فیلم «شمارهی سیزده»؛ سرنوشت مرموز اولین ساخته بلند آلفرد هیچکاک
فیلم «شمارهی سیزده» اثر عجیبی است؛ این ساخته آلفرد هیچکاک را هیچ کس ندیده است و در واقع حتی اطلاعات زیادی هم دربارهی آن وجود ندارد. سرنوشت این فیلم درست به اندازهی بسیاری از آثار مهیج بعدی این کارگردان مشهور انگلیسی اسرارآمیز است.
«شمارهی سیزده» اولین فیلم بلند هیچکاک بود که متاسفانه هرگز به نتیجه نرسید اما همچنان منبع جذابی برای مورخان و طرفداران فیلم به شمار میرود. تعدادی عکس از روند تولید فیلم وجود دارد، از جمله عکسی که نشان میدهد هیچکاک جوان و چاق، بازیگران و عوامل را در لوکیشنی در شرق لندن، کارگردانی میکند و بنابراین میدانیم که او فیلم یا بخشی از آن را ساخته است. اما تقریبا هر سرنخ دیگری از این پروژه ناپدید شده است.
اگر فیلم «شمارهی سیزده» ساخته و اکران میشد، امسال ۱۰۰ ساله بود و حالا زمان مناسبی است تا به این که چرا هیچکاک طرح، تولید و سپس کل فیلم را رها کرد نگاهی بیاندازیم. مورخان سرسخت فیلم همچنان به ردیابی اطلاعات جدید ادامه میدهند و این امید وجود دارد که در نهایت قسمتی از این فیلم مرموز پیدا شود.
یک قرن پیش، آلفرد هیچکاک مرد جوان و عجولی بود. این کارگردان بالقوهی سینما که در اوایل دههی بیست زندگی خود بود، سخت برای شرکت آمریکایی «فیمس پلیرز لاسکی» (Famous Players-Lasky) که بعدا به پارامونت تغییر نام داد، در استودیوهای فیلم مستقر در ایسلینگتون لندن کار میکرد. هیچکاک در آن زمان مشغول کارهایی چون طراحی میاننویسهای فیلمهای صامت (در فیلمهای صامت همیشه بخشی از داستان فیلم لابهلای تصاویر به صورت نوشتار توضیح داده میشد که عموما حاوی مکالمات بازیگران بود)، انجام کارگردانی هنری و رفع مشکلاتی بود که در هر قسمت پروژهی فیلمسازی ممکن بود اتفاق بیافتد. این پکیج کوچک و مملو از انرژی، اطلاعات را به طرز عجیبی جذب میکرد. او از همین طریق بسیار بیشتر از سایر همنسلانش در مورد فیلمسازی اطلاعات کسب کرده بود، حتی با اینکه نسبتا سن کمتری داشت.
روسای استودیوی آمریکایی برای این جوان نابغه احترام زیادی قائل بودند تا جایی که وقتی سیمور هیکس کارگردان اصلی پروژهای به نام «همیشه به همسر خود بگویید» (Always Tell Your Wife) که بازیگر و کارگردان مشهور در آن فیلم بود، کنار رفت، از او خواسته شد تا به اتمام آن کمک کند.
تا آن زمان هیچکاک مشغول درست کردن خرابکاریها و کارهای نیمه تمام کارگردانان دیگر بود، اما به وضوح از قبل تمایلات کارگردانی قوی خودش را نیز در دل داشت. با این حال، درست از همینجا، داستان شروع به تیره شدن میکند. در سال ۱۹۲۲، هیچ طرحی برای تامین مالی فیلمهای کمهزینهی فیلمسازان جوان وجود نداشت. آنها نمیتوانستند به خیابان بروند و به سبک چریکی با دوربینهای دیجیتال عکاسی کنند. فیلمسازی یک فعالیت وقتگیر، کاری فشرده و بسیار پرهزینه بود. با این حال، هیچکاک از آن دسته افرادی نبود که در بخش مالی پروژههایش صرفهجویی و خساست یا حیف و میل کند.
هنوز همان اندک اطلاعات نشان میدهد که «شمارهی سیزده» از لحاظ مالی و عوامل و عناصر فیلم در مقیاس قابل توجهی ساخته شده بود. کارگردان جوان مسئولیت ارتش کوچکی از تکنسینها را بر عهده داشت و حتی یک عکاس برای ثبت تصاویر تیم در محل کار استخدام کرده بود.
برایونی دیکسون، متصدی فیلم صامت در موسسهی فیلم بریتانیا میگوید: «بدیهی است که او [هیچکاک] خود را برای یک تولید مناسب با یک فیلمبردار در دست سازماندهی کرده بود. او هیچ ترسی برای انجام کارهایی از این دست نداشت. او بسیار پرهیجان و بسیار منظم بود.»
متاسفانه، کارگردان جوان دقیقا در لحظهای که کمپانی «فیمِس پلیرز لاسکی» در حال تغییر بود، اولین فیلم خود را آغاز کرد. هجوم شرکت آمریکایی به سمت فیلمسازی در بریتانیا خوب پیش نرفت. تعداد کمی از فیلمهای آن به منفعت مالی رسیده بودند و شرکت اکنون استودیو را برای فروش گذاشته و بیشتر کارکنان خود را اخراج میکرد.
خانمی در استودیو کار میکرد که پیش از این با چاپلین کار کرده بود. هیچکاک بعدا به فرانسوا تروفو کارگردان فرانسوی گفت: «در آن روزها، هرکسی که با چاپلین کار میکرد، در سطح بالایی قرار داشت؛ این خانم که پی بادی نامیده میشد داستانی نوشته بود و ما کمی پول دست و پا کردیم.»
آیا «شمارهی سیزده» نسخهی اولیهی درامهای آشنا و پر از تعلیق هیچکاک دربارهی رابطهی جنسی و مرگ در خیابانهای پر از مه لندن بود؟ البته که نه! این فیلم یک کمدی ملودراماتیک بود. ارنست تسیجر، بازیگر بریتانیایی که بعدها به عنوان دانشمند دیوانه در مقابل هیولای بوریس کارلوف در «عروس فرانکشتاین» (Bride of Frankenstein) (1935) دیده شد، به همراه بازیگر کهنه کار، کلر گریت، در این فیلم بازی کردند.
زمانی که مشخص شد کمپانی لاسکی قرار نیست صورتحساب را پرداخت کند، گریت مقداری از پول خود را وارد پروسهی تولید کرد. هیچکاک بسیار سپاسگزار بود و به خاطر اینکه پولش را پس نداده بود خجالت میکشید، به طوری که تا سالها در فیلمهای بعدیاش به او نقشهای خوبی میداد.
عموی هیچکاک نیز در این فیلم سرمایهگذاری کرد. با این حال، پول تمام شد. برایونی دیکسون تقریبا هیچ شکی نداشت که «شمارهی سیزده» شکست خورده است زیرا دیگر کاری از دست کارگردان برنمیآمد. او میگوید: «او با استعداد به دنیا آمد. او آنقدر آمادگی ذهنی داشت که میتوانست کل یک داستان را در ذهنش بسازد و سپس تدارکات و جنبههای عملی پشت آن را بررسی کند.»
با این حال، او اذعان میکند که هیچکاک ممکن است «هزینهی این فیلم لعنتی» را دست کم گرفته باشد. در این فیلم، گریت نقش چارلیدی را بازی میکند که با خرید بلیط بخت آزمایی، رویای ثروت عظیمی را که ممکن است روزی برنده شود، در سر میپروراند. او قصد دارد از این پول برای پاداش دوستانش و مجازات دشمنانش استفاده کند.
چارلز بار، تاریخدان برجستهی سینمای بریتانیا، استدلال میکند که طرح داستان شامل برخی از موضوعات کلیدی است که در فیلمهای شناختهشدهتر بعدی کارگردان، بهویژه خشم شدید هیچکاک از سیستم طبقاتی بریتانیا یافت میشود. معاصرانی که هیچکاک را پس از انتقال به هالیوود ملاقات کردند، اغلب از نحوهی برخورد با او در انگلستان که بسیار دست کم گرفته شده بود، شگفتزده میشدند.
بار که نمایشنامهی «کرایتون تحسینبرانگیز» (The Admirable Crichton) اثر جی. را دیده بود میگوید: «موضوع طبقات اجتماعی عنصری است که در آثار هیچکاک دست کم گرفته شده است. هیچکاک به طور مداوم در مورد طبقات حاکم انگلیسی منتقد و منفی بود و جای تعجبی ندارد که اولین فیلم بلند این کارگردان در مورد سیستم طبقاتی انگلیسی و وارونه شدن رابطهی ارباب و رعیت باشد.»
این شروع ناموفق، سرعت هیچکاک را به میزان قابل توجهی کاهش داد. سینمای بریتانیا در یکی از بحرانهای معمول خود در سالهای ۱۹۲۳ تا ۲۴ بود و اولین فیلم رسمی او، «پلژر گاردن» (The Pleasure Garden) تا سه سال دیگر ساخته نشد. در چندین بیوگرافی هیچکاک حتی به «شمارهی سیزده» اشارهای نشده است. برخی دیگر به صورت گذرا به آن اشاره میکنند. با این وجود، کنجکاوی برای یافتن این حلقهی گمشدهی کلیدی در داستان زندگی حرفهای و شخصی هیچکاک همچنان ادامه دارد.
آیا شماره سیزده هرگز پیدا خواهد شد؟ شاید این نکته که بسیاری دیگر از آثار هیچکاک در جاهای بعید به نمایش درآمدهاند کورسوی امیدی برای ما روشن سازد. آثاری چون «سایهی سفید» (The White Shadow) (1923) که در آن هیچکاک دستیار کارگردان بود، در سال ۲۰۱۱ در نیوزیلند کشف شد و رسانههای جهان از آن به عنوان «هیچکاک گمشده» استقبال کردند. عجیبتر از آن، «سه شبح زنده» (Three Live Ghosts) (1922)، که او عناوین آن را طراحی کرده بود، در سال ۲۰۱۵ در یک قوطی فیلم با برچسب اشتباه در آرشیو مسکو ظاهر شد که توسط شوروی دوباره ویرایش شده بود. اکنون این امید وجود دارد که اولین فیلم بلند هیچکاک در شرایطی به همان اندازه عجیب و غریب یافت شود.
دیکسون شک دارد که این اتفاق بیفتد و میگوید: «این بسیار بسیار بعید است و من به شما خواهم گفت که چرا. همه چیز در نیوزلند رخ میدهد زیرا نیوزلند در انتهای زنجیرهی توزیع قرار دارد. اوضاع در پرو، آرژانتین و اروگوئه به همین شکل پیش میرود. فیلمها پخش میشوند و تا جایی پایین میآیند که ارزش پس فرستادنشان را ندارد. اما با این وجود، چون «شمارهی سیزده» هرگز توزیع نشده است، تنها کسی که میتوانست آن را نگه داشته باشد، خود او [هیچکاک] بود. اگر او آنها را نگه نمیداشت، هیچکس دیگری هم این کار را نمیکرد.»
با این حال، چارلز بار، نکتهی بسیار خوشبینانهتری را گوشزد میکند. او در تحقیقات خود نامهای در سال ۱۹۲۵ از یک فیلمساز جوان دیگر به نام آدریان برونل کشف کرد که به مایکل بالکن، رئیس گینزبورو، شرکتی که استودیوی ایسلینگتون را در اختیار گرفت و هیچکاک چندین فیلم اولیهی او را نوشته بود. در نامه، برونل دربارهی «بسط» و بازسازی کمدی هیچکاک (که مطمئن است شمارهی سیزده است) بحث میکند. برونل حتی «در این مورد با خود هیچکاک صحبت کرده بود».
این ثابت میکند که هیچکاک برای احیای پروژه آماده بود. اگر برونل فیلم را دیده باشد، به این معنی است که باید در چرخهی تولید باقی میماند. بار میگوید: «اگر به اندازهی کافی دقت کنید، شاید فیلم آنجا باشد.» دومین فیلم بلند هیچکاک، «عقاب کوهستان» (The Mountain Eagle) (1926) همچنان در صدر فهرست فیلمهای گمشدهی BFI قرار دارد، اما تقریبا هر چیز دیگری که او ساخته جان سالم به در برده و قابل تماشا است.
دیکسون میگوید: «آیا شگفت انگیز نیست که ما تقریبا هر آنچه او [هیچکاک] ساخته است، در اختیار داریم؟ او در اوایل زندگیاش تبدیل به فردی شد که تمام کارهایش ارزش حفظ شدن داشت، زیرا او یک اعجوبه بود و یک کارگردان سینما به دنیا آمد.»
بنابراین جست و جو برای یافتن «شمارهی سیزده» ادامه خواهد داشت. برای دیگران، این تلاش برای چند حلقهی گمشده از یک فیلم صامت متروکه مربوط به یک قرن پیش ممکن است تلاش بیهودهای به نظر برسد. خود هیچکاک ادعا کرد که این فیلم چندان مورد توجه قرار نگرفته است. با این وجود، کافی است به برنامهی نفسگیر «هیچکاک ۹»، تور سال ۲۰۱۳ از ۹ فیلم صامت بازماندهی این کارگردان، از هند تا چین نگاه کنید تا به جذابیت ماندگار کار کارگردان پی ببرید.
مستند جدید مارک کازینز، با نام «نام من آلفرد هیچکاک است» (My Name is Alfred Hitchcock)، دوباره این معما را بررسی خواهد کرد که چگونه پسر یک مغازهدار از شرق لندن به یکی از غولهای واقعی سینمای جهان تبدیل شد. با توجه به دستاوردهای بعدی او، جای تعجب نیست که چنین وسواسی در مورد اولین فیلم او و معمای هیچکاکگونهی چگونگی ناپدید شدن فیلم وجود داشته باشد.
منبع: independent