چرا تصاویر سلفی معمولاً عجیب از آب در میآیند؟
سلفی گرفتن استرس زیادی دارد. یک لحظه با خودتان فکر میکنید که ظاهری کمابیش انسانی دارید و به محض ثبت تصویر متوجه میشوید همه چیز اشتباه است. همینطور که در خیابان گوشی به دست ایستادهاید، با خود فکر میکنید آن غریبه که دارد از بغلتان رد میشود احتمالا به خاطر چشمهای بیروح و اندام دفرمهتان دلش به حالتان بسوزد. گاهی هم روی نمایشگر چهرهی انسانی کاملا عادی را میبینید که البته هیچ شباهتی به شما ندارد.
در این میان آینه اندکی دوستانهتر رفتار میکند و معمولا همان چیزی که انتظارش را دارید را به نمایش در میآورد. برای درک اینکه چرا سلفیها بیشتر مواقع بسیار عجیب به نظر میرسند، بیایید نظر چند متخصص حوزهی روانشناسی و همینطور تصویربرداری دیجیتال را مطالعه کنیم.
اسکات کلینگر
دستیار پروفسور تصویربرداری در کالج پالومار
سلفیها معمولا با لنزهای عریض ثبت میشوند که فضای داخل شات را بسط داده و در تصویر اعوجاج ایجاد میکند. این لنز برای ثبت تصاویر چشم اندازها عالی است، اما برای ثبت تصاویر چهره نهچندان: معمولا دماغی درشتتر یا پیشانیای بزرگتر گیرتان میآید. به همین خاطر است که سلفیها گاهی با پایههای مخصوص ثبت میشوند تا دوربین در دورترین فاصله ممکن از چهره باشد. هرچه دوربین به چهره نزدیکتر باشد، اعوجاج بیشتری به وجود میآید. فاصله بیشتر از دوربین، از میزان این اتفاق میکاهد، اما اعوجاج همچنان وجود دارد و باعث میشود چهرهها ناآشنا به نظر برسند.
بعد هم به این حقیقت میرسیم که مردم وقتی به تصاویر خودشان نگاه میکنند، معمولا توجه بسیار زیادی به نقصهایشان نشان میدهند. آنها به جای اینکه خود را از نگاه شخصی دیگر تماشا کنند، به چیزهایی نگاه میکنند که از آنها خوششان نمیآید.
نور هم فاکتور مهمی است. اکثر اینفلوئنسرهای اینستاگرامی معمولا درکی درست از اهمیت نور دارند، به خاطر اینکه همواره دوربین به دست راه میروند و به مرور زمان فهمیدهاند چه چیزی در دوربین خوب به نظر میرسد. اما نوعی علم پشت این ماجرا است. شما باید به دنبال نورهای نرم و پخش شده در محیط بگردید. به همین خاطر است که عکاسان از سافتباکسهای بزرگ استفاده میکنند. نوری که پخش شده باشد، بافت و حجم را به حداقل میرساند و نور سخت بر آنها تاکید میورزد.
بافت و حجم روی چهره به معنای لک و پیس است. به همین خاطر است که وقتی دوربینتان را در یک روز آفتابی در ساحل بیرون میآورید، نتایج معمولا فاجعهبار هستند – شما نور مستقیم و سخت خورشید را دارید و لنز عریضی که در ترکیب با یکدیگر باعث میشوند تنها عنصر واضح در تصویر، خال روی گونههایتان باشد.
ریچل فاین سیمولینسکی
سخنران و عکاس در مدرسه هنر و طراحی ایلینویز
سلفی نوعی فانتزی از تصویر شبحوار شما در چشم فردی دیگر است. اساسا سلفی شما ممکن است عجیب به نظر برسد چون وقتی شما به یک سلفی نگاه میکنید، صرفا در حال تماشای خودتان نیستید. شما دارید خودتان را در حال تماشای خودتان تماشا میکنید. این کار منجر به شکل گیری نوعی حس ناخوشایند میشود. چون سلفیها اجازه میدهند که قادر به مشاهده همزاد خودتان باشید. سلفی اجازه میدهد ورژنی از خودتان را تماشا کنید که معمولا برای افراد دیگر رزرو شده، یک ورژن غیر وارونه و «واقعی» از خودتان.
وسواس روی اینکه خودتان را همان گونه ببینید که دیگران میبینند، در نهایت بیهودگی محض است. به همان اندازه که محدودیتهای تکنولوژیک در تصاویر تاثیر میگذارند، فاکتورهای اجتماعی هم تعیین میکنند که یک تصویر چطور به نظر میرسد. هیچکس دلش نمیخواهد وسط سلفی گرفتن دیده شود. این کاری پوچ است و پوچی، شرمآور تلقی میشود. تحقیر اجتماعی بطالت، باعث میشود سلفی تبدیل به یک تفریح خجالتآور (کلمهای نرمتر برای تابو) شود و بنابراین بیشتر ما را به خود جذب میکند.
پس تا به اینجای کار، تابو بودن سلفی باعث میشود نوعی نگرش منفی نسبت به خروجی داشته باشیم، چرا که تصویر نوعی حس ناقلا بودن دارد. به این شکل، سلفیها تبدیل به نوعی وسواس میشوند. من شخصا ۷۹۳۷ سلفی در اکانت آیکلاد دارم که تصاویری بهدردنخور هستند و فقط فضا را اشغال میکنند، اما میتوان از این فضای هدر رفته چشمپوشی کرد چون سنسور سلفی آیفون ۶ اس من تصاویری صرفا ۱ مگابایتی تولید میکند. بنابراین آرشیو تصاویر سلفی من تنها ۸ گیگابایت اشغال کرده است.
جامعه تصویربرداری معمولا درگیر این بحث میشود که میان سلفی و خودنگاره (ثبت پرتره از خود) چه تفاوتی وجود دارد. گاهی این بحث شکلی شاعرانه به خود میگیرد و میگویند یکی متعلق به جهان هنر است و دیگری متعلق به جهان واقعی. اما به نظر من این مباحثات هیچ نتیجهای ندارند. سلفی یک زیرمجموعه از خودنگاره است که در آن سوژه، دوربین را به صورت فیزیکی در دست خود نگه داشته و دکمه شاتر را فشار میآید. این یعنی هر آنچه در قاب قرار میگیرد، محدود به درازای دستی شده که دوربین را بالا نگه داشته.
من بیشتر از ابعاد تکنولوژیک دوربین موبایل شخص، راجع به روانشناسی و تاثیرگذاری اجتماعی صحبت میکنم. چون برداشت بصری تا حد زیادی تحت تاثیر خلاقیت است و خلاقیت هم ملغمهای از فاکتورهای فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی به حساب میآید. به نظرم جالبترین پاسخ برای این سوال نباید راجع به اعوجاج لنزهای عریض یا دوربین جلوی موبایل یا فضای رنگی تصویر باشد، بلکه باید چگونگی عملکرد سلفی در زندگی ما باشد.
لیز کوهن
هنرمند و دستیار پروفسور در دانشگاه هنر آریزونا
اگر فرض را به صحبت درباره تصویری بگذاریم که با موبایل هوشمند و با هدف اشتراک گذاری در شبکههای اجتماعی ثبت شده، سلفیها فشار مضاعفی به افراد میآورند. شبکههای اجتماعی شدیدا الهامبخش هستند، به شکلی که حتی تاثیرات منفی آنها هم در نهایت تاثیری مثبت است. به این معنا که شما تصویری خواستنی از خودتان منتشر میکنید و حتی اگر تصویر بیزارکننده باشد هم بیزارکننده-خواستی تلقی میشود.
ما به سلفی گرفتن ادامه میدهیم چون میخواهیم در این کار مهارت بیشتری بیابیم. سلفیها آنقدر جاهطلبانه هستند که هیچوقت نمیتوانیم بهترین سلفی ممکن را بگیریم و برای همین به ثبت تصاویر بیشتر ادامه میدهیم. در این بین، مباحثات تغییر میکنند و فیلترها و ابزارها هم بهتر میشوند، یا در واقع پیچیدهتر.
به نظرم شرایط فعلی جهان این فشار را بیشتر کرده است و شبکه اجتماعی اکنون تنها راه ما برای دیدن یکدیگر است. به نظرم مردم حالا یا بیشتر از هر زمان دیگر درگیر شبکههای اجتماعی شدهاند یا آنها را کاملا کنار گذاشتهاند. هرچه بیشتر ایزوله شویم، فشار بیشتری اعمال میشود. ما میخواهیم دائما بهتر به نظر برسیم، بهتر شویم، خواستنیتر باشیم، خودمان را به عنوان انسان پرومد کنیم، خودمان را به عنوان هویتی تجاری پرومد کنیم و باعث شویم افراد بیشتری دوستمان داشته باشند.
با این وجود، به نظرم سلفی هرچه عجیبتر باشد بهتر است. به خاطر اینکه اکنون استانداردهای فراوانی برای سلفیها تعیین شده؛ میدانیم که باید سرمان را به سمتی خاص کج کنیم یا دوربین را در زاویه مشخصی نگه داریم و در نهایت از ابزارهای اصلاح تصویر استفاده کنیم. به نظرم وقتی سلفیها عجیبتر به نظر میرسند، در واقع اندکی واقعیتر هستند.
کریس بری
پروفسور روانشناسی در دانشگاه واشنگتن
برخلاف تصاویر سنتی، سلفیها معمولا شامل زوایایی نامتعارف میشوند و شخصی که تصویر را ثبت میکند باید به فاکتورهای مختلفی رسیدگی کند (نظیر زاویه، دوربین دستگاه و فاکتورهای محیطی). بنابراین سلفیها به اندازه تصاویر سنتی طبیعی نیستند. برخی از پژوهشهای من نشان داده که افرادی که به انتشار سلفی در اینستاگرام میپردازند، محبوبیت کمتری نسبت به افرادی دارند که تصاویری با ژستهای سنتی منتشر میکنند. یکی از تئوریهایمان اینست که سلفیها در چشم مخاطب کمتر طبیعی و بیشتر مصنوعی نیز جلوه میکنند.
منبع: Gizmodo
جالبه من فکر میکردم فقط من از قیافه خودم حالم به هم میخوره نگو بقیه هم همین طور هستن اوج فاجعه و جالب ترش اونجاست که من از شنیدن صدایه ضبط شده خودم هم حالم به هم میخوره هر کی اینطوریه کامنت بزارم و لایک کنه در ضمن یه عکس هم از خودم توو واتساپ استوری میزارم ببینین قیافم واقعا حال به هم زنه ؟
جالبه دیگران فقط از دیدن قیافه خودشون حالشون به هم میخوره من از شنیدن صدایه ضبط شده خودمم حالم به هم میخوره هر کی اینجوریه کامنت بزاره و لایک کنه یه استوری هم توو واتساپ میزارم بببنین واقعا قیافم حال به هم زده یا نه
جالبه تمام اینایی که سلفی میگیرفان اس ۱۰ پلاس دستشونه