۷ توصیهی کاربردی برای وقتی که هیچ چیز خوشحالتان نمیکند
چرا دیگر هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند؟ این سؤالی است که بسیاری از افراد از خود پرسیده و سعی میکنند پاسخ و راهی حل مناسبی برای آن پیدا کنند. چون از انجام کارهایی که قبلاً از آنها لذت میبردند دست کشیدهاند، صبحها نمیتوانند از رختخواب بلند شوند یا نسبت به آیندهی خود سردرگم و ناامید هستند.
چه این احساسات گذرا باشند و چه نشانهای از یک مشکل عمیقتر، نباید اجازه دهید که کل زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهند. آنچه که ممکن است در یک موقعیت خاص بهعنوان افسردگی شروع شود، میتواند به یک مشکل طولانیمدت تبدیل شود.
اگر متوجه شدهاید که هیچ چیز شما را خوشحال نمیکند و در این فکر هستید که برای رفع آن کاری انجام دهید، توصیه میکنیم مقالهی امروز دیجیکالا مگ را تا انتها بخوانید. در این مقاله، ایدههایی در اختیارتان قرار میدهیم که میتوانید به کمک آنها از این وضعیت آزاردهنده خارج شوید.
۱. طرز فکر خود را تغییر دهید
ممکن است این توصیه خیلی ساده به نظر برسد، اما برای بعضی از افراد که بهصورت گذرا از هیچ چیز لذت نمیبرند، تغییر ذهنیت تنها کاری است که باید انجام دهند. اگر مدتی است که احساس خوشبختی نمیکنید و شاد نیستید، سعی کنید آنچه را که باعث عدم خوشحالی شما میشود فراموش کنید تا بتوانید از زندگی در زمان حال لذت ببرید.
ممکن است در گذشته اتفاقات بدی برای شما افتاده باشد یا در حال حاضر همهی چیزهایی را که میخواهید نداشته باشید، با این حال باید بدانید که هر کسی داستانی دارد که بر قلبش سنگینی میکند. نحوهی تفکر شما در مورد داستان زندگیتان چیزی است که شما را متمایز میکند.
۲. به نشخوار فکری پایان داده و به حل مسأله فکر کنید
در مرحلهی بعد، اگر آماده بودید که ذهنیت و طرز فکر خود را در مورد احساستان تغییر دهید، به این فکر کنید که برای رسیدن به این هدف میتوانید چه گامهای مشخصی بردارید.
نشخوار فکری یکی از کارهایی است که غالباً افرادی که احساس ناراحتی میکنند، انجام میدهند. منظور از نشخوار فکری این است که بیش از حد به تجربیات و احساسات منفی خود فکر میکنید. برای مثال، ممکن است در بیشتر ساعات روز به این فکر کنید که چرا دیگر از هیچ چیز لذت نمیبرید. نشخوار فکری عادتی است که میتواند خلق و خوی شما را تحت تأثیر قرار داده و ناراحتی شما را بدتر کند.
از افکار خود آگاه بوده و مراقب زمانهایی باشید که به سمت افکار منفی میروید. از خود بپرسید چرا ناراحت هستم؟ برای ارزیابی یا تغییر احساساتم به چه چیزی نیاز دارم؟ ممکن است احساس کنید کاری که باید انجام دهید شکایت از وضعیت موجود یا نشخوار فکری است، اما در حقیقت این کار فقط باعث بدتر شدن حال شما میشود. بهتر است مشکلاتی را که میتوانید حل کنید، شناسایی کرده و برای برطرف کردن آنها تلاش کنید. این کار به بهبود حالتان کمک میکند.
۳. کمی ورزش کنید
سعی کنید حداقل چند بار در هفته و در حالت ایدئال هر بار ۳۰ دقیقه ورزش کنید. ورزش باعث میشود مغز اندورفین ترشح کند که این امر بهطور طبیعی شادی و نشاط بیشتری در شما ایجاد میکند. علاوه بر این، ورزش سلامت قلب را بهبود میبخشد و از بروز بیماریهای مزمن مثل دیابت پیشگیری میکند که همین موضوع کیفیت زندگی شما را ارتقا میدهد.
۴. عادتهای سالم ایجاد کنید
علاوه بر ورزش منظم، سعی کنید سایر عادتهای سالم را وارد برنامهی روزمرهی خود کنید. آیا هر روز به اندازهی کافی آب مینوشید؟ آیا هر روز غذای سالم میخورید و مواد مغذی مورد نیاز بدنتان را دریافت میکنید؟ غذاهای ناسالم، کافئین و… روی خلق و خوی شما تأثیر منفی دارند و به همین دلیل باید مصرف آنها را محدود کنید. از سوی دیگر، عادتهای سالم به شما کمک میکنند که بتوانید شادی و نشاط را به زندگی خود برگردانید. با انجام کارهای ضروری برای حفظ سلامتی و بهداشت روان، این فرصت را به خودتان میدهید که احساس بهتری داشته باشید.
مطالعات نشان دادهاند که بین اختلال خواب و افسردگی ارتباط وجود دارد. اختلال خواب سطح استرس و اضطراب را افزایش داده و روی کیفیت زندگی تأثیر منفی دارد. بنابراین، رعایت بهداشت خواب یکی از مهمترین کارهایی است که میتوانید برای بهبود روحیهی خود انجام دهید.
علاوه بر خواب باکیفیت، رژیم غذایی هم میتواند روحیهی شما را تحت تأثیر قرار دهد. غذاها و نوشیدنیها سوخت مورد نیاز ذهن و بدن را برای سالم ماندن و ادامهی فعالیت تأمین میکنند. برای بهبود سلامت روان و افزایش احساس شادی باید از غذاهای سالم مثل سبزیجات، دانهها، مغزهای خوراکی و گوشت بدون چربی استفاده کنید. کمآبی هم روی تفکر تأثیر گذاشته و باعث میشود که همیشه خسته باشید. از اینرو، مهم است که به اندازهی کافی آب بنوشید.
۵. مدیتیشن و یوگا را امتحان کنید
اگر متوجه شدید که نمیتوانید با چیزهای شاد و لذتبخش در زندگی خود ارتباط برقرار کنید، مدیتیشن یا یوگا را همراه با تمرینات تنفسی در برنامهی روزمرهی خود بگنجانید. تمرین منظم به شما کمک میکند که احساسات منفی و استرس را از خود دور کرده و در زندگی آرامش و شادی بیشتری را تجربه کنید.
۶. فعالیتهای شاد را دوباره از سر بگیرید
در این مرحله، احتمالاً آماده هستید که فعالیتهای شاد و لذتبخش را به زندگی خود اضافه کنید. بنابراین به آنچه که باعث شادی شما میشود و فعالیتهایی که ممکن است بتوانند خلق و خوی شما را بهبود ببخشند، نگاهی عمیقتری بیندازید.
قبلاً از انجام چه کاری لذت میبردید؟ ممکن است این کار فعالیت هنری، باغبانی، مطالعه، تماشای فیلم یا هر فعالیت دیگری باشد؛ هر روز یا هر هفته کمی از وقت خود را به چیزهایی اختصاص دهید که باعث شادی شما میشوند. شاید در ابتدا تمایل چندانی به انجام این کارها نداشته باشید، اما اقدام برای افزودن دوبارهی آنها به زندگی روزمره در نهایت به تقویت روحیهی شما کمک میکند.
اگر برای انجام کارهایی که قبلاً از آنها لذت میبردید مانعی وجود دارد، به این فکر کنید که آیا میتوانید فعالیتهای جدیدی را جایگزین آنها کنید یا راهی دیگری برای انجام آنها وجود دارد یا خیر. برای مثال، اگر قبلاً از قرار ناهار با دوستان خود لذت میبردید اما دیگر توانایی ملاقات با آنها را ندارید، سعی کنید به جای آن فعالیت اجتماعی دیگری انجام دهید که برایتان لذتبخش باشد.
۷. از پزشک یا متخصص سلامت روان کمک بگیرید
در نهایت، اگر همهی موارد بالا را امتحان کردید و همچنان متوجه شدید که هیچ چیز شما را خوشحال نمیکند، باید چه کنید؟ در این مرحله، بهتر است از پزشک یا متخصص سلامت روان کمک بگیرید. از دست دادن لذت و انگیزه میتواند نشانهی افسردگی بالینی باشد که گاهی اوقات ممکن است علت بیولوژیکی داشته باشد. افسردگی را میتوان با رواندرمانی یا دارودرمانی کنترل کرد تا ذهن شما بتواند از طریق انتشار مواد شیمیایی مثبت در مغز فرصت لذت بردن از زندگی را پیدا کند.
در بعضی موارد، بیماریهای زمینهای باعث میشوند که از هیچ چیز در زندگی خود لذت نبرید. بهعنوان مثال، کسانی که زمان زیادی از وقت خود را داخل خانه سپری میکنند ممکن است به کمبود ویتامین D مبتلا شوند که با افسردگی و سایر اختلالات روانی مرتبط است. کمکاری تیروئید یا کمبود آهن هم احتمال دارد به افسردگی و تشدید اضطراب منجر شود. پزشک میتواند با آزمایش خون به این مشکلات پی برده و برای درمان آنها راهکار مناسب را پیشنهاد دهد.
کلام پایانی
اگر متوجه شدید که دیگر هیچ چیز مثل سابق نمیتواند شما را خوشحال کند، با ذهنیت و طرز فکر خود شروع کنید، به سلامت جسمی و روانی خود بپردازید، فعالیتهایی را که قبلاً برایتان لذتبخش بودند از سر بگیرید و سپس وضعیت خود را بررسی کنید. اگر هنوز احساس ناراحتی و بیانگیزگی دارید، ممکن است به افسردگی بالینی مبتلا باشید. افسردگی مشکلی است که نمیتوانید خودتان بهتنهایی آن را حل کنید. به یاد داشته باشید که کمک گرفتن از متخصص خجالتآور نیست. اگر تمام توصیههای این مقاله را امتحان کردید و وضعیت شما بهبود پیدا نکرد، مهم است که با پزشک یا متخصص سلامت روان مشورت کنید.
منابع: Verywellmind, Happiness
و منی که حتی دیگه کار های عادیم هم برام سخت شده چی؟
اصن یه چیزی، تو قشنگ معلومه که تو کل زندگیت همچین حسی نداشتی وگرنه اینجوری حرف نمیزدی
تا حالا حس کردی که فقط یک کالبد توخالی و پوچ هستی؟ به یکباره یک استرس و اضطراب شدیدی بدنت رو فرا بگیره همینطور که دست و پاهات میلرزن، بدون اینکه حتی خودت بفهمی شروع کردی به جیغ کشیدن ؟
یه صداهایی توی سرت بوده که بفهمی تنها کسایی که حقیقت رو میگن اونها هستن؟
خوابت به هم خورده؟ اشتهات چی؟
بدنت وقتی یکی بهت نگاه میکنه گر گرفته؟ موقع ی خنده ی مردم چی؟
سردرد های مزمن داشتی؟ حساسیت به نور چی؟
من کلا همیشه خوشحال بودم همیشه و شاد بودم و همه چیز برای من اهمیت داشت که الان هیچ چیزی برام مهم نیست مهم نیست بمیرم یا زنده باشم و …. و احساس سستی میکنم انگار که یکی تو ذهنم میگه تو نمیتونی و با من بحث میکنهاصلا افسرده شدم هیچ تفریحی ندارم هیچ گردشی هیچ چیزی و اینده ای هم ندارم با توجه به خوانواده ام که هیچ وقت به من اهمیت نمیدن و من برای این ناراحت میشم ولی به پسر بزرگشون خیلی اهمیت میدن با اینکه تو اینده هیچ گوهی نمیشه و لیاقت هیچچیزی رو نداره حق من رو میخورن و چرا خوشحال باشم از این وضعیت
یا تا حالا حالت بد نشده
یا عادت کردی فضایی حرف بزنی
بزرگوار در این دنیای تاریک هیچ چیز برای خوشحالی نیست
حال هیچ کس خوب نیس وقتی مطمعنی اینده ای نداری هیچی حالتو خوب نمیکنه
عالی بود .ممنون از راهنمایی هاتون .خیلی مطالب خوب ومفیدی میذارید .اجرکم عندلله …