آیا وجود سنسور تشخیص عمق در گوشی اهمیت زیادی دارد؟
بیشتر گوشیهای هوشمند در پنل پشتی از چندین دوربین بهره میبرند که مثلا از بین آنها میتوانیم به دوربینهای اولترا واید و ماکرو اشاره کنیم. اما در این میان همچنان برخی از گوشیها با سنسور تشخیص عمق راهی بازار میشوند. این سنسور چیست و آیا اصلا اهمیت دارد؟ در ادامه به این موضوع میپردازیم.
سنسور تشخیص عمق چیست؟
سنسورهای تشخیص عمق به زبان ساده برای تعیین فاصلهی بین سوژه و دوربین مورد استفاده قرار میگیرند. فناوری ToF که برای برخی از سنسورهای تشخیص عمق استفاده میشود، دقت بالاتری ارائه میدهد و از این فناوری در حوزههایی مانند رباتیک هم کاربردهای زیادی دارد.
یک سنسور تشخیص عمق برخلاف دیگر سنسورهای دوربین موجود در گوشیهای هوشمند، قادر به ثبت عکس نیست. به طور کلی این سنسورها به کمک دوربینهای اصلی میآیند و به تنهایی کاربرد زیادی ندارند. معمولا بیشتر گوشیها از سنسورهای تشخیص عمق برای ارائهی حالت بوکه بهتر (مات شدن پسزمینه) استفاده میکنند. با این کار سوژه جلوهی بهتری پیدا میکند و در مرکز توجه قرار میگیرد.
در همین زمینه باید به سنسور TrueDepth در آیفونها اشاره کنیم که استفادهی اصلی آن برای سیستم فیس آیدی است. اما زمانی که میخواهید با دوربین سلفی حالت پرتره را فعال کنید، همین سنسور فعال میشود و با ارائهی اطلاعات زیاد به گوش، پسزمینهی شما مات میشود.
آیا واقعا به سنسور تشخیص عمق نیاز داریم؟
جواب به این سوال یک خیر ساده است. این روزها در پنل پشتی بسیاری از گوشیهای پرچمدار دیگر سنسور تشخیص عمق دیده نمیشود. زیرا بدون نیاز به این سنسور هم گوشیها میتوانند حالت پرتره و دیگر ویژگیهای مشابه را به ارمغان بیاورند.
به عنوان مثال گوشیهای آیفون X و آیفون ۷ پلاس نخستین آیفونهای مجهز به حالت پرتره بودند و این کار را بدون نیاز به استفاده از سنسور تشخیص عمق انجام میدادند. این دو گوشی فقط با بهرهگیری از اطلاعات دریافتی از دوربین اصلی و تلهفوتو و پردازشهای نرمافزاری موفق به انجام این کار میشدند. اپل از آن زمان این قابلیت را بهبود داده و حالا حرف بیشتری برای گفتن دارد.
سامسونگ هم برای مدتی در تعدادی از گوشیهای پرچمدار خود به استفاده از چنین سنسوری روی آورد اما در نهایت در سری S21 و گوشیهای جدیدتر آن را کنار گذاشت. مانند آیفونها، حالا بیشتر گوشیهای سامسونگ برای حالت پرتره از همان دوربینهای اصلی و نرمافزار گوشی استفاده میکنند.
با بهرهگیری از این رویکرد، تعداد سنسورهای موجود در پنل پشتی گوشی کاهش پیدا میکند. این یعنی دوربینهای تلهفوتو و اولترا واید در کنار عکسبرداری، میتوانند اطلاعات مفیدی را هم برای مات کردن پسزمینه در اختیار گوشی قرار دهند. پس چرا زمانی که این دوربینها میتوانند به جای سنسور تشخیص عمق هم انجام وظیفه کنند، همچنان شاهد استفاده از آنها هستیم؟ این موضوع بیشتر به بحث بازاریابی و تبلیغات برمیگردد.
سالها قبل شرکتها نبرد بر سر افزایش تعداد دوربینها را آغاز کردند و روزبهروز تعداد دوربینهای قرار گرفته روی پنل پشتی افزایش پیدا کرد. به همین خاطر گوشیها بدون اینکه نیاز زیادی به دوربینهای موردنظر داشته باشند، صرفا برای تبلیغات و ایجاد سروصدا، از انواع و اقسام دوربینها بهرهمند شدند. در حال حاضر هم در بین گوشیهای ارزانقیمت، شرکتها برای استفاده از دوربینهای بیهوده علاقهی زیادی از خود نشان میدهند.
به عنوان مثال میتوانیم به گوشی گلکسی A03s اشاره کنیم که اگرچه مجهز به دوربین سهگانه است، اما صرفا دوربین اصلی ۵۰ مگاپیکسلی آن مفید محسوب میشود و سنسور تشخیص عمق و دوربین ماکرو ۲ مگاپیکسلی صرفا برای افزایش تعداد دوربین تعبیه شدهاند. این یعنی سامسونگ اگر به جای این دو دوربین از یک دوربین مثلا اولترا واید با کیفیت نسبتا مناسب استفاده میکرد، کاربران میتوانستند برای عکاسی دست بازتری داشته باشند. اما از آنجایی که به نظر میرسد برای کاربران همچنان تعداد دوربینها اهمیت زیادی دارد، شرکتها معمولا چنین کاری را انجام نمیدهند.
به طور کلی باید بگوییم که در گذشته که الگوریتمهای نرمافزاری در حد امروز پیشرفته نبودند، سنسورهای تشخیص عمق کاربرد بیشتری داشتند. اما حالا گوشیها با استفاده از دوربینهای موجود در پنل پشتی و الگوریتمهای پیشرفته میتوانند حالت بوکه را به شکل بسیار خوبی عملی کنند.
منبع: How To Geek