مواد لازم برای ساخت یک اقتباس سینمایی موفق از مجموعه‌های انیمیشنی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
باب اسفنجی

با اکران «برگری باب: نسخه‌ی سینمایی» (The Bob’s Burgers Movie) بار دیگر بحث‌ها در رابطه با این که چه عواملی می‌توانند باعث ساخت یک اقتباس سینمایی عالی از مجموعه‌های انیمیشنی شوند، داغ شده است. البته درباره‌ی این که کدام فیلم‌های سینمایی در دسته‌ی خوب‌ها و کدام‌ها در دسته‌ی بدها قرار می‌گیرند، اختلاف نظرهایی وجود دارد اما در هر صورت ساختار مشخصی تعریف شده که تکلیف اقتباس‌های سینمایی درجه یک از آثار نه چندان خوب را مشخص می‌کند.

وقتی اعلام می‌شود یک نسخه‌ی سینمایی از مجموعه‌های انیمیشنی محبوب در دست ساخت است، بسیاری از طرفداران که سال‌های زیادی را با شخصیت‌های موردعلاقه و ماجراجویی‌های ریز و درشتشان گذرانده‌اند، حسابی هیجان‌زده می‌شوند و برای تماشای فیلم در سالن‌های سینما لحظه‌شماری می‌کنند؛ زیرا داستان بزرگ‌تر، بهتر و احتمالا پرزرق‌وبرق تری از یک اپیزود معمولی است.

اما این که سازندگان بتوانند میان یک اپیزود تلویزیونی طولانی و آنچه قرار است در قالب یک فیلم سینمایی به مخاطبان ارائه دهند، تمایز قائل شوند نکته بسیار ظریفی است که خیلی وقت‌ها مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد و طرفداران را حسابی سرخورده می‌کند اما چه عواملی در خلق یک اقتباس سینمایی درجه یک از مجموع‌های انیمیشنی تاثیرگذار است؟

اقتباس سینمایی از سریال‌های انیمیشن باید داستان خودش را روایت کند

باب اسفنجی شلوار مکعبی

مهم‌ترین عامل برای ساخت یک نسخه‌ی سینمایی بر اساس مجموعه‌های انیمیشنی این است که داستانی روایت شود که امکان وقوع آن فقط در یک فیلم بلند وجود دارد. مثلا وقتی مردم برای تماشای «باب اسفنجی شلوار مکعبی: نسخه‌ی سینمایی» (The SpongeBob SquarePants Movie) به سالن‌های سینما می‌روند اصلا انتظار ندارند با داستانی روبه‌رو شوند که یادآور اپیزودهای تلویزیونی ۱۱ دقیقه‌ای این مجموعه‌ی محبوب است. در عوض انتظار می‌رود سازندگان جسارت بیش‌تری به خرج دهند و با در نظر گرفتن همه‌ی المان‌های موجود آن‌ها را خنده‌دار، احساسی یا هیجان‌انگیزتر کنند و نسخه‌ی سینمایی از هر لحاظ بهتر از اپیزودهای تلویزیونی باشد.

ترغیب مردم به تماشای یک قسمت از مجموعه‌های انیمیشنی روی مبل راحتی خانه‌شان یک چیز است و وادار کردن آن‌ها برای خرید بلیت و رفتن به سالن‌های سینما چیز دیگری؛ پس سازندگان به طرح داستانی پر و پیمان‌تری نیاز دارند که رضایت مخاطبانی که برای تماشای نسخه‌ی سینمایی وقت و هزینه‌ی بیش‌تری را صرف کردند را جلب کند.

بیش‌تر اقتباس‌های سینمایی از مجموعه‌های انیمیشنی برای دستیابی به این تکامل، شخصیت‌ها را چه از نظر فیزیکی و چه از نظر احساسی از منطقه‌ی امنشان بیرون می‌آورند. در حالی که قرار دادن سرنخ‌ها در یک محیط جدید می‌تواند نتایج خنده‌دار و به‌یادماندنی را به بار بیاورد اما زمانی که استخوان‌بندی داستان به اندازه‌ی کافی قوی نباشد احتمالا به نتایج فاجعه‌بار و ناامیدکننده‌ای منجر شود.

گره زدن سفر بیرونی و درونی شخصیت‌ها به یکدیگر و ایجاد دل‌بستگی شخصی به ماجرای فیلم، راه عالی است که روایت را واقع‌گرایانه جلوه می‌دهد، باعث رشد شخصیت‌ها می‌شود و تغییر دائمی را در دنیای سریال ایجاد می‌کند. این راه می‌تواند نسخه‌ی سینمایی را به ستون محکمی تبدیل کند که نقش آن خیلی بیش‌تر از سودآوری صرف برای تهیه‌کنندگان است و اساس قسمت‌های آینده‌ی سریال و حتی فیلم‌های سینمایی احتمالی را تشکیل می‌دهد.

برای مخاطب ارزش‌افزوده‌ای به ارمغان بیاورد

تامی و دیل پیکلز

ماهیت یک سریال انیمیشنی کمدی معمولا ساده است؛ شخصیت‌ها در مدت زمان پخش هر قسمت درگیر رویدادهای طنز مشخصی می‌شوند سپس همه چیز به حالت اول برمی‌گردد تا در قسمت بعد ماجرای تازه و احتمالا مجزایی روایت شود و این چرخه ادامه پیدا می‌کند. استفاده از همین قالب در اقتباس‌های سینمایی نارضایتی مخاطب را همراه دارد زیرا احساس می‌کنند فیلم هیچ ارزش‌افزوده‌ای برایشان نداشته و می‌شد همین ماجراهای از هم گسیخته را در قالب یک اپیزود تلویزیونی هم تماشا کرد. در حقیقت به جز سرکیسه کردن مخاطب هیچ هدفی پشت ساخت این دسته از نسخه‌های سینمایی نیست.

همان طور که پیش‌تر هم اشاره کردیم توسعه‌ی شخصیت‌ها یکی از راه‌هایی است که می‌توان این تغییرات مثبت را در اقتباس از مجموعه‌های انیمیشنی ایجاد کرد. یکی دیگر از اهداف اصلی این نسخه‌های سینمایی تمام نشدن داستان در همان جایی است که روایت شروع شده بود؛ برای رسیدن به این هدف می‌توان داستان پس‌زمینه‌ای را روایت کرد که مخاطبان مدت زیادی در انتظارش بودند اما فرصت پرداختن به آن در زمان محدود هر اپیزود وجود نداشت. همچنین سازندگان می‌توانند به اصلاح ایرادات اساسی مجموعه‌ی مادر بپردازند یا حتی در مواردی شخصیت‌های تازه‌ای را معرفی کنند و داستان آن‌ها را بعدا در مجموعه‌ی تلویزیونی یا دنباله‌ها و پیش‌درآمدهای سینمایی ادامه دهند.

یکی دیگر از راه‌هایی که می‌توان در نسخه‌ی سینمایی تغییرات بزرگی ایجاد کرد، پرداختن به یک داستان اورجینال است که ربط خاصی به رویدادهای سریال ندارد، این داستان می‌تواند به نوعی پیش‌درآمد محسوب شود یا حتی راه خودش را برود و فقط در جهان سریال بگذرد. این دسته از آثار هم می‌توانند کنار پخش مجموعه‌ی مادر به صورت سینمایی به مخاطب ارائه شوند و هم سال‌ها پس از پایان مجموعه در قالب احیای یک سریال نوستالژیک عرضه شوند.

بهبود سر و شکل یک مجموعه‌ی انیمیشنی در نسخه‌ی سینمایی

برگری باب

بر کسی پوشیده نیست که بودجه‌ی یک فیلم سینمایی خیلی بیش‌تر از مبلغی است که برای هر قسمت از یک انیمیشن سریالی اختصاص داده می‌شود. با در نظر گرفتن این موضوع واضح است که چرا نسخه‌های سینمایی معمولا کیفیت بهتری دارند و دست سازندگان در استفاده دقیق‌تر از امکانات جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری، نور، صدا و… باز است. حتی در موارد بسیاری دیده شده که سبک یک کارتون نوستالژیک از دو بعدی به سه بعدی تغییر یافته است. البته این تغییر خاص بسیار بحث‌برانگیز است و بعضی از طرفداران معتقدند به اصالت کارتون‌های ضربه وارد می‌شود. در هر صورت بسیاری از فیلم‌های انیمیشنی از این فرصت استفاده می‌کنند تا سبک بصری معمولشان را به روز کنند و بر تمایز تاکید ویژه‌ای دارند. هرچند این اقدام ممکن است خطر از دست دادن جذابیت و آشنایی که در وهله‌ی اول مخاطبان را به خود جلب کرده بود را در پی داشته باشد.

فیلم‌های سینمایی که بر اساس یک مجموعه‌ی تلویزیونی ساخته می‌شوند همیشه باید طرفداران را به عنوان مخاطب اصلی در نظر بگیرند؛ بنابراین تغییر سبک هنری هرچند از لحاظ فنی گام رو به جلویی محسوب می‌شود اما می‌تواند به عنوان طعم گسی تلقی شود که برای مخاطبان هدف غیرقابل تشخیص است. مشابه این اتفاق در طراحی اولیه‌ی نسخه‌ی سینمایی «سونیک خارپشت» (Sonic the Hedgehog) به وقوع پیوست و طرفداران این بازی ویدیویی نوستالژیک به اندازه‌ای به آن واکنش منفی نشان دادند که سازندگان مجبور شدند هزینه‌های زیاد را به جان بخرند و این خارپشت آبی نوستالژیک را دوباره طراحی کنند. در هر صورت این نکته را فراموش نکنید که اگر طرفداران از خروجی کار راضی نباشند یک مخاطب معمولی چه احساسی نسبت به آن خواهد داشت؟

نسخه‌ی سینمایی می‌تواند یک نقطه‌ی شروع خوب باشد

سیمپسون‌ها

این که انتظار داشته باشیم اقتباس سینمایی که بر اساس یک فرانچایز ساخته می‌شود عملکرد کاملا مستقلی داشته باشد، بی‌انصافی است. با توجه به این که پیش‌تر همه چیز در مجموعه‌ی مادر پایه‌ریزی شده، یکی از سوالات اساسی این است که آیا باید سیر حوادث پیشین را برای مخاطب توضیح داد یا فرض کرد تمام اپیزودها را با دقت تماشا کرده و حالا از همه چیز سر درمی‌آورد؟

طرفداران نمی‌خواهند دوباره به دنیایی که پیش‌تر با آن آشنا هستند، معرفی شوند بلکه دوست دارند به صورت مستقیم به طرح اصلی داستان برسند، از سوی دیگر تازه‌واردها از احساس سردرگمی و رها شدن در دنیایی که هیچ شناختی نسبت به آن ندارند بیزارند و دوست دارند حداقل پیش‌زمینه‌ی کمی از حوادث داشته باشند. حفظ تعادل میان خواسته‌های طرفداران به عنوان مخاطبان هدف و بیننده‌هایی که برای نخستین بار به تماشای فیلم می‌نشینند، کار بسیار دشواری است که ظرافت و هوشمندی زیادی را می‌طلبد.

در حقیقت یک اقتباس سینمایی برای مجموعه‌ی انیمیشنی که بر اساس آن ساخته شده به عنوان سفیر عمل می‌کند؛ به امید این که جهان داستان و شخصیت‌ها را در بهترین حالت خودشان نشان دهد و نه تنها طرفداران بلکه مخاطبانی که شاید هرگز یک قسمت از سریال را ندیده باشند را هم راضی کند.

برای پیشبرد ایده‌ی تبدیل یک مجموعه‌ی انیمیشنی به اقتباس سینمایی همیشه باید در نقطه‌ای ایستاد که عشق واقعی و توجه به منبع به وفور وجود داشته باشد و سعی شود همه چیز گام رو به جلویی باشد و برای مخاطب ارزش‌افزوده‌ای به ارمغان بیاورد.

منبع: movieweb



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X