چرا انیمیشن «بنیادین» در گیشه شکست خورد؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
انیمیشن بنیادین

انیمیشن «بنیادین» (Elemental) قرار بود آغازگر فصل تازه‌ای برای استودیوی پیکسار باشد و به شکست‌های اخیر آن‌ها پایان دهد اما نه‌تنها به فروش مناسبی نرسید بلکه بازخوردهای چندان مثبتی هم دریافت نکرد؛ دیزنی کجای کار را اشتباه کرد و چرا بزرگ‌ترین پروژه‌ی سال‌های اخیر پیکسار به یک فاجعه تبدیل شد؟

دورانی وجود داشت که شکست فیلم‌های پیکسار اتفاق نادری به حساب می‌آمد. ناکامی «دایناسور خوب» (۲۰۱۵) یک استثنا به نظر می‌آمد. سپس دنیاگیری کووید-۱۹ از راه رسید و شکست «به پیش» را رقم زد. سه محصول بزرگ بعدی پیکسار مستقیما به سرویس دیزنی منتقل شدند، در نتیجه عدم فروش آن‌ها معقول بود اما بعدتر «لایت‌یر» که یک نسخه‌ی فرعی از مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» بود و اکران گسترده شد هم هیچ نفروخت تا زنگ خطر به صدا درآید. با فرازوفرودهای اخیر، تصور می‌شد که پیکسار با بنیادین به اوج بازگردد و این مسیر را با «درون و بیرون ۲» ادامه دهد اما پیش‌بینی‌ها تا اینجا غلط از آب درآمده است.

قصه پیرامون زن جوانی از جنس آتش به نام امبر (لیا لوئیس) و مرد جوانی از جنس آب به نام وِید (مامودو اثی) اتفاق می‌افتد. آن‌ها در شهری زندگی می‌کنند که همه‌ی ساکنان آن را عناصر طبیعی تشکیل می‌دهند و با اینکه امبر و وید نقطه‌ی مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند (آب و آتش) اما به‌تدریج متوجه می‌شوند که نقاط مشترکی هم دارند و عاشق یکدیگر می‌شوند.

بنیادین با بودجه‌ی ۲۰۰ میلیون دلاری، در هفته‌ی اول تنها ۴۴.۵ میلیون دلار فروخت و یکی از بدترین افتتاحیه‌های تاریخ پیکسار را داشت. فیلم در هفته‌ی دوم یک افت فروش ۳۸ درصدی را تجربه کرد و ۱۸.۴ میلیون دلار به‌دست آورد. فروش جهانی فیلم حالا به ۱۳۷ میلیون دلار رسیده اما به اعتقاد تحلیلگران، تنها یک «معجزه» باید رخ دهد تا بنیادین بتواند هزینه‌ی ساخت خود را جبران کند.

اما چرا چنین فیلم پرسروصدایی از بزرگ‌ترین استودیوی انیمیشن‌سازی جهان باید به شکست تبدیل شود؟ صداپیشگان ضعیف؟ فیلم‌نامه‌ی بد؟ کیفیت انیمیشنی غیرقابل‌قبول؟ عدم تبلیغات؟ یا شاید هم جادوی همیشگی پیکسار از بین رفته است؟ شکست این فیلم دلایل مختلفی دارد که بعضی از آن‌ها را به پای بدشانسی و برخی دیگر را به پای تصمیمات اشتباه دیزنی باید بنویسیم.

عملکرد ضعیف دیزنی در بخش تبلیغات

انیمیشن بنیادین

دیزنی انیمیشن‌های پیکسار را اغلب به‌صورت گسترده تبلیغ می‌کند، حتی برای لایت‌یر که عملکرد بسیار ضعیفی در گیشه داشت، تبلیغات فراوانی شد، از تبلیغ‌های کوتاه تلویزیونی تا بیلبوردها و حتی عرضه‌ی محصولات جانبی همانند اکشن‌فیگور و اسباب‌بازی‌ها پیش از اکران فیلم. اما این اتفاق برای بنیادین رخ نداد، گویی دیزنی هیجانی برای روی پرده فرستادن آن نداشت. تبلیغ‌های تلویزیونی معدودی از آن منتشر شد و خبری از تور تبلیغاتی نبود و تیم سازنده و صداپیشگی هم مصاحبه‌های زیادی درباره‌ی آن نکرد (احتمالا به دلیل اعتصاب اخیر نویسندگان هالیوود).

سایت‌های طرفداری دیزنی نیز به این تبلیغات ضعیف اشاره داشته‌اند و آن را با همان‌ رویکرد مشابه‌ای مقایسه می‌کنند که دیزنی برای «دنیای عجیب» به کار گرفت، دیگر انیمیشن ناموفق آن‌ها که در فصل زمستان روی پرده رفت و عملکرد فاجعه‌باری در گیشه داشت. دیزنی حتی در معدود قدم‌هایی که در راستای تبلیغ بنیادین برداشت، افتضاح به بار آورد، برای مثال توییتی برای فیلم منتشر کرد و در کنار انتشار عکسی از شخصیت آتش فیلم نوشت «آتش سوزان درون خود را آزاد کنید»؛ این توییت دقیقا با آتش‌سوزی‌های بزرگ جنگل‌های کانادا هم‌زمان بود! کاربران توییتر به دیزنی اعتراض کردند و مطابق انتظار، انیمیشن بنیادین بود که تحت‌تاثیر قرار گرفت.

دیزنی این عکس را پس از بازخوردهای منفی حذف کرد اما این توییت بازتابی از ایده‌های نه‌چندان کارآمد آن‌ها پیرامون تبلیغات فیلم است. دیزنی در چند مدت اخیر برای تبلیغات «پری دریایی کوچولو» و «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت» هزینه‌ی فراوانی کرده است و این احتمال وجود دارد که آن‌ها منابع کافی برای بازاریابی بنیادین را در اختیار نداشته‌اند اما در هر صورت، به این انیمیشن توجه زیادی نشد. ضمن اینکه سرویس دیزنی پلاس هم اخیرا به یک معضل بزرگ برای پیکسار تبدیل شده است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

فرمول‌های پیکسار دیگر جواب نمی‌دهد

انیمیشن بنیادین

پیکسار برای انیمیشن‌های نوآورانه، خوش‌ساخت و احساسی‌اش شناخته می‌شود. در گذشته هرگاه یک اثر جدید از این استودیو معرفی می‌شد، می‌دانستیم که قرار است یک تجربه‌ی به‌یادماندنی باشد، از اسباب‌بازی‌هایی که وقتی آدم‌ها اطرافشان نیستند جان می‌گیرند و صحبت می‌کنند و موشی که می‌خواهد آشپز شود تا خانواده‌ای از ابرقهرمانان که به زندگی عادی بازگشته‌اند و رباتی که در یک جهان آخرالزمانی عشق واقعی را پیدا می‌کند. پیکسار بهتر از اکثر رقبایش بلد است که یک داستان جدید غیرعادی و منحصربه‌فرد را روایت کند.

در حالی که بنیادین هم از ساختار مشابه بهره می‌برد اما متاسفانه نتوانسته آن تاثیرگذاری موردانتظار را بر مخاطب داشته باشد و حتی ایده‌ی اولیه آن – که شاید روی کاغذ فوق‌العاده به نظر می‌رسید – در عمل جذاب نیست. پیکسار همچنین می‌خواهد حرف‌های مهمی بزند اما همه‌ی آن‌ها را قبلا شنیده‌اید. شخصیت‌های فیلم که براساس عناصر طبیعی چهارگانه (آتش، آب، هوا و خاک) طراحی شده‌اند، قرار است نمادی برای نژادها و مذهب‌های مختلف دنیای واقعی باشند. خط داستانی امبر هم استعاره‌ای برای فرزندان خانواده‌های مهاجر است. این پیام‌ها حائز اهمیت هستند اما پیکسار بارها و بارها به آن‌‌ها پرداخته است (به‌ویژه در «زوتوپیا») و دیگر کلیشه‌ای به حساب می‌آیند. واقعیت این است که فرمول‌های پیکسار نیاز به تغییرات اساسی دارد و احتمالا آن‌ها هم پس از اکران «مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی» نیاز به تغییر را احساس کرده‌اند.

کتاب قصه گویی به روش پیکسار اثر دین موشوویتز نشر چتر فیروزه

پیکسار دیگر پادشاه بی‌قیدوشرطِ دنیای انیمیشن نیست

شخصیت‌های اصلی محصول جدید پیکسار

کمتر پیش می‌آید که انیمیشن‌های باکیفیت در گیشه شکست بخورند. حتی اگر تبلیغات گسترده‌ای پیرامون آن‌ها صورت نگیرد، مخاطبان، اثر مذکور را به یکدیگر پیشنهاد می‌کنند. در سوی دیگر، کودکان این روزها به آثاری علاقه پیدا کرده‌اند که پیچیدگی و هیجان بیشتری دارند و می‌توانند تجربه‌ی جذاب‌تری باشند. به همین دلیل است که اکثر مخاطبان ترجیح می‌دهند تا مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی را برای دومین بار تماشا کنند تا به سراغ بنیادین بروند.

افزون بر این، بنیادین در روزهای شلوغی به اکران درآمد، آثاری همچون «تبدیل‌شوندگان: ظهور جانوران»، پری دریایی کوچولو، «نگهبانان کهکشان ۳»، «فلش» و «فیلم برادران سوپر ماریو» روی پرده هستند اما همچنان، مرد عنکبوتی را باید بزرگ‌ترین رقیب بنیادین بدانیم. اگر این انیمیشن زودتر از مرد عنکبوتی به اکران درمی‌آمد، می‌توانست بهتر عمل کند زیرا در حال حاضر، انیمیشن جدید سونی انتظارات را بسیار بالا برده است و تقریبا هیچ‌کدام از انیمیشن‌های چند ماه اخیر در مقایسه با آن حرفی برای گفتن ندارند.

شاید مقایسه‌ی یک اثر کاملا جدید با انیمیشنی پیرامون یک ابرقهرمان مشهور ناعادلانه باشد اما فراموش نکنیم که بسیاری از ساخته‌های اورجینال پیکسار در طول سال‌ها به فروش و موفقیت حیرت‌انگیزی رسیده‌اند و میزان محبوبیت برند پیکسار را هم نباید نادیده گرفت. انیمیشن «افسون» در سال ۲۰۲۱ حتی به فهرست پرفروش‌ترین موسیقی‌های ایالات متحده راه پیدا کرد و به یک پدیده تبدیل شد. هر محصول جدیدی شانس موفقیت دارد، به شرطی که کیفیت بالا و چیزی برای عرضه داشته باشد.

پوستر طرح انیمیشن مرد عنکبوتی مدل M0328

تیم صداپیشگی گمنام انیمیشن «بنیادین»

انیمیشن بنیادین

اینکه هیچ بازیگر مشهوری در تیم صداپیشگی وجود ندارد هم احتمالا یکی از دلایل فروش ضعیف فیلم است. چهره‌های نسبتا شناخته‌شده‌ی فیلم، وندی مک‌لندن کاوی و کاترین اوهارا هستند که آن‌ها را کمتر کسی به اسم می‌شناسد. با اینکه آثاری همچون «راتاتویی» و داستان‌ اسباب‌بازی با یک تیم صداپیشگی گمنام هم احتمالا به موفقیت می‌رسیدند اما برای یک انیمیشن ضعیف‌تر همچون بنیادین، حضور چند ستاره‌ی سینمایی می‌توانست کارآمد باشد، بیشتر از این جهت که با حضور در برنامه‌های مختلف، به تبلیغ فیلم می‌پرداختند و طرفداران و دنباله‌کننده‌های خود در شبکه‌های اجتماعی را به تماشای آن تشویق می‌کردند.

البته ستاره‌های مشهور همیشه عامل موفقیت یک انیمیشن نیستند. صداپیشگی نقش اصلی لایت‌یر را کریس ایوانز برعهده داشت اما حتی او هم نتوانست به فروش فیلم کمکی کند. ضمن اینکه دیزنی تاریخچه‌ای طولانی در استخدام صداپیشگان مستعد دارد که اگرچه مشهور نبوده‌اند اما در انیمیشن‌ها درخشیده‌اند. اما در روزهایی که فیلم‌ها به سختی در گیشه می‌فروشند و رقابت زیاد است، چند ستاره‌ی بزرگ به این انیمیشن کمک می‌کردند تا بیشتر دیده شود.

کتاب دیزنی از ایده تا برند اثر لوی باندی سیکول انتشارات نردبان

دیزنی به اعتبار برند پیکسار خدشه وارد کرده است

امبر و وید در فیلم جدید پیکسار

و در نهایت، مهم‌ترین دلیل شکست انیمیشن بنیادین. پلتفرم دیزنی پلاس در سال ۲۰۲۰ و در دوران قرنطینه‌ آغاز به کار کرد و با محتواهای درجه‌یک، اکثر سرویس‌های رقیب را کنار زد. دیزنی سپس سه انیمیشن بزرگ استودیوی پیکسار که هر سه برای اکران در سینماها ساخته شده‌ بودند را از همان روز اول در اختیار مشترکان خود قرار داد («روح»، «لوکا» و «قرمز شدن»). بدیهی است که چنین رویکردی، ذهنیت مخاطب را عوض می‌کند. وقتی آن‌ها به دسترسی آسان محتواها عادت کرده‌اند، دیگر همانند گذشته، اولویت‌شان تماشای فیلم‌ها در سالن سینما نیست و منتظر می‌مانند که فیلم‌ها را در خانه تماشا کنند.

در آن دوران به نظر می‌رسید که دیزنی مشکلی با این استراتژی ندارد، تاریخ اکران فیلم لایت‌یر اثباتی بر این ادعا است. آن‌ها احتمالا به فروش فیلم چندان امیدوار نبوده‌اند زیرا آن را روزهایی اکران کردند که مخاطبان هدف این انیمیشن (کودکان) سرگرم مدرسه و امتحانات بودند. اولویت دیزنی این بود که فیلم را هرچه سریع‌تر به سرویس دیزنی پلاس بیاورد و همین کار را هم انجام داد. با این حال، شکست‌های پی‌در‌پی انیمیشن‌ها شاید باعث شود تا دیزنی در رویکردهای خود بازنگری داشته باشد، به‌ویژه وقتی به یاد می‌آوریم که نزدیک به ۴ سال از آخرین اثر پرفروش آن‌ها گذشته است (داستان اسباب‌بازی ۴).

هنگامی که ساخته‌های بزرگ پیکسار از فیلم‌های سینمایی به محصولات رسانه‌ی خانگی تبدیل می‌شوند، نباید هم فروش ضعیف آن‌ها تعجب‌آور باشد. و این بدین معناست که پیکسار اعتبار سابق را ندارد و مخاطبان دیگر برای تماشای انیمیشن‌ها در سالن سینما هیجان‌زده نیستند. با همه‌ی این تفاصیل، شکست انیمیشن بنیادین پایان راه نیست، پیکسار کارنامه‌ی قابل‌دفاعی دارد و شاهکارهای متعددی تولید کرده است، آن‌ها نیاز به تغییر دارند اما می‌توان پیش‌بینی کرد که دیر یا زود به اوج بازگردند.

منبع: Looper



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. amir

    دلم برای بچه های الان میسوزه واقعا نسل ما با بهترین انیمیشن ها بزرگ شد (دهه هشتادی ها) شرک داستان اسباب بازی ها و … الان همش مفهوم های کثیف در انیمیشن ها قرار داده میشود.

    1. A_B_C_D_E_F

      خیر ، این فیلم خیلی آموزنده بود و اصلا موضوع بدی نداشت و برای همه سنین جالب بود
      پس اگر فقط شما از این انیمیشنا بدتون میاد نیاز نیست نظر بدید و توهین کنید🙂🤝🏻

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X