.
با خواندن خط به خطش مو به تنم سیخ شد.
شخصیت پردازی درست یعنی همین.
تمام ترس و وهم و جذبه به کنار، این کیف یه بندش که شبیه پیک موتوریا میکنتش خیلی رو اعصابم بود!
درود عرفان عزیزم. مرسی بابت این مطلب بسیار جالب
باور بکنی یا نه حتی موقع خواندن این مقاله آن ترس را بر وجودم حس میکردم
چقدر این شخصیت گانتر اودیم ترسناک و در عین حال جالب است. امیدوارم در سریال نتفلیکس ویچر از این شخصیت استفاده شود