چرا هوش مصنوعی هیچگاه قادر به ساختن شاهکار سینمایی نخواهد بود؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۳ دقیقه
هوش مصنوعی. جنگ ستارگان به سبک وس اندرسون

هوش مصنوعی سراغ حرفه‌ی شما هم خواهد آمد. این را آتش‌بیار‌های معرکه‌ی توییتر می‌نویسند و مدام آن را فریاد می‌زنند و به نظر از خودکارسازی پایدار و رو‌ به ‌افزایش وسایل امرار معاش دیگران حسابی لذت می‌برند و دلشان خنک می‌شود. اما اگر راستش را بخواهید، هوش مصنوعی به احتمال زیاد سراغ مشاغل بسیاری خواهد رفت و همین الان هم جای صندوق‌داران سوپرمارکت را گرفته است و روزی فراخواهد رسید که هوش مصنوعی در خانه‌ی ما را هم خواهد زد و دنبال سر ما خواهد گشت اما تا آن زمان، آیا می‌توانیم از وانمودکردن به اینکه در فیلم‌سازی هم می‌تواند شانسی برای موفقیت داشته باشد، دست برداریم؟

یقینا کامپیوتر‌ها قادر به خلق چشم‌انداز‌های بصری شگفت‌انگیزی هستند. کافی است به هزارتو‌های خارق‌العاده‌ای فکر کنید که سال‌ها پیش در اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ در محافظ صفحه‌ی نمایش سیستم عامل ویندوز می‌دیدیم، اما چیز‌های بسیار زیادی در خلق یک اثر سینمایی دخیل است و قرار نیست تنها مبهوت وجه زیبایی‌شناختی اثر شویم. خیره‌شدن به آن محافظ‌های صفحه‌ی نمایش، آن هم در زمانی که مثل بچه‌ها دهانمان از دیدن چنین چیزی باز می‌ماند، در واقع صرفا محرکی برای چشمان ما بود و هیچ چیزی در لایه‌ی زیرین آن وجود نداشت مگر لرزشی نامفهوم از صفر و یک‌ها.

با این حال احمقانه است اگر پیشرفت‌های موجود در این عرصه را به حساب نیاوریم، آن هم با کامپیوتر‌ها و هوش مصنوعی که از زمان ظهور هزاره‌ی جدید به شکل تصاعدی رشد کرده‌اند و هوشمند شده‌اند. چنین تکنولوژی‌‌هایی می‌توانند حجم عظیمی از اطلاعات را در خود جا بدهند که به آن‌‌ها این امکان را می‌دهد تا چشم‌انداز‌های باشکوه، مدل‌های انسانی نزدیک به واقعیت و بسیاری از چیز‌های دیگر را خلق کنند که سبب می‌شود فیلم‌سازانی مثل جو روسو، کارگردان «انتقام‌جویان» مارول، چنین پیش‌بینی کند که هوش مصنوعی در دو سال آینده می‌تواند فیلم‌هایی را بسازد که توان رقابت با سایر آثار سینمایی را داشته باشند.

این نشخوار‌های فکری معاصر باعث شده است که برخی از مردم باور کنند سینما نفرین شده است و تصور کنند که فیلم‌نامه‌نویسان، تدوین‌گران، متخصصان نورپردازی و طراحان صحنه باید چمدانشان را ببندند و دنبال کار جدیدی برای خود باشند. محصولات بی‌شماری مبتنی بر هوش مصنوعی این رویه را پی گرفتند، با افرادی که نرم‌افزار‌ها را وادار می‌کنند تا تعداد بی‌شماری از سناریوهای سینمایی فوق‌العاده‌‌ بنویسند و حتی یک کاربر اینترنتی، تریلر قلابی از «جنگ ستارگان» را آن هم اگر وس اندرسون کارگردانی کرده بود، در اینترنت منتشر کرد.

ساختنی دارت ویدر جنگ ستارگان برند دکول مدل 9015

اگر صرفا روی لایه‌ی رویی تمرکز کنیم، هوش مصنوعی به خوبی از نماد‌گرایی فیلمی به سبک وس اندرسون به مانند «قلمروی طلوع ماه» محصول ۲۰۱۲ برمی‌آید و ویژگی‌های برجسته‌ی آن را  آشکارا نشان می‌دهد که می‌توان به تصویربرداری متقارن، رنگ‌های پاستلی، شوخ‌طبعی دیوانه‌وار و حتی یک راوی که صدای آن خیلی شبیه باب بالابان است، اشاره کرد اما هنوز هم هر دانشجوی سینما که نصف و نیمه فیلمی از وس اندرسون را تماشا کرده باشد، می‌تواند چنین ویژگی‌هایی را تشخیص بدهد اما زمان زیادی خواهد برد تا قصد و نیت پشت آن سبک سینمایی منحصر‌به‌فرد را بفهمد و حتی بیشتر از آن، صمیمیت احساساتی که او سعی دارد با فیلم‌نامه‌های خود آن را انتقال بدهد.

هوش مصنوعی در رونویسی و بازسازی سبک‌های بصری ویژه‌ی یک فیلم‌ساز به طرز شگفت‌آوری موثر عمل می‌کند که موجب می‌شود به ابزاری کارآمد در کمک به خلق بلاک‌باستر‌های پوچ و بی‌معنی تبدیل شود اما در یاری‌رساندن به اثر یک فیلم‌ساز مولف از سینمای مستقل عملا کارایی چندانی ندارد. این ابزار که اساسا تنها برای بازنمایی جلوه‌های بصری به درد می‌خورد، هیچ فرآیند و ابزاری در خود ندارد تا اهمیت مفاهیم و روند‌هایی مثل میزانسن، نورپردازی، دکوپاژ و کارگردانی را به درستی درک کند و بسیار بعید است که حتی به یک قدمی ساختن یک شاهکار سینمایی نزدیک شود.

این دانش عوامل حرفه‌ای فعال در صنعت سینما است که معانی مفاهیم مذکور را به آن می‌بخشند، درست مثل فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان که هدف داستان پشت پرده را به آن می‌دهند. بدون وجود آن نیت انسانی، ما نیز شاید به تماشای تصاویر لوله‌های تودرتوی محافظ صفحه‌ی نمایش ویندوز بنشینیم در حالی که از سوی دیگر الکسا برای ما داستانی مبتنی بر الگوریتم‌ها و کدها را می‌خواند یا بهتر است بگوییم روخوانی می‌کند.

هنرمند به هنر خود معنی می‌دهد، اما وقتی هیچ چهره‌، شخصیت و نیتی پشت کارش وجود نداشته باشد، چیزی وجود نخواهد داشت که مخاطب را سرگرم و مشغول بکند به جز دستانی که خیلی بد به شکل کامپیوتری ساخته شده‌اند و شبیه یک مشت اسپاگتی پخته هستند و چهره‌هایی که مستقیما از دره‌ی وهمی آمده‌اند و مثل یک ژله‌ به رنگ بژ تکان می‌خورند.

منبع: Far Out Magazine



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما