چرا دیزنی در انیمیشنهایش از صحنههای تکراری استفاده میکرد؟
تا به حال برایتان پیش آمده در حال تماشای یک انیمیشن دیزنی احساس کنید صحنهی تکراری تماشا میکنید و با خود بگویید: «صبر کن! فکر میکنم قبلا این را دیدهام»؟ به احتمال زیاد پاسختان «بله» است. زمانی در تاریخ دیزنی وجود داشت که قبل از خرید و فروش فیلمها به صورت تجاری و امکان مقایسهی آنها با یکدیگر، بخش انیمیشن دیزنی تمایل داشت صحنهها و سکانسهای فیلمها و انیمیشنهای قبلی را قرض بگیرد و دوباره از آن استفاده کند. چرا این اتفاق میافتاد؟ خوب بیایید با هم نگاهی به آن بیندازیم.
اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ میلادی، والت دیزنی مشغول توسعه شرکت خود بود و در تلویزیون، رادیو، بازارهای تجاری، فیلمهای لایو اکشن و بیشتر از همه شهر بازی در حال جا افتادن و کسب شهرت بود. والت مشغول تمام این پروژههای بزرگ بود و فرصتی برای کنترل مستقیم بخش انیمیشن نداشت، تنها کاری که او انجام میداد این بود که مطمئن شود نحوهی روایت و داستان مطابق با «استانداردهای دیزنی» شکل میگیرد و همین موضوع باعث شد سایر جنبههای کوچکتر و جزئیتر نادیده گرفته شوند.
فلوید نورمن، انیماتور کهنهکار دیزنی در مصاحبهای در مورد استفاده مجدد از انیمیشن در رابطه با والت دیزنی در این مورد گفت: «من حتی فکر نمیکنم او متوجه این قضیه شده باشد. فکر نمیکنم زیاد به این موضوع فکر کرده باشد. ذهنش همیشه روی تصویر نهایی متمرکز بود. ذهن او همیشه معطوف داستان بود، نه چیزهای کوچک تولیدی که چندان برایش جالب نبودند.»
کارگردانهای دیگر مسئولیت پروژههای بزرگتر را بر عهده گرفتند و هر کدام به شیوهی خود فیلمی را ساختند. اما یک کارگردان خاص به نام ولفگانگ «وولی» رایترمن، یکی از «نُه پیرمرد» دیزنی، به این دلیل معروف بود که فکر میکرد: «ما در فیلم قبلی چنین صحنهای ساختهایم درست است؟ بیایید از کارهایی که قبلا انجام دادهایم، بدون اتلاف انرژی برای مجموعهای از طراحیهای جدید، دوباره استفاده کنیم.»
فیلمهایی مانند «کتاب جنگل» (Jungle Book)، «۱۰۱ سگ خالدار» (۱۰۱ Dalmatians)، «رابین هود» (Robin Hood)، «شمشیر در سنگ» (The Sword in the Stone)، «گربههای اشرافی» (The Aristocats ) و غیره همگی حداقل یک سکانس تکراری از انیمیشنهای قدیمیتر دارند.
هر زمان که تصمیم به بازگشت و استفاده مجدد از یک صحنه یا سکانس گرفته میشد، انیماتورها باید به «سردخانه» یا آرشیو دیزنی که امروز معروف است میرفتند و صحنه یا سکانسی را که به آنها دستور استفاده مجدد داده شده بود، بیابند. سپس انیماتورها فیلمهای قدیمی را با شخصیتهای پروژه جدید جایگزین میکردند و فیلم قدیمی را به آرشیو برمیگرداندند.
این کار به احتمال زیاد برای صرفه جویی در زمان و کاهش هزینهها انجام میشد زیرا فیلمهای دیزنی در آن زمان از لحاظ کیفیت نسبت به فیلمهای قبلی برتری نداشتند. این احتمالا به دلیل حذف تدریجی فرآیند مرکب به نفع زیراکس کردن طرحها بود.
در همان مصاحبه، فلوید نورمن در مورد فرآیند و افکار خود گفت: «زمان زیادی که برای دوبارهکاری این سکانسهای قدیمی صرف میشد، تقریبا بیش از ارزش آن درمیآمد. اول از همه باید به دنبال طرح مورد نظر میگشتیم، باید پیدایش میکردیم، و بعد باید میدیدیم خب چطور میتوانیم آن را تطبیق دهیم؟ چگونه میتوانیم دوباره از آن استفاده کنیم؟ که به معنای ترسیم مجدد و مکرر و جابجایی بسیاری از جزئیات بود تا به هدف مورد نظرمان برسیم. حداقل به نظر من، این که از ابتدا انیمیشنی را که دنبالش بودیم میساختیم، موثرتر و به صرفهتر بود. احتمالا برای صرفهجویی در زمان و هزینه این کار انجام میشد.
اگرچه فکر نمیکنم در زمان زیادی صرفهجویی میشد و فکر نمیکنم در هزینهها هم تغییری بوجود میآمد، زیرا بیرون آوردن این فیلم قدیمی از بایگانی دردسر بیشتری داشت. سادهتر بود که بنشینید و یک صحنه جدید را خلق کنید تا اینکه به عقب برگردید و سعی کنید همه این بخشهای قدیمی را به تصویری جدید تبدیل کنید. ما به دهههای ۶۰ و ۷۰ نگاه میکنیم، زمانی که مردم به چگونگی تغییر فیلمها و رسانهها فکر نمیکردند و نمیتوانستند به عقب برگردند و به هر کدام از فیلمهای مختلف نگاه کنند و آنها را با یکدیگر مقایسه کنند.»
عادت بازیافت انیمیشن در دیزنی به آرامی از بین رفت تا اینکه در عصر رنسانس دیزنی تقریبا همه چیز کاملا جدید بود. اما هر چند وقت یکبار ممکن است چشمکی یا حرکت سری مثل فیلم «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast) ببینید که از سکانس تالار رقص انیمیشن «زیبای خفته» (Sleeping Beauty) برای ادای احترام به فیلم قدیمیتر استفاده شده است.
با ظهور شبکههایی مانند یوتیوب، مردم میتوانند نماهای فیلمهای مختلف دیزنی را با هم مقایسه کنند، زیرا اکنون به بازار داخلی فروخته شدهاند، جایی که مردم میتوانند دوباره تماشا کنند و شباهتها و تفاوتها را با دقت ببینند.
امروزه، با توجه به اینکه بیشتر پروژههای دیزنی منحصرا CGI (تصاویر تولید شده توسط کامپیوتر) هستند، تنها استفاده مجدد از طرحهای قبلی در قسمتهای شلوغ انیمشنها ممکن است که به آنها «مدلهای تکراری» میگویند و تنها با چشمانی تیزبین میتوان متوجهشان شد.
نظر شما در مورد این برههی عجیب از تاریخ دیزنی چیست؟
منبع: pirates and princesses
🤔👌
از بهشت و جهنم هیچی مشخص نیست و اینکه لطفا آنقدر این خرافات شیطان پرستی و اینا رو باور نکنین
اینقدر کارهاشون عالیه ک اصلااینا به چشم نمیاد
خدایا شکرت فهمیدم.
پس من میرم بهشت خیالم راحت باشه؟
برای اولین بار یه مطلب درمورد والت دیزنی خوندم که از شیطان پرستی بودنش حرف نمیزد.
جالب بود
به همون دلیلی که ایرانی ها از سکانس ها و حتی فضای های تکراری استفاده می کنن