تماشای فیلم‌های برگمان را از کجا شروع کنیم؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
فیلم‌های اینگمار برگمان

اینگمار برگمان حدود ۵۹ سال (۱۹۴۴ تا ۲۰۰۳) از زندگی‌اش را وقف فیلم‌سازی کرد و در این بازه زمانی بیش از ۶۰ فیلم بلند داستانی را روی پرده برد. حتی تصور ساختن این تعداد فیلم که در میانشان شاهکارهای بزرگی هم سراغ داریم، برای یک کارگردان معمولی احتمالا دلهره‌آور باشد اما نه برای فیلم‌سازی چون برگمان که به گفته‌ی خودش سینما تنها معشوقش بود.

این متن را باید راهنمایی کوتاه برای تماشاگرانی در نظر گرفت که هنوز در شناخت سینمای اینگمار برگمان بزرگ مبتدی‌اند و قصد دارند جهان این فیلم‌ساز برجسته را بیشتر بشناسند.

نمی‌توان از برگمان و سینمای او سخن گفت و به این نکته اشاره نکرد که او یک کارگردان برجسته تیاتر هم بود و بیش از ۱۷۰ نمایشنامه را هم در طول زندگی حرفه‌ای‌اش روی صحنه برد؛ تیاترهایی که در کشور محل تولدش سوئد و حتی بیرون از این کشور اجرا شدند. جالب است که بسیاری از فیلم‌های برگمان با تعداد نه‌چندان‌ زیادی بازیگر که در یک بازه زمانی طولانی در فضایی محدود حضور دارند ساخته شده و در نتیجه شگفت‌انگیز نیست که گاهی تعدادی از منتقدان برای انتقاد از بعضی آثارش به آن‌ها لقب «تیاتری» داده بودند.

برگمان با نوعی گرایش مدرنیستی بازیگوشانه که در ذات مدیوم سینما است به تقابل این ویژگی‌های تیاتری می‌رفت. در مرکز نگاه برگمان به سینما دغدغه‌های هستی‌شناختی‌اش را می‌بینیم. او به گرایش‌های اگزیستانسیالیستی در فلسفه تعلق خاطر داشت و این تعلق خاطر فکری در سینمای او جنبه فرمی و هنری یافته است.

با گذر از دهه ۱۹۶۰ سینمای برگمان هم به‌تدریج بدبینانه‌تر و غیرمستقیم‌تر شد؛ دورانی که در آن وقایع تاریخی موحشی مثل جنگ ویتنام رخ دادند و مدهای جدید فرهنگی از جمله نظریه مرگ مؤلف پا گرفتند. نظریه‌ی مرگ مؤلف از حوزه ادبیات فراتر رفته و توجه به فیلم همچون یک اثر ورای مقاصد سازنده‌اش را باب ذائقه روز کرد.

آثار برگمان را به‌سختی می‌توان بدون ارتباط با مؤلفش در نظر آورد. شاید او بیش از هر فیلم‌ساز دیگری از سینما به‌عنوان مدیومی برای اکتشاف و احضار شیاطین درونی‌اش بهره گرفت. درونمایه‌های تکرارشونده آثار او همچون خشونت والدین، خیانت در روابط، مرگ، تحقیر و البته ایمان همه دغدغه‌هایی بودند که انگار همواره در زندگی شخصی او نقش پررنگی داشتند.

شاید همین نکته باشد که باعث شده برگمان تا به این حد در کاوش روان انسان روی پرده سینما مهارت نشان دهد؛ این نکته و البته در کنارش عدم رویگردانی او از مواجهه با حقایق ناخوشایند طبیعت انسان از جمله رازهای ماندگاری آثار این کارگردان به حساب می‌آیند. اگر تماشای فیلم‌های برگمان دشوار است به این دلیل است که او مجبورمان می‌کند تا با جنبه‌هایی از خود روبه‌رو شویم که ترجیح می‌دهیم از آن‌ها چشم‌پوشی کنیم.

ورود به جهان برگمان با توت‌فرنگی‌های وحشی

فیلم توت‌فرنگی‌های وحشی

با در نظر گرفتن اندازه، مقیاس و کیفیت آثار برگمان به‌سختی می‌توان فیلمی از کارنامه کاری او را به‌عنوان نقطه شروع یا مبدأ قطعی معرفی کرد اما فیلم سینمایی «توت‌فرنگی‌های وحشی» (Wild Strawberries) محصول سال ۱۹۵۷ مقدمه مناسبی است بر بسیاری از انگاره‌های تکرارشونده آثار او و البته ابزارهای خاص روایی این کارگردان. در این اثر سینمایی همچون چندین فیلم دیگر او، برگمان از یک سفر فیزیکی، سفر ایزاک بورگ استاد برجسته سالخورده‌ای که برای دریافت یک مدرک افتخاری باید مسیری را در کشور سوئد رانندگی کند، برای نشان‌دادن یک سفر درونی و روانی بهره می‌برد. سفری که در آن مواجهه با خود منجر به کشف خود می‌شود. برگمان داستاش را با استفاده از فلاش بک و رویاها بازگو می‌کند و همه امکاناتش را به کار می‌گیرد تا مخاطب را به اعماق ذهن و روح ایزاک بورگ بکشاند.

اولین رویای فیلم همچون یک کابوس اکسپرسیونیستی روبه‌روی ما قرار می‌گیرد؛ رویایی که در آن بورگ شاهد حادثه‌ای برای ارابه نعش‌کش و سپس دیدن تابوتی است که جسد هنوز زنده خود او در آن قرار گرفته است. در کل بارها و بارها شخصیت‌های فیلم‌های برگمان توسط شبح مرگ و پیری تعقیب شده و آزار می‌بینند. این رویا بی‌کلام است و نشانه‌ای است از عشق برگمان به سینمای صامت. جالب است که نقش شخصیت بورگ را ویکتور شوستروم یکی از کارگردان‌های بزرگ دوران صامت و از اساتید قدیمی برگمان، ایفا می‌کند.

بورگ در این سفر توسط ماریان (با بازی اینگرید تولین) همراهی می‌شود، ماریان همسر پسر بورگ است و ظاهرا این پدر و پسر هم رابطه عاطفی چندان گرمی ندارند. در طول راه این دو نفر مسافرانی را هم سوار می‌کنند؛ سه مسافر جوان و یک زن‌وشوهر میان‌سال که با هم نزاع می‌کنند. باز هم مثل بسیاری از زوج‌های فیلم‌های برگمان این زوج میان‌سال هم در جر و بحث‌های داغ و تندشان یک‌دیگر را تحقیر می‌کنند.

در این شرایط ماریان به پدر همسرش می‌گوید که همسر او (پسر پیرمرد) در لاک نوعی مردم‌گریزی بدبینانه فرو رفته است؛ در واقع وضعیت او به شکلی سرچشمه‌گرفته از رابطه سرد عاطفی با والدینش (پدرش) تحلیل می‌شود. سه مسافر جوان باعث می‌شوند بورگ یاد خاطرات قدیمی بیفتد، با گذشته‌اش روبه‌رو شده و در جهت رسیدن به نوعی آشتی با خودش و پسرش قدم بردارد. در کل فیلم موفق می‌شود در تمام طول خود یکی از گرم‌ترین و تأثیرگذارترین آثار برگمان باقی بماند. با توجه به عناصر، درون‌مایه‌ها و همان‌طور که اشاره شد ابزارهای روایی، دیدن این اثر سینمایی می‌تواند یکی از مناسب‌ترین شروع‌ها برای درک جهان سینمایی برگمان باشد.

قدم دوم؛ از مهر هفتم تا شرم

فیلم مهر هفتم

گرچه در فیلم توت‌فرنگی‌های وحشی مسافران جوان تقریبا به شوخی درباره ایمان و پروردگار بحث می‌کنند اما پرسش‌های ایمانی بزرگ‌تر در این اثر سینمایی چندان رو نمی‌شوند. برای آن دسته از مخاطبان که می‌خواهند کاوش‌های صریح‌تر برگمان درباره‌ی این حوزه‌ی مشهور را ببینند تماشای فیلم «مهر هفتم» (The Seventh Seal) و «چشمه باکره» (The Virgin Spring) به ترتیب ساخته سال‌های ۱۹۵۷ و ۱۹۶۰ توصیه می‌شود. در فیلم اول که در قرون وسطی می‌گذرد یک شوالیه تلاش می‌کند دست کم یک اقدام معنی‌دار را پیش از مرگش به سرانجام برساند و در فیلم دوم پدر یک خانواده از سه بزچران که به دخترش تجاوز کرده و او را به قتل رسانده‌اند، انتقامی خونین می‌گیرد.

از این نقطه، قدم منطقی بعدی در تماشای فیلم‌های برگمان رسیدن به مجموعه‌ای است که اصطلاحا «سه‌گانه ایمان» (Trilogy of Faith) نامیده شده‌اند. سه فیلم «همچون در یک آینه» (Through a Glass Darkly)، «نور زمستانی» (Winter Light) و «سکوت» (The Silence) ساخته شده در فاصله سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ که در آن‌ها برگمان با مفهوم سکوت پروردگار، دشواری ارتباطات انسانی و ایمان، دست‌وپنجه نرم می‌کند.

نگاه عمیق برگمان به روابط معیوب و مسأله‌دار خانوادگی و البته با نیم‌نگاهی به مفهوم عشق و محبت در «فریادها و نجواها» (Cries and Whispers) ساخته سال ۱۹۷۲ مشهود است؛ فیلمی درباره‌ی یک زن در حال مرگ و دو خواهرش که قادر نیستند او را در این فرایند زجرآور، آن‌طور که باید همراهی کنند. «سونات پاییزی» (Autumn Sonata) محصول سال ۱۹۷۸ فیلم دیگر برگمان درباره مادری است که به دیدن دخترش می‌رود،‌ دختری که از نظر عاطفی از او فاصله‌گرفته است. «فانی و الکساندر» (Fanny and Alexander) ساخته سال ۱۹۸۲ فیلم بزرگ دیگر این کارگردان برجسته درباره‌ی دو کودک و تلاش‌های مادر، دایی و مادربزرگشان است تا آن‌ها را از شر ناپدری شرورشان حفظ کنند. تقریبا در همه این آثار خانواده و روابط پیچیده خانوادگی نقش پررنگی دارند.

نهایتا برای مخاطبانی که به درونمایه‌های رابطه‌محور درباره عاشقان تحقیرشده و خیانت علاقه دارند تماشای «خاک‌اره و پولک» (Sawdust and Tinsel) محصول سال ۱۹۵۳ و «صحنه‌هایی از یک ازدواج» (Scenes from a Marriage) تولید سال ۱۹۷۳ مسیر خوبی در بررسی آثار این کارگردان خواهد گشود. در کنار این مسیر البته دیدن فیلم‌های « لبخندهای یک شب تابستانی» (Smiles of a Summer Night) ساخته سال ۱۹۵۵ و «درسی در عشق» (A Lesson in Love) محصول ۱۹۵۴ پرداخت مشابه نسبتا سبک‌تری را با همین درونمایه‌ها ارائه خواهد داد. این دو فیلم نشان می‌دهد گرچه برگمان به‌خاطر ساخت آثار جدی‌اش مشهور است اما کمدی‌های موفقی هم کارگردانی کرده.

در پایان از میان فیلم‌های برجسته متأخر او نمی‌توانید و نباید فیلم مهمی چون «پرسونا» (Persona) ساخته ۱۹۶۶ را از دست بدهید؛ داستان فیلم درباره یک پرستار جوان به نام آلما و بیمار او، یک بازیگر معروف و شناخته شده است. زن بیمار ناگهان دست از سخن گفتن کشیده و پرستار که باید از این بازیگر، نوعی مراقبت روانی به عمل آورد در طول زمان به حدی از نزدیکی به بیمارش می‌رسد که به‌سختی می‌تواند خود را از او تمیز دهد. همچین «شرم» (Shame) محصول سال ۱۹۶۸ درباره زوجی است که سعی می‌کنند زندگی‌اشان را در شرایطی سخت سرپا نگه دارند در حالی که جنگی ویران‌گر بر همه‌چیز سایه افکنده است.

با این فیلم‌ها شروع نکنید!

فیلم تخم مار

سال ۱۹۷۶ برگمان به جرم فرار مالیاتی محکوم شناخته شد. گرچه او طی سال‌های بعد از این جرم تبرئه شد اما تأثیر این واقعه بر او عمیق بود. برگمان دچار فروپاشی عصبی و بخاطر افسردگی بستری شد. این شرایط باعث شد برگمان به نوعی تبعید خودخواسته در کشور آلمان برود. این کارگردان سوئدی در آلمان دو نمونه از غم‌افزاترین و بدبینانه‌ترین آثارش را جلوی دوربین برد؛ فیلم سینمایی «تخم مار» (The Serpent’s Egg) درباره مردی یهودی که در فضای پرخشونت و پرخصومت برلین دهه ۱۹۲۰ زندگی می‌کند و فیلم «از زندگی عروسکان خیمه‌شب‌بازی» (From the Life of the Marionettes) که کاوشی روانی است درون ذهن قاتل یک روسپی. برگمان خود بعدا فیلم تخم مار را یک شکست هنری نامید اما درباره فیلم دوم یعنی از زندگی عروسکان خیمه‌شب‌بازی گفته است که آن را در میان بهترین آثارش دسته‌بندی می‌کند؛ البته خود به این مطلب هم اشاره کرده که این نظرش بسیار مناقشه‌برانگیز خواهد بود. به هر حال منظورمان این نیست که این دو اثر اینگمار برگمان را تماشا نکنید. قطعا هر دو این آثار بویژه دومی ارزش دیدن دارند اما به نظر می‌رسد نقطه شروع مناسبی برای آشنایی با جهان سینمایی اینگمار برگمان نباشند.

فیلم‌های جایزه‌برده برگمان

فیلم فانی و الکساندر

هفت فیلم در میان مجموع فیلم‌های اینگمار برگمان نامزد دریافت جایزه اسکار شده و از میان این هفت اثر نهایتا فیلم‌های چشمه باکره، همچون در یک آینه و فانی و الکساندر برنده جوایز اسکار شدند. دو فیلم اول جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان را تصاحب کردند در حالی که فیلم آخر علاوه بر این جایزه، اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم‌نامه غیراقتباسی را هم به دست آورد.

برگمان برای فیلم توت‌فرنگی‌های وحشی جایزه خرس طلایی جشنواره فیلم برلین را گرفت. فیلم مهر هفتم جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره کن و فیلم دیگرش «آستانه زندگی» (Brink of Life) جایزه بهترین کارگردانی را از همین جشنواره تصاحب کرد. نهایتا برگمان با فیلم «چهره» (The Face) محصول سال ۱۹۵۸ موفق شد جایزه بزرگ هیأت داوران جشنواره ونیز را هم به دست آورد. برگمان با فیلم‌های توت‌فرنگی‌های وحشی، چشمه باکره، صحنه‌هایی از یک ازدواج، «چهره به چهره» (Face to Face)، سونات پاییزی و فانی و الکساندر شش بار جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان مراسم گلدن گلوب را هم به خانه برد.

آثار برجسته برگمان از نگاه منتقدان

فیلم فریادها و نجواها

وب‌سایت متاکریتیک تا کنون به هفت فیلم برگمان براساس متوسط نظرات منتقدان انگلیسی‌زبان امتیاز داده است. هر هفت فیلم امتیازاتی داشته‌اند که آن‌ها را در میان آثار خوب این وب‌سایت طبقه‌بندی می‌کند. این وب‌سایت هفت فیلم برگمان را با این ترتیب رتبه‌بندی کرده؛ فانی و الکساندر (امتیاز ۱۰۰)، توت‌فرنگی‌های وحشی (امتیاز ۸۸)، مهر هفتم (امتیاز ۸۸)، چهره (امتیاز ۸۶)، پرسونا (امتیاز ۸۶)، ساراباند (امتیاز ۸۰)، چهره به چهره (امتیاز ۶۸).

در میان ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما که براساس نظرسنجی مجله معتبر «سایت اند ساوند» (Sight & Sound) انتخاب شده هم پنج فیلم از برگمان حضور دارد؛ فیلم‌های پرسونا، توت‌فرنگی‌های وحشی، فانی و الکساندر، مهر هفتم، فریادها و نجواها.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. Ali

    Wild Strawberries رو بهترین فیلمش می‌دونم واقعا شاهکاره!

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما