آیا سریال «حلقههای قدرت» شخصیت دوستداشتنی تام بامبادیل را هم نابود خواهد کرد؟
با خبر حضور تام بامبادیل در فصل دوم سریال «حلقههای قدرت»، طرفداران سفت و سخت سرزمین میانه از نحوهی معرفی این شخصیت دوستداشتنی و عجیب و غریب که قدمتی به اندازهی خود آرادا دارد، در اقتباس آمازون نگرانند. طرفداران این فرنچایز عظیم میترسند که آمازون مانند سایر موارد داستان نتواند عدالت را در مورد این شخصیت هم رعایت کند.
زمانی که پیتر جکسون در حال ساخت سه گانه فیلم لایو اکشن از کتابهای ارباب حلقهها بود، تصمیم گرفت فصل هفتم کتاب «یاران حلقه» تحت عنوان «در خانه تام بامبادیل» را حذف کند. در این بخش هابیتها که به اعماق جنگل کهن رفته بودند. توسط شخصیتی که خود را تام بامبادیل مینامد، پیدا میشوند و نجات مییابند.
بامبادیل شخصیتی مرموز است که به نظر میرسد قدرتی ذاتی بر طبیعت دارد. او حتی زمانی که میزبان هابیتها در خانهی خود بود حلقه را از آنها میگیرد و آن را با بیدقتی به اطراف پرتاب میکند. جکسون تصمیم گرفت تام را از فیلمهایش کنار بگذارد زیرا معتقد بود این کار باعث خراب شدن سرعت فیلم میشود، تصمیمی که بسیاری از طرفداران از آن استقبال کردند.
به هر حال، سر و کار داشتن با موجودی مرموز که حتی از درک عاقلترین ارواح در سرتاسر سرزمین میانه، حتی گندالف نیز فراتر است به خودی خود سردرد است. علاوه بر این، همانطور که خود تالکین می گوید، «همه چیز خوب است تا زمانی که نتیجه خوب باشد.»
اما افسوس که به نظر میرسد آمازون این سخن تالکین را هرگز ندیده است.
چرا حضور تام بامبادیل در حلقههای قدرت باعث نگرانی است
برای کسانی که با این شخصیت آشنا نیستند باید گفت تالکین همیشه میخواست بامبادیل یک شخصیت مرموز در آردا باقی بماند. این شخصیت خود را «بزرگترین» مینامد و نام الوی او به «پیرترین و زاده نشده» ترجمه میشود. برخی از طرفداران این نظریه را مطرح کردهاند که بامبادیل تجلی روح خود آردا یا شاید خود جی آر آر تالکین یا حتی یک شخصیت متا است که به داستان محدود نشده است.
منشأ و ماهیت واقعی او هرچه باشد، واضح است که به تصویر کشیدن بامبادیل در هر قالبی باعث دردسر می شود، زیرا حتی خود تالکین نیز مطمئن نبود که میخواهد این شخصیت چه باشد. علاوه بر این، طبیعت بیخیال او با روند فعلی داستان در تضاد کامل است. تمام هدف «در خانه تام بامبادیل» این بود که به هابیتها یک مهلت کوتاه و نامتناسب قبل از بیرون رفتن دوباره به دنیایی پر خطر داده شود و این نقشی بود که آرادایی سرخوش میتوانست انجام دهد.
با این حال، گنجاندن تام بامبادیل در درگیریهای عصر دوم، جایی که «حلقههای قدرت» در آن اتفاق میافتد، به تمام دلایل ذکر شده در بالا، انتخاب پر خطری است. به نظر میرسد سازندگان سریال هم با وجود این که نتوانستند در برابر هیجانی که این خبر بین طرفداران ایجاد میکند مقاومت کنند، ولی به خوبی به این خطر آگاهند. همانطور که پاتریک مک کی در Vanity Fair توضیح داد:
«دلیلی وجود دارد که او در اقتباسهای قبلی حضور نداشته است، زیرا از برخی جهات او یک شخصیت ضددراماتیک است. او شخصیتی نیست که دستور کار خاصی داشته باشد. بامبادیل درام را میبیند، اما خود را از آن دور نگه میدارد. در کتاب «یاران حلقه» (The Fellowship of the Ring)، شخصیتهای داستان به خانهاش میروند و مدتی با او همنشینی میکنند، و تام مقداری از دانشش را در اختیار آنها قرار میدهد. دانشی که صرفاْ به کاری که آنها انجام میدهند یا میخواهند انجام دهند مربوط نیست.»
به جرات میتوان گفت که دلیل خوبی وجود داشت که سایر اقتباسها تصمیم گرفتند به طور کامل تام را کنار بگذارند، اما داستان به همین جا ختم نمیشود و حتی بدتر میشود. مجریان برنامه فهمیدهاند که بامبادیل نمیتواند کارکرد روایی داشته باشد، بنابراین تصمیم گرفتهاند که یک روایت برای او بسازند.
جی دی پین در این باره توضیح میدهد: «ما شروع کردیم به فکر کردن، «او به چه چیزی اهمیت می دهد؟ و چگونه میتواند دریچهای برای درام باشد؟ ما میدانیم که او به طبیعیت اهمیت میدهد و میدانیم که او شخصیتی حامی دارد. او به شما فشار نخواهد آورد، اما به شما کمک خواهد کرد.»
اصرار بر جان دادن به شخصیتی که حتی تالکین آن را گیجکننده میدانست و سعی میکرد آن را تا حد امکان از داستان دور نگه دارد، تلاشی گیجکننده و تقریباً جاهطلبانه است. علیرغم اصرار آنها بر درک این شخصیت، به نظر میرسد نقشی که برای او در داستان در نظر گرفتهاند قرار است نقطه مقابل تام بامبادیل باشد.
پین در ادامه میگوید: «در داستان ما، او به سرزمینهای رون رفته است، جایی که میدانیم قبلاً به نوعی عدنی و سبز و زیبا بوده است، اما اکنون به نوعی زمینی بایر و مرده است. تام به آنجا رفته است تا ببیند وقتی او مشغول سفرهای عجیب و غریبش بوده چه اتفاقی برای این سرزمین افتاده است.»
بنابراین بامبادیل، این نیروی مرموز طبیعت، اکنون به شخصیتی سرگردان مانند گندالف تبدیل شده است که با آنچه تالکین برای این شخصیت در نظر گرفته است کاملا در تضاد است. تالکین در نامهای در سال ۱۹۵۴ به نویل کوگیل، یکی از اعضای اینکلینگ، بامبادیل را صرفاً یک «ناظر» جهان توصیف میکند.
«اما تام بامبادیل همانطور است که هست. فقط یک «واقعیت» عجیب از آن دنیا. او توضیح داده نخواهد شد، زیرا تا زمانی که شما (همانطور که در این داستان قرار است شما باشید) روی حلقه متمرکز هستید، او غیرقابل توضیح است. اما او آنجاست و یادآور این حقیقت (آنطور که من میبینم) که جهان آنقدر بزرگ و متنوع است که اگر یک جنبه را در نظر بگیرید و ذهن و قلب خود را روی آن متمرکز کنید، همیشه چیزی وجود دارد که در آن داستان ندیده گرفته میشود: برهان رویکرد، و به نظر می رسد متعلق به یک داستان بزرگتر است. اما، البته، از جهاتی دیگر، نه داستانسازی محض، بامبادیل در تضاد عمدی با الفهایی است که هنرمند هستند. بامبادیل نمیخواهد چیزی بسازد، تغییر دهد، ابداع کند یا کنترل کند. فقط برای مشاهده و لذت بردن از اندیشیدن به چیزهایی که خودش نیست آن جاست.»
بامبادیل معمایی است که نباید کاوش شود. این واقعیت که او در میان طرفداران محبوب است نباید تأثیری بر جایگاه او در داستان یا آینده او در فرنچایز داشته باشد.
از منظر نمایشی و داستانسرایی، میتوان درک کرد که پین و مک کی در تلاش هستند تا به عمق این شخصیت دست یابند. با وجود حضور چهرههای افسانهای دنیای «ارباب حلقهها» مانند گندالف و گالادریل در این داستان، شخصیتهای آشنای زیادی باقی نمیماند که بتوان در داستان از آنها استفاده کرد و تام بامبادیل برای همین وارد داستان شده، اما به قیمت از بین رفتن این شخصیت.
آیا هالیوود متوجه است که در بعضی نقاط باید مخاطب را با تفکرات خود تنها گذاشت و نکته رمز و راز این است که یک راز باقی بماند؟
منبع: WGTC