روانشناسی شخصیت چیست؟ بررسی ۱۲ نظریه شخصیت

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۱ دقیقه
روانشناسی شخصیت

روانشناسی شخصیت به بررسی عواملی می‌پردازد که در شکل‌گیری شخصیت و تفاوت‌های فردی نقش دارند. این شاخه از روانشناسی می‌کوشد تا تأثیر شخصیت بر زندگی، رفتارها و روابط افراد را تحلیل کند. همچنین، روانشناسان شخصیت به ارزیابی و درمان اختلالات شخصیتی نیز می‌پردازند.

اختلالات شخصیتی مانند اختلال مرزی یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی می‌توانند بر زندگی افراد تأثیر منفی بگذارند. درمان این اختلالات معمولاً شامل روان درمانی، دارودرمانی یا ترکیبی از این روش‌ها است. با شناخت مشکلات و ارائه راه‌حل‌های مؤثر، روانشناسان به بهبود کیفیت زندگی افراد کمک می‌کنند. برای آشنایی بیشتر با جنبه‌های مختلف روانشناسی شخصیت و نظریه‌های مرتبط، به معرفی چند کتاب روانشناسی در این حوزه، خواهیم پرداخت. این کتاب‌ها می‌تواند به علاقه‌مندان کمک کند تا دیدگاه‌های متنوع و کاربردی در زمینه تحلیل و درمان شخصیت را درک کنند.

هدف این شاخه از روانشناسی نشان دادن این است که چگونه افراد به دلیل نیروهای روانی از یکدیگر متفاوت هستند. حوزه‌های تمرکز آن شامل موارد زیر می‌شود:

  • توصیف اینکه شخصیت چیست
  • مستندسازی نحوه‌ی توسعه شخصیت
  • توضیح فرآیندهای ذهنی شخصیت و چگونگی تاثیر آنها بر عملکرد
  • فراهم آوردن چارچوبی برای درک افراد

شخصیت چیست؟

روانشناسی شخصیت. شخصیت چیست؟

شخصیت به معنای مجموعه‌ای پویا و منظم از ویژگی‌ها است که یک فرد به‌طور منحصر به‌فرد آن را در اختیار دارد و این مجموعه، تأثیر زیادی بر محیط، نحوه تفکر، احساسات، انگیزه‌ها و رفتار فرد در موقعیت‌های مختلف دارد. واژه “شخصیت” از کلمه لاتین “persona” گرفته شده که به معنای “ماسک” است.

شخصیت همچنین به الگوی پایداری از تفکرات، احساسات، واکنش‌های اجتماعی و رفتارهایی اطلاق می‌شود که فرد در طول زمان به‌طور مداوم از خود نشان می‌دهد و این الگوها تأثیر زیادی بر انتظارات، خود ادراکی، ارزش‌ها و نگرش‌های فرد دارد. تأثیرات محیطی و موقعیتی بر رفتار فرد، از طریق مکانیزم‌های روانی درون شخصیت او شکل می‌گیرد.

همچنین، شخصیت می‌تواند پیش‌بینی‌کننده نحوه واکنش افراد به دیگران، مشکلات و استرس‌ها باشد. گوردن آلپورت در سال ۱۹۳۷ دو رویکرد اصلی برای مطالعه شخصیت معرفی کرد: رویکرد نوموتتیک و ایدیوگرافیک. رویکرد نوموتتیک به‌دنبال قوانین عمومی است که می‌توان آن‌ها را به بسیاری از افراد مختلف تعمیم داد، مانند اصل خودتحققی یا ویژگی برون‌گرایی. از سوی دیگر، روانشناسی ایدیوگرافیک بر فهم جنبه‌های منحصر به‌فرد یک فرد خاص تمرکز دارد.

بهترین کتاب‌های روانشناسی شخصیت که باید بخوانید

مطالعات شخصیت

مطالعه شخصیت تاریخچه‌ای طولانی و گسترده در روانشناسی دارد که شامل انواع مختلفی از نظریه‌ها و دیدگاه‌ها است. از جمله نظریه‌های اصلی می‌توان به دیدگاه‌های ویژگی (Trait)، روان‌دینامیک، انسان‌گرایانه، زیستی، رفتاری، تکاملی و یادگیری اجتماعی اشاره کرد. بسیاری از پژوهشگران و روان‌شناسان خود را به‌طور ویژه به یک دیدگاه خاص اختصاص نمی‌دهند و به جای آن رویکردی جامع و متنوع را انتخاب می‌کنند. تحقیقات در این زمینه معمولاً از داده‌های تجربی و مدل‌های آماری چند متغیره مانند تحلیل عاملی بهره می‌برد یا بر روی توسعه نظریه‌ها تأکید دارد، نظیر نظریه روان‌ پویشی. همچنین بخش قابل‌توجهی از توجهات به کاربرد آزمون‌های شخصیت معطوف است. در آموزش‌های روانشناسی، بررسی ماهیت شخصیت و نحوه رشد روانی آن معمولاً به‌عنوان یک پیش‌نیاز برای دوره‌های تخصصی در روانشناسی بالینی یا غیرعادی تدریس می‌شود.

مفروضات فلسفی در نظریه‌های شخصیت

مفروضات فلسفی روانشناسی شخصیت

بسیاری از مفاهیم و ایده‌هایی که توسط نظریه‌پردازان شخصیت، چه در گذشته و چه در حال، مطرح شده‌اند، به مفروضات فلسفی اساسی که دارند برمی‌گردند. مطالعه شخصیت فقط یک رشته تجربی صرف نیست، بلکه ترکیبی از هنر، علم و فلسفه است که برای رسیدن به نتایج کلی از آن استفاده می‌شود. در این‌جا به پنج دسته از مفروضات فلسفی که نظریه‌پردازان در آن‌ها اختلاف نظر دارند اشاره می‌کنیم:

۵ فرض فلسفی

  1. آزادی در مقابل تعیین‌گرایی – این سوال اساسی مطرح می‌شود که آیا انسان‌ها بر رفتار خود کنترل دارند و می‌توانند انگیزه‌های آن را درک کنند، یا اینکه رفتار آن‌ها به‌طور کاملاً علی و از خارج از کنترل‌شان تحت تأثیر نیروهایی خاص قرار دارد؟ نظریه‌های مختلف رفتار را به‌طور غیرآگاهانه، محیطی یا زیستی طبقه‌بندی می‌کنند.
  2. وراثت (طبیعت) در مقابل محیط (تربیت) – شخصیت بیشتر بر اساس عوامل ژنتیکی و زیستی یا بر اساس محیط و تجربیات تعیین می‌شود. تحقیقات جدید نشان می‌دهند که ویژگی‌های شخصیتی بیشتر به‌طور مشترک از تأثیرات ژنتیک و محیط شکل می‌گیرند. یکی از پیشگامان در این زمینه، C. Robert Cloninger است که مدل مزاج و شخصیت را معرفی کرده است.
  3. یگانگی در مقابل جهانی بودن – این سوال به این موضوع می‌پردازد که تا چه اندازه هر انسان فردیت خاص خود را دارد (یگانگی) یا شباهت‌های زیادی با دیگران دارد (جهانی بودن). نظریه‌پردازانی مانند گوردن آلپورت، آبراهام مزلو و کارل راجرز به‌طور جدی بر یگانگی افراد تأکید داشته‌اند، در حالی که رفتارشناسان و نظریه‌پردازان شناختی بیشتر بر اصول جهانی همچون تقویت و خودکارآمدی تأکید دارند.
  4. فعال در مقابل واکنشی – این سوال بررسی می‌کند که آیا انسان‌ها به‌طور عمده از طریق ابتکار فردی عمل می‌کنند (فعال) یا تحت تأثیر محرک‌های خارجی واکنش نشان می‌دهند. نظریه‌پردازان رفتاری معمولاً معتقدند که انسان‌ها تحت تأثیر محیط‌هایشان به‌طور منفعل شکل می‌گیرند، در حالی که نظریه‌پردازان انسان‌گرایانه و شناختی تأکید دارند که انسان‌ها نقش فعال‌تری ایفا می‌کنند. به‌طور کلی، بیشتر نظریه‌پردازان مدرن موافقند که هر دو عامل مهم هستند و رفتار تجمعی بیشتر تحت تأثیر ویژگی‌ها و عوامل موقعیتی قرار دارد.
  5. خوش‌بینی در مقابل بدبینی – نظریه‌های شخصیت در این زمینه از یکدیگر متفاوت‌اند که آیا انسان‌ها در تغییر شخصیت خود نقش دارند یا نه. معمولاً نظریه‌هایی که تأکید زیادی بر یادگیری دارند، دیدگاه خوش‌بینانه‌تری نسبت به نظریه‌هایی دارند که کمتر بر این موضوع تمرکز کرده‌اند.

تأثیر روانکاوی بر روانشناسی شخصیت

بدون شک، روانکاوی تأثیر زیادی بر شکل‌گیری نظریه‌های شخصیت در قرن بیستم گذاشته است. این رویکرد به جای تمرکز بر توصیف انواع شخصیت‌ها، به این پرداخته که چگونه انسان‌ها به شخصیت‌های فعلی خود تبدیل می‌شوند. در نظریه روانکاوی، بر این نکته تأکید می‌شود که شخصیت انسان همیشه در حال تغییر است و این تغییرات از طریق تعاملات مداوم با دنیای بیرونی به‌وجود می‌آیند. به همین دلیل، شخصیت به‌عنوان محلی برای تغییرات مداوم با مرزهایی نامشخص و شکننده شناخته می‌شود.

این نظریه پیشنهاد می‌کند که تحقیقات نه‌تنها باید به ویژگی‌ها، نگرش‌ها و انگیزه‌ها توجه کنند، بلکه باید بر روی مسائلی متمرکز شوند که نشان‌دهنده فرآیند تغییرات مداوم شخصیت باشند. از نگاه روانکاوی، شخصیت همیشه در حال تحول است و حتی سرعت این تغییرات در طول زندگی افراد متفاوت است. اگرچه مسائل اساسی مانند تضادهای درونی و امیال بنیادی چون نیازهای جنسی و پرخاشگری در شکل‌گیری شخصیت نقش دارند، اما این مسائل ممکن است برای افرادی که آموزش لازم را ندیده‌اند، غیرقابل درک یا پنهان باقی بمانند.

با این حال، ویژگی‌های شخصیتی به‌طور نسبی در طول زمان و در موقعیت‌های مختلف ثابت می‌مانند و به همین دلیل، فرد با وجود تغییرات همچنان قابل شناسایی است. یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته این نظریه، تأکید بر تأثیر همزمان نیروهای زیستی و اجتماعی-روانی بر شخصیت است. این نیروها عمدتاً در چارچوب خانواده عمل می‌کنند و بنیان‌های اصلی شخصیت در سال‌های اولیه زندگی شکل می‌گیرد.

نظریه‌های شخصیت

نظریه های شخصیت در روانشناسی

نظریه‌های شخصیت شامل مدل‌هایی است که به بررسی صفات، رشد و مراحل شکل‌گیری شخصیت می‌پردازند. نظریه پنج عامل بزرگ و مدل‌های رشد فروید و اریکسون از جمله تئوری‌های برجسته این حوزه هستند. ابزارهایی مانند آزمون مایرز-بریگز نیز برای سنجش شخصیت و تشخیص اختلالات مرتبط استفاده می‌شوند.

شخصیت نوعی به طبقه‌بندی روانشناختی افراد به دسته‌های مختلف اشاره دارد. شخصیت‌های نوعی از ویژگی‌های شخصیتی متمایز هستند که در درجات مختلف وجود دارند. به عنوان مثال، بر اساس نظریه‌های نوعی، دو نوع شخصیت وجود دارد: درون‌گراها و برون‌گراها. در حالی که طبق نظریه‌های ویژگی‌ها، درون‌گرایی و برون‌گرایی بخشی از یک بعد پیوسته هستند که بسیاری از افراد در وسط آن قرار دارند.

کتاب مقدمات روان شناسی اریکسون اثر اریک اچ اریکسون انتشارات پندار تابان

شخصیت پیچیده است و یک نظریه معمولی از شخصیت شامل چندین فرضیه یا زیرنظریه است که معمولاً با گذشت زمان و با بررسی‌های بیشتر روان‌شناسان توسعه می‌یابد.

۱. مدل تجربی روانشناسی شخصیت

مدل تجربی گسترده‌ای که از ویژگی‌های شخصیتی جهانی و ماندگار استفاده می‌کند، سیستم پنج ویژگی شخصیتی بزرگ است: وظیفه‌شناسی، توافق‌پذیری، عصبانیت، باز بودن به تجربه و برون‌گرایی-درون‌گرایی. این مدل بر اساس تحلیل خوشه‌ای از توصیف‌های کلامی در نظرسنجی‌های خودگزارش‌دهی است و این ویژگی‌ها ارث‌برداری ژنتیکی قابل توجهی دارند.

احتمالاً قدیمی‌ترین تلاش در روان‌شناسی شخصیت، نوع‌شناسی شخصیتی است که توسط مدارس بودیسم هندی آبیدارما مطرح شده است. این نوع‌شناسی بیشتر بر ویژگی‌های منفی شخصیتی (طمع، نفرت و توهم) و روش‌های مثبت مدیتیشن برای مقابله با این ویژگی‌ها تمرکز دارد.

کتاب نظریه های شخصیت اثر دوان پی. شولتز و سیدنی الن شولتز انتشارات ویرایش

۲. نظریات یونگ

یک سنت تأثیرگذار اروپایی در زمینه انواع روانشناسی، ریشه در آثار نظری کارل یونگ دارد، به‌ویژه در کتاب او با عنوان “انواع روانشناختی” (Psychologische Typen) که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد و ویلیام مارستون.

ایزابل بریگز مایرز و مادرش، کاترین سی. بریگز، بر اساس آثار و مشاهدات یونگ در طول جنگ جهانی دوم، انواع شخصیت را با ساخت مدل نشانگر نوع مایرز-بریگز تعریف کردند. این مدل بعدها توسط دیوید کایرزی با درک متفاوتی از یونگ، بریگز و مایرز استفاده شد.

در اتحاد جماهیر شوروی سابق، آوشرا آگوستیناویچیوته، یک مدل مستقل از نوع شخصیت یونگ را به نام سوسیونیک معرفی کرد که بعداً تست‌های زیادی بر اساس این مدل توسعه یافت، مانند مدل‌های Golden، PTI-Pro و JTI.

کتاب تیپ های شخصیت اثر کارل گوستاو یونگ انتشارات کتاب پارسه

۳. نظریات برونگرایی و درونگرایی در روانشناسی شخصیت

نظریه‌ها همچنین می‌توانند به‌عنوان “رویکردی” به شخصیت یا روانشناسی در نظر گرفته شوند و به طور کلی به‌عنوان مدل شناخته می‌شوند. این مدل، رویکردی قدیمی‌تر و نظری‌تر به شخصیت است که برونگرایی و درونگرایی را به عنوان تمایلات روان‌شناختی اساسی در ارتباط با دو جفت عملکرد روان‌شناختی می‌پذیرد:

عملکردهای ادراکی: حس کردن و شهود (اعتماد به حقایق حسی و ملموس در مقابل اعتماد به مفاهیم انتزاعی و احتمالات تخیلی) عملکردهای قضاوتی: تفکر و احساس (اتخاذ تصمیمات عمدتاً بر اساس منطق در مقابل تصمیم‌گیری بر اساس احساسات). بریگز و مایرز همچنین بعد دیگری از شخصیت را به نشانگر نوع خود اضافه کردند تا اندازه‌گیری کنند که آیا فرد ترجیح می‌دهد از عملکرد قضاوتی یا ادراکی هنگام تعامل با دنیای خارجی استفاده کند. بنابراین، آن‌ها سوالاتی را طراحی کردند که نشان می‌دهند آیا کسی تمایل دارد به نتایج قطعی برسد (قضاوت) یا ترجیح می‌دهد گزینه‌ها باز باقی بمانند (ادراک).

کتاب زندگی پنهان درون‌گرایان اثر جن گرانمن نشر میلکان

۴. نوع شناسی شخصیت: تحلیل مدل‌های سنتی و انتقادات موجود

نوع‌ شناسی شخصیت، یکی از مفاهیم مهم در نظریه ویژگی‌ها است که رفتار افراد را بر اساس ویژگی‌های ثابت و متضاد توضیح می‌دهد. در این نوع‌ شناسی، افراد به دسته‌های مختلف تقسیم می‌شوند که هرکدام ویژگی‌های خاص خود را دارند.

تقسیم بندی بر اساس حس کردن و شهود

در مدل‌های سنتی، تمایل به حس کردن (Sensing) و شهود (Intuition) به‌عنوان بنیادی‌ترین عامل در نظر گرفته می‌شود. این تمایل‌ها، افراد را به دو گروه اصلی تقسیم می‌کنند:

  • N (شهودی): افرادی که بیشتر از تفکر یا احساس هدایت می‌شوند.
  • S (حسی): افرادی که بیشتر به‌وسیله قضاوت و ادراک هدایت می‌شوند.

تقسیم‌ بندی بر اساس مزاج‌های مختلف

افراد دارای نوع N (شهودی) به دو دسته تقسیم می‌شوند

  • NT (دانشمند، مهندس)
  • NF (نویسنده، انسان‌ دوست)

افراد دارای نوع S (حسی) نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  • SJ (نگهبان، سنتی)
  • SP (اجراکننده، هنرمند)

انتقادهای وارد به این دیدگاه سنتی

  • کلیشه‌سازی بر اساس حرفه‌ها: منتقدان این مدل سنتی مشاهده کرده‌اند که این نوع‌شناسی ممکن است باعث ایجاد کلیشه‌هایی در مورد افراد بر اساس حرفه‌هایشان شود. به‌ویژه در توصیف‌های نوع شخصیت‌ها، این مدل به‌طور غیرمستقیم به حرفه‌ها و نقش‌های شغلی افراد اشاره می‌کند.
  • با اینکه مایرز و کایرزی در توصیف‌های خود به چنین کلیشه‌سازی‌هایی نپرداختند، این نوع تقسیم‌بندی بیشتر به نیاز به دسته‌بندی افراد برای هدایت انتخاب شغلی آن‌ها برمی‌گردد.

ظهور دیدگاه پنج عاملی

  • اعتراضات به این مدل‌ها و توجه بیشتر به رفتار در موقعیت‌های شخصی و عاطفی، باعث شد که مدل پنج‌عاملی (Big Five) به‌عنوان یک جایگزین مطرح شود.
  • این مدل بیشتر به‌جای تمرکز بر رفتار افراد تحت شرایط کاری، به ویژگی‌ها و رفتارهای شخصی آن‌ها توجه دارد.

در نتیجه، این نوع‌ شناسی شخصیت که بر اساس ویژگی‌های ثابت تقسیم‌بندی می‌کند، با وجود کاربردهای خاص خود، با انتقاداتی مواجه شده و به سمت مدلی جامع‌تر و کمتر وابسته به شغل و حرفه‌ها حرکت کرده است.

۵. نظریه شخصیت نوع A و نوع B

نظریه شخصیت نوع A و نوع B: در دهه ۱۹۵۰، مایر فریدمن و همکارانش الگوهای رفتاری نوع A و نوع B را معرفی کردند. آن‌ها نظریه‌پردازی کردند که شخصیت‌های نوع A که دارای ویژگی‌های رقابتی و پر استرس هستند، خطر بالاتری برای بیماری‌های قلبی عروقی دارند. افراد نوع B معمولاً آرام‌تر، کمتر رقابتی و با خطر کمتری مواجه بودند. همچنین یک پروفایل ترکیبی نوع AB وجود داشت.

روانشناسی سلامت، رشته‌ای از مطالعه، تحت تأثیر نظریه‌های شخصیت نوع A و نوع B قرار دارد که نشان می‌دهد چگونه ویژگی‌های شخصیتی می‌توانند بر سلامت قلبی‌عروقی تأثیر بگذارند. افراد نوع A که به‌خاطر رقابت‌جویی و فوریت‌شان شناخته شده‌اند، ممکن است خطر ابتلا به بیماری‌هایی مانند فشار خون بالا و بیماری قلبی عروقی را افزایش دهند.

دای و جریگه (۲۰۰۲) الگوی رفتاری نوع A را به‌عنوان یک واسطه در ارتباط بین استرس‌های شغلی و نتایج روان‌شناختی مورد بررسی قرار دادند. مطالعه آن‌ها که در مجله روان‌شناسی سلامت شغلی منتشر شد، نشان می‌دهد که افراد با ویژگی‌های نوع A هنگام مواجهه با استرس‌های محل کار بیشتر مستعد اثرات منفی روان‌شناختی، همچون افزایش استرس و کاهش رضایت شغلی، هستند.

مدل شخصیت ادوارد اسپرانگر که شامل شش (یا طبق برخی اصلاحات، ۶ +۱) نوع اساسی از نگرش‌های ارزشی است، در کتاب “انواع مردان” توصیف شده است. این مدل که به‌عنوان یک نوع‌شناسی از نه نوع شخصیت مرتبط با یکدیگر شناخته می‌شود، انتقاداتی به‌دلیل تفسیرپذیری‌اش دارد که باعث می‌شود آزمایش یا تایید علمی آن دشوار باشد.

کتاب اختلال شخصیت مرزی اثر چارلز اچ الیوت و لورا ال اسمیت انتشارات آوند دانش

۶. نظریه‌های روان‌ تحلیلی

تاثیر روانکاوی بر روانشناسی شخصیت

نظریه‌های روان تحلیلی رفتار انسان را از منظر تعامل اجزای مختلف شخصیت بررسی می‌کنند. زیگموند فروید، بنیان‌گذار این مکتب فکری، از فیزیک زمان خود (ترمودینامیک) استفاده کرده و اصطلاح روان‌پویایی را معرفی کرد. او پیشنهاد کرد که انرژی روانی می‌تواند به رفتار تبدیل شود و بر تعارضات روان‌شناختی دینامیک و ناخودآگاه تأکید داشت. طبق نظریه فروید، شخصیت انسان از سه جزء اصلی تشکیل شده است: اید، ایگو و سوپر ایگو. اید طبق اصل لذت عمل کرده و خواسته‌های خود را بدون توجه به محیط ارضا می‌کند، در حالی‌که ایگو بر اساس اصل واقعیت خواسته‌های اید را در دنیای واقعی هماهنگ می‌کند و سوپر ایگو با تحمیل قضاوت‌های اخلاقی، رفتارها را از منظر اجتماعی مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

کتاب دوپارگی ایگو در فرآیند دفاعی اثر زیگموند فروید نشر نگاه

فروید همچنین به تأثیر انرژی‌های جنسی و پرخاشگرانه در شکل‌گیری شخصیت اشاره کرد و این نیروها را به ترتیب ناشی از نیروهای “اروس” (حفظ خود از طریق سکس) و “تاناتوس” (غریزه نابودی خود) دانست. او پنج مرحله روان‌شناختی از رشد شخصیت را معرفی کرد و اعتقاد داشت که شخصیت فرد عمدتاً تحت تأثیر تجربیات دوران کودکی و به‌ویژه تا سن پنج سالگی شکل می‌گیرد. فیکساسیون‌های ایجاد شده در مراحل اولیه رشد می‌توانند بر شخصیت و رفتار بزرگسالی اثرگذار باشند. همچنین آلفرد آدلر، یکی از همکاران اولیه فروید، معتقد بود که ترتیب تولد می‌تواند بر رشد شخصیت تأثیر بگذارد. او بر این باور بود که فرزند اول به‌دلیل رقابت با خواهر و برادرهای کوچکتر، شخصیت بلندپرواز و هدفمندی پیدا می‌کند، در حالی‌که فرزندان وسطی و کوچک‌تر ویژگی‌های متفاوتی از جمله رقابت بیشتر یا وابستگی اجتماعی نشان می‌دهند.

کتاب فهم زندگی اثر آلفرد آدلر انتشارات لگا

۷. نظریات شخصیت هاینتس کاهوت

در میان روان‌شناسان دیگر، هاینتس کاهوت نیز نظریه‌های فروید را گسترش داد و از نارسیسیم به‌عنوان مدل شکل‌گیری حس خود استفاده کرد. او به مفهوم “انتقال خود-شیء” اشاره کرد که شامل فرآیندهایی چون آینه‌سازی و ایده‌آلیزاسیون است. بر اساس این نظریه، کودکان باید خود را با شخصیت‌های ایده‌آل خود مرتبط کرده و احساس ارزش خود را از آن‌ها دریافت کنند تا بتوانند یک حس سالم از خود توسعه دهند.

کارن هورنای، بنیانگذار روان‌شناسی فمینیستی، نیز در مخالفت با برخی نظریات فروید به‌ویژه در مورد زنان، نظریه‌هایی جدید ارائه داد. او معتقد بود که شخصیت زنان تنها به “حس حسادت به آلت تناسلی” وابسته نیست و کودکان دختر زندگی روانی مستقل و متفاوتی دارند. هورنای همچنین سه نیاز عصبی اساسی (“اضطراب اساسی”، “دشمنی اساسی” و “شر اساسی”) را معرفی کرده و رویکردهای مختلفی برای مقابله با اضطراب‌های مختلف در شخصیت افراد پیشنهاد داد.

کتاب خودکاوی اثر کارن هورنای

۸. نظریه‌های رفتاری روانشناسی شخصیت

نظریه‌های رفتاری شخصیت را از طریق تأثیرات محرک‌های خارجی بر رفتار توضیح می‌دهند و رویکردهای استفاده‌شده برای ارزیابی این جنبه از شخصیت به‌عنوان نظریه‌های یادگیری-شرطی‌سازی شناخته می‌شوند. این رویکردها برخلاف فلسفه فرویدی، تأکید زیادی بر تفکر علمی و آزمایش دارند. یکی از مهم‌ترین مفاهیم این نظریه‌ها، مدل سه‌جزئی “محرک-پاسخ-پیامد” است که توسط بی. اف. اسکینر معرفی شد. طبق این مدل، رفتار افراد توسط فرآیندهایی مانند شرطی‌سازی عامل شکل می‌گیرد و رفتارهایی که توجه یا پاداش دریافت می‌کنند تقویت می‌شوند.

اسکینر معتقد بود که رفتار کودکانی که توجه یا پاداش دریافت می‌کنند، تقویت‌شده و تکرار می‌شود. در این مدل، محرک‌ها باعث ایجاد پاسخ‌ها می‌شوند و این پاسخ‌ها به‌طور مستقیم پیامدهایی دارند که رفتارهای آینده را تقویت یا تضعیف می‌کنند. این مدل به تحلیل رفتارها بر اساس شرایط و محرک‌های پیش‌زمینه‌ای می‌پردازد و به‌ویژه بر نحوه ایجاد رفتارها در موقعیت‌های مختلف تأکید می‌کند.

کتاب رفتارگرایی و کارکردگرایی اثر جورج گراهام

ریچارد هرنستاین این نظریه را با افزودن مفهوم نگرش‌ها و ویژگی‌ها گسترش داد. او معتقد بود که نگرش‌ها زمانی شکل می‌گیرند که قدرت پاسخ افراد در مواجهه با مجموعه‌ای از محرک‌ها ثابت شود. او همچنین ویژگی‌های شخصیتی را به‌عنوان ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی در نظر می‌گرفت. علاوه بر این، ایوان پاولف با آزمایش‌های معروف خود در زمینه شرطی‌سازی کلاسیک، نقش مهمی در شکل‌گیری رفتارشناسی ایفا کرد.

رفتار درمانی چیست؟ تعریف، رویکردها و تکنیک ها

۹. نظریه های شناخت اجتماعی

نظریه‌های شناختی اجتماعی رفتار را به‌عنوان راهنمایی شده توسط شناخت‌ها (مثل انتظارات) در مورد دنیای اطراف، به‌ ویژه در مورد دیگران، توضیح می‌دهند. این نظریه‌ها بر فرآیندهای شناختی مانند تفکر و قضاوت تأکید دارند. آلبرت بندورا، نظریه‌پرداز یادگیری اجتماعی، پیشنهاد کرد که حافظه و احساسات در تعامل با تأثیرات محیطی عمل می‌کنند. آزمایش مشهور بندورا با عروسک بوبو که در آن یک دانشجوی کالج عروسک بوبو را مورد حمله فیزیکی و زبانی قرار می‌دهد و سپس این فیلم را به بچه‌های پیش‌دبستانی نشان می‌دهد، نشان‌دهنده یادگیری از طریق مشاهده است. بندورا این فرآیند را مدل‌سازی یا یادگیری مشاهده‌ای می‌نامید.

نظریه‌های سبک شناختی شامل کارهای ویٹکین در زمینه وابستگی به زمینه و نظریه‌های مختلف دیگری مانند سبک انتساب و نظریه سبک تحصیلی هستند. نظریه سبک انتساب به تفاوت‌هایی اشاره دارد که افراد در توضیح رویدادهای زندگی خود دارند، که در آن به مواردی مانند عوامل ثابت یا متغیر و علت‌های جهانی یا خاص توجه می‌شود. همچنین، نظریه‌های سبک دستاورد بر تمایل فرد به کنترل درونی و چگونگی تأثیر آن در موفقیت‌های تحصیلی و شغلی تأکید دارند.

والتر میشل نیز رویکرد شناختی به شخصیت را مطرح کرد و به مفهومی به نام “واحدهای شناختی-احساسی” اشاره کرد که عواملی مانند رمزگذاری محرک‌ها، احساسات، تعیین اهداف و باورهای خودتنظیمی را در نظر می‌گیرد. همچنین، نظریه‌های مختلفی مانند نظریه شخصیت ساخت‌های شخصی (PCP) توسط جورج کلی، به تحلیل شخصیت افراد از دیدگاه‌های مختلف می‌پردازند. این نظریه‌ها معتقدند افراد به‌عنوان دانشمندان ساده‌لوحی عمل می‌کنند که دنیای اطراف خود را از طریق سیستم‌های خاصی می‌بینند و این سیستم‌ها می‌توانند به دلیل تجربیات منحصر به فرد شخصی و ناتوانی در پیش‌بینی وقایع جدید باعث مشکلات روانی شوند.

۱۰. نظریه‌های انسان‌ گرایانه

نظریات روانشناسی شخصیت

روانشناسی انسان‌ گرا بر اراده آزاد انسان و تأثیر آن در رفتار تأکید دارد. این دیدگاه که توسط آبراهام مزلو و کارل راجرز مطرح شده، بر تجربیات ذهنی افراد تمرکز دارد و از نظریات تحمیل‌کننده‌ای که رفتار را قطعی می‌دانند، فاصله می‌گیرد. مجله روانشناسی انسان‌ گرایانه نیز با هدف بررسی جامع افراد به‌ عنوان یک کل، به جای تحلیل صرف ویژگی‌های جداگانه، توسط این گروه از روانشناسان منتشر شد. همچنین رابرت وایت، با تألیف کتاب شخصیت نابهنجار، به نیاز انسان به دستیابی به اهداف مثبت مانند شایستگی و تأثیرگذاری پرداخت و این مفهوم را در برابر رویکرد آسیب‌ شناختی فروید مطرح کرد.

مزلو مفهوم “خودشکوفایی” را برای افرادی که توانایی‌ها و پتانسیل‌های خود را به حداکثر می‌رسانند، مطرح کرد. او ویژگی‌های کلیدی این افراد را در چهار بعد تعریف کرد: آگاهی عمیق از زندگی و تجربه‌ی اوج، توجه به مسائل واقعی، پذیرش و خودجوشی، و شوخ‌طبعی غیرخصمانه. افراد خودشکوفا از زندگی لذت برده و در مواجهه با چالش‌ها، نگرشی مثبت و سازنده دارند. این افراد همچنین روابط عمیق و محترمانه‌ای با دیگران برقرار می‌کنند و از هرگونه تعصب دوری می‌جویند.

کتاب الگوی کودک سالم بر اساس دیدگاه های آلپورت، فرانکل، فروم، راجرز و مازلو اثر موسسه پژوهشی کودکان دنیا

راجرز و مزلو دیدگاهی خوش بینانه از شخصیت انسانی ارائه دادند که بر رشد و پیشرفت متمرکز است. این دیدگاه با نگاه تاریک و بدبینانه روان‌کاوان کلاسیک متفاوت است و بر امکان بلوغ و شکوفایی فرد تأکید دارد. در درمان انسان‌گرایانه، مراجع نقش اصلی را در تعیین مسیر درمان ایفا می‌کند و درمانگر با استفاده از پاسخ‌های همدلانه و بازتابی، او را به درک بهتر احساسات و مسائل خود سوق می‌دهد. این رویکرد فردمحور، بر توانایی‌های فرد برای مقابله با چالش‌ها و رشد تأکید دارد و امیدی تازه به چشم‌ انداز روانشناسی درمانی می‌بخشد.

کتاب زندگی در این جا و اکنون اثر آبراهام اچ مزلو

۱۱. نظریه انگیزش

جان دلار و نیل میلر با الهام از نظریه کلارک هال، شخصیت را مجموعه‌ای از عادت‌های رفتاری فرد تعریف کردند که بر اساس انگیزه‌های اکتسابی یا ثانویه شکل می‌گیرد. این انگیزه‌ها، که از طریق یادگیری و شرطی‌سازی کلاسیک به دست می‌آیند، در پاسخ به محیط‌ها و محرک‌های خاص ایجاد می‌شوند. به‌عنوان مثال، فردی که در محیطی با تجربه‌ای دردناک مواجه شده است، ممکن است در موقعیت‌های مشابه دچار اضطراب شود. انگیزه‌های ثانویه بر پایه انگیزه‌های اولیه زیستی مانند گرسنگی و تشنگی بنا شده و به رفتارهای پیچیده‌تر فرد شکل می‌دهند.

کتاب انگیزش و هیجان اثر رابرت فرانکن

نقش یادگیری و فرهنگ در شکل‌گیری انگیزه‌ها

دلار و میلر تأکید داشتند که انگیزه‌های ثانویه تحت تأثیر فرهنگ و شرایط اجتماعی شکل می‌گیرند. آن‌ها معتقد بودند که انگیزه‌های اولیه، نظیر گرسنگی، می‌توانند در قالب رفتارهای خاص وابسته به فرهنگ، مانند علاقه به نوعی غذا، ظاهر شوند. این انگیزه‌ها همچنین جنبه‌های اجتماعی دارند و در روابط انسانی منتقل می‌شوند. یادگیری این انگیزه‌ها از دوران کودکی آغاز می‌شود؛ جایی که کودکان از طریق تقویت مثبت، انگیزه‌های ثانویه‌ای مانند تعامل با دیگران را کسب می‌کنند، که این موضوع می‌تواند بر ویژگی‌های اجتماعی شخصیت آن‌ها تأثیر بگذارد.

بازنگری در نظریات روان‌شناختی و تأثیر اضطراب

دلار و میلر با بازنگری نظریه رشد روانی-جنسی فروید، به این نتیجه رسیدند که یادگیری انگیزه‌های ثانویه با دوره‌های رشد روانی مطابقت دارد. آن‌ها نشان دادند که انگیزه‌هایی نظیر اضطراب، که بر پایه ترس و درد شکل می‌گیرند، می‌توانند عادت‌های رفتاری مداومی ایجاد کنند. این عادات گاه به ویژگی‌های شخصیتی مانند نوروتیسیزم منجر می‌شوند. اضطراب به‌ویژه در افرادی که موقعیت‌های اضطراب‌زا را تعمیم می‌دهند، می‌تواند به یک ویژگی پایدار شخصیتی تبدیل شود و بر رفتار و تعاملات آن‌ها تأثیر بگذارد.

۱۲. نظریه‌های زیستی-روان‌شناختی

زیست شناسی نقشی بسیار مهم در شکل گیری شخصیت ایفا می‌کند. مطالعه زیستی در روانشناسی شخصیت عمدتاً بر شناسایی عوامل ژنتیکی و نحوه تأثیرگذاری آن‌ها بر شکل دهی شخصیت‌های فردی تمرکز دارد. یکی از نخستین تفکرات درباره مبانی زیستی شخصیت از بررسی مورد فیانس گیج نشأت گرفت. در سال ۱۸۴۸، حادثه‌ای که طی آن یک میله آهنی بزرگ از سر گیج عبور کرد، ظاهراً باعث تغییر شخصیت او شد، اگرچه توصیف‌های مرتبط با این تغییرات روانی اغلب اغراق‌آمیز هستند.

به‌طور کلی، مطالعه بیماران مبتلا به آسیب مغزی به دلیل دشواری دسترسی و مطالعه آن‌ها محدود بوده است. در دهه ۱۹۹۰، محققان شروع به استفاده از روش‌هایی مانند الکتروانسفالوگرافی (EEG)، توموگرافی انتشار پوزیترون (PET) و اخیراً تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) کردند. امروزه fMRI پرکاربردترین تکنیک تصویربرداری برای شناسایی ویژگی‌های شخصیتی در مغز است. این رویکرد پژوهشی به توسعه شاخه‌ای جدید در علم با عنوان عصب‌شناسی شخصیت انجامیده که با استفاده از روش‌های عصب‌شناسی، به بررسی زیربناهای عصبی ویژگی‌های شخصیتی می‌پردازد.

 کتاب رفتار اثر رابرت ام ساپولسکی نشر نوین

آزمون‌های روانشناسی شخصیت

تست‌های شخصیت به دو نوع اصلی فرافکن و عینی تقسیم می‌شوند. آزمون‌های فرافکن، مانند رورشاخ و آزمون ادراک موضوعی (TAT)، بر تحلیل واکنش‌های افراد به محرک‌های مبهم تمرکز دارند و تلاش می‌کنند نیازها و انگیزه‌های ناخودآگاه را آشکار کنند. در مقابل، آزمون‌های عینی مانند شاخص مایرز-بریگز (MBTI)، بر گزارش‌های خودآگاه افراد تکیه دارند و معمولاً از پرسش‌نامه‌های استاندارد برای سنجش شخصیت استفاده می‌کنند. این آزمون‌ها به دلیل پایایی و اعتبار بیشتر در تحقیقات کاربرد وسیعی دارند، هرچند ممکن است تحت تأثیر پاسخ‌های نادرست قرار گیرند.

معیارهای ارزیابی نظریه‌های شخصیت

نظریه‌های شخصیت بر اساس معیارهایی مانند قابلیت تأیید، ارزش تحقیقاتی، انسجام درونی و سادگی سنجیده می‌شوند. در حالی که روان‌شناسی سنتی بر الگوهای رفتاری تأکید داشت، مطالعات جدیدتر به بررسی تجربه‌های درونی افراد (مانند افکار و احساسات لحظه‌ای) پرداخته‌اند. این رویکرد کمک می‌کند تا شخصیت و واکنش‌های انسانی بهتر درک شود و جنبه‌هایی که صرفاً با روش‌های رفتاری قابل شناسایی نیستند، روشن گردد.

روش‌های مطالعه تجربه‌های درونی

برای مطالعه تجربه‌های درونی، روش‌هایی مانند نمونه‌برداری از تجربه توصیفی (DES) و اندیشه‌های بیان‌شده در موقعیت‌های شبیه‌سازی‌شده (ATSS) استفاده می‌شود. در DES، افراد احساسات خود را در لحظه ثبت کرده و در مصاحبه‌ای این داده‌ها تحلیل می‌شوند. در ATSS، افراد با سناریوهای شبیه‌سازی‌شده مواجه شده و واکنش‌های خود را بیان می‌کنند. این روش‌ها در مطالعه اختلالات روانی و واکنش‌های احساسی کاربرد دارند. روش‌های آزمایشی نیز با بررسی متغیرها، دیدگاه‌های جدیدی درباره انگیزش، حافظه و عوامل زیستی ارائه می‌دهند، اگرچه ممکن است چالش‌هایی در زمینه دقت و اخلاق پژوهشی ایجاد کنند.

کلام آخر

روانشناسی شخصیت به مطالعه عواملی می‌پردازد که در شکل‌گیری شخصیت و تفاوت‌های فردی نقش دارند و تأثیر آن‌ها بر رفتار و روابط افراد را تحلیل می‌کند. این شاخه همچنین به بررسی اختلالات شخصیتی و درمان‌های مرتبط، نظیر روان‌درمانی و دارودرمانی، می‌پردازد. شخصیت به‌عنوان مجموعه‌ای پویا از ویژگی‌ها و رفتارهایی تعریف می‌شود که در طول زمان ثابت و تأثیرگذار هستند و تحت تأثیر عوامل روانی، زیستی و اجتماعی قرار دارند. نظریه‌های مختلفی برای تبیین شخصیت و فرآیندهای روانی آن ارائه شده‌اند، از جمله دیدگاه‌های ویژگی، روان‌دینامیک و انسان‌گرایانه. در این زمینه، مفروضات فلسفی مختلفی مانند تأثیر محیط و وراثت، آزادی اراده یا تعیین‌گرایی، و خوش‌بینی یا بدبینی به شخصیت مطرح می‌شود. در نهایت، روانشناسی شخصیت با استفاده از ابزارهایی چون آزمون‌های شخصیت، به درک عمیق‌تری از تفاوت‌های فردی و چگونگی توسعه شخصیت در طول زندگی کمک می‌کند.

منابع



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X