سینما در تسخیر خوش‌هیکل‌ها؛ چرا دیگر بازیگر چاق نداریم؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
بازیگر چاق

«تام هنکس» با کمک گریم و پروتزهای مصنوعی، در فیلم «الویس» به یک مرد فربه تبدیل شده است ولی باز هم در حدواندازه‌ی بازیگران چاق واقعی هالیوودی نیست. این روزها کمتر پیش می‌آید که در آثار سینمایی با چنین افرادی برخورد کنیم، این در حالی است که در فیلم‌های کلاسیک، بازیگران چاق حضور پررنگی داشتند.

تام هنکس ویژگی‌های جالب بسیاری دارد. مثلا یکی از اعضای «انجمن ملی فضایی ایالات متحده» است یا یک‌ مجموعه‌دار به حساب می‌آید که کلکسیون کم‌نظیری از ماشین‌های تحریر کلاسیک دارد، از جمله یک ماشین تحریر «آی‌بی‌ام» از دهه‌ی ۶۰ میلادی که آن را به «استیون اسپیلبرگ» قرض داد تا در فیلم «اگه می‌تونی منو بگیر» استفاده کند. هنکس فراتر از این‌ها، یکی از محبوب‌ترین بازیگران جهان هم در نظر گرفته می‌شود.

اما هنکس فاقد برخی ویژگی‌ها است. او ۱۴۰ کیلوگرم وزن ندارد، لباس‌های دو ایکس لارج نمی‌پوشد، گردنش هم آن‌قدر بزرگ نیست که روی پیراهنش بیفتد. او شاید به لاغری گذشته نباشد اما در مقایسه با شخصیتی که در فیلم الویس بازی می‌کند، بازیگر باریک اندامی محسوب می‌شود. هنکس نقش «تام پارکر» را برعهده دارد، مدیر برنامه‌های الویس پریسلی و مردی متقلب که با بزرگ‌ترین مشتری‌اش همچون بانک رفتار می‌کند. پارکر حتی در بدو تولد هم عظیم‌الجثه بود و به تدریج بزرگ‌تر شد.

حیوان درونش فیل بود و او از هر فرصتی استفاده می‌کرد تا آن‌ را به نمایش بگذارد، مثلا دفتر خصوصی‌اش در شرکت «پارامونت» پر از مجسمه‌های فیل بود یا سبدی که برای دور ریختن کاغذهای باطله استفاده می‌کرد، به شکل پای فیل طراحی شده بود. در زندگی‌نامه‌اش آمده است که او با پرخوری، از حضور در جنگ جهانی دوم معاف شد. پارکر آن‌قدر غذا خورد تا از نظر فیزیکی توانایی انجام وظیفه نداشته باشد. نقشه‌اش جواب داد و او به خانه بازگشت.

هیچ‌کس انتظار نداشت که هنکس بخواهد برای این نقش وزن خود را بالا ببرد؛ خصوصا دکتر شخصی‌اش که در سال ۲۰۱۳ به او اطلاع داد به دیابت نوع ۲ دچار است و از هنکس قول گرفت که دیگر برای هیچ‌ نقشی وزن خود را کم یا زیاد نکند. به همین دلیل است که هنکس برای تبدیل شدن به تام پارکر از لباس چاقی استفاده می‌کند. نتیجه؟ هنکس احتمالا نقش‌آفرینی درخشانی داشته است اما گریم و پروتزهای مصنوعی میان او و تماشاگر فاصله ایجاد کرده‌اند و اجازه نمی‌دهند بتوانیم به درستی اظهار نظر کنیم آیا بازی وی خوب است یا خیر.

لباس چاقی که در فیلم‌ها استفاده می‌شود، پدیده‌ی تازه‌ای نیست. «اورسن ولز» یک نمونه‌ی متفاوت از آن را برای به تصویر کشیدن یک پلیس فاسد در فیلم «نشانی از شر» (۱۹۵۸) بر تن کرد. در آن دوران نیازی به این لباس‌ها حس نمی‌شد و آن‌ها به ندرت مورد استفاده قرار می‌گرفتند اما حالا شرایط متفاوت است، لباس‌های چاقی دیگر جلب توجه نمی‌کنند و پیش‌پا‌افتاده هستند.

بازیگر چاق

در کمدی‌های مبتذل اواخر دهه‌ی ۹۰ میلادی، این لباس حضور پررنگی داشت. «ادی مورفی» در «پروفسور دیوانه» (۱۹۹۶) آن را پوشید و «گوئینت پالترو» در فیلم «هال ظاهربین» (۲۰۰۱) همین کار را تکرار کرد. احتمالا نسخه‌ی چاق «مایک مایرز» در «آستین پاورز: جاسوسی که مرا تکان داد» (۱۹۹۹) را هم به یاد دارید. در سال‌های اخیر، این لباس‌ها دیگر برای کمدی‌های درجه دو استفاده نمی‌شوند بلکه آن‌ها را در فیلم‌هایی می‌بینیم که سودای پیروزی در جوایز مختلف همچون اسکار یا اِمی را در سر دارند. «رنی زلوگر» نقش اول سریال «چیزی در مورد پم» (۲۰۲۲) را با همین تاکتیک بازی می‌کند؛ «جرد لتو» در «خاندان گوچی» (۲۰۲۱) این لباس را به تن داشت و «استلان اسکاشگورد» در «تل‌ماسه» (۲۰۲۱) با وضعیت مشابه‌ای جلوی دوربین ظاهر شد.

این بازیگران اغلب تشویق می‌شوند و ایفای این نقش‌ها کاری چالش‌برانگیز و شجاعانه به حساب می‌آید. اسکاشگورد در تور تبلیغاتی تل‌ماسه می‌گوید: «کشاندن ۴۰ کیلو گوشت اضافه با خود جالب نیست». این جملات را از دیگر بازیگران هم شنیده‌اید. اما مشکل این است که لباس‌های چاقی مذکور فارغ از جلوه‌نمایی، هرگز کارکردی نداشته‌اند و داستان‌های سینمایی پیرامون شخصیت‌های چاق را ارتقاء نداده‌اند.

در هال ظاهربین، به ما گفته می‌شود که قهرمان قصه (گوئینت پالترو) دارای «زیبایی درونی» است اما به دلیل چاقی‌اش آن را نمی‌بینیم. هنگامی که پالترو لباس چاقی‌اش را کنار می‌گذارد و به‌صورت عادی جلوی دوربین ظاهر می‌شود، فیلم به شکل ناعادلانه‌ای می‌خواهد ما را قانع کند که آن زیبایی درونی این است! به عبارت دیگر، سازندگان زیبایی درونی را به چاقی و لاغری مرتبط کرده‌اند (پالترو بعدها از حضور در این فیلم ابراز پشیمانی کرد). یا در تل‌ماسه، شخصیت «بارون» چاق است، زیرا یک آدم شکم‌پرست ترسیم شده است که این مسئله از امپراطوری شیطانی‌اش ریشه می‌گیرد. او اگر بتواند، کهکشان را هم می‌خورد.

می‌توانیم فقر خیال‌پردازی، کمبود ایده یا گرایش فیلم‌سازان به کلیشه‌ها را مقصر بدانیم اما اگر کمی بیشتر به عمق برویم، با یک حقیقت تلخ‌تر روبرو می‌شویم: نسلی گمشده از ستارگان چاق که این شخصیت‌های کلیشه‌ای را به شکلی درست‌، واقعی‌تر و با هوشمندی به دنیای سینما آوردند. معادل «سیدنی گرین‌استریت»، شخصیت منفی «شاهین مالت» (۱۹۴۱) و «کازابلانکا» (۱۹۴۲) را در کجای سینمای مدرن می‌توانید پیدا کنید؟ بازیگری که هیبت و فرهمندی‌اش ما را میخکوب می‌کرد. «مارگارت رادرفوردِ» مدرن این روزهای ما چه کسی است؟ بازیگری همچون «هتی ژیکس» با همان صلابت، اقتدار و بامزگی را در سال‌های اخیر دیده‌اید؟ در نسل فعلی چه کسی می‌تواند مسیر «رابرت مورلی» را ادامه دهد که برای شش دهه، سینمای آمریکا و انگلستان را به شخصیت‌های چاق مبتنی بر واقعیت مزین کرد؟

بازیگر چاق

در صد سال اول سینما، نقش‌‌های اصلی چاق را بازیگران چاق بازی می‌کردند و در این زمینه فوق‌العاده بودند. «چارلز لاتن» با «زندگی خصوصی هنری هشتم» (۱۹۳۳) آمریکا را به تسخیر خود درآورد و شخصیتی ارائه داد که روی مرزی میان طمع‌کاری و تزلزل احساسی قدم می‌زند. «پیتر یوستینف» در «کجا می‌روی» (۱۹۵۱)، «امپراطور نرون» را به همان چاقی ارائه می‌دهد که تاریخ‌نگار بزرگ، «سوئتونیوس» توصیف کرده بود. او بعدها در «مرگ بر روی نیل» (۱۹۷۸) ما را قانع کرد که «هرکول پوآرو» هم باید چاق باشد؛ حتی «آگاتا کریستی» هم مشکلی با این مسئله نداشت و نقطه ضعف او را کوتاهی قد و طاسی نسبی‌اش می‌دانست. در دوران فیلم صامت، «راسکو آربوکل» از وزن بالایش برای برای خلق کمدی اسلپ استیک استفاده می‌کرد، او مربی و مرشد «چارلی چاپلین» بود، «باستر کیتون» را به سینما آورد و در دهه‌ی ۱۹۲۰ بالاترین حقوق هالیوود را می‌گرفت.

پس از نابود شدن آوازه‌ی آربوکل به دلیل اتهام تعارض، «اولیور هاردی» از راه رسید و هنر بازی با زبان بدن خود را به رخ کشید. بار بعدی که در تلویزیون یا اینترنت با «لورل و هاردی» برخورد داشتید، بازی هوشیارانه‌ی او را با دقت بیشتری بررسی کنید، اینکه چگونه به‌واسطه‌ی فیزیکش کمدی خلق می‌کند. او معمولا آدم بدشانس ماجراها است زیرا بدنش باعث می‌شود در موقعیت‌های بدی گرفتار شود. بدن چاق او حتی دردها را به ما هم منتقل می‌کند، جایی که بارانی از آجرها بر سر لورل و هاردی می‌ریزد، ما درد هاردی را بیشتر حس می‌کنیم.

در آن سال‌ها، چاقی برای بازیگران یک معضل به حساب نمی‌آمد. بازیگران چاق فرصت حضور در بهترین فیلم‌های هالیوودی را داشتند و از آن‌ها همانند دیگران انتقاد می‌شد، بدون اینکه کسی وزن آن‌ها را یک مشکل بداند. «دارودسته‌ی ما» مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه بود که بین سال‌های ۱۹۲۲ الی ۱۹۴۴ ساخته شد و قصه‌ی چند کودک فقیر در یک محله‌ی آمریکایی را روایت می‌کرد. دارودسته‌ی ما در آن دوران محبوبیت بسیار بالایی داشت. یکی از بازیگران این مجموعه، «جین دارلینگ» می‌گوید که در سال ۱۹۲۹، «بچه‌ی چاق دارودسته»، «جو کاب» برای بازی در فیلم‌ها قضاوت می‌شد، منتقدان و مخاطبان بر این باور بودند که او برای نقش کودک بیش از حد بزرگ شده است. به همین دلیل، صف‌های طولانی در مقابل استودیو ایجاد شد و خانواده‌های متعددی فرزندان چاق خود را به آنجا آوردند، به این امید که جایگزین جو کاب شود. انتخاب هر کدام از این بچه‌ها به این معنا بود که خانواده‌اش به پول مناسبی می‌رسد، برای آن‌ها چاقی فرزند یک شانس خوب برای رسیدن به موفقیت بود.

بازیگر چاق

این قصه غم‌انگیز است اما به نکات مهمی اشاره دارد. شخصیت‌های چاق همچنان دارند تاوان گناهان گذشته را می‌دهند. این شخصیت‌های نگون‌بخت هنوز هم با طمع‌کاری، حماقت، تنبلی و بی‌رحمی گره خورده‌اند. از طرف دیگر، چاق بودن دیگر ارزشی در صنعت سینما ندارد. اکثر بازیگران لاغر فکر می‌کنند که می‌توانند چنین نقش‌هایی را بازی کنند، اگرچه هیچ درکی از آن ندارند. کدام بازیگر که لباس چاقی پوشیده است، می‌تواند همانند «مارگارت رادرفورد» در «روح مهربان» (۱۹۴۵) دوچرخه‌سواری کند؟ یا همانند «زیرو موستل» در «تهیه‌کنندگان» (۱۹۶۷) به این‌سو و آن‌سو بپرد؟ لباس سیلیکونی آن‌ها همان لحظه‌ی اول خراب خواهد شد. یک لحظه تصور کنید که «ریچارد گریفیتس» برای نقش «عمو مونتی» در «ویدنیل و من» (۱۹۸۷) یک لباس پلاستیکی چاقی پوشیده است، حتی تصورش هم آزاردهنده است و کمدی سیاه درجه یک این فیلم را خدشه‌دار می‌کند.

در «جنایت‌هایی به ترتیب الفبا» (اقتباسی مضحک از آگاتا کریستی)، لحظه‌ای وجود دارد که رابرت مورلی و «پاتریک نیول» (یک هنرپیشه‌ی چاق دوست‌داشتنی دیگر) در حمام بخار هستند. مورلی یک جاسوس است که آنجا به دنبال رابط خود می‌گردد، شخصیت نیول ناگهان او را می‌گیرد و به اتاق بعدی می‌برد. سپس دوربین به ما نشان می‌دهد که یک مدرک محرمانه با چسب نواری به شکم او چسبانده شده است. مورلی با تشکر از فیزیکش، کمدی منحصربه‌فرد خود را به نمایش می‌گذارد. او چسب‌ها را می‌کند، چربی‌های شکمش به لرزه می‌افتند و حالت چهره‌ی وی به خاطر درد برای ثانیه‌ای عوض می‌شود؛ حالت صورت ما هم ناخواسته همراه با او تغییر می‌کند.

این یک لحظه‌ی کم‌اهمیت از یک فیلم کوچک است اما فیلم‌های بزرگ سال‌های اخیر حتی توانایی نزدیک شدن به آن را هم ندارند. تام هنکس شاید نقش یک آدم چاق را بازی کند اما نمی‌تواند به شکلی درست به آن تجسم ببخشد. ما می‌دانیم که اگر کسی از روی شکمش چسبی را بکند، تام پارکر احساس درد نخواهد کرد، همان‌گونه که ما هم در هنگام تماشای او به کلی چیزی را حس نمی‌کنیم.

منبع: Telegraph



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. mahdi

    جونا هیل
    ربل ویلسون

    1. ایمان

      ربل ویلسون؟؟؟؟
      تازگی ندیذیش؟؟؟؟؟

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X