فیلم «مارولها» چگونه به یک فاجعه تاریخی تبدیل شد؟
فیلم «مارولها» (The Marvels) در حال تاریخسازی است اما نه از جنبهی مثبت، زیرا این دنبالهی جنجالی فیلم «کاپیتان مارول» (۲۰۱۹) بدترین افتتاحیه تاریخ دنیای سینمایی مارول را در گیشه داشته است. به عبارت دیگر، هیچکدام از ۳۲ فیلم دیگری که مارول در ۱۵ سال اخیر روی پرده فرستاد، چنین فروش افتضاحی را در هفته اول تجربه نکرده بود. از این گذشته، فروش بد مارولها زنگ خطر را برای مارول به صدا درآورده است، زیرا این فیلم حتی از «فلش» که به دنیای توسعهیافته دیسی تعلق داشت هم فروش کمتری در گیشه آمریکای شمالی داشته است! (توجه داشته باشید که دنیای توسعهیافته دیسی در دورهی اکران فلش، عملا به پایان رسیده بود و قرار بود از ابتدا آغاز شود) وقتی چشمانمان را باز میکنیم و میبینیم که فلش – فیلمی از یک جهان سینمایی منسوخ – در مقابل مارولها اثر موفقی به نظر میرسد، این بدین معناست که شرکت مارول نیاز به تحولات اساسی دارد. اما دقیقا چه اتفاقی افتاد و مارولها چگونه به یک فاجعهی تاریخی تبدیل شد؟
دلایل متعددی برای شکست مارولها وجود دارد، از تاثیرات اعتصاب اعضای انجمن بازیگران سینما و فدراسیون هنرمندان تلویزیون و رادیو آمریکا، تبلیغات ضعیف و ناکارآمد دیزنی تا گستردگی بیش از حد دنیای سینمایی مارول و حتی نفرت سینمادوستان از آثار ابرقهرمانی. با این حال، کسی انتظار نداشت که مارولها تا این اندازه ضعیف عمل کند زیرا جلیقهی ضدگلولهی «دنیای سینمایی مارول» را برتن داشت و این آثار حتی در بدترین حالت هم بودجهی خود را جبران میکنند اما مارولها به مسیر کاملا متفاوتی رفت.
بخش اول: عملکرد تراژیک فیلم «مارولها» در گیشه
مارولها که با بودجهای حدود ۲۲۰ میلیون دلار ساخته شد (این تنها هزینه تولید است و هزینه بازاریابی را هم باید به آن اضافه کرد)، طبق تحلیلها قرار بود در هفته اول چیزی حدود ۷۵ الی ۸۰ میلیون دلار بفروشد. این اعداد در مقایسه با افتتاحیهی ۱۵۳.۴ میلیون دلاری فیلم کاپیتان مارول در سال ۲۰۱۹ پایینتر بودند اما ۸۰ میلیون دلار همچنان افتتاحیهی قابل توجهی به حساب میآمد.
این پیشبینیهای اولیه اما با نزدیک شدن زمان اکران فیلم، به تدریج کاهش پیدا کرد؛ بیشتر به این دلیل که تریلرها بازخوردهای چندان مثبتی دریافت نکرده بودند و به دلیل اعتصاب بازیگران، بری لارسون (بازیگر نقش کارول دنورز) اجازه نداشت که فیلم را جایی تبلیغ کند. تحلیلها حالا نشان میدادند که افتتاحیه فیلم چیزی حدود ۶۰ الی ۶۵ میلیون دلار باشد، با این حال بعضی از آمارها حاکی از این بود که باید منتظر فروش پایینتری هم باشیم، چیزی حدود ۵۰ الی ۵۵ میلیون دلار.
با روی پرده رفتن فیلم، تقریبا همهی این پیشبینیها غلط از آب درآمد و فیلم در هفتهی آغازین، ۴۶.۱ میلیون دلار در گیشهی آمریکای شمالی فروش داشت. این نخستین بار بود که فیلمی از دنیای سینمایی مارول، در هفتهی افتتاحیه و در بازار آمریکا، کمتر از ۵۰ میلیون دلار میفروشد. حتی گمنامترین محصولات آنها همانند «مرد مورچهای» (۲۰۱۵) یا «نگهبانان کهکشان» (۲۰۱۴) که برای اکثر سینمادوستان ناآشنا جلوه میکردند هم بیش از این فروخته بودند (مرد مورچهای در هفتهی اول ۵۷.۲ میلیون دلار و نگهبانان کهکشان حدود ۹۴ میلیون دلار فروخت).
تا پیش از مارولها، ضعیفترین افتتاحیهی دنیای سینمایی مارول به «هالک شگفتانگیز» (۲۰۰۸) تعلق داشت که در هفتهی اول ۵۵.۴ میلیون دلار فروخته بود و در نهایت با فروش کلی ۲۶۴.۸ میلیون دلار به کار خود پایان داد. با عملکرد فعلی مارولها، به نظر نمیرسد که این فیلم حتی بتواند به فروش ۲۶۴.۸ میلیون دلاری هالک (فیلمی که ۱۵ سال قبل اکران شد) برسد. اگر تورم را در نظر بگیریم، فروش فعلی مارولها حتی تراژیکتر هم جلوه میکند و آن را باید یک فاجعهی تجاری بزرگ برای دیزنی بدانیم.
پادشاهی در آستانه سقوط؟
این تئوری که مارولها در ادامه با افت فروش شدیدی روبهرو نمیشود و تعطیلات روز شکرگزاری به کمک آن خواهد آمد، با عملکرد مصیبتبار فیلم در هفته دوم، کاملا باطل شد. مارولها پس از اینکه رکورد پایینترین فروش در هفته اول (میان آثار دنیای سینمایی مارول) را به نام خود ثبت کرد، در هفته دوم هم تنها ۱۰.۲ میلیون دلار فروخت، یعنی یک افت فروش حدودا ۸۰ درصدی که آنهم در این دنیای سینمایی بیمانند است و هیچکدام از ۳۲ فیلم قبلی در هفتهی دوم چنین افت فروش شوکهکنندهای را تجربه نکرده بودند.
مجموع فروش مارولها در گیشهی آمریکای شمالی، در حال حاضر حدود ۶۵ میلیون دلار است و با توجه به مسیری که تا اینجا طی کرده است، این احتمال وجود دارد که به اولین فیلم دنیای سینمایی مارول تبدیل شود که از مرز فروش ۱۰۰ میلیون دلار عبور نمیکند. برای مقایسه، «مرد مورچهای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» علیرغم بازخوردهای منفی، ۲۶۱ میلیون دلار در آمریکا فروخت. «جاودانگان» (۲۰۲۱)، یکی دیگر از آثار گمنام مارول به فروش ۱۶۴ میلیون دلاری رسید، «بیوه سیاه» (۲۰۲۱) دیگر فیلمی که در دوران اوج همهگیری کرونا روی پرده رفته بود، ۱۸۳ میلیون دلار و حتی «هالک شگفتانگیز» هم ۱۳۴ میلیون دلار فروخت.
مارولها میتوانست در بازار جهانی شرایط خود را بهبود ببخشد؛ در سالهای اخیر، فیلمهای متعددی همچون «فست ایکس» (۲۰۲۳) با تشکر از گیشهی جهانی موفق ظاهر شدهاند (فست ایکس ۱۴۶ میلیون دلار در آمریکای شمالی و ۵۶۸ میلیون دلار در گیشهی جهانی فروخت). اما کشورهای دیگر هم از این مارولها استقبال نکردهاند. پیشبینی اولیه این بود که فیلم حدود ۸۰ میلیون دلار در گیشه بینالمللی فروش داشته باشد و هفتهی اول را در مجموع با حدود ۱۴۰ میلیون دلار آغاز کند. مارولها اما تنها ۶۲.۹ میلیون دلار در کشورهای دیگر فروخت تا مجموع فروش آن به ۹۶.۳ میلیون دلار برسد.
یک جهان شکسته
عملکرد مارولها در گیشه هنگامی ناامیدکننده و تکاندهندهتر میشود که آن را با نسخهی اصلی یعنی کاپیتان مارول مقایسه کنیم؛ فیلمی که در گیشهی داخلی حدود ۴۲۶.۸ میلیون دلار و در گیشهی بینالمللی بیش از ۷۰۰ میلیون دلار فروخت تا فروش کلی آن به عدد حیرتانگیز ۱.۱ میلیارد دلار برسد. چرا دنبالهی چنین فیلم محبوبی، باید حدود ۹۳۵ میلیون دلار کمتر بفروشد؟! (فاصلهی آنها در هفتههای آتی اندکی کمتر خواهد شد)
هزینههای تولید را هم نباید نادیده گرفت. کاپیتان مارول با احتساب تبلیغات، بودجهای حدودا ۳۰۰ میلیون دلاری داشت (۱۷۵ میلیون دلار هزینه تولید) و در نهایت به سود قابلقبول ۴۱۴ میلیون دلاری رسید. کاپیتان مارول از هر نظر یک موفقیت بلاکباستری کامل بود و یکی از موفقیتترین و سودآورترین آثار ابرقهرمانی تاریخ است اما مارولها دقیقا نقطهی مقابل آن قرار میگیرد، یکی از شکستخوردهترین و زیانآورترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ.
با احتساب هزینهی تبلیغات، مارولها بودجهای حدود ۳۲۰ میلیون دلاری داشته است، بنابراین فیلم باید چیزی حدود ۶۵۰ الی ۷۰۰ میلیون دلار میفروخت تا هزینههای ساخت خود را جبران کند و پس از آن، تازه میتوانست سوددهی خالص را آغاز کند. از آنجایی که فیلم تا اینجا تنها ۱۶۷ میلیون دلار فروخته و بیش از دو هفته روی پرده بوده است، مارولها احتمالا به بزرگترین شکست تجاری سال ۲۰۲۳ تبدیل خواهد شد (و کاملا این شانس را دارد که به بزرگترین شکست تجاری دهه نیز تبدیل شود). با توجه به آمارها، این فیلم حداقل ۲۰۰ میلیون دلار به دیزنی و مارول ضرر مالی خواهد زد.
مارولها شاید یک فاجعهی تاریخی را رقم زده باشد اما اگر خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم، ما را امیدوار میکند تا در آیندهی نزدیک شاهد نسخهی بهتری از دنیای سینمایی مارول باشیم. با عملکرد این فیلم، مارول باید سازوکارهای خود را دگرگون کند و کیفیت را به کمیت ترجیح دهد زیرا اگر قرار باشد فیلمهای آتی آنها هم به چنین وضعیتی دچار شوند، دیری نمی گذرد که دنیای سینمایی مارول مشابه دنیای توسعهیافته دیسی، به کلی کنار گذاشته شود.
بخش دوم: چه اتفاقی برای فیلم «مارولها» رخ داد؟
«نگهبانان کهکشان ۳» و فصل دوم سریال «لوکی»، روزهایی که دنیای سینمایی مارول در اوج بود را یادآور شدند اما این فرنچایز محبوب، در دو سال اخیر چند شکست مفتضحانه را هم تجربه کرده است، مثل «مرد مورچهای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» و «تهاجم مخفی». اما همانطور که بالاتر هم توضیح دادیم، مارولها وضعیت به مراتب بدتری دارد و ضعیفترین عملکرد ممکن را داشته است.
اما چرا؟ چرا در میان آثار اخیر، مارولها به شکست مطلق تبدیل شد؟ فاکتورهای متعددی در این زمینه تاثیرگذار بودهاند که بعضی از آنها به خود فیلم ربط دارد و بعضی دیگر را باید برآمده از بدشانسی و شرایط موجود بدانیم.
تبلیغات ناکارآمد دیزنی و مشکلات ناشی از اعتصابات
برای شروع، مارولها متاسفانه در بدترین زمان ممکن روی پرده رفت، دورانی که صنعت سینما کاملا تحتتاثیر اعتصابات بازیگران قرار داشت و چهرههای مشهور نمیتوانستند فیلمهایشان را تبلیغ کنند. مارولها البته تقریبا همزمان با تمام شدن اعتصابها اکران شد و بری لارسون و ایمان ولانی فرصت حضور در برنامههای تلویزیونی و فرش قرمز را پیدا کردند اما چند ماه اخیر، مارولها با سکوت خبری پیوند خورده بود و تبلیغ زیادی برای آن نشد و نیا داکوستا (کارگردان)، تنها کسی بود که سعی میکرد با مصاحبههایش بازار را داغ کند.
متاسفانه مارول و دیزنی هم برای تبلیغ فیلم چندان هوشمندانه عمل نکردند. مارولها در حقیقت یک اثر سینمایی سرگرمکنندهی رنگارنگ و ملایم بود که چندان خود را جدی نمیگیرد اما استودیوی سازنده، تلاش کرد تا آن را یک دنبالهی معنوی برای «انتقامجویان: پایان بازی» (۲۰۱۹) معرفی کند و آنها حتی از موسیقی متن مشهور آلن سیلوستری هم در تبلیغات استفاده کرده بودند. دیزنی میخواست از طریق برانگیختن احساسات، طرفداران را هیجانزده کند اما آنها فریب نخوردند.
هیچکس از این فیلم به نیکی یاد نکرد
مارولها دنبالهی فیلم کاپیتان مارول است، اثری که اگرچه بیش از ۱ میلیارد دلار فروخت اما بسیاری از طرفداران دنیای سینمایی مارول واکنشهای مثبتی به آن نشان ندادند و حتی با نقدهای منفی متعدد به فیلم حمله کردند (بری لارسون یکی از چهرههای منفور دنیای اینترنت است). این مسئله باعث شد تا نسخهی دنباله حتی پیش از اکران هم با جنجال و حاشیه روبهرو شود. این نگاه بدبیناهه به فیلم، رفتهرفته فراگیرتر شد و حتی کسانی که آشنایی چندانی با کاپیتان مارول نداشتند، آن را نادیده گرفتند.
البته این مسئله به تنهایی، فروش ضعیف مارولها را توجیه نمیکند اما اگر فیلم امتیازات بالایی در راتنتومیتوز و متاکریتیک کسب میکرد و طرفداران هم از آن حمایت میکردند، قطعا سینمادوستان بیشتری به تماشای آن تشویق میشدند. مارولها در میان آثار دنیای سینمایی مارول، از نظر امتیاز منتقدان در رتبهی ۳۱ (در میان ۳۳ فیلم) قرار میگیرد و اگرچه بعضی از طرفداران مارول از آن دفاع کردند اما کافی نبود تا فیلم از جهنم عبور کند و به موفقیت نسبی برسد.
فیلم «مارولها» دنبالهی آثار متعددی است و مخاطبان گیج شدهاند
برای آنهایی که همهی نسخههای کوچک و بزرگ دنیای سینمایی مارول را تماشا کردهاند، اینکه مارولها دنبالهی پنج پروژهی مختلف است، اتفاق خوشایندی به حساب میآمد (فیلم با کاپیتان مارول، انتقامجویان: پایان بازی و سریالهای تهاجم مخفی، «وانداویژن» و «خانم مارول» در ارتباط است)، اما برای سینمادوستان عادی، آنها برای اینکه همهی ابعاد فیلم را درک کنند، باید سریالها و فیلمهای متعددی را تماشا میکردند که اکثریت حاضر نیستند چنین کاری را انجام دهند.
مارول از این مشکل بزرگ آگاهی دارد و برای آثار تلویزیونی جدیدش (مثل «اکو») بهوضوح اعلام میکند که با دیگر نسخههای دنیای سینمایی مارول ارتباطی ندارند و مستقل خواهند بود. ما نمیدانیم که آیا مارول در آینده برای عناوین سینمایی خود هم چنین کاری را انجام میدهد یا خیر اما واقعیت این است که آشفتگی دنیای سینمایی آنها در حال حاضر سودی برایشان ندارد و باید این جهان را به شکلی مدیریت کنند که مخاطبان دچار سرگیجه نشوند.
فیلم «مارولها» بیاهمیت به نظر میرسد و تاثیری در دنیای سینمایی مارول ندارد
شاید عجیب باشد اما مارولها با اینکه داستان چند پروژهی مختلف را ادامه میدهد اما چیزی به این رویدادها اضافه نمیکند و در پایان بیاهمیت به نظر میرسد، تا حدی که اگر آن را تماشا نکنید، چیزی را از دست ندادهاید. بالاتر اشاره کردیم که مارولها میخواهد یک اثر سرگرمکننده با حضور شخصیتهای آشنا باشد و در واقعیت هم چنین چیزی است، فیلمی که در نهایت چیزی به دنیای سینمایی مارول اضافه نمیکند.
(خطر اسپویل) بله، میدانیم که مارولها باید شرایط را برای ورود «مردان ایکس» فراهم کند اما این کار را تنها با یک سکانس کوتاه پس از تیتراژ پایانی انجام میدهد. دیزنی، مارولها را همانند یک نسخهی سینمایی از مجموعههای تلویزنی اخیر خود تبلیغ کرد اما سال ۲۰۲۳ به ما نشان داد که مخاطبان به دنبال رویدادهای سینمایی واقعی هستند، فیلمی که ارزش تماشا در سالنهای سینما را دارد، مثل «باربی» یا «اوپنهایمر».
داستان کارول دنورز کسی را تحتتاثیر قرار نمیدهد
استودیوی مارول امیدوار بود که مارولها در نهایت باعث شود تا مخاطبان با کارول دنورز ارتباط برقرار کنند و به او واکنشهای مثبتتری نشان دهند اما این فیلم نمیتواند برداشت درستی از شخصیت دنورز ارائه دهد و او همچنان جذابیت خاصی ندارد. دنورز در مقایسه با نسخهی ۲۰۱۹، با تشکر از بری لارسون، شخصیتپردازی بهتری دارد اما فیلمنامهی نهچندان خوب و قدرت افراطی این شخصیت، اجازه نمیدهد تا مخاطب بتواند با او همذاتپنداری کند.
مارولها گاهی به روایت یک داستان قابلقبول از دنورز نزدیک میشود اما در آخرین لحظه همهچیز را رها میکند. مشکل اصلی این است که فیلم باید دو شخصیت اصلی را دیگر را هم در کانون توجه قرار دهد و وقتی به آنها توجه میکند، دنورز به حاشیه میرود. از طرف دیگر، ماجراجوییها و رویدادها یکی پس از دیگری از راه میرسند، بنابراین فیلم فرصت پرداختن به دنورز و کشمکشهای او را ندارد. اگر قرار است که دنورز در قسمتهای آتی دنیای سینمایی مارول حضور پررنگتری داشته باشد، مارول باید از زوایای تازهای به این شخصیت نزدیک شود.
کیفیت پایین فیلم «مارولها» بر کسی پوشیده نیست
یکی از مشکلات آثار اخیر استودیوی مارول، کیفیت پایین فیلمنامهها و دیالوگها بوده است و یکی از بدترین نمونهها را میتوانید در مارولها پیدا کند، فیلمی که دیالوگهای آزاردهنده متعددی دارد و خبری از دیالوگهای بامزه و بهیادماندنی نسخههای قدیمیتر نیست. دیزنی یکی از شرکتهایی بود که مدتی قبل برای پرداخت حقوق پایین به نویسندگانش مورد انتقاد قرار گرفت. افزایش درآمد نویسندگان بیگمان میتواند باعث افزایش کیفیت آثار سینمایی شود زیرا آنها در شرایط و فضای مناسبتری کار میکنند و فرصت بیشتری برای ایدهپردازی و خلاقیت دارند.
اما در کنار یک فیلمنامهی ضعیف و شخصیت شرور ضعیفتر، مارولها همانند دیگر پروژههای اخیر دنیای سینمایی مارول، در بخش جلوههای ویژهای رایانهای هم ضعفهای فراوانی دارد. تاخیر خوردن فیلم به این دلیل بود که انیماتورها فرصت بیشتری برای بهبود جلوههای ویژهی فیلم داشته باشند اما بازهم، تعدادی از سکانسهای کلیدی چندان قانعکننده به نظر نمیرسند. این مشکل به دیگر انتقاد بزرگی که در چند مدت اخیر از مارول شده است هم ارتباط دارد؛ ما میدانیم که مارول در چند سال گذشته فشار زیادی به انیماتورها وارد کرده تا پروژههای پیچیده را در زمان سریعتری تکمیل کنند. مارول گفته است که میخواهد در روند کاری انیماتورها تغییر ایجاد کند اما این تغییرات احتمالا شامل مارولها نشده است.
مخاطبان از مارول خسته شدهاند
دیگر کاملا مشخص شده است که سینمادوستان علاقهی سابق را به ژانر ابرقهرمانی ندارند. روزهایی وجود داشت که همهی نسخههای دنیای سینمایی مارول به فروش باورنکردنی میرسیدند و هیچ خطری آنها را تهدید نمیکرد اما حالا شرایط کاملا عوض شده و مخاطبان حاضر نیستند برای هر فیلمی به سالنهای سینما قدم بگذارند. همانطور که موفقیت پدیدهی «باربنهایمر» نشان میدهد، به نظر میرسد که جهان میخواهد از دوران «دنیاهای سینمایی» عبور کند و به دنبال چیزهای اورجینال و متفاوت باشد. «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت»، فست ایکس و «مأموریت: غیرممکن – روزشمار مرگ قسمت اول»، همهی این فیلمها در مقایسه با نسخههای پیشین با افت فروش روبهرو شدند.
بنابراین، منطقی است که «سیوسومین قسمت» از دنیای سینمایی مارول هم عملکرد راضیکنندهای نداشته باشد. نامگذاری فیلم هم بیتاثیر نبود، اگر مخاطبان از فیلمهای ابرقهرمانی و مارولی خسته شدهاند، قطعا به فیلمی که «مارولها» نام دارد هم واکنش مثبتی نشان نمیدهند و از آن دوری میجویند. از آنجایی که استودیوی مارول در سال ۲۰۲۴ تنها یک فیلم را روی پرده میفرستد (ددپول ۳)، میتوان انتظار داشت که آنها در سال ۲۰۲۵ قدرتمندتر از همیشه و با استراتژیها و ایدههای جدید به میدان رقابت بازگردند. دنیای سینمایی جدید دیسی هم با هدایت جیمز گان، در سال ۲۰۲۵ آغاز میشود و باید دید فصل تازهی رقابت این دو غول بزرگ به کجا میرسد.
منبع: We Got This Covered, Movieweb