چه بر سر اولین فیلم بایوشاک آمد که درنهایت به نتیجه نرسید؟
فیلمهایی که از روی بازیهای ویدئویی اقتباس میشوند، معمولا وضعیت جالبی در سینما ندارند. به همین دلیل غصه خوردن برای فیلمهایی در این حوزه که نتوانستند روی پردهی سینما را ببینند، شاید خیلی کار منطقی نباشد. منظور این نیست که این پروژهها حتما به فاجعه ختم میشوند، ولی فیلمهایی مثل «کیش یک آدمکش» (Assassin’s Creed) باعث شدهاند که همیشه به آثار اینچنینی با دیدهی تردید نگریسته شود. ولی یک فیلم اقتباسی از بازیهای ویدئویی هست که هواداران همچنان با حسرت و اشتیاق، منتظر خبری از آن هستند: «بایوشاک» از گور وربینسکی. بعد از چندین پروژهی ناموفق، بالاخره نتفلیکس رویای هواداران «بایوشاک» را عملی کرده و اقتباسی سینمایی از این اثر قرار است ساخته شود. در همان سال ۲۰۰۸ هم که اولین تلاشها برای ساخت یک اقتباس سینمایی از این دنیای داستانی کن لوین مطرح شد، خبرهای خیلی خوبی از جلوههای بصری فیلم به گوش میرسید، و این خبرها نشان میداد که جلوههای بصری «بایوشاک» بسیار تاثیرگذارتر از آثار اقتباسی دیگری مثل «مبارزان خیابانی: افسانهی چونگ-لی» خواهد بود که در سال ۲۰۰۹ اکران شد.
اولین بار در سال ۲۰۰۸ بود که خبرهای مربوط به ساخت یک اقتباس سینمایی از «بایوشاک» مطرح شد، کمتر از یک سال بعد از اینکه اولین قسمت این بازی ویدئویی منتشر شد. همین که پروژهی ساخت یک اقتباس سینمایی از «بایوشاک» اینقدر سریع شروع شد، نشان میدهد که این بازی چه ظرفیتهای فراوانی برای موفقیت در دنیای سینما داشت. از همان اول هم یک پروژه پرخرج و حرفهای مد نظر بود و قرار نبود یک اثر درجه دو از دنیای «بایوشاک» ساخته شود. در همان خبرهای اولیه معلوم شد که شرکت یونیورسال پیکچرز گور وربینسکی، کارگردان فیلم «دزدان دریایی کارائیب» را برای کارگردانی کار انتخاب کرده است. جان لوگان، فیلمنامهنویس آثاری چون «هوانورد» (۲۰۰۴) هم قرار شد فیلمنامهی کار را بنویسد.
انتخاب دو سینماگر کاربلد که آثار موفقی در کارنامهی خود داشتند، نشان میداد که میتوان به این پروژهی سینمایی امید داشت. این باور وجود داشت که یونیورسال میخواهد از این پروژه نهایت استفاده را ببرد و اصلا آن را دستکم نگرفته است. پیشتر یونیورسال و فاکس قرن بیستم تلاش کرده بودند یک نسخهی سینمایی از بازی «هیلو» بسازند و مشکلات زیادی پیشپایشان قرار گرفته بود، به همین دلیل در همان کنفرانس خبری اعلام خبر ساخت اقتباس از «بایوشاک»، این اطمینان داده شد که تمام احتیاطهای لازم انجام شده تا «بایوشاک» هم به سرنوشت «هیلو» دچار نشود و به سرانجام برسد. در این زمان، هواداران بازی سرازپا نمیشناختند و مطمئن بودند پروژهی امیدبخشی در راه است. ولی متاسفانه، اوضاع به همین خوبی پیش نرفت.
کمتر از یک سال بعد، در آوریل ۲۰۰۹، فیلم «بایوشاک» از نظر بودجه با مشکلاتی مواجه شد. هزینههای «بایوشاک» به ۱۶۰ میلیون دلار رسیده بود و یونیورسال مشغول سروکله زدن با وربینسکی بود تا فیلم با هزینهی کمتری ساخته شود. حتی با وجود چنین مشکلاتی، باز هم خبرهای امیدبخشی از این پروژه به گوش میرسید و به نظر میرسید تمام عوامل عزمشان را جزم کرده بودند تا این اثر ساخته شود. بعضیها فیلم «بایوشاک» را با «رابین هود» ریدلی اسکات مقایسه میکردند. آن هم پروژهای بود که یونیورسال در همان سالها کلید زده بود و به خاطر کمبود بودجه، برای مدتی روند تولیدش متوقف شد. باز هم این قضیه مطرح شد که سران یونیورسال نمیخواهند با یک «هیلو» دیگر مواجه شوند.
ولی در آگوست ۲۰۰۹ خبرهایی پخش شد که نشان میداد احتمال این که «بایوشاک» به یک «هیلو» دیگر تبدیل شود، خیلی زیاد شده است. در همان زمان اعلام شد که گور وربینسکی از پروژه خارج شده است، به دو دلیل: اول اینکه او علاقهای نداشت که خارج از آمریکا به تولید یک فیلم بپردازد، و دوم به خاطر اینکه او مشغول ساخت انیمیشن سینمایی «رنگو» بود. خوان کارلوس فرسنادیو، کارگردان فیلم سینمایی «۲۸ هفته بعد»، به جای وربینسکی سکان هدایت فیلم را برعهده گرفت. حتی با وجود استخدام یک فیلمساز جدید و برنامهریزی برای فیلمبرداری در خارج از مرزهای آمریکا، آیندهی «بایوشاک» هربار مبهمتر از قبل میشد.
در جولای ۲۰۱۰، وربینسکی از برنامههایی که برای «بایوشاک» داشت سخن گفت و به هواداران اطمینان داد که مصالحی که در فیلم «بایوشاک» به کار رفتهاند کاملا مخصوص مخاطب بزرگسال هستند و فیلم درجهی سنی آر دارد (درجهی سنی آر مخصوص مخاطب بزرگسال است و بچههای زیر هفده سال تنها همراه با والدین خود میتوانند فیلم را ببینند). این که در فیلم هم همان خشونت و ترس و وحشت دنیای بازی برقرار خواهد بود، خبر خوبی بود که هواداران «بایوشاک» را به وجد آورد، ولی حرفهای وربینسکی چندان باب میل مدیران یونیورسال نبود. او در ادامهی همان مصاحبه اعلام کرد که هم درجهبندی سنی مخصوص بزرگسال و هم تامین بودجهی لازم برای تولید چنین داستان زیرآب عظیمی، باعث شده است که فیلم «بایوشاک» در مسیر تولید خود با چالشهای زیادی مواجه شود. او تایید کرد که فرسنادیو همچنان کارگردان کار است، ولی اعلام کرد که فرسنادیو و همکارانش هنوز مشغول مذاکره با یونیورسال هستند تا به هر نحوی که شده، این پروژه را به سرانجام برسانند.
در فوریه ۲۰۱۱، خبرهای مربوط به «بایوشاک» از این هم بدتر شد. وربینسکی در مصاحبهای با وبسایت کامینگسون اعلام کرد که فیلم «بایوشاک» در مرحلهی تولید گیر کرده است، در واقع در اصطلاح تخصصی آن، وارد جهنم تولید شده است. او تایید کرد مشکل اصلی فیلم، درجهبندی سنی آن است، هیچکس در هالیوود دوست ندارد روی پروژهای سرمایهگذاری کند که دارای این حجم از خشونت و ترس و وحشت است، حتی اگر بازی بسیار محبوبی مثل «بایوشاک» باشد. نکتهای که وربینسکی در این مصاحبه رویش تاکید داشت این بود که او خیلی دوست داشت «بایوشاک» یک اثر کاملا ترسناک باشد. او در این باره گفت: «واقعا دوست داشتم فیلمی بسازم که شما چهار روز بعد از تماشای آن هم همچنان از ترس به خود بلرزید!»
متاسفانه این ترس مورد نظر وربینسکی هیچوقت پا به عرصهی وجود نگذاشت و «بایوشاک»، در قفسهی فیلمهای تولید نشدهی یونیورسال قرار گرفت. کن لوین، کارگردان بازی اصلی «بایوشاک»، در سال ۲۰۱۳ اطلاعات بیشتری از این پروژهی بیسرانجام مطرح کرد و «نگهبانان»، فیلم سال ۲۰۰۹ زک اسنایدر را یکی از عوامل شکست پروژهی «بایوشاک» خطاب کرد. «نگهبانان» یک ماه پیش از درز خبر مشکلات بودجهی «بایوشاک» اکران شد. فیلم ابرقهرمانی زک اسنایدر هم درجهی سنی آر داشت و در گیشه چندان موفق عمل نکرد، همین باعث شد سران یونیورسال در مورد ساخت فیلم پرهزینهای که افراد زیر هفده سال نمیتوانند به تنهایی آن را ببینند، دچار تردید شوند. بعدا معلوم شد تصمیم بر این بوده که فیلم «بایوشاک» با یک بودجهی هشتاد میلیون دلاری و با یک فیلمساز دیگر ساخته شود. همین باعث شد که لوین کلا تولید پروژه را متوقف کند تا خدشهای به اعتبار بازی مخلوقش وارد نشود.
علاوه بر مشکلاتی که لوین مطرح کرد، این نکته هم باید در نظر داشت که «بایوشاک» کمی هم بدشانس بود و در دورهای خبر ساخت نسخهی سینماییاش مطرح شد که فیلمهای اقتباس شده از بازیها، اصلا وضعیت جالبی نداشتند. در ماه می ۲۰۱۰، فیلم «شاهزادهی ایرانی: شنهای زمان» با درجهبندی سنی مثبت سیزده توسط دیزنی تولید و اکران شد و امید زیادی وجود داشت که آغازگر یک مجموعهی سینمایی تازه باشد، ولی شکست بدی خورد. «مبارزان خیابانی: افسانهی چون-لی» هم که سال ۲۰۰۹ اکران شد، شکست خورد. قطعا مشکل اصلی که مانع ساخت «بایوشاک» سینمایی شد، تردید در ساخت یک اثر پرهزینه با درجهی سنی آر بود، ولی نمیتوان سابقهی بد فیلمهای اقتباس شده از بازیهای ویدئویی را هم در این زمینه بیتاثیر دانست.
درست است که «بایوشاک» رنگ پردهی سینما را ندید، ولی وربینسکی بعدا تلاش کرد ارادت خود را به این بازی محبوب نشان دهد. او در سال ۲۰۱۷ فیلم «درمانی برای سلامتی» را ساخت که یک اثر ترسناک با درجهبندی سنی آر بود. فیلم نه تنها همچون «بایوشاک» یک حالوهوای استیمپانکی قرن بیستم داشت، بلکه عناصر قابل توجهی مثل انسانهای شناور در محفظههای آب هم در آن دیده میشد. این جزئیات حتی اگر کاملا مربوط به «بایوشاک» نباشند، ولی آن فضای ترسآور و آن مکانهای تاریک پر از آب، خیلی خوب نشان میدهند که وربینسکی چه تصوراتی برای ساخت فیلم سینمایی «بایوشاک» در نظر داشته است.
شکست اولین فیلم سینمایی «بایوشاک» باعث بروز چند تصور اشتباه در هالیوود شد، یکی از این تصورات این بود که فیلم پرهزینه با درجهی سنی آر هیچگاه جواب نمیدهد. خوشبختانه سالها بعد فیلم «ددپول» اکران شد و تمام این پیشفرضها را کنار گذاشت. «بایوشاک» همچنین یک مثال خوب دیگر از تلاش یک کارگردان مولف برای ساخت یک اقتباس سینمایی از یک بازی محبوب است که به سرانجام نمیرسد، داستان تلاش نیل بلومکمپ برای ساخت یک «هیلو» هم به همین صورت است. نکتهی غمانگیز فیلم «بایوشاک» این است که وربینسکی و لوگان کلی ایدهی معرکه و خلاقانه برای ساخت آن داشتند. متاسفانه با وجود ظرفیتهای فراوان، کلی عوامل چیرگیناپذیر باعث شدند که نسخهی سینمایی «بایوشاک» رنگ اکران را به خود نبیند. خوشبختانه به لطف سرمایهگذاری نتفلیکس، میتوان امیدوار بود که «بایوشاک» سینمایی جدید به چنین سرنوشتی دچار نمیشود.
منبع: Collider
چقدر حیف واقعا. به فیلمایی که سر کمبود بودجه یا مشکلای دیگه اکران نمیشن واقعا ظلم میشه