تابستان سرد سینما؛ فیلمهای خانوادگی بزرگ امسال کجا هستند؟
با شکست خوردن «لایتیر»، «آمبولانس» و «سقوط ماه»، فروش پایین «جانوران شگفتانگیز: اسرار دامبلدور» و «موربوس» و کمبود فیلمهای خانوادگی در مقایسه با سالهای گذشته، ظاهرا هالیوود میخواهد به خانوادهها بگوید که بهتر است امسال برای آثار سینمایی چندان هیجانزده نشوند، در خانه بمانند و به سرویسهای استریم و سریالهای تلویزیونی اکتفا کنند. با عبور از دوران کرونایی، انتظار میرفت که سینما مسیر پررونق گذشته را ادامه دهد اما شرایط همچنان ایدهآل نیست.
- ۵ نقطه ضعف بزرگ فیلمهای جدید هالیوود؛ چرا این آثار به دل نمینشینند
- ۹ فیلم ترسناک خانواده پسند؛ از انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا» تا «آروارهها»
پس از دو سال طاقتفرسا و چالشبرانگیز، این همان بازگشت شکوهمندی نیست که صنعت سینما منتظرش بود. پنج سال قبل، بلاکباسترهای تابستانی آنقدر زیاد بودند که شش ماه از سال را به خود اختصاص میدادند. از ابتدای مارس تا اواخر سپتامبر (اواسط اسفند الی اوایل مهر ماه) هفتهای وجود نداشت که یک پروژهی سینمایی بزرگ اکران نشود. از «کونگ: جزیره جمجمه»، بازسازی پرستارهی کینگ کونگ تا یک فیلم ترسناک منحصربهفرد به نام «آن» که رکوردهای گیشه را جابجا کرد و با فروش ۷۰۱ میلیون دلاری، به پنجمین فیلم پرفروش تاریخ با درجهی سنی بزرگسالان تبدیل شد.
حالا در سال ۲۰۲۲ وضعیت کاملا متفاوت است. فیلمهای خانوادگی به قدری کم شدهاند که از خودمان میپرسیم آیا اصلا فصل اکران آثار بلاکباستری آغاز شده یا دیر رسیدهایم و به اتمام رسیده است؟ آمار نشان میدهد سینمادوستان به سالنها بازگشتهاند، حداقل برای فیلمهای بزرگ چنین است. «تاپ گان: ماوریک» اخیرا از مرز یک میلیارد دلار عبور کرده است. «دنیای ژوراسیک: قلمرو» هم با اینکه نقدهای منفی بیشماری دریافت کرده اما خوب فروخته است و آن هم شانس عبور از مرز یک میلیارد دلار را دارد. «مینیونها: ظهور گرو» نیامده بیش از ۲۴۰ میلیون دلار فروخته و «الویس» هم حداقل در اولین قدم، در حدواندازهی «ستارهای متولد شدهاست» و «بوهمین راپسودی» فروش داشته است و اگرچه احتمالا به فروش کلی آنها نمیرسد اما میتوانیم مطمئن باشیم که در نهایت شکست تجاری نخواهد خورد.
با این تفاصیل، فیلمها مخاطب دارند و سالنهای سینما خالی نیستند. بنابراین منطقی این است که هالیوود بخواهد از فرصت استفاده کند و برنامهی ویژهای برای تابستان داشته باشد اما متاسفانه اینگونه نیست. بله، فیلم جدید «مارول»، «ثور: عشق و تندر» بهزودی از راه میرسد و در ماه اوت، دو اثر اورجینال داریم که احتمالا میفروشند: «قطار سریعالسیر» با بازی «برد پیت» و «جواب منفی»، اثر ترسناک جدید «جوردن پیل». اما آیا سه اکران بزرگ در هشت هفته، همان بازگشت شکوهمند موردانتظار است که این صنعت دو سال برای آن لحظهشماری میکرد؟
بیگمان بخش اعظمی از مشکلات ناشی از پاندمی کرونا است. دنیای ژوراسیک اولین بلاکباستری بود که فیلمبرداریاش را در سال ۲۰۲۰ ادامه داد، تاپ گان هم قبل از اینکه کرونا از راه برسد، تقریبا آماده بود اما به دلیل شرایط نامناسب سینماها، با تاخیر اکران شد. در سوی دیگر، نمیتوان از کنار این واقعیت غمانگیز عبور کرد که خانوادهها برای گذر از این تابستان، تنها چند گزینهی محدود دارند و به نظر میرسد آثار سرگرمکنندهی امسال چندان خاطرهساز نخواهد بود. لایتیر و مینیونها که از راه رسیدهاند و «بازگشت بچههای راهآهن» و «ابر حیوانات لیگ دیسی» تا ماه ژوئیه اکران نمیشوند. سپس در ماه اوت، قسمت سوم انیمیشن اسپانیایی «تد جستجوگر گمشده و نفرین مومیایی» را داریم که تقلیدی از مجموعهی «ایندیانا جونز» است و احتمالا به یک فروش معقولانه میرسد. دیگر آثار نسبتا شناختهشدهی این تابستان همانند «سه هزار سال حسرت» (ساختهی جدید «جرج میلر» کارگردان «مکس دیوانه») و «شکار» (پیشدرآمد مجموعهی «غارتگر») هم شاید به فروش مناسبی برسند اما به نظر نمیرسد هیچکدام به پدیده تبدیل شوند یا مخاطبان متعددی را به سالنهای سینما بکشانند.
این تابستان وقتی ناامیدکنندهتر میشود که آن را با همین بازهی زمانی از سال ۲۰۱۹ مقایسه کنیم، جایی که اکثر هفتهها حداقل یک فیلم خانوادگی جدید به اکران در میآمد: «داستان اسباببازی ۴»، بازسازی «شیرشاه»، «پرندگان خشمگین ۲»، «مرد عنکبوتی: دور از خانه»، «پلیموبیل»، «عروسکهای زشت»، «هابز و شاو» و «دورا و شهر گمشدهی طلایی».
یک طرحریز سالن سینما در این رابطه میگوید: «در گذشته میان ناشران دعوا بود تا برای فیلمهایشان [در تابستان] جایی پیدا کنند اما امسال محتواهایی که سینماها به آن نیازمند هستند، به کلی وجود ندارد». تهیهکنندگان و تحلیلگران دلیل این کمبود را فقط پاندمی نمیدانند، از نگاه آنها مشکل اصلی ظهور قدرتمندانهی سرویسهای استریم است، خصوصا موفقیت شگفتانگیز «دیزنی پلاس». این پلتفرم در سال ۲۰۲۰ و در دوران قرنطینهی شهری آغاز به کار کرد و با محتواهای درجه یک، به سرعت اکثر سرویسهای مشابه را کنار زد. دیزنی پلاس تا اینجا سه انیمیشن بزرگ استودیوی «پیکسار» («روح»، «لوکا» و «قرمز شدن») را از همان روز اول در اختیار مشترکانش قرار داده است، آن هم بدون هزینهی اضافی. کاربران حالا به دسترسی آسان به این محتواها عادت کردهاند و دیگر همانند گذشته، اولویت آنها تماشای فیلمهای خانوادگی در سالن سینما نیست. یکی از سینمادارها در این مورد میگوید: «در دو سال اخیر، با افزایش هزینهها و کاهش درآمدها، مردم به این ایده عادت کردهاند که با پرداخت اشتراک ماهیانهی یک سرویس، همهی سرگرمیهای مورد نیاز خود را تامین کنند. بنابراین قانع کردن مردم [برای بازگشت به سالنهای سینما] از آنچه فکر میکردیم، سختتر شده است».
سینما برای دیزنی در حال حاضر نقش یک شریک فرعی را دارد که آن را با منت در استراتژیهایشان دخیل میکند. حتی تاریخ اکران فیلم لایتیر (که دیزنی آن را هنوز در سرویس خود قرار نداده است)، نشان میدهد که آنها به فروش فیلم چندان امیدوار نبودند زیرا احتمالا به این نتیجه رسیدهاند که مخاطبانشان به دنبال تجربهی فیلمهای خانوادگی روی پرده نیستند. این انیمیشن در زمانی به نمایش درآمد که اکثر کودکان هنوز به مدرسه میروند و با تکلیفها و امتحانات سرگرم هستند. شاید اگر به چند سال قبل بازمیگشتیم، لایتیر در تابستان اکران و به یکی از پرفروشترین فیلمهای خانوادگی سال تبدیل میشد. افزون بر این، احتمالا بسیاری از طرفداران با خود گفتهاند که دلیلی برای سینما رفتن وجود ندارد زیرا دیر یا زود این انیمیشن در دیزنی پلاس در دسترس قرار میگیرد.
یک طرحریز دیگر سینما با اشاره به اینکه انیمیشن «افسون» در ماه نوامبر سال گذشته اکران شد و در شب کریسمس در سرویس دیزنی قرار گرفت میگوید: «من را بدبین خطاب کنید اما این مسئله نشان میدهد که انتشار لایتیر از پلتفرم دیزنی پلاس چندان دور نیست». فارغ از اینها، اینکه فیلمهای دیزنی تا چه مدت اکران اختصاصی داشته باشند هم باعث شده است تا رابطهی آنها با سینمادارها خراب شود. یک سینمادار ناشناس در این رابطه میگوید: «همیشه مشخص نیست که آیا آنها حامی ما هستند یا خیر». فروش ضعیف لایتیر در گیشه هم کمکی به شرایط نکرده است. با اینکه «باز لایتیر» یکی از محبوبترین شخصیتهای انیمیشن داستان اسباببازی بود و سینمادارها امیدوار بودند که به فروش بالایی دست پیدا کند.
لایتیر در سینماهای آمریکا، افتتاحیهی تلخی را تجربه کرد و در چند روز ابتدایی تنها ۵۰ میلیون دلار فروخت، نصف آن چیزی که تحلیلگران گفته بودند (چیزی بین ۸۵ الی ۱۰۵ میلیون دلار). انیمیشن مذکور در کشورهای دیگر حتی وضعیت بدتری داشت و با بودجهی هنگفت ۲۰۰ میلیون دلاری، تا اینجا تنها ۱۸۹ میلیون دلار فروخته است. دیزنی از سال ۲۰۲۰ و «به پیش»، هیچ انیمیشنی را به صورت گسترده در سینماها اکران نکرده بود و همه چیز مهیا بود تا یک انیمیشن «یک میلیارد دلاری» دیگر عرضه کند اما لایتیر حالا دومین انیمیشن کمفروش تاریخ پیکسار است (پشتسر «به پیش» که آن هم تحتتاثیر پاندمی نفروخت. تا قبل از آن، انیمیشن «دایناسور خوب» با ۳۳۲ میلیون دلار فروش، شکستخوردهترین ساختهی پیکسار محسوب میشد).
لایتیر شاید مورد پسند همهی بزرگسالان نباشد اما به عنوان یک اثر سرگرمکنندهی کودکانه، باید حداقل مخاطبان هدف خود را راضی میکرد. فیلم از منتقدان امتیازات خوبی دریافت کرد، با وجود این، سینمادارها و اغلب مخاطبان چندان از آن استقبال نکردهاند و فیلم را یک تلاش نافرجام میدانند. شاید هم دلیل اصلی شکست فیلم همین باشد، اینکه کیفیت ساختههای دیگر پیکسار را ندارد. احتمالا در یک دنیای موازی، نسخهای از این انیمیشن وجود دارد که گیشه را تسخیر میکند اما آن نسخه، همین فیلمی نیست که این روزها روی پرده است.
لایتیر داستان غمانگیزی را روایت میکند که با ذات سرزندهی داستان اسباببازی تضاد دارد؛ همچنین آن نسلی که انیمیشنهای اصلی را تماشا کرده بود، حالا بزرگ شده است و برای آنها اصلا اهمیتی ندارد که «باز لایتیر واقعی» کیست. برای ما، باز لایتیر واقعی همان عروسک است، نه منبع الهام عروسک. ضمن اینکه تغییر ژانر فیلم به علمی-تخیلی همراه با قصهای که روی یک سیارهی غیردوستانه و محزون اتفاق میافتد، برای نوجوانان و کودکان هم جذابیتی ندارد.
علاوه بر اینها، شکست لایتیر شاید به این خاطر باشد که هیچکس نمیداند این انیمیشن قرار بود دقیقا به چه چیزی تبدیل شود و هدف از ساخت آن چیست. در ابتدای انیمیشن اعلام میشود که این فیلم باعث شد تا «اندی» (کودک انیمیشن اسباببازیها) هیجانزده شود و برود یک اکشن فیگور خاص را خریداری کند. اما جزئیاتی که سازندگان پیش از اکران فیلم منتشر کردند، پیچیدهتر جلوه میکند: لایتیر در واقع یک فیلم علمی-تخیلی از دههی ۸۰ میلادی است که اندی آن را روی ویاچاس تماشا میکند و بعدها یک اقتباس کارتونی کودکانه از آن ساخته میشود، اسباببازی لایتیر هم براساس همین کارتون طراحی شده است؛ یک اکشن فیگور متوهم که بعدها به بهترین دوست «وودی» تبدیل میشود و به این حقیقت پی میبرد که هزاران اسباببازی مشابه او تولید شده است.
حالا سعی کنید جزئیات فوق را به یک کودک هشت ساله توضیح دهید که متوجه نمیشود چرا باز لایتیر جدید از نظر رفتاری و ظاهری هیچ شباهتی به نسخهی پیشین ندارد. برای استودیوی پیکسار که معمولا با نوآوریها و ایدههای درخشان شناخته میشود، لایتیر محکوم به شکست و ناامیدکردن مخاطبان است و یک مثال خوب از وضعیت فعلی سینما.
در همین حین، تعدادی از فیلمهای خانوادگی و کودکانهی سال به کلی قید اکران سینمایی را زدهاند. انیمیشن «شانس» (اثر جدید استودیوی «اسکایدنس») از سرویس «اپل تیوی پلاس» منتشر میشود، انیمیشن «ظهور لاکپشتهای نینجای جهشیافته نوجوان» را هم فقط در «نتفلیکس» میتوانید پیدا کنید. نتفلیکس، انیمیشن «هیولای دریا» را هم امسال دارد که «کریس ویلیامز» (خالق «موآنا» و «شش قهرمان بزرگ») آن را ساخته است. آیا سینماها میتوانند با این پلتفرمها رقابت کنند؟ در حال حاضر با موفقیتهای دنبالهی مینیونها شاید بتوان گفت بله اما هیولای دریا به تازگی در دسترس قرار گرفته و همانطور که بالاتر هم اشاره کردیم، ماههای آتی چندان هیجانانگیز نخواهد بود. کِشتی هالیوود فعلا به گِل نشسته است اما چه کسی میداند، شاید آن بازگشت شکوهمندانهی فوقالذکر در آیندهی نزدیک رقم بخورد.
منبع: Telegraph