هنر پست مدرن چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
اواخر قرن بیستم، خلاقیت و نوآوری در قلمروی هنر به مفهوم گسترده و متمایزی رسید که آغازگر توصیف استدلالهایی مبنی بر انحراف از مدرنیسم بود و در معنای گستردهتر، دقیقا پستمدرنیست همان اصطلاحیست که برای چنین رویکردی در نظر گرفته شد. پست مدرن در پاسخ به مدرنیسم جانشین آن شد، بنابراین مسیری هموار برای ظهور هنر معاصر در فرهنگ عامه محسوب میشود. درواقع تمایز بین فرهنگ عالی و فرهنگ عامه و البته میان هنر و زندگی روزمره را به طور کامل از بین برد. اما آیا فرهنگ عامه آن را پذیرفت؟
پست مدرن یا پسامدرنیسم چیست؟
شاید بارها در صفحههای مختلف مجازی، چشمتان به آثار هنری عجیبی، چون قابهای خالی بر دیوار یک نمایشگاه تا پرفورمنسهای غیرقابل درک خورده است و یا حتی در جهان سینما با فیلمهایی مانند «کشتی روسی» (Russian Ark) برخورد داشتهاید و احتمالا در واکنش به هرکدام از آنها، کاملا متعجب شدهاید. ما در اینجا به شما میگوییم که این تعجب و یکه خوردن، اتفاقا درست به نظر میرسد. زیرا درک هنر پست مدرن و البته پذیرش بیپروایی آن، کمی سخت است؛ جنبشی که تا حدی با تعریف مخالفت میکند و زاییدهی شکگرایی و بدگمانی نسبت به عقل است.
ایدهآلیسم و آرمانگرایی، فینفسه از خصوصیات اصلی مدرنیست است و به اعتقاد شاعر فرانسوی، آلفرد دو موسه، غلبه و سلطهی رنج، ویژگی اصلیِ دوران مدرن و مشخصا هنر مدرن است. درحالی که پستمدرنیسم کوبنده، بیپروا و آزادانهتر از تعریف قبلی، سبکها و قراردادهای هنر پیشین را با خودآگاهی تمام و البته کنایه به کار گرفت تا بتواند در دِژ مستحکم تنوع و نوآوری هنرآفرینی کند.
چارلز جنکس و ژان-فراسوا لیوتار، دو نویسندهای بودند که با مقالههای خود در شکلگیری اصطلاح پسامدرنیسم و تعریف ماهیت هنر پست مدرن، نقشی کلیدی داشتند. با وجود اینکه نوشتههای آنها، دلیل ایجاد واژه پستمدرنیست است، ولی باید تاکید کنیم که این هنر هرگز به یک سبک یا نظریه مشخصی محدود نمیشود. آن هم به دلیل اینکه، هیچ سبک یا نظریه مفردی وجود ندارد که بر ساختارهای آن تکیه کند و این یعنی در یک تعریف وسیعی جای میگیرد.
تعریف هنر پست مدرن به دلیل تمرکز بر گوناگونی و برخوردهای خاصاش، بسیار دشوار است. اما در هر صورت برخی از ویژگیهای تکرارشونده، میتواند تا حدی این سبک هنری را مشخص کند. همچنین گستردگی پسامدرنیسم باعث شده تا همیشه ضدونقیضهایی پیرامون چیستی آن وجود داشته باشد. درحقیقت میشود گفت به سبکها و رویکردهای مختلف زیادی، وفادارانه عمل میکند. با این حال، راههایی هم وجود دارد که میتوان با تکیه بر آن، گرایشهای این جنبش در هنر را فهمید.
اصطلاح پستمدرن، دهه ۱۹۸۰ در هنرهای تجسمی و طراحی به طور آشکارا استفاده میشد و هنرمندان بسیاری به سمت ویژگیهای خلاقانه و ساختارشکن آن کشیده شدند. بسیاری از آنها در اشکال مختلف هنری، آثار پست مدرنی خود را با موضوعاتی چون فرهنگ عامه، مسائل اجتماعی و سیاسی میآفریدند.
حتی جالب اینجاست که برخی پسامدرنیسم را ادامه روح تجربی در دادائیسم، سوررئالیسم، پاپ و هنر مفهومی میدانستند و عدهای دیگر باور دارند که آگاهانه از محدودیتهای فرمالیسمی جدا شد؛ از اینرو، حضور چنین مولفههایی را در آن تا حدی حس میکنیم. همانطور که بالاتر گفتیم، پستمدرنیست یک واکنش تمامعیار در مقابل ایدهها و ارزشهای مدرنیسم است که با نگاهی تند و نقادانه دربرابر حقایق جهان و واقعیتها عینی میایستد.
هنر پست مدرن از فلسفهی اواسط-اواخر قرن بیستم نیز بهره میگرفت و تابع چنین رویکردی بود که تجربههای فردی و تفسیر آنها، قطعا ملموستر هستند تا اصولی برگرفته از جهان انتزاعی. همچنین پست مدرن در چشمگیرترین حالت خود، چالشی را دربارهی مسئلهی یقین که در واقعیتهای دنیای بیرون وجود دارند نیز به راه انداخت؛ بدین منظور در لفافهی معنایی پیچیده و بعضاً متناقض غوطهور شد، حال با وجود اینکه، مدرنیست پیرو تمامعیار وضوح و سادگی بود.
پس اگر با آثاری بیپروا، بحث برانگیز و طعنهآمیزی مواجه شدید که مرزهای سلیقه را به چالش میکشد، احتمالا ردپای جنبش پست مدرن در آن دیده میشود. غالبا هنر پسامدرن سبکها و رسانههای هنری متنوع و البته محبوب را به شکلی آگاهانه دَرهم میآمیزد تا در نگاهی سرزنشگرایانه و گاهی خارج از ساختارهای خاصی، درباره موضوعاتی مهم اظهار نظر کند.
منبع: Tate,Thecollector