چرا «انتقام‌جویان: پایان بازی» بهترین فیلم جهان مارول است؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
انتقام‌جویان: پایان بازی

فیلم سینمایی «انتقام‌جویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame)‌ محصول سال ۲۰۱۹ که پرفروش‌ترین فیلم مارول و پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما است از نظر بسیاری بهترین فیلم جهان سینمایی مارول نیز به حساب می‌آید.

انتقام‌جویان: پایان بازی از زوایای مختلفی برای مخاطبان آثار ابرقهرمانی یک اثر ویژه است. فیلمی که عاقبت به بیش از یک دهه انتظار پایان ‌داد و خطی داستانی را تمام ‌کرد که از سال ۲۰۰۸ با فیلم «مرد آهنی» (Iron Man) آغاز شده بود.

تا امروز ۲۳ فیلم از جهان سینمایی مارول اکران شده‌اند. انتخاب بهترین اثر در میان این فیلم‌ها آسان نیست. البته اگر کار را به منتقدان بسپاریم انتخاب چندان دشوار نخواهد بود؛ از نظر منتقدان فیلم سینمایی «پلنگ سیاه» (Black Panther) تا کنون بهترین فیلم جهان سینمایی مارول است. این فیلم حتی نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم هم شده بود و از این نظر احتمالا یک اثر استثنایی در جهان سینمایی مارول در نظر گرفته می‌شود.

ممکن است عده دیگر فیلم «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War) را بهترین اثر جهان مارول بنامند، برخی طرفدار پروپاقرص «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) باشند و کسانی سراغ مرد عنکبوتی و فیلم‌های مرتبط با این ابرقهرمان بروند.

به هر حال با وجود همه اختلاف نظرها در این نوشته به دلایل مشخصی می‌پردازیم که براساس آن‌ها معتقدیم بزرگترین و پرفروش‌ترین فیلم جهان سینمایی مارول یعنی پایان بازی مستحق عنوان بهترین فیلم جهان سینمایی مارول است.

۱- پایان داستان شخصیت‌های مارول

تونی استارک

جهان سینمایی مارول شخصیت‌های متعدد عجیب، جذاب و چندبعدی را به مخاطبان خود معرفی کرده است. هر یک از طرفداران مارول شخصیت محبوب خود را دارند؛ از مرد آهنی گرفته تا مرد مورچه‌ای. در سال‌های گذشته مارول سرمایه‌گذاری زیادی روی این شخصیت‌ها داشت، فیلم‌های مستقل مربوط به آن‌ها را تولید کرده بود و به همین دلیل عموم مخاطبان جهان سینمایی مارول منتظر یک پایان درخور برای همه این شخصیت‌ها بودند. به این ترتیب فیلم انتقام‌جویان: پایان بازی از دو جهت اهمیتی ویژه داشت.

از یک سو باید بهترین پردازش شخصیت‌ها را در این فیلم می‌دیدیم و از سوی دیگر باید قصه مربوط به هر یک از آن‌ها به بهترین و متناسب‌ترین شکل ممکن به پایان می‌رسید؛ اتفاقی که گمان می‌کنیم مارول به خوبی از پس آن برآمد.

پیش از آنکه پایان بازی منتشر شود حدس و گمان‌های زیادی درباره فیلم به گوش می‌رسید. عموم این حدسیات درباره سرنوشت شخصیت‌ها بود. کدام زنده می‌ماند و کدام می‌میرد. در پایان آخرین فیلم مجموعه انتقام‌جویان بسیاری از شخصیت‌ها زنده ماندند اما سرنوشت سه شخصیت متفاوت بود.

تونی استارک و ناتاشا رومانوف در مبارزه علیه تانوس جان‌شان را از دست دادند و استیو راجرز تصمیم گرفت به عقب برگشته و با پگی کارتر زندگی کند.

مرگ تونی و ناتاشا گرچه غم‌انگیز بود اما با سیر تحول شخصیت آن‌ها و فرایندی که باید طی می‌کردند هماهنگی کامل داشت. تونی که همواره به عنوان پدر جهان سینمایی مارول در نظر گرفته می‌شد، یک فرایند رستگاری کلاسیک سینمایی را طی کرد.

او به عنوان شخصیتی از خودراضی، منفعت‌طلب و خودمحور کار خود را در جهان مارول آغاز کرد و در نهایت در جهت خیر در مقابله با شر مبارزه و فداکاری کرد.

با عبور از هر فیلم به فیلمی جدید در این جهان سینمایی تونی استارک بیشتر شرافتمند و کمتر خودخواه تصویر شد. او به تدریج مربی پیتر و در نهایت یک پدر واقعی برای مورگان شد. عاقبت با همه این زمینه‌سازی‌ها تبدیل او به کسی که دیگران را نجات می‌دهد یک حس تلخ‌ و شیرین جذاب را به مخاطبان منتقل کرد.

در نظر بگیرید که طبق بسیاری از پیش‌بینی‌های قبلی استیو راجرز هم می‌توانست یک گزینه مناسب برای فداکاری بزرگ باشد. گرچه چنین اتفاقی هم می‌توانست از نظر شخصیتی با پیش‌زمینه‌های شخصیت استیو هماهنگ باشد اما چنین انتخابی بیش از حد واضح، روشن و فاقد پیچیدگی بود.

از سوی دیگر استیو همیشه همچون یک قهرمان جلوه داده شد؛ او که خلاصه و فشرده یک ابرقهرمان بود واقعا لایق یک پایان خوش بود. درباره ناتاشا هم باید گفت با شخصیتی وفادار روبرو بودیم؛ این وفاداری همیشگی به او امکان تصمیم‌های سخت و فداکاری را می‌داد؛ امکان انتخاب‌هایی که شاید برای هیچ کس جز او مناسب نبود. مرگ برای تنها خانواده‌ای که ناتاشا در تمام عمرش شناخته بود بیش از پیش نشان داد که چه انسان سرسختی است.

۲- توازن میان عناصر احساسی و اکشن

انتقام‌جویان: پایان بازی

به عنوان فیلمی که در پی انتقام‌جویان: جنگ ابدیت ساخته شده بود؛ بسیاری گمان می‌کردند پایان بازی یکی از این دو مسیر را پیش می‌گیرد: فیلمی خواهد بود مشابه جنگ ابدیت یا کاملا متفاوت و مملو از عناصر و فضاهای احساسات‌برانگیز.

اما فیلم سینمایی پایان‌بازی موفق شد به توازنی مثال‌زدنی میان اکشن و احساسات برسد و همین هم یکی دیگر از دلایلی است که گمان می‌کنیم این اثر بهترین فیلم مارول است.

پایان بازی تعدادی از بهترین نبردها و سکانس‌های اکشن مجموعه را پیش چشم مخاطبان آورد و در عین حال صحنه‌های احساسی به‌یادماندنی چشمگیری داشت. بهترین نمونه از این توازن را می‌شد در صحنه نبرد پایانی و سپس در مراسم وداع تونی مشاهده کرد.

در بخش نبرد با مجموعه شخصیت‌های کلیدی، انواع سلاح‌ها، مهارت‌ها و بهترین مبارزه‌ها روبرو می‌شویم. اما پس از آن در صحنه مراسم وداع با یک صحنه عمیقا احساسی مواجه می‌شویم که برخلاف صحنه قبلی ریتمی کند و فضایی آرام دارد.

حال مخاطبان می‌توانند از صحنه تند و پرهیاهوی قبلی عبور کرده و به احساسات امکان بروز بدهند. این توازن در طول فیلم به خوبی رعایت شده و انتقام‌جویان: پایان بازی را از این نظر به اثری کاملا متفاوت تبدیل کرده است.

۳- نتیجه‌نهایی سه فاز از جهان مارول

انتقام‌جویان: پایان بازی

پس از سه فاز و ۲۱ فیلمی که پیش از ساخت انتقام‌جویان: پایان بازی تولید شد مجموعه‌ای از صحنه‌ها و داستان‌های الهام‌بخش و پرکشش در اختیار هواداران قرار گرفت. این آثار یک جهان سینمایی و حماسه‌ای از داستان‌های مجزا را حول سنگ‌های ابدیت شکل داد.

وقتی چنین جهانی را فیلم به فیلم دنبال می‌کنید و با هر کدام از این آثار درگیر می‌شوید انتظارات ویژه‌ای از آخرین فیلم دارید و همین هم فشار زیادی را متوجه اثر نهایی می‌کند. پایان بازی باید هم‌زمان به خودی خود فیلم باکیفیتی از کار در می‌آمد و در عین حال یک مجموعه موفق را هم به شایستگی تمام می‌‎کرد.

گرچه این نکات یک چالش بزرگ برای فیلم به حساب می‌آمد اما موفقیت در این چالش را هم باید برجسته‌ترین دستاورد فیلم و دلیل تبدیل آن به بهترین اثر جهان سینمایی مارول دانست.

پایان بازی به این انتظار پاسخی درخور داد؛ به هواداران و مخاطبان نشان داد تمام زمانی که صرف این مجموعه کرده بودند ارزشش را داشته و همه این سرمایه‌گذاری هدر نرفته است.

در عین حال چندین و چند داستان طولانی به شکلی کاملا راضی‌کننده در این اثر سینمایی به پایان رسیدند و مخاطبان جهان سینمایی مارول را مشتاق فیلم‌های جدید فاز چهار و داستان‌های دیگر نگه داشتند.

۴- بهترین بازی‌ها در کل مجموعه

کاپیتان آمریکا

یکی از ویژگی‌های مهم آثار جهان مارول انتخاب‌های مناسب بازیگران بوده است. اگر به هر کدام از بازیگران مارول توجه کنید نمی‌توانید منکر این شوید که آن‌ها برای‌تان کاملا به شخصیت خیالی فیلم تبدیل شده‌اند و نمی‌توانید ابدا به شکل دیگری تصورشان کنید.

در طول فیلم‌های دیگر مجموعه همواره بازی‌ها خوب بوده‌اند و گاهی اوقات حتی می‌توان گفت با ایفای نقش‌هایی عالی مواجه شدیم. اما در پایان بازی بازی‌ها به سطح دیگری رسید. می‌شود گفت هر بازیگر بهترین عملکرد ممکن را ارائه داد به شکلی که با درجه‌یک‌ترین بازی‌های کل مجموعه روبرو شدیم.

کریس ایوانز در نقش کاپیتان آمریکا همان کیفیت خوب همیشگی را داشت اما این‌بار حتی با اعتماد به نفسی دوچندان روی پرده ظاهر شد. رابرت داونی جونیور ضعف‌ها و آسیب‌پذیری‌های شخصیت تونی استارک را به مخاطب نشان داد تا با ظرافت احساسات تماشاگران را چنان تحریک کند که پیش از این بی‌سابقه بود.

اسکارلت جوهانسون با یک بازی زیرپوستی و کنترل‌شده دل مخاطبان را به درد آورد و کریس همسورث ترکیبی از شوخ‌طبعی و احساسات را با بهترین زمان‌بندی ممکن ارایه کرد. این‌ها صرفا تعدادی از بازیگران فیلم بودند که به عملکردشان پرداختیم و می‌توان نکات دیگری را درباره سایر بازیگران فیلم هم مورد اشاره قرار داد.

به این ترتیب می‌خواهیم ادعا کنیم که بازی‌های سطح بالای انتقام‌جویان: پایان بازی یک فیلم عالی را به سطحی حتی فراتر از آن منتقل کرد. در واقع نه تنها شخصیت‌ها در طول مجموعه یک تحول را طی کردند و پیچیده‌ترین وجه‌شان را در قسمت آخر ارایه کردند بلکه گویا خود بازیگران هم چنین تحولی را از سر گذراندند و بهترین بازی‌های خود در مجموعه را در قسمت آخر ارایه دادند.

۵- فیلمی مختص هواداران

انتقام‌جویان: پایان بازی

جهان سینمایی مارول یک مجموعه بسیار بزرگ است و البته که چنین ابعادی از فیلم‌های پرفروش و موفق یک پایگاه بزرگ هواداران را برای این اثر به وجود آورده است.

طبیعتا مثل هر مجموعه دیگری هواداران مارول هم آثار محبوب، شخصیت‌های محبوب و بازیگران محبوب خود را دارند. البته در کنار ایده‌هایی که گاه و بی‌گاه درباره خط داستانی بیان کرده و می‌کنند؛ اینکه ترجیح‌ می‌دادند قصه چطور پیش‌ می‌رفت و سرنوشت هر شخصیت به چه شکل رقم می‌خورد.

اما در میان چنین مجموعه‌های محبوبی گاهی اوقات با پدیده‌هایی انحرافی مواجه می‌شویم؛ انگار تولیدکنندگان فراموش کرده‌اند اساسا این فیلم‌ها را برای چه مخاطبانی می‌سازند و همین رفتار هم شیوه‌های تثبیت‌شده روایت و کارگردانی اثر را به سمت و سویی عجیب هدایت می‌کند.

اما پایان بازی نه تنها فیلم درخشانی بود بلکه کاملا با در نظر گرفتن مخاطبان و برای آن‌ها ساخته شد. در واقع فیلم لحظه‌ها و صحنه‌هایی دارد که به شکلی مشهود برای رضایت بیشتر مخاطبان مجموعه در آن قرار گرفته است.

برای مثال آخرین قسمت از مجموعه انتقام‌جویان رجعت‌های متعددی به دیالوگ‌ها و نکات فیلم‌های قبلی دارد. بسیاری از این اشاره‌ها مدت‌ها محبوب مخاطبان بودند و تکرارشان لحظه‌هایی لذت‌بخش و به‌یادماندنی را برای هواداران رقم زد.

در واقع به سختی ممکن است در کل فیلم به لحظه‌ای برخورد کنید که حس کنید صرفا از ذهن یک کارگردان یا فیلم‌نامه‌نویس مغرور بیرون آمده که به مخاطبان اثرش توجهی ندارد. برعکس همه چیز به بهترین شکل تنظیم شده بود تا یک اثر شگفت‌انگیز برای هواداران ساخته شود و این مجموعه بزرگ به شکوه‌مندترین شکل ممکن پایان یابد.

در نهایت درون فیلم نشانه‌ها و ارجاعات پیدا و پنهانی وجود داشت که امکان جست‌وجوی بیشتر یا دیدن مکرر فیلم را برای هواداران افراطی‌تر فراهم می‌کرد.

۶- بزرگترین کمپین تبلیغاتی و بیشترین هیجان

انتقام‌جویان

مجموعه تیزرها، تریلرها، پوسترهای تبلیغی و کنفرانس‌های خبری فیلم را به یاد بیاورید؛ کمتر فیلمی در سال‌های گذشته ساخته شده که چنین تبلیغات و بازاریابی وسیعی داشته باشد.

نکته مهم این تبلیغات گسترده ساختن یک فضای بسیار مهیج برای فیلم بود که مخاطبان را ماه‌ها پیش از اکران فیلم تشنه دیدن آن کرده بود. می‌شود گفت این نکته هم یکی از دلایل مهم موفقیت فیلم و یکی از عواملی است که این اثر را به یکی از بهترین آثار مارول تبدیل کرد.

گرچه ممکن است ادعا شود فضای تبلیغاتی و روانی پیرامون یک فیلم را نمی‌توان دلیل کیفیت آن دانست اما با نگاهی صنعتی‌تر به سینما می‌شود این نکته را هم یکی از دلایلی دانست که آخرین فیلم مجموعه انتقام‌جویان بهترین محصول تجاری در میان فیلم‌های مارول بوده است.

فقط کافی است این کمپین تبلیغاتی را با ۲۱ فیلم قبلی مقایسه کنید تا به وسعت و قدرت آن اعتراف کنید. حتی کاپیتان مارول که تنها چند ماه قبل از انتقام‌جویان اکران شده بود از نظر شدت و قدرت تبلیغات صرفا همچون تیزری برای پایان بازی بود.

این سطح از هیجان و فضاسازی بی‌سابقه پیش از اکران، فیلم انتقام‌جویان: پایان بازی را به چیزی بیشتر از صرف یک محصول در سینمای تجاری تبدیل کرد. این بار با یک رویداد سینمایی بزرگ طرف بودیم که شرکت در آن به تنهایی هیجان‌انگیز به نظر می‌رسید.

می‌شود گفت در آمریکای شمالی و بسیاری از بازارهای بزرگ سینمای جهان کمتر کسی بود که در ماه‌های نزدیک به اکران و در روزهای اکران فیلم، اسم پایان بازی به گوشش نخورده باشد. حتی بسیاری از کسانی که هوادار مجموعه نبودند یا اساسا فیلمی از جهان سینمایی مارول را در زندگی‌شان ندیده‌ بودند هم از اکران این اثر بزرگ خبردار شدند و درباره‌اش چیزی شنیدند، دیدند یا خواندند.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. پارسا

    از نظر منم پایام بازی بهترین مارول بود و من اخرش خوش حال شدم که پیتر رفت پیش دوستش. اما اشکم در اومد وقتی مرد اهنی مرد ولی پایانش خوش بود و من پایان خوش رو ترجیح میدم. امید وارم این اخرین فیلمشون نباشه

  2. هستی

    به نظر من منتقدین از همه نظر اشتباه میکنن

    واقعن خاک بر سرشون

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما