نقد فیلم چرخ بخت و فانتزی؛ سه داستان از تصادف، شانس و عشق
فیلم سینمایی «چرخ بخت و فانتزی» (Wheel of Fortune and Fantasy) که با نام «تصادف و تخیل» (Coincidence and Imagination) هم شناخته میشود درامی سه اپیزودی است و در میان آثار تحسینشده سال میلادی جاری قرار گرفته است.
این ساخته ریوسوکی هاماگوچی که جایزه خرس نقرهای (جایزه بزرگ هیئت داوران) جشنواره بینالمللی فیلم برلین سال ۲۰۲۱ را به خود اختصاص داده، سه داستان کوتاه با محوریت روابط و عواطف انسانی را روایت میکند. یکی از ویژگیهای این سه داستان همانطور که از اسم فیلم هم به نظر میرسد ویژگی اتفاقیبودن و وابستگی وقایع آن به بخت و اقبال است. با این وجود این جنبه ابدا به باورپذیری و کیفیت درام لطمه نزده.
هاماگوچی کارگردان و فیلمنامهنویس ژاپنی است که پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه مدتی در حوزه ساخت آثار تبلیغاتی فعالیت داشت. این هنرمند پس از ساخت چند درام بلند طی دوره ابتدایی آغاز به کارش، به کارگردانی آثار مستند روی آورد. هاماگوچی با فیلم «ساعت مبارک» (Happy Hour) که یک درام بلند ۳۱۷ دقیقهای بود مورد توجه بیشتر قرار گرفت و پس از آن «آساکو ۱ و ۲» (Asako I & II) را که در جشنواره بینالمللی فیلم کن هم به نمایش درآمد جلوی دوربین برد.
بیراه نیست اگر بگوییم این کارگردان ژاپنی بیشترین توجه و تحسین ممکن را طی سال میلادی جاری با دو فیلم جدیدش متوجه خود کرده است. او فیلم «ماشین مرا بران» (Drive My Car) را روانه جشنواره فیلم کن ۲۰۲۱ کرد و در میان تمجید گسترده منتقدان جایزه بهترین فیلمنامه این رویداد را به دست آورد در حالی که فیلم دیگرش چرخ بخت و فانتزی روانه جشنواره برلین شد.
چرخ بخت و فانتزی امسال در میان آثار محبوب منتقدان قرار داشته است. نگاهی به وبسایت راتن تومیتوز و بررسی ۵۳ نقدی که درباره این فیلم نوشته شده از رضایت ۹۸ درصدی منتقدان نسبت به این اثر حکایت دارد. همچنین بررسی نقدهای گردآوریشده در وبسایت متاکریتیک هم نشاندهنده تحسین جدی منتقدان است. در این وبسایت ۱۳ نقد گردآوری شده که تمام آنها مثبت بوده و برای فیلم نمره متای ۸۷ از ۱۰۰ را رقم زده است.
بخشهایی از نقدهای سینمایینویسان انگلیسیزبان درباره این فیلم را که در نشریات معتبر منتشر شدهاند بیشتر بررسی خواهیم کرد.
فیلم استیج – روری اوکانر
امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰
چرخ بخت و فانتزی نوعی خورجین سینمایی است؛ ترکیبی از سه قصه با تمرکز بر سه شخصیت مختلف که هر کدام کمی عاشق و کمی گمگشتهاند. کارگردان فیلم ریوسوکی هاماگوچی است؛ فیلمسازی نوظهور از ژاپن که به نظر میرسد تا امروز به بلوغ کافی رسیده و آثارش کاملا با چنین معضلاتی سازگاری دارد.
فیلم سال ۲۰۱۵ این کارگردان یعنی ساعت مبارک، حماسهای ۵ ساعته است که زندگی چهار زن ساکن شهر کوبه ژاپن را دنبال میکند؛ یکی از زنان قصد طلاقگرفتن از شوهرش را دارد. پس از این فیلم طی سال ۲۰۱۸ آساکو ۱ و ۲ منتشر شد؛ اقتباسی از رمان توموکا شیباساکی درباره زنی که با مردی ارتباط برقرار کرده و مرد دقیقا شباهتی باورنکردنی با پسری دارد که زن پیشتر عاشقش بوده؛ داستانی درباره همزادها که در عین حال قابلیتهای سوررئالیستی آثار این کارگردان را هم نمایش میدهد.
در حالی که فیلمهای هاماگوچی را به راحتی و سرعت میتوان در جایگاه آثاری طبقهبندی کرد که توسط یک کارگردان مولف ساخته شدهاند، در عین حال روحی ادبی دارند. ساعت مبارک مثل یک حماسه ادبی، آساکو شبیه به یک رمان کوتاه و حالا هم چرخ بخت و فانتزی که شبیه به مجموعه داستانهای کوتاه او است. این هنرمند که تنها ۴۲ سال سن دارد هفتمین فیلم بلند داستانیاش را هم روی پرده برده. او زیر نظر کیوشی کوروساوا در دانشگاه توکیو تحصیل کرده و اولین فیلمش با نام شور را سال ۲۰۰۸ منتشر کرد. چرخ بخت و فانتزی دو داستان درباره روزگار معاصر و یک داستان درباب آینده یا شاید هم زمانی موازی دارد؛ این قسمت پایانی به نرمی حرکتی به سوی یک اثر علمی-تخیلی با مضامینی درباب جنسیت نادوگانه دارد. شاید بتوان چرخ بخت و فانتزی را بهترین فیلمی دانست که هاماگوچی تا به امروز ساخته است.
نیویورک تایمز – مانولا دارگیس
امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
چرخ بخت و فانتزی اثری است تاثربرانگیز، تکاندهنده و بیتکلف که با ظرافت موفق به ترسیم هندسه میل شده است. فیلم در سه بخش مردان و زنانی را نشان میدهد که با هم آشنا میشوند، گفتوگو میکنند و با رد و بدلشدن نگاهها، اعترافات و اتهامات، آبشار کلماتشان پلی میانشان میزند یا دیواری بینشان میکشد. آنها از خلال این ترجیعبندهای پرحرارت در اشتیاق معنا، عشاق سابق، صمیمیت از دسترفته و راهی برای فرار تکاپو میکنند.
چرخ بخت و فانتزی یکی از جدیدترین آثار کارگردان ژاپنی ریوسوکی هاماگوچی است که در میان جذابترین و کنجکاویبرانگیزترین فیلمسازان دهه گذشته ژاپن قرار دارد. اگر تا به حال نام این فیلمساز را نشنیدهاید تعجبی ندارد. بازار آمریکا در قبال سینمای غیرانگلیسیزبان حتی پیش از دنیاگیری کرونا همیشه بیرحم بوده است و فیلمهای این کارگردان در ایالات متحده آمریکا به ندرت و از طریق سالنهای محدودی پخش شده است. اما نام این کارگردان در حلقه جشنوارههای جهانی شناخته شده است و هم این فیلم و هم فیلم فوقالعاده دیگر او یعنی «ماشین مرا بران» در بخش اصلی جشنواره فیلم نیویورک که اخیرا برگزار شد قرار داشت (چرخ بخت و فانتزی امسال یکی از جوایز بزرگ جشنواره فیلم برلین را به دست آورد).
اگر هاماگوچی یک فیلمساز فرانسوی نهچندان متفاوت بود، اگر آثار پر از خشونت و خونریزی میساخت یا به طور کلی به طریقی خودش را بیشتر در معرض توجه قرار میداد ممکن بود بیش از این توجه پخشکنندگان آثار سینمایی را جلب کند. گرچه ممکن هم بود چنین اتفاقی رخ ندهد چون طول زمان بعضی آثار او مشخصا به عنوان مانع در این مسیر عمل میکرد. در حالی که چرخ بخت و فانتزی دو ساعت است، فیلم دیگر او ماشین مرا بران اثری سهساعته و فیلم ساعت مبارک که حماسهای از مینیمالیسم است مدت زمانی بیش از پنج ساعت دارد.
وجه دیگر چالشبرانگیز در آثار هاماگوچی انتخابهای روایی و شیوههای بصری نامحسوس او است که با الگوی کنونی سینمای مستقل آمریکا – با مشکلات دراماتیک، اصول اخلاقی و زیبایی بصریاش – مطابقت ندارد.
ایندی وایر – دیوید ارلیچ
امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰
داستانهای کوتاه اغلب آنگونه که شایستهشان است مورد احترام قرار نمیگیرند و فیلمهای کوتاه که صنعت سینما به جای فکرکردن به راهی برای درآمدزاییشان اساسا بیارزش در نظر میگیردشان هم اصلا مورد احترام نیستند. مگر اینکه چندین فیلم کوتاه را درون یک فیلم بستهبندی کنی تا شبیه یک فیلم داستانی بلند به نظر برسند؛ مثل سه کودک خردسال که درون کتی بزرگ مخفی شده و روی سر هم ایستادهاند تا شبیه مردی بالغ به نظر برسند.
چرخ بخت و فانتزی – اثری فوقالعاده سحرانگیز- سهگانهای بازیگوش برگرفته از طرحهایی به خودی خود جامع است که با علاقه مشترک هر سه داستان نسبت به خاطره، تصادف و حقایق عمیقی که دروغهای سطحی را آشکار میکنند، به یکدیگر پیوند خوردهاند. این اثر را به سختی میتوان در یک دسته و طبقه مشخص جا داد. بیشتر به یک فیلم واحد شبیه است تا اثری که از به هم چسباندن سه فیلم کوتاه تشکیل شده. محصول نهایی از مجموع اجزای اثر بزرگتر است چرا که هاماگوچی میداند بهترین قصههای کوتاه صرفا یک نسخه کوچک از همان داستانهای بلند نیستند. برعکس، داستانهای کوتاهی که او روایت میکند بسیار دلپذیرند چون به شیوه داستانهای بلند عمل نمیکنند.
در واقع دیدگاه هاماگوچی و روشی که او از طریق آن شخصیتهایش را از اسارت منطق روزمره رها میکند به تفاوت میان چشمانداز پریسکوپی (ابزاری برای دیدن اشیائی بالاتر از سطح چشم) و چشمانداز پانارومایی (منظره یا دورنمای وسیع سراسری از یک فضا) شبیه است.
با دیدگاه هاماگوچی همان پیچشهای سرنوشت که ممکن است شبیه به فیلمنامهای آبکی در یک اثر بلند داستانی به نظر برسد به ناگاه با قدرت واقعیت جایگاه متفاوتی پیدا میکند. سرنوشت کمدی-رمانتیک یک زن توکیویی که عاشق دوست سابق بهترین دوستش شده است تنها واقعهای نیست که برای افرادی رخ میدهد که در صحنه آغازین فیلم چرخ بخت و فانتزی میبینیمشان بلکه اساسا دلیل ساخت کل فیلم در وهله نخست وقایعی از همین دست است.
هالیوود ریپورتر – استفن دالتون
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
ریوسوکی هاماگوچی نویسنده و کارگردان ژاپنی با فیلم موفق سال ۲۰۱۵ خود ساعت مبارک تحسینی گسترده و جوایز جشنوارهها را به دست آورد. اما به نظر میرسید در فیلم ضدعاشقانه سال ۲۰۱۸ او آساکو ۱ و ۲ که در جشنواره کن با نقدهایی نهچندان پرحرارت روبرو شد دیگر خبری از نگاه باریکبین و رمانگونهی پشت آن اثر حماسی پنج ساعتهی با ظرافت نیست. خوشبختانه به نظر میرسد هاماگوچی در اثر جدیدش چرخ بخت و فانتزی دوباره به همان خاصیت جادویی سابق بازگشته است. این فیلم یک درام معاصر سه قسمتی است که در شهر توکیو جریان دارد. هر کدام از سه طرح داستانی با شانس و تصادف، جفتها و پژواکها شکل گرفته است.
چرخ بخت و فانتزی عمدتا بازیگران اصلی زن و فیلمنامهای پر دیالوگ دارد؛ فیلمی که پر است از نوعی شاعرانگی مالیخولیایی و زیرپوستی. تصویر درونی هاماگوچی از اضطرابهای طبقه متوسط با معیارهای سینمای مدرن، تصویری است که به شکلی عجیب انسانی به نظر میآید و غالبا ارجاعاتی به تصویرپردازی اریک رومر از ملال زندگی بورژوازی پاریسی دارد.
این اثر سینمایی چندبخشی باید حضور موفقی را در جشنوارههای جهانی تجربه کند و همچنین به بازیابی جایگاه والای هاماگوچی در محافل سینمای هنری هم یاری خواهد رساند.
گاردین – پیتر بردشاو
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
ریوسوکی هاماگوچی فیلمسازی ژاپنی است که اولینبار با او سال ۲۰۱۸ از طریق فیلم سینمایی آساکو ۱ و ۲ و به شکل غیرمستقیم از طریق فیلم تجربی Domains که فیلمنامهنویسش تومویوکی تاکاهاشی همکار هاماگوچی بود آشنا شدم. حال این فیلمساز از این مجموعه مبتکرانه، بازیگوش با نقشآفرینیهای درخشان و کاملا سرگرمکننده که از سه داستان تشکیل شده پردهبرداری کرده است.
مضامین و ایدههای این داستانها برای این کارگردان نقشمایههای اصلی اثر را شکل دادهاند: بخت و تصادف، هویت و نقشآفرینی و رمز و راز لذت و میل. در این ترکیب نوعی رایحه اروپایی به مشام میرسد؛ یکی از شخصیتهای فیلم هم متخصص زبان فرانسه است که من را به یاد امانوئل کارر و میلان کوندرا میاندازد. گرچه بین داستانهای مختلف فیلم رسما رابطهای وجود ندارد (به جز برخی همانندیهای موضوعی) صرف مجاورت این داستانها، ترکیب منسجم خوشایندی را ایجاد کرده است.