چرا گاهی احساس تهی بودن میکنیم؟
احساس خالی بودن یکی از مرسومترین، و در عین حال، غیرعادیترین احساساتی است که به دنبال به هم خوردن تعادل احساسات و عواملی که آنها را کنترل میکنند به وجود میآید. این احساس به قدری نامحسوس و بیمقدمه ظاهر میشود که در اغلب مواقع مورد بیتوجهی قرار میگیرد و در گذر زمان شدیدتر میشود. معمولا زمانی که ضربهی روحی شدیدی میخوریم، یک یا چند جای خالی در قلب و اعماق وجودمان شکل میگیرد که انگار با هیچچیز، به جز همان چیزی که از دست رفته و بازگشتش ممکن نیست، پر نمیشود. در این شرایط، احساس بیپناهی شدت میگیرد و انگار تمام درها را به روی روشنایی و امید میبندد.
احساس خالی بودن معمولا چندین روز به طول مینجامد و سپس فروکش میکند. اما اگر دلیل وقوع آن به قدری شدید و جدی باشد که ذهن را کاملا به خود مشغول کند، ممکن است در ذهن نهادینه شود و کیفیت زندگی را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. در چنین شرایطی، باید دلایل پیدایش این احساس را شناسایی و بررسی کرد و با تمرکز روی تغییرهای صورت گرفته در بخشهای شناختی مغز، مؤثرترین راهکارهای بهبود را یافت.
در این مقاله از دیجیکالا مگ، ابتدا به بررسی ریشهی بروز احساس خالی بودن میپردازیم و سپس ۳ راهکار اساسی برای مقابله با این احساس معرفی میکنیم. با ما همراه باشید.
چرا احساس تهی بودن میکنیم؟
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که جای خالی نامعلومی را در وجود خود احساس کرده باشید و برای پر کردن آن، به دنبال توجه و حضور دائمی دیگران بگردید. متأسفانه احساس خالی بودن توانایی خارقالعادهای در القای احساس تنهایی و بیپناهی دارد و به این شیوه شخص آسیبدیده را تشویق به منزوی شدن میکند. منزوی شدن هم به نوبهی خود احساس خالی بودن را تشدید میکند و این چرخهی معیوب، همچنان ادامه مییابد.
اگر احساس خالی بودن میکنید، در وهلهی اول لازم است که خود را عضو گروهی نسبتا بزرگ بدانید که احساسی مشابه را تجربه کردهاند یا میکنند. واقعیت این است که افراد بسیاری در زندگی روزمرهی خود احساس خالی بودن میکنند و دلایل نادرستی را مسؤول بروز این احساس میدانند. معمولا عواملی همچون رضایتبخش نبودن زندگی عاطفی، کسلکننده بودن محیط کار، یکطرفه بودن روابط اجتماعی و مورد تأیید اکثریت واقع نشدن به عنوان دلایل بروز احساس خالی بودن در نظر گرفته میشوند. این در حالی است که هیچکدام از این عوامل به طور مستقیم باعث ایجاد این احساس نمیشوند. به عبارتی، دلایل فرعی از این دست از دل دلایل اصلی خارج میشوند.
یکی از روشهای تشخیص دلایل فرعی بروز احساس خالی بودن از دلایل اصلی، توجه به شیوهی مدیریت ناراحتی است. معمولا افراد برای خلاص شدن از ناراحتی حاصل از دلایل فرعی، مسیرهای مخربی را پیش میگیرند. مصرف بیرویهی مواد غذایی (مخصوصا مواد غذایی شیرین و چرب)، استفادهی کنترلنشده از شبکههای اجتماعی و وسایل الکترونیکی، بیمحابا خرید کردن و به کار بردن شیوههای مختلف برای جلب توجه و پذیرش دیگران (مظلومنمایی، پرحرفی، تظاهر)، چند مورد از مرسومترین شیوههای مدیریت ناراحتی حاصل از دلایل فرعی بروز احساس خالی بودن هستند.
به کار بردن این شیوهها برای پر کردن جای خالی که به سلامت روح و روان آسیب میرساند، راهحلی موقتی است و در طولانی مدت به بهبود شرایط هیچ کمکی نمیکند. دلیل کارساز نبودن این راهحلها این است که آنها به بهبود نشانههای بروز احساس خالی بودن میپردازند و دلیل اصلی بروز این احساس را هدف قرار نمیدهند. پیدا کردن دلیل اصلی بروز این احساس کار سادهای نیست، چراکه دلیل اصلی در اغلب مواقع خود را در پس ظاهر دلایل فرعی متعدد پنهان میکند.
دلیل اصلی بروز احساس خالی بودن
بروز احساس خالی بودن فقط یک دلیل اصلی دارد و آن عدم وجود عشق و محبت است. بسیاری از تلاشهایی که در راستای خلاص شدن از این احساس صورت میگیرند هم به منظور پر کردن جای خالی هستند که در اثر کمبود محبت و عشق پدید آمده است. نکتهی قابل توجه در خصوص عشق و محبت مورد بحث این است که کمبود داشتن در این زمینه هنگامی دردسرساز میشود که شخص، در وهلهی اول، از محبت کردن به خودش غافل شود. به عبارتی، تا زمانی که خودمان را دوست نداشته باشیم، نمیتوانیم آنطور که باید به دیگران عشق بورزیم و آنها را بابت حضورمان دلگرم کنیم.
میتوان به جرأت گفت که احساس خالی بودن در اثر نداشتن ارتباط درست با خود و نادیده گرفتن زنگ خطرهایی که به دنبال بیتوجه بودن به احساساتمان به صدا درمیآیند، پدیدار میشود. هنگامی که بیرحمانه خود را قضاوت میکنیم، احساساتمان را معتبر نمیشماریم، نسبت به بیحسی عاطفی خود بیتوجه هستیم و برای درمان احساس خالی بودن به استفاده از داروها و آشکارا طلب عشق کردن از دیگران روی میآوریم، فقط شناسایی مشکل اصلی را دشوار میکنیم و به خالیتر شدن دامن میزنیم. در چنین شرایطی، سادهترین و آمادهترین واکنش، ابراز عصبانیت و ناامیدی نسبت به کملطفی دیگران است.
البته نمیتوان منکر شد که گاهی اطرافیان هم با بیتوجهی و بیملاحظگی میتوانند احساس خالی بودن را تشدید کنند. اما در هر صورت، ریشهی اصلی بروز این احساس ناخوشایند، بیمحبتی به خود و رهایی عاطفی از تمام تعلقاتی است که ما را آنطور که هستیم شکل داده است. بیتوجهی به نیازها و علایق خود باعث آسیب دیدن عزت نفس میشود و ذهن را از هزاران باور غلط که در راستای القای احساس ناکافی بودن، اضافه بودن، بیارزش و بیاهمیت بودن فعالیت میکنند، لبریز میکند. این باورها از احساس شرمساری نهادینه شدهای نشأت میگیرند که به وجود یک نقص اساسی اشاره دارد.
این احساس هیچ پایه و اساسی ندارد و به گونهای برنامهریزی شده که جلوی پیشرفت و بهبود کیفیت زندگی را میگیرد. درست زمانی که فکر میکنیم به اندازهی کافی خوب نیستیم، صدایی در پس ذهنمان ما را تشویق به روی آوردن به اطرافیان و طلب محبت کردن از آنها میکند. در چنین مواقعی باید به خاطر داشته باشیم که فریب بازیهای ذهن را نخوریم و منشأ مشکل را درون خود جستجو کنیم.
۳ راهکار اساسی برای مقابله احساس خالی بودن
حقیقت وجودی هر شخص از باورهایی که نسبت به تواناییها و احساسات خود دارد سرچشمه میگیرد. بنابراین، بهترین راهکار برای مقابله با احساس خالی بودن، افزایش میزان درکی است که نسبت به قابلیتهای خود داریم. در ادامه چند مورد از راهکارهای اساسی دیگری که برای مقابله با این احساس مخرب سودمند واقع میشوند آورده شده است.
۱. به علایقتان بپردازید
در نگاه اول ممکن است پرداختن به علایق مختلف، از قبیل نقاشی کردن، ورزش کردن یا فراگرفتن یک مهارت جدید، برای مقابله با احساس خالی بودن بیربط و بیهوده به نظر برسد. اما فراموش نکنید که بروز این احساس با نادیده گرفتن آنچه که میتواند باعث تخلیهی عاطفی شما بشود رابطهی مستقیم دارد. هنگامی که به کارهایی که دوست دارید میپردازید، ذهن را به خودمراقبتی و تمرکز روی موضوعات آرامش بخش عادت میدهید. به خاطر داشته باشید که لازم نیست برای یافتن علایق جدید سختگیری به خرج دهید. پرداختن روزی نیم ساعت به نوشتن وقایع روز، تماشای قسمتی از یک سریال کمدی یا تلاش برای یادگیری یک مهارت جدید هم میتواند برای شکستن چرخه عادتهای مخرب مؤثر واقع شود.
۲. با دیگران صحبت کنید
صحبت کردن با دیگران در رابطه با آنچه آزارتان میدهد کار سادهای نیست، اما اگر از فواید انجام آن آگاه شوید، حتما دیدگاه مثبتتری نسبت به این گزینه خواهید داشت. به گفتهی دکتر لیون سلتزِر (Leon Seltzer)، روانشناس بالینی، ابراز احساسات منفی در قالب کلمات به شما این احساس را میدهد که بیخود و بیجهت آزرده خاطر نیستید و عاملی معتبر در پس احساس خالی بودن شما نهان شده است. اگر میل به صحبت کردن با دیگران دارید، سعی کنید حین گفتوگو از آنها بخواهید که تجربههای مشابهشان را با شما به اشتراک بگذارند تا کمتر احساس تنهایی کنید. اگر قادر هستید، حتما به روانشناس مراجعه کنید تا در خلال ابراز احساسات منفی که منجر به بروز احساس خالی بودن شدهاند، مشکل خود را هم ریشهیابی کنید.
۳. ارزشهایتان را بازتعریف کنید
گاهی آنقدر در زندگی کردن با ارزشهای اشتباه و به دور از میل باطنیمان غرق میشویم که به کل فراموش میکنیم برای چه اینجا هستیم و چه هدفی را دنبال میکنیم. بازتعریف ارزشها مختص به افرادی که احساس خالی بودن میکنند نیست. در واقع، هر شخص باید گهگاه سری به لیست ارزشهایش بزند و آنها را بازتعریف و از نو اولویتبندی کند. این موضوع در خصوص افرادی که گریبانگیر احساس خالی بودن هستند اهمیت بیشتری پیدا میکند.
کافی است نگاهی به شرایط کنونی زندگیتان بیندازید و به سادگی از خود بپرسید «انجام چه کارهایی برای رسیدن به حالت ایدئال زندگی ضروری است و چرا من از انجام دادن آنها عاجز ماندهام؟» دادن پاسخی صادقانه و به دور از تعارف به این سؤال به ظاهر ساده، گویای همه چیز خواهد بود. معمولا ارزشهای بیهوده از نهادینه شدن ریزعادتهای مخرب در ذهن نشأت میگیرند. بنابراین، هوشمندانهترین قدم این است که در وهلهی اول، به کارگیری ریزعادتهایی که میتوانند به راحتی عملی شوند را فرابگیرید و کم کم این شیوه را به سایر بخشهای زندگی تعمیم دهید.
مرور کلی
ذهن در طول روز مدام مشغول پردازش اطلاعات گوناگون و احساسات ضدونقیضی است که هر کدام میتوانند در عملکردش اختلال ایجاد کنند. در بحبوحهی هجوم این احساسات، گاهی ممکن است آنقدر از نیازهایمان غافل شویم که محبت ورزیدن به خود را به کل فراموش کنیم. در چنین شرایطی در برقراری ارتباط صحیح با دیگران و درک متقابل به مشکل برمیخوریم و ممکن است به بنبست احساس خالی بودن برسیم. برای بهبود این احساس ناخوشایند، کافی است ارتباط عمیقی با خود برقرار کنیم و با بازتعریف ارزشها و تغییر عادتهای مخرب، به مسیر درست بازگردیم.