سکانس‌های شاخص فیلم «جوکر» بدون جلوه‌های ویژه چگونه به نظر می‌رسند؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۵ دقیقه

با دیالوگ «نظرت درباره‌ی یک حقه‌ی جادویی چیه؟» یکی از شاخص‌ترین سکانس‌های شخصیت جوکر در «شوالیه‌ی تاریکی» کریستوفر نولان آغاز شد. این دیالوگ کاملا مناسب حال و هوای این شخصیت است زیرا هر باری که سر و کله‌ی جوکر پیدا می‌شود حتما یک حقه‌ی جادویی هم در آستینش دارد. سکانس‌های جوکر در هر کدام از فیلم‌های فرانچایز «بتمن» به یک توهم تمام عیار شباهت دارند؛ توهمی که سازندگان باید به کمک آن مخاطبان را متقاعد کنند که واقعا در حال تماشای شاهزاده‌ی جنایتکار دلقک‌ها هستند.

شخصیت جوکر قدمت زیادی دارد (طبق گفته‌ی مجله‌ی رولینگ استونز به سال ۱۹۴۰ برمی‌گردد). با این اوصاف هر چرخش داستانی که به واسطه‌ی شخصیت جوکر در یک فیلم سینمایی ایجاد می‌شود فشار مضاعفی را بر اقتباس‌های بعدی وارد می‌کند؛ زیرا مخاطبان انتظار دارند حداقل با سکانسی در حد و اندازه‌ی فیلم‌های قبلی مواجه شوند. پس خلق یک جوکر متقاعدکننده مثل هیث لجر، جک نیکلسون و واکین فینیکس به خودی خود یک کار جادویی است.

بدون شک خلق این سکانس‌های تماشایی به کمی جادوی سینمایی نیاز دارد و در این بخش است که خبره‌ترین هنرمندان جلوه‌های ویژه‌ی میدانی و کامپیوتری وارد میدان می‌شوند. در ادامه بعضی از مشهورترین سکانس‌های شخصیت جوکر در فیلم‌های مختلف فرانچایز «بتمن» را بررسی می‌کنیم و به این نکته می‌پردازیم که جلوه‌های ویژه چه تاثیری بر این سکانس‌ها گذاشتند و اگر آن‌ها را حذف می‌کردیم چه اتفاقی می‌افتاد. ما به جلوه‌های ویژه‌ی تقریبا نامرئی «جوکر» (Joker) تاد فیلیپس محصول سال ۲۰۱۹ می‌پردازیم، دلیل واقعی این که جوکر هیث لجر همیشه لب‌هایش را تر می‌کرد را بررسی می‌کنیم و نشان می‌دهیم که در واقعیت چه بلایی به سر مداد معروف جوکر آمد.

* هشدار: در ادامه‌ی این مقاله بخشی از داستان فیلم‌ها لو می‌رود.

۱۰- بدلکاران «شوالیه‌ی تاریکی» یک تریلی واقعی را چپ کردند

شوالیه‌ی تاریکی

نکته‌ای که درباره‌ی همه‌ی فیلم‌های کریستوفر نولان صدق می‌کند این است که او علاقه‌ای به استفاده از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری ندارد و برای فیلم‌برداری سکانس‌های اکشن تا جایی که می‌تواند از جلوه‌های ویژه‌ی میدانی و بدلکاری استفاده می‌کند. البته حتی نولان هم بعضی مواقع مجبور می‌شود به استفاده از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری تن دارد اما در نهایت اصرار دارد سکانس‌های اکشن را با نماهایی که صد در صد واقعی هستند، پایان دهد.

عشق این کارگردان به جلوه‌های ویژه‌ی میدانی در «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) نمایان می‌شود و در سکانسی مثل تعقیب و گریز بتمن و جوکر که در نهایت به چپ شدن تریلی ۱۸ چرخ جوکر ختم می‌شود، به صورت کامل تبلور پیدا می‌کند. چارلز روون تهیه‌کننده‌ی فیلم درباره‌ی سکانس تعقیب و گریز این طور توضیح می‌دهد: «ما واقعا تریلی را چپ کردیم. البته بسیاری ممکن بود تریلی را چپ نکنند و به جای آن از جلوه‌های ویژه‌ی بصری استفاده کنند».

به گفته‌ی والی فیستر فیلم‌بردار «شوالیه‌ی تاریکی» به جز پنهان کردن اهرمی که برای چپ کردن زیر تریلی تعبیه شده بود، در این سکانس هیچ استفاده‌ای از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری نشده و حتی هنگام فیلم‌برداری یک راننده‌ی بدلکار فوق حرفه‌ای در تریلی که اتاقش به کمک فولاد تقویت شده بود، حضور داشته.

ظاهرا کریس کوربولد ناظر جلوه‌های ویژه‌ی «شوالیه‌ی تاریکی» قصد داشته از کامیون کوچک‌تری برای فیلم‌برداری این سکانس استفاده کند اما نولان مثل همیشه گروه را به چالش می‌کشد و اصرار می‌کند که از یک تریلی ۱۸ چرخ استفاده کنند. کوربولد چالش بزرگ و خطرناکی را پیش رو داشت؛ به ویژه وقتی متوجه می‌شود قرار است این سکانس خاص در یکی از خیابان‌های تنگ شیکاگو که مملو از دریچه‌های فاضلاب است فیلم‌برداری شود. خوشبختانه در نهایت کوربولد و گروهش در این بدلکاری فوق حرفه‌ای موفق عمل کردند و یکی از بهترین سکانس‌های اکشن فرانچایز بتمن را به چشمان مخاطبان هدیه کردند.

۹- ارتفاع برج ناقوس در «بتمن» تیم برتون تنها ۱۲ متر بود

برج ناقوس

برادران وارنر تمام تلاششان را برای ساخت شهر گاتهام در «بتمن» (Batman) تیم برتون محصول سال ۱۹۸۹ انجام دادند. سازندگان فیلم توجه ویژه‌ای به جزئیات داشتند. طبق گزارش مجله‌ی  تیم برتون و گروهش حتی چراغ‌های راهنمایی که واقعا کار می‌کردند را ساختند و به بخار آبی که از چاه‌های فاضلاب شهر خارج می‌شد هم فکر کرده بودند. با این حال جنبه‌ای در گاتهام وجود داشت که در آن از کمی حقه‌ی سینمایی استفاده شده؛ ارتفاع. اگرچه این مورد در نتیجه‌ی نهایی فیلم اصلا به چشم نمی‌آید و مخاطبان متوجهش نمی‌شود اما در حقیقت حتی مرتفع‌ترین نقاط گاتهام هم از زمین بیش از چند ده متر فاصله نداشتند.

بیش‌تر برج‌های گاتهام مرتفع‌تر از ۱۲ متر نیستند و این شامل برج ناقوس که نقطه‌ی اوج فیلم در آن اتفاق می‌افتد هم می‌شود؛ سکانسی که بتمن (مایکل کیتون)، ویکی ویل (کیم بسینگر) و جوکر (جک نیکلسون) از برج ناقوس آویزان شدند و در نهایت جوکر از ساختمان به پایین سقوط می‌کند.

بدیهی است که تیم برتون نمی‌توانست جک نیکلسون را از برجی ۳۰۰ متری آویزان کند و برای فیلم‌برداری یک سکانس جان ستاره‌ی فیلمش را به خطر بیندازد. در عوض تصمیم گرفت ارتفاع برج ناقوس را به ۱۲ متر کاهش دهد و دوربین را روی یک داربست در نزدیکی برج قرار دهد تا در نهایت ارتفاع بیش‌تر به نظر برسد. برای شبیه‌سازی هلیکوپتر جوکر که خارج از قاب دوربین قرار دارد و باد حاصل از آن باعث تکان خوردن بازیگران می‌شود هم در واقعیت از یک دستگاه فن استفاده شد که روی یک فولکس واگن نصب بود.همچنین برای ایمنی بازیگران از تسمه‌های ایمنی استفاده شد.

۸- استفاده از بیت موبیل مینیاتوری

بیت موبیل

بت موبیل هم مثل هر چیزی دیگری که در سه‌گانه‌ی «شوالیه‌ی تاریکی» استفاده شده، واقعی است و هیچ ربطی به جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری ندارد. بت موبیل در حقیقت یک وسیله‌ی نقلیه واقعی و ملموس است. نولان و گروهش ماشینی ساخته بودند که می‌توانست دو متر در هوا پرش کند و به کمک آن می‌شد پیچ‌های تند را رد کرد. از این بت موبیل در سکانس تعقیب و گریز ماشینی «شوالیه‌ی تاریکی» استفاده شد؛ جایی که جوکر، هاروی دنت (آرون اکهارت) را در یکی از زیرگذرهای شهر گاتهام تعقیب می‌کرد.

با این همه طبق گزارش OSSA Movies در این فیلم یک سکانس کلیدی وجود دارد که با بت موبیل واقعی فیلم‌برداری نشده؛ زیرا سازندگان نمی‌توانستند به این وسیله‌ی نقلیه‌ی فوق‌العاده گران آسیب برسانند. در سکانسی که بت موبیل باعث می‌شود یک کامیون زباله به سقف تونل برخورد کند در حقیقت از یک بت موبیل مینیاتوری استفاده می‌شود. نولان در یکی از ویدیوهای پشت صحنه توضیح می‌دهد که اندازه‌ی این بت موبیل یک سوم نسخه‌ی واقعی بوده. نولان و گروه جلوه‌های ویژه‌ی بصری بسیار مراقب بودند تا نورپردازی تونل به گونه‌ای انجام شود که در نهایت هنگام تدوین بتوانند سکانس‌هایی که با بت موبیل واقعی و مینیاتوری انجام شده است را کنار هم قرار دهند و کسی متوجه این تفاوت نشود.

البته زمانی که فیلم‌برداری همه‌ی سکانس‌های بت موبیل در «شوالیه‌ی تاریکی» انجام شد، تیم سازنده تصمیم گرفتند در سکانسی که جوکر وسیله‌ی نقلیه‌ی بتمن را نابود می‌کند از بت موبیل واقعی استفاده کنند و از نابود کردن زحمات چند ماهه‌شان هم حسابی خوشحال و هیجان‌زده بودند.

۷- چرا جوکرِ هیث لجر دائما لب‌هایش را تر می‌کرد؟

هیث لجر در نقش جوکر

احتمالا شما هم وقتی برای نخستین بار با جوکر هیث لجر روبه‌رو شدید از گریم نامرتب و ماسیده‌اش  حسابی تعجب کردید. جالب است بدانید این مورد کاملا تعمدی بوده؛ زیرا شخصیت جوکر در «شوالیه‌ی تاریکی» مرد دیوانه‌ای است که گریم نامتعارفش را خودش انجام می‌دهد. جان کالیگون جونیور طراح چهره‌پردازی فیلم تصمیم گرفت این گریم را طوری اجرا کند که مخاطبان تصور کنند خود جوکر هر روز این کار را انجام می‌دهد. کالیگون در این باره به CineFix گفت هنگام طراحی گریم جوکر باید با غریزه‌اش به عنوان یک گریمور که او را وادار می‌کرد کارش را بی‌عیب و نقص انجام دهد، مبارزه می‌کرد و این کار باعث می‌شد احساس گناه کند اما کم‌کم به این نتیجه رسید که اتفاقا این آرایش درهم‌وبرهم همان چیزی است که باید باشد. او به هالیوود ریپورتر گفت: «در این طراحی نقص، عین کمال بود. من باید دستم را کاملا رها می‌کردم».

همچنین یکی از جنبه‌های گریم لجر بعدا به ویژگی شخصیتی جوکر تبدیل می‌شود. تیک عصبی جوکر که باعث می‌شود لب‌هایش را مدام تر کند، در حقیقت از نقص در چهره‌پردازی سرچشمه می‌گیرد. ماجرا از این قرار است که گروه گریم مجبور می‌شوند برای نشان دادن زخم‌های صورت جوکر از پروتز استفاده کنند اما این پروتزها به اندازه‌ای سنگین بودند که حتی چسب هم نمی‌توانست آن‌ها را ثابت نگه دارد و هر چند دقیقه یک بار به سمت پایین سر می‌خوردند و وقتی لجر شروع به صحبت می‌کرد کاملا شل می‌شدند. گری گرنل مربی گویش جوکر در مستند «من هیث لجر هستم» (I Am Heath Ledger) گفت: «آخرین کاری که هیث دوست داشت انجام دهد این بود که برگردد و ۲۰ دقیقه‌ی دیگر را صرف چسباندن لب‌هایش کند؛ بنابراین ترجیح می‌داد لب‌هایش را تر کند که این آرام‌آرام به بخشی از شخصیت جوکر تبدیل شد».

کتاب شوالیه تاریکی اثر جاناتان نولان

۶- مارگو رابی از فیلم‌برداری سکانس خمره‌ی مواد شیمیایی متنفر است

مارگو رابی

مارگو رابی به وضوح از ایفای نقش هارلی کویین لذت می‌برد و تصور بازیگر دیگری به جای او جدا دشوار است. با این حال در فیلم «جوخه‌ی انتحار» (Suicide Squad) یک سکانس وجود دارد که رابی از آن به شدت متنفر است. او باید برای فیلم‌برداری سکانسی که جوکر (جرد لتو) او را به خمره‌ای حاوی مواد شیمیایی هل می‌داد، در ملغمه‌ای از چند ماده‌ی شیمیایی غوطه‌ور می‌شد. اگرچه گروه جلوه‌های ویژه از یک ماده‌ی کم ضرر به جای مواد شیمیایی خورنده استفاده کردند اما این ماده کاملا هم بی‌ضرر نبود و رابی را حسابی اذیت کرده است.

مارگو رابی به واشنگتن پست گفت این ماده به گوش و بینی او وارد می‌شود و باعث می‌شود احساس خفگی کند: «نمی‌توانستم نفس بکشم و سعی کردم چشمانم را باز نگه دارم اما کره‌ی چشمانم در حدقه می‌چرخید و من فقط سفیدی می‌دیدم و این وحشتناک بود». وضعیت جرد لتو در این سکانس کمی بهتر بود؛ زیرا با این که تمام بدنش از این ماده پوشیده شده بود اما نیازی نبود کاملا در آن غوطه‌ور شود. رابی در نهایت گفت: «آن سکانس شیمیایی مشمئزکننده‌ترین کاری بود که در تمام زندگی‌ام انجام دادم».

۵- آرایش چند لایه‌ی جوکرِ جک نیکلسون

جوکر جک نیکلسون

وقتی که مسئولیت خطیر تبدیل جک نیکلسون به جوکر در «بتمن» سال ۱۹۸۹ به چهره‌پرداز نیک دادمن واگذار شد، وظایف سنگینی هم برای او تعیین شد؛ مثل این که صفر تا صد گریم باید دو ساعت یا کم‌تر طول بکشد. دادمن با چالش دیگری هم مواجه بود که در گفتگوهای پشت صحنه به آن اشاره کرد. او با این که مجبور بود برای درآوردن لبخند عجیب و مشمئزکننده‌ی جوکر از پروتز استفاده کند، باید مطمئن می‌شد این پروتزها در عملکرد نیکلسون اختلال ایجاد نمی‌کنند.

اما ظاهرا این موارد به اندازه‌ی کافی برای یک چهره‌پرداز پیچیده نبود؛ زیرا در فیلم‌نامه این طور آمده بود که باید لایه‌ای آرایش قهوه‌ای روشن روی آرایش دلقکی جوکر قرار بگیرد تا مخاطب متوجه شود او گاهی قصد دارد خودش را به عنوان یک فرد عادی جا بزند. انجام این کار برای دادمن و گروهش بسیار چالش‌برانگیز بود. او بعدا در مصاحبه‌ای گفت وقتی برای نخستین بار فیلم‌نامه را خوانده با خودش گفته «لعنتی چطور می‌خواهی این کار را انجام بدی؟» اما در نهایت راهی برای انجام موفقیت آمیزش به ذهنش خطور می‌کند.

دادمن ابتدا آرایش دلقکی معمول جوکر را اعمال کرد سپس یک لایه روغن سیلیکونی روی آن مالید تا مطمئن شود لایه‌های بعدی گریم روی آن نمی‌چسبد و در نهایت هم کمی سایه‌ی روغنی قهوه‌ای روی آرایش دلقکی زد. در نتیجه جک نیکلسون می‌توانست به کمک یک دستمال آغشته به الکل، سایه‌ی قهوه‌ای را پاک کند و به لطف روغن سیلیکونی که روی گریم سفید زده شده بود، الکل نمی‌توانست هیچ آسیبی به آرایش دلقکی جوکر بزند.

۴- رابی برای فیلم‌برداری سکانس غرق شدن در آب با بدلکارش رقابت تنگاتنگی داشت

جوخه‌ی انتحار

در فیلم «جوخه‌ی انتحار» دیوید آیر سکانسی وجود دارد که جوکر و هارلی کویین بعد از این که با ماشین از نرده‌های محافظ عبور می‌کنند، به داخل آب پرتاب می‌شوند. البته این بدلکاری هم مثل سکانس خمره‌ی مواد شیمیایی برای جرد لتو آسان‌تر از مارگو رابی بود؛ زیرا در نمایی که ماشین در مخزن آب فرو می‌رود لتو اصلا در ماشین حضور ندارد (طبیعتا در این بخش از داستان جوکر خودش را خلاص و هارلی را به حال خودش رها می‌کند).

مارگو رابی در مصاحبه‌ای با جیمی فالون گفت برای فیلم‌برداری این سکانس باید با یک غواص تمرین می‌کرده تا می‌توانسته نفسش را به مدت طولانی حبس کند. مارگو رابی ابتدا از این که چقدر می‌تواند نفسش را حبس کند، حسابی شگفت‌زده می‌شود. مربی اعلام می‌کند رابی موفق شده سه دقیقه نفسش را حبس کند اما وقتی بدلکارش اینگرید کیلینگ می‌گوید او می‌تواند این کار را بهتر انجام دهد رابی تصمیم می‌گیرد رکوردش را بهبود ببخشد. آن دو مدام خودشان را به چالش می‌کشیدند و سعی می‌کردند از دیگری بهتر عمل کنند. کسی نمی‌داند اگر گروه فیلم‌برداری جلویشان را نمی‌گرفتند حاضر بودند برای بهبود رکورد حبس کردن نفس تا کجا پیش بروند. رابی و بدلکارش در نهایت با شنیدن این جمله که «در این مورد لزومی ندارد هیچ کسی غرق شود» متوقف می‌شوند.

در نهایت از آن جایی که این سکانس در مجموع سی ثانیه طول می‌کشید، رابی و بدلکار باید هنگام فیلم‌برداری در مجموع نفسشان را پنج دقیقه حبس می‌کردند که از عهده‌ی آن هم برآمدند.

۳- در سکانس مداد «شوالیه‌ی تاریکی» از هیچ ترفند جادویی استفاده نشده

جوکر در شوالیه‌ی تاریکی

کریستوفر نولان و طراح تولید «شوالیه‌ی تاریکی » ناتان کراولی پیش‌تر در «پرستیژ» (The Prestige) هم با یکدیگر همکاری کرده بودند. داستان این فیلم درباره‌ی شعبده‌بازی (کریستین بیل) بود که وسواس زیادی برای کشف حقه‌های شعبده‌باز رقیبش (هیو جکمن) به خرج می‌داد؛ بنابراین وقتی این زوج در یکی از فیلم‌های ابرقهرمانی فرانچایز «بتمن» دوباره با یکدیگر همکار شدند با ترفندهای جادویی اصلا بیگانه نبودند. با این حال هیچ حقه‌ی جادویی در سکانس معروفی که جوکر با کوبیدن سر یک مرد به مدادی باعث ناپدید شدن آن می‌شود، وجود ندارد.

در این سکانس از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری به هیچ عنوان استفاده نشده. البته تیم تولید به این مورد که می‌شود بعدا مداد را به کمک کامپیوتر به سکانس اضافه کردند، فکر می‌کنند اما نیک دیویس ناظر جلوه‌های بصری متوجه می‌شود این کار به شدت دشوار است از آن جایی که فیلم قرار است روی صفحات بزرگ IMAX به نمایش درآید احتمالا ترفند استفاده از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری لو می‌رود. او در مصاحبه‌ای با Vulture گفت در فیلم‌برداری این سکانس هیچ حقه‌ی جادویی دخیل نبوده و در عوض هنگام تدوین کمی دستکاری شده است. ظاهرا آن‌ها یک نما را در حالی فیلم‌برداری می‌کنند که مداد در میز فرورفته و سر مرد به آن نزدیک می‌شود و نمای بعد در حالتی فیلم‌برداری می‌شود که سر مرد به میز کوبیده می‌شود سپس هنگام تدوین با ظرافت دو نما را به هم می‌چسبانند تا همه چیز به شکل یک حقه‌ی جادویی به نظر برسد.

البته چارلز ژرمن بدلکاری که در این سکانس نقش‌آفرینی کرد با این تکنیک نگران فرو رفتن مداد در حقه‌ی چشمش نبود اما هنگام فیلم‌برداری درد زیادی را متحمل شد. ژرمن در مصاحبه‌ای گفت میزی که از آن استفاده کردند از جنس چوب محکم بوده که یک لایه‌ی لاستیکی رویش را پوشانده و تا حدی ضربه را تعدیل می‌کرده. او سکانس را این طور توصیف می‌کند: «مثل گذاشتن حوله روی دیوار آجری و دویدن به داخلش». ژرمن یادآوری می‌کند در بعضی لحظات شدت ضربه به سرش به اندازه‌ای زیاد بوده که چشم‌هایش سیاهی می‌رود.

۲- جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری زیر پوستی در «جوکر» تاد فیلیپس

واکین فینیکس در نقش جوکر

«جوکر» تاد فیلیپس در حقیقت یک فیلم اکشن نیست و اگر بخواهیم منطقی نگاهش کنیم حتی نمی‌توان آن را در زمره‌ی فیلم‌های ابرقهرمانی قرار داد با این حال اگر فکر می‌کنید جلوه‌های ویژه‌ای در کار نیست، سخت در اشتباهید؛ در واقعیت تعداد زیادی از سکانس‌های «جوکر» به کمک جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری کارگردانی شدند اما این کار به اندازه‌ای ظریف و نامرئی انجام شده که به سختی می‌توان متوجه شد. مثلا در سکانسی که جوکر خونش را دور دهانش می‌مالد تا شکلی از لبخند را روی صورتش ایجاد کند در حقیقت هیچ خونی در کار نبوده و بعدا با استفاده از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری به فیلم اضافه می‌شود. همچنین در سکانس‌هایی که جوکر در خانه‌اش مرتکب قتل می‌شود هم هیچ خونی ریخته نمی‌شود و بعدا به کمک کامپیوتر به سکانس‌ها اضافه می‌شود. با این کار نه لوکیشن کثیف می‌شود و نه گریم بازیگران خراب می‌شود، در نتیجه در زمان فیلم‌برداری به شکل موثری صرفه‌جویی می‌شود.

مهم‌تر از همه‌ی موارد گفته شده این که تاد فیلیپس از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری برای تبدیل شهر نیویورک به گاتهام استفاده کرد. او می‌خواست گاتهام حوالی سال ۱۹۸۱ به نیویورک شباهت داشته باشد اما از سمت دیگر نمی‌خواست کاملا شبیه نیویورک باشد تا شمایل افسانه‌ای و کمیکی‌اش را حفظ کند؛ بنابراین تیم جلوه‌های ویژه لایه‌های دیجیتالی را روی تصویر فیلم‌برداری شده اضافه می‌کنند تا ساختمان‌های واقعی نیویورک بلندتر به نظر برسد و طراحی کلی گاتهام با زیبایی‌شناسی فیلم مطابقت داشته باشد. برای رسیدن به این هدف تصاویر گرافیتی را به دیوارهای ساختمان‌ها اضافه کردند و سعی کردند فضای کلی شهر فرسوده و قدیمی به نظر برسد. سازندگان «جوکر» حتی آسمان‌خراش‌های نیویورک را هم در مرحله‌ی تدوین ویرایش کردند تا در نهایت مشخص نشود فیلمبرداری در نیویورک انجام شده است.

۱- سکانس نمادین بیمارستان در «شوالیه‌ی تاریکی» در یک برداشت فیلم‌برداری شد

شوالیه‌ی تاریکی

بدون شک یکی از بهترین سکانس‌های «شوالیه‌ی تاریکی» جایی است که جوکر بیمارستان را منفجر می‌کند و بعد طوری بی‌اعتنا به راهش ادامه می‌دهد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. بدیهی است که این سکانس فراموش ‌نشدنی باید در یک برداشت فیلم‌برداری می‌شد؛ زیرا برادران وارنر ساختمان دیگری را برای انفجار در نظر نگرفته بودند. این سکانس به کمک دوربین‌های مختلفی که به طور همزمان در زوایای مختلف تعبیه شده بودند، فیلم‌برداری شد اما در نهایت فقط از تصاویر دو دوربین استفاده شد؛ دوربینی که شخصیت جوکر را دنبال می‌کرد و دوربینی که روی یک هلیکوپتر کار گذاشته شده بود و سکانس انفجار را از نمای بالا فیلم‌برداری می‌کرد. اغراق بیش‌تر در استفاده از نماهای مختلف، سادگی سکانس را از بین می‌برد و باعث می‌شد ساختگی به نظر برسد و کریستوفر نولان به جمله‌ی معروف «کم‌تر، بیش‌تر است» اعتقاد داشت.

گروه جلوه‌های ویژه‌ی میدانی یک بیمارستان واقعی را منفجر نکردند و در عوض از یک کارخانه‌ی آب‌نبات سازی استفاده کردند که در هر صورت قرار بود در آینده‌ی نزدیک تخریب شود. جالب است بدانید برخلاف تصور عمومی جایی که جوکر به ریموت کنترلی که در دستش قرار دارد ضربه می‌زند و از این که انفجار طبق زمان‌بندی‌اش پیش نرفته ناراحت می‌شود، اصلا بداهه نبود و از قبل به دقت برنامه‌ریزی‌ شده بود. به گزارش متافیکس گروه سازنده زمان‌بندی انفجارها را به گونه‌ای برنامه‌ریزی کردند که این تاخیر در دلش گنجانده شود.

در طول این سکانس هیث لجر هیچ وقت به انفجار مهیبی که پشت سرش در حال وقوع بود نگاهی نینداخت. بدون شک برای هر بازیگری دشوار است که به بر حس کنجکاوی‌اش غلبه کند و به جلوه‌های ویژه‌ی عظیم و خطرناکی که پشت سرش در جریان است، نگاه نکند. نولان درباره‌ی تعهد تزلزل‌ناپذیر لجر در سکانس انفجار می‌گوید: «او هرگز تسلیم احساس نگرانی‌اش درباره‌ی آن چه پشت سرش در حال وقوع بود، نشد».

منبع: looper



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X