چرا سریال «آناتومی گری» پس از ۱۸ فصل هنوز محبوب است؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه

صدای بوق دستگاه‌های پزشکی، راهروهای پر پیچ و خم که به هزارتو بی‌شباهت نیستند و بوی محسوس الکل و خون که حتی از صفحه‌ی تلویزیون هم به مشام می‌رسد همه و همه ماهیت درام‌های پزشکی را تعریف می‌کنند. این سناریو پدیده‌ی تازه‌ای نیست و مخاطبان دهه‌ها است که به تماشای تنش‌ها و زندگی روزمره‌ی پزشکان و پرستاران عادت کردند.

«بیمارستان عمومی» (General Hospital) یکی از نخستین سریال‌هایی بود که پزشکان و زندگی آن‌ها را دستمایه قرار داد و آن‌ها را به عنوان قهرمان‌های اصلی داستان به مخاطبان معرفی کرد. «بخش فوریت‌های پزشکی» (ER) رئالیسم صریح و تا اندازه‌ای بی‌رحمانه‌ای را به این داستان‌ها اضافه کرد. سپس «هاوس» (House) پا به میدان رقابت گذاشت و با شخصیت عجیب و منحصربه‌فردش تحول بزرگی را در درام‌های پزشکی ایجاد کرد اما در میان همه‌ی این نام‌های ماندگار تنها یک سریال بود که تاریخ‌ساز شد و توانست چند سال متوالی به عنوان پادشاه بلامنازع درام‌های پزشکی شناخته شود؛ «آناتومی گری» (Grey’s Anatomy) که پس از هجده فصل موفق در حال برنامه‌ریزی برای فصل نوزدهم است.

شاندا رایمز نام شناخته‌شده‌ای در عرصه‌ی سریال سازی است. او و شرکت سازنده‌اش Shondaland تا به حال تهیه‌ی آثار موفقی مثل «چگونه از مجازات قتل فرار کنیم» (How To Get Away With Murder)، «بریجتون» (Bridgerton) و سریال تازه‌ی نتفلیکس «جعل آنا» (Inventing Anna) را بر عهده داشتند. این تهیه‌کننده در حال حاضر قرارداد ۱۰۰ میلیون دلاری با نتفلیکس منعقد کرده است.

اولین سریال تلویزیونی شاندا رایمز آناتومی گری بود که اخیرا برای فصل نوزدهم تمدید شده است. الن پومپئو بازیگر نقش مردیت گری تایید کرده که در فصل نوزدهم هم حضور دارد. آناتومی گری با ۳۸۳ قسمت چیزی بیش از یک برنامه‌ی تلویزیونی موفق است و توانایی ماندگاری آن میان سریال پرزرق‌وبرقی که هر روزه در حال انتشار هستند را نباید دست کم گرفت.

دلایل بسیاری برای محبوبیت آناتومی گری پس از گذشت ۱۸ فصل وجود دارد مثل موسیقی متن نمادین و قطعه‌ی Chasing Cars از گروه اسنو پاترول که به شدت محبوب و دوست‌داشتنی است، موارد پزشکی جذاب، داستان‌های عالی و صحنه‌های اکشن که تماشای این درام پزشکی را به تجربه‌ای دل‌انگیز تبدیل کرده است. سریال با ورود مردیت گری، کارآموز پزشکی به بیمارستان آغاز می‌شود و پس از ۱۸ فصل هنوز هم با چالش‌های زیادی داخل و بیرون اتاق عمل مواجه است. در کنار او به ماجراهای پزشکان و بیماران هم گریزی زده می‌شود. اما چرا هنوز هم ماجراهای مردیت را دوست داریم و برایمان تکراری نشده است.

۱) آناتومی گری فقط درباره‌ی پزشکی نیست

 آناتومی گری

شاندا رایمز در یکی از مستر کلاس‌های نویسندگی برای تلویزیون گفت که آناتومی گری هیچ وقت درباره‌ی پزشکی نبود. جراحی و چالش‌هایی که پزشک‌ها به صورت روزمره تجربه می‌کنند موضوع اصلی این سریال نیست. در عوض داستان بر شخصیت‌ها متمرکز است و عنصر اصلی روایت درباره‌ی این است که شخصیت‌ها چطور وظایف روزمره‌شان را انجام می‌دهند در حالی که هر کدام با مشکلات شخصی ریز و درشتی دست و پنجه نرم می‌کنند. به همین دلیل هم تماشای آناتومی گری نسبت به درام‌های پزشکیِ دیگر کم دردسرتر است چون مسائل پیچیده‌ی پزشکی به ساده‌ترین شکل ممکن توضیح داده می‌شود و نیازی نیست زمان زیادی را صرف فهمیدن اصطلاحات پزشکی بکنید و در عوض بر سیر تحول شخصیت‌ها متمرکز می‌شوید.

قوس‌های شخصیتی و عناصر پزشکی کاملا متعادل هستند؛ زیرا هر دو مورد دست در دست یکدیگر می‌دهند تا درامی تماشایی و لذت‌بخش خلق شود. برای مثال مخاطبان از دعواهای زناشویی مردیت و دِرِک خسته نمی‌شوند چون ۴۰ دقیقه‌ی متوالی شاهد کل‌کل‌های تمام‌نشدنی آن‌ها نیستند، در عوض ماجرا به صورت موقت با ورود یک بیمار سرطانی به داستان متوقف می‌شود تا در زمانی دیگر این درگیری را ادامه دهیم. این شیوه‌ی داستان‌پردازی، درام حاصل از روابط شخصیت‌ها و عناصر پزشکی را در هم می‌آمیزد و به همین دلیل هم همیشه اتفاقات جدید و هیجان‌انگیزی در حال وقوع هستند. این شیوه نه تنها جلوی پیشرفت پزشکان را نمی‌گیرد بلکه به آن‌ها و مخاطب فرصت نفس کشیدن می‌دهد تا بتوانند به ماجراهایی که از سر گذراندند، فکر کنند. پس همیشه چالش‌های اخلاقی برای پیشبرد داستان وجود دارد.

از آنجایی که شخصیت‌ها در مرکز داستان قرار دارند باید به گونه‌ای طراحی شوند که مخاطبان دوستشان داشته باشند و در این سفر پر پیچ و خم همراه آن‌ها بمانند، این اتفاق در آناتومی گری می‌افتد. رشد شخصیت‌ها، روابطشان، موفقیت‌ها و شکست‌ها در زندگی شخصی و حرفه‌ای این درام پزشکی را کاملا شخصی می‌کند و مخاطبان دوست دارند با شخصیت‌ها وقت بگذرانند. از سوی دیگر سریال‌های تلویزیونی شخصی‌تر از فیلم‌های سینمایی هستند؛ شما به سینما می‌روید و پس از تماشای فیلم به خانه‌تان بازمی‌گردید. این ماجراجویی به همین جا ختم می‌شود و نهایتا شخصیت تاثیر گذار فیلم به حیاتش در ذهنتان تا چند روز ادامه می‌دهد اما سریال‌های تلویزیونی وضعیت متفاوتی دارند، شما در حقیقت شخصیت‌ها را به خانه‌تان راه می‌دهید و برای مدت زمان طولانی با آن‌ها زندگی می‌کنید مثلا در مورد آناتومی گری شخصیت‌های مختلف ۱۸ سال است که بخشی از زندگی مخاطب شدند و به همین دلیل هم داستان‌ها و چالش‌هایشان حالا خیلی خیلی مهم هستند.

۲) انتخاب‌های جسورانه

سقوط هواپیما در آناتومی گری

آناتومی گری از فصل اول جسارت زیادی در روایت دارد؛ از یک بمب فعال در بدن بیمار که هر لحظه امکان دارد منفجر شود تا تیراندازی در بیمارستان به دنبال انتقام مرگ عزیز از دست رفته و صد البته سقوط هواپیمای پزشکان در ناکجاآباد و تلاش برای بقا، مخاطب هیچ وقت نمی‌داند که در هر قسمت چه مصیبت تازه‌ای انتظارش را می‌کشد.

آناتومی گری قواعد بازی را تغییر داد و از درام‌های پزشکی رایج فاصله‌ی محسوسی گرفت. این سریال حتی به قیمت مضحک به نظر رسیدن در بعضی از قسمت‌ها، با انتخاب‌های جسورانه محدودیت‌های از پیش تعیین‌شده را شکست. اضطراب و هیجان قسمت‌هایی که همه درباره‌اش صحبت می‌کنند نشان می‌دهد که آناتومی گری فراتر از همتایانش است و نسبت به یک سریال اپیزودیک حرف‌های بیش‌تری برای گفتن دارد و مخاطب همیشه با آنچه در انتظار شخصیت‌ها است، شگفت‌زده می‌شود.

۳) تاریخچه‌ای از شخصیت‌های متنوع

سوفیا علی بازیگر مسلمان آناتومی گری

آناتومی گری از همان ابتدا یک درام پزشکی متفاوت بود؛ شخصیت‌های رنگین‌پوست در بالاترین سلسله‌مراتب بیمارستان قرار داشتند و به همه‌ی جنسیت‌ها و گرایش‌ها به اندازه‌ی ماجراهای پزشکی اهمیت داده می‌شد. این سریال هنوز هم پیشگامانه است و خطوط داستانی را بر شخصیت‌های متنوع متمرکز می‌کند و اجازه می‌دهد بدرخشند. برای مثال پزشکان و پرستان سیاه‌پوست و آسیایی نقش مهمی در روند داستان دارند. یا در نمونه‌ای دیگر سوفیا علی ایفاگر نقش یک کارآموز مسلمان است که در همه‌ی قسمت‌ها با حجاب حضور دارد. بسیاری از مخاطبان معتقدند آناتومی گری تصویر مثبتی از یک زن مسلمان را نشان می‌دهد و به همین دلیل هم سازندگان را تحسین می‌کنند.

همه‌ی این موارد تنها بخشی از تنوعی است که در آناتومی گری به تصویر کشیده شد. نکته جالب دیگر این که خط داستانی حول تنوع آن‌ها نمی‌گردد و در عوض آن را بخشی از شخصیت روتینشان نشان می‌دهد که نه عجیب است و نه غیرعادی و فقط باید پذیرفته شود.

در نهایت این سریال در کنار حفظ آنچه مخاطب به دیدن آن‌ها در درام‌های پزشکی عادت دارد، در هر فصل با اضافه کردن شخصیت‌هایی از طیف‌های مختلف نژادی، جنسیتی و آیینی این احساس را در مخاطب به وجود می‌آورد که هنوز هم جایی برای دیده شدن با هر تنوعی وجود دارد.

۴) یک سفر احساسی

مردیت گری

در آناتومی گری لحظات زیادی وجود دارند که می‌توانید جعبه‌ی دستمال‌کاغذی را بغل کنید و یک دل سیر اشک بریزید. مثلا مسیر بهبودی یک بیمار را چند قسمت دنبال می‌کنید و ناگهان با فقدانش مواجه می‌شوید یا مرگ ناگهانی یک پزشک دوست‌داشتنی در اثر تصادف با اتوبوس و صدها خط داستانی دیگر خوراک لازم برای چند ساعت غصه خوردن را در اختیارتان قرار می‌دهد. البته همیشه هم گریه بخش غالب احساسات شما هنگام تماشای این سریال نیست بلکه گاهی از ته دل می‌خندید، عاشق می‌شوید، اضطراب را تجربه می‌کنید و گاهی هم حسابی خوش می‌گذرانید، چیزی شبیه به زندگی واقعی.

یکی دیگر از دلایلی که اشتیاق به تماشای آناتومی گری را افزایش می‌دهد این است که هیچ‌کدام از شخصیت‌ها دست‌نخورده باقی نمی‌مانند. مخاطب، آن‌ها را افراد عادی می‌بیند که با موقعیت‌های آسیب‌زایی مثل غم، اندوه، روابط آزاردهنده، تجاوز جنسی و… مواجه می‌شوند. ارتباط با این دسته از شخصیت‌ها آسان‌تر است زیرا هیچ وقت به عنوان ابرقهرمان یا یک انسان کامل تصویر نمی‌شوند. مثلا در یکی از سکانس‌ها مردیت با گریه فریاد می‌زند که پس از مرگ دِرِک فرصتی برای غصه خوردن ندارد چون او یک مادر است و باید در کنار بچه‌هایش باشد. این موقعیتی است که بسیاری از ما با آن مواجه شدیم و می‌توانیم واقعی بودنش را تایید کنیم. همین واقعی بودن هم این شخصیت‌ها را تا حد زیادی دوست‌داشتنی می‌کند.

همچنین همه‌ی شخصیت‌ها ممکن است به صورت روزانه مرتکب خطاهای زیادی شوند که این باور را به مخاطب القا می‌کند که هیچ‌کس کامل نیست و احتمال اشتباه در زندگی همه وجود دارد.

منبع: movieweb

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. میلاد

    سریال رزیدنت و دکتر هاوس شیش هیچ آناتومی گری رو میزنن

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما