۲۲ عامل تحریککنندهی احساسات که آرامش روانی را برهم میزنند
آیا تا به حال صرفاً به خاطر صحبتهای دیگران یا رفتار آنها وضعیت روحی شما ظرف مدتی کمتر از یک ثانیه از حالت آرام و طبیعی به حالت کاملاً خشمگین و عصبانی تغییر پیدا کرده است؟
اگر چنین تجربهای را به خاطر میآورید پس احتمالاً با عوامل محرک خشم در خودتان تا حدودی آشنایی دارید. اما در مورد سایر احساسات چطور؟
گاهی اوقات فردی که معمولاً اعتماد به نفس بالایی دارد، ممکن است با شنیدن یک کلمه یا دیدن چیزی یا حتی حس کردن بویی خاص، ناگهان احساس ناامنی پیدا کند و ترس بر او غلبه کند.
در برخی موارد دیگر ممکن است فردی که به طور معمول حتی در پر تنشترین موقعیتهای کاری خونسرد و آرام است، پس از مواجهه با عاملی خاص که برای دیگران هیچ معنایی ندارد، ناگهان دچار یک حملهی هراسی شود و تعادل روحی خود را به طور کامل از دست بدهد. اما دلیل بروز چنین اتفاقاتی چیست؟
در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ، ما در مورد عوامل تحریککنندهی عاطفی صحبت خواهیم کرد. اینکه شامل چه مواردی هستند و چگونه وضعیت روانی و عاطفی ما را تحت تأثیر قرار میدهند؟ علاوه بر این در انتهای مقاله خواهید آموخت که چه کارهایی میتوانید در مواجهه با این محرکهای عاطفی انجام دهید. با ما همراه باشید.
عوامل تحریککنندهی عاطفی چیست؟
هنگامی که احساس میکنید از چیزی که به آن نیاز دارید محروم هستید (یا احساس نیاز شدیدی نسبت به آن دارید)، یا حتی وقتی احساس میکنید که چیزی دور از دسترس شما است، آن نیاز برای شما به یک محرک عاطفی تبدیل میشود.
هر چه نیاز قویتر باشد، محرک عاطفی هم بالطبع قویتر است.
اینکه هر شخص دقیقاً چگونه تحریک میشود میتواند دارای الگویی کاملاً فردی و متغیر باشد، اما مفاهیم عاطفی زیر میتوانند میتوانند ایدههای بسیار خوبی در مورد عوامل تحریککنندهی عاطفی به شما بدهند:
- باارزش بودن / بیارزش بودن
- زیبا بودن / زشت بودن
- قوی بودن / ضعیف بودن
- باهوش، درخشان، نابغه بودن / احمق، نادان، خنگ بودن
- شجاع، قهرمان بودن / ترسو، بزدل بودن
- معتبر، واقعی بودن / جعلی، ساختگی بودن
- بالیاقت بودن / بیلیاقت بودن
- مستقل بودن / نیازمند، آویزان بودن
- مهم، ضروری بودن / بیاهمیت، قابلاغماض بودن
- فوقالعاده، فراموشنشدنی بودن / معمولی، عادی، قابل فراموشی بودن
فهرست عوامل تحریککنندهی عاطفی که در ادامه آمده به برخی از مهمترین و عمیقترین ترسهای ما میپردازد که ارتباط زیادی با نیازهای ما دارند و آنها را در رفتار ما بازتاب میدهند.
عوامل تحریککنندهی عاطفی مرتبط با شما نیز طبیعتاً باارزشهای شخصی و خواستههای عمیق شما ارتباط دارند.
چند نکته برای افرادی که به لحاظ احساسی تحریک میشوند
حتی اگر شما عوامل تحریککنندهی عاطفی مربوط به خود را بشناسید و روی به حداقل رساندن تأثیر آنها بر عملکرد عاطفیتان کار کنید، باز هم نباید به خاطر تحریکپذیری کسی سعی کنید در زندگیاش دخالت کنید و به او کمک کنید، کما اینکه شما افراد بیشماری را در جامعه میتوانید ببینید که این مسئله را یا نادیده میگیرند یا توجه چندانی به آن نمیکنند.
به این خاطر که تا وقتی که قادر به دیدن و درک عمیقترین لایههای وجودی کسی نباشید، نمیدانید که افراد دیگر چه چیزی را تجربه میکنند، حتی اگر یکی از عوامل تحریککنندهی عاطفی آنها مشابه شما باشد.
بنابراین، بهتر است هرگز از عباراتی مانند «اوه، آیا شما تحریک شدهاید؟» یا «انگار به تازگی توسط چیزی تحریک شدهاید» را استفاده نکنید مگر اینکه به اندازهی کافی به آن شخص نزدیک باشید و این سؤال را از روی عشق و نگرانی از او بپرسید.
وقتی کسی احساس میکند که از نظر عاطفی برانگیخته شده، تنها چیزی که به آن نیاز ندارد این است که توجه کسی به او جلب شود یا به دلیل آشفتگی یا ناراحتیاش دیگران سعی کنند با صحبتهایشان او را آرام کنند.
تحریک عاطفی شما را بیش از حد حساس نمیکند. در واقع این رویداد چیزی نیست که بتوانید آن را خاموش کنید و باید به خاطر داشته باشید که تحریک عاطفی هیچگاه شما را ضعیف نشان نمیدهد.
این اتفاق یک رویداد عاطفی کاملاً رایج در بین همه انسانها است.
شناخت هیچکس از خودش کامل نیست و اغلب همه ما از میزان تحریکپذیری خودمان نسبت به برخی پدیدههای خاص شگفتزده میشویم.
چگونه با عوامل تحریککنندهی عاطفی مقابله کنیم؟
برخی از مثالهای زیر در مورد عوامل تحریککنندهی عاطفی ممکن است نسبت به بقیه قویتر باشند و اثر آنها روی فرد پایداری بیشتری داشته باشد. قطعاً تجربه هیچ یک از آنها خوشایند نیست، اما برخی از آنها واکنش قویتری را در شما برمیانگیزند.
فهرست زیر را مرور کنید و ببینید کدام موارد برای شما آشنا هستند.
۱. پذیرفته نشدن
اگر هیچ وقت از سوی مهمترین افراد زندگیتان به صورت بی قید و شرط پذیرفته نشدهاید، یا حتی اگر خودتان هم در بپذیرفتن آن کسی که هستید مشکل دارید، وقتی کسی شما را قضاوت میکند یا نمیپذیرد، به شدت تحریک میشوید.
۲. مورد احترام واقع نشدن
اگر با خودتان و دیگران با احترام رفتار نکنید، زمانی که دیگران به شما بیاحترامی میکنند یا آنقدر که شما انتظار دارید به شما احترام نمیگذارند، این مسئله در نظر شما بزرگتر و پررنگتر جلوه میکند.
۳. مورد پسند و علاقهی دیگران قرار نگرفتن
زمانی که خودمان را واقعاً دوست نداریم یا معتقدیم که فرد دوستداشتنیای نیستیم، عدم پذیرش و ابراز علاقهی دیگران به ما، به احتمال زیاد باعث تحریک عاطفی و وارد شدن آسیب به عواطف ما میشود.
۴. ایجاد سوءتفاهم یا برداشت اشتباه دیگران از شما
اگر یکی از والدین شما در دوران کودکی باعث شده باشد که شما احساس کنید دیگران در درک شما مدام دچار سوءتفاهم میشوند یا ارزش این را ندارید که برای درک شما وقت بگذارند، وقتی که دیگران به نتیجهگیریهای اشتباهی درباره شما میپردازند به شدت تحریک میشوید و ممکن از کوره در بروید.
۵. احساس عدم نیاز به شما از سوی دیگران
اگر این مسئله برای شما یک محرک عاطفی محسوب میشود، شنیدن کلماتی از قبیل «بیفایده» و سایر واژههای مترادف با آن احتمالاً برای شما خیلی دردناک است، به این خاطر که شما دوست دارید به خاطر چیزهایی که میتوانید انجام دهید و از طریق آنها به دیگران کمک کنید، دیگران به حضور شما نیاز داشته باشند و از شما قدردانی کنند.
۶. احساس بیارزشی
اگر افرادی که قرار بوده در مراحل اولیه زندگی ارزش شما را درک کنند، باعث میشدهاند که شما احساس بیارزش بودن را تجربه کنید، احتمالاً هر زمان که دیگران این کار را با شما انجام دهند، تحریک خواهید شد.
۷. احساس کنترل نداشتن روی شرایط
احساس کنترل روی ابعاد مختلف زندگی، احساسی شکننده است و به راحتی و با بروز کوچکترین مشکلات مختل میشود. علاوه بر این زمانی که حس کنترل روی شرایط پیرامونی باعث این شود احساس امنیت، پذیرفته شدن یا ارزشمندی را تجربه کنیم، وجود آن را بیشتر و بهتر احساس میکنیم.
۸. برخورد ناعادلانهی دیگران
اگر در سنین پایین مجبور شده باشید که برای رسیدن به عدالت با دیگران مبارزه کنید یا در دفاع از عدالت به شما لطمهای وارد شده باشد، احتمالاً هر زمان که کسی با شما یا شخص دیگری ناعادلانه رفتار میکند، به لحاظ عاطفی تحریک میشوید.
۹. عدم توجه دیگران به شما
اگر در دوران کودکی خود احساس میکردید که هیچکس شما را نمیبیند و همیشه دوست داشتید که توجه بیشتری به شما معطوف شود، احساس نادیده گرفته شدن از سوی دیگران یا بیاهمیت تلقی شدن توسط شخصی دیگر احتمالاً برای شما یک محرک عاطفی قوی محسوب میشود.
۱۰. محدود شدن آزادیهای شخصی
اگر در هر برههای از زندگی خود مجبور بودهاید که برای رهایی خود از قید محدودیتهای سفت و سخت شخصی که بر شما غالب و مسلط است، بجنگید، این امکان وجود دارد که هر زمانی که کسی آزادی شما را تهدید کند، به شدت برانگیخته شوید.
۱۱. غلط تلقی کردن افکار و باورهای شما از سوی دیگران
اگر در هر مرحله از زندگیتان، شخصی مدام سعی کرده تا شما را به گونهای فریب دهد که احساس کنید باورها و برداشت شما از حقیقت اشتباه است، احتمالاً هر زمان که شخص دیگری سعی کند همان روش را روی شما امتحان کند، دچار برانگیختگی میشوید و برخوردی انفجاری با آن فرد خواهید داشت.
۱۲. احساس شرمندگی به واسطهی آن چیزی که واقعاً هستید
اگر در گذشته به این دلیل که احساس میکردید مشکلی دارید، احساس شرمندگی را تجربه کرده باشید یا اینکه برای عشق ورزیدن از سوی دیگران گزینهی مناسبی نیستید، ممکن است وقتی که دیگران مشکلات یا اشتباهاتتان را به شما گوشزد میکنند، به لحاظ عاطفی تحریک شوید. به این خاطر که در ناخودآگاه خودتان احساس میکنید که اشتباهات شما باعث میشوند که از نظر آنها لایق عشق و محبت نباشید.
۱۳. احساس ناراحتی و معذب بودن
اگر شما در گذشته مجبور شده باشید که ناراحتی طولانیمدت و شدیدی را تحمل کنید و برای رفع آن هم کاری از شما ساخته نبوده است، ممکن است به واسطهی هر عاملی که سطح آسایش فعلی شما را تهدید میکند، برانگیخته شوید.
۱۴. بینظمی و شلوغی بیش از حد
اگر به اطراف خود نگاه کنید و آشفتگی و بههمریختگی را ببینید، ممکن است از درون هم احساس به هم ریختگی کنید. این احساس میتواند طاقتفرسا و ناراحتکننده باشد، به خصوص اگر نظم باعث شود که احساس امنیت بیشتری داشته باشید یا اینکه کنترل بیشتری روی اوضاع داشته باشید.
۱۵. بیپولی
اگر تجربه شما از اوضاع بد اقتصادی و بیپولی به عنوان یک کابوس در حافظه شما ثبت شده باشد هرگز نمیتوانید کاملاً آن را به فراموشی بسپارید، احتمالاً هر زمان که عاملی شما را تهدید کند که ممکن است دوباره در آن اوضاع غوطهور شوید، احساس تحریکشدگی میکنید.
۱۶. احساس ناامنی
یک تجربه آسیبزا در دوران کودکی ممکن است این احساس را در شما ایجاد کند که هرگز واقعاً در امنیت کامل نیستید. در نتیجه هر چیزی که ایمنی شما را تهدید کند احتمالاً شما را به لحاظ عاطفی هم تحریک میکند.
۱۷. احساس دوست داشته نشدن
اگر در کودکی احساس میکردید که برای دیگران اهمیتی ندارید، احتمالاً تمام تلاش خود را کردهاید تا کمترین احساس وابستگی و نیاز را نسبت به دیگران داشته باشید، به این امید که اگر احساس نیاز و وابستگی کمتری به دیگران داشته باشید، شما را بیشتر دوست خواهند داشت.
۱۸. احساس عدم جذابیت
اگر در سنین پایین به هر دلیلی چنین احساس میکردهاید که علاقهی دیگران به شما به جذابیت ظاهری شما بستگی دارد، احتمالاً اکنون تلاش بیشتری را متحمل میشوید تا زیبا به نظر برسید و هرگونه اظهار نظر تحقیرآمیز در مورد ظاهرتان به شما آسیب زیادی وارد میکند زیرا باعث میشود که احساس کنید فردی دوستداشتنی نیستید و کسی به شما علاقه ندارد.
۱۹. احساس حماقت
اگر در هر برههای از زندگی خود احساس میکردید که عشق مردم به شما یا ارزیابی آنها از ارزش وجودی شما به هوش و ذکاوت شما (یا درک آنها از آن) بستگی دارد، احتمالاً برای شما مهم است که دیگران شما را به عنوان باهوش بشناسند. در نتیجه هر کسی که باعث شود شما احساس حماقت کنید برایتان یک تهدید بالقوه است.
۲۰. احساس شکستخوردگی
همچنین ممکن است فردی در زندگی شما از عوامل تحریکپذیری عاطفی شما برای سوءاستفاده و دستکاری عواطف شما استفاده کند. این عمل نه تنها برای شما خستهکننده است، بلکه برای سلامت روان شما نیز به شدت مضر است. مفیدترین کاری که در مواجهه با چنین افرادی میتوانید انجام دهید این است که تا حد امکان از اینگونه افراد فاصله بگیرید.
۲۱. احساس خیانت یا رها شدن
اگر در برههای از زندگی خود روی کسی حساب کرده بودید که از شما دفاع کند یا پشت شما را در مواقع دشوار خالی نکند، اما او شما را دقیقاً در چنین اوضاعی رها کرده، طبیعی است که احساس کنید به شما خیانت شده و مورد بیمهری قرار گرفتهاید. در نتیجه احتمالاً هر زمان دیگری که شخصی رفتاری مشابه را از خود بروز میدهد، احساس میکنید که به لحاظ عاطفی تحریک شدهاید.
۲۲. مورد توهین یا نفرت قرار گرفتن
اگر شما نیاز شدیدی به تأیید و پذیرش دیگران دارید، وقتی که آنها شما را سرزنش میکنند و با شما با لحنی توهینآمیز صحبت میکنند، این مسئله به شدت شما را آزار میدهد و احتمالاً احساس میکنید که به لحاظ عاطفی برانگیخته شدهاید.
آیا عوامل تحریککنندهی عاطفی خود را پیدا کردید؟
اکنون که با محرکهای عاطفی بیشتری آشنا شدهاید، احتمالاً میدانید که عوامل برانگیختگی و محرکهای عاطفی شما چیست و چگونه در شما به وجود آمدهاند.
هنگامی که این مسئله را بدانید، میتوانید نسبت به رفع این نیازهای عاطفی و درمان عوامل شکلدهندهی آنها اقدام کنید. در نتیجه آن عواملی که اکنون شما را تحریک میکند، پس از سیر مراحل درمان قدرت تأثیرگذاری منفی خود را بر شما از دست میدهند.
همچنین ممکن است فردی در زندگی شما از عوامل تحریکپذیری عاطفی شما برای سوءاستفاده و دستکاری عواطف شما استفاده کند. این عمل نه تنها برای شما خستهکننده است، بلکه برای سلامت روان شما نیز به شدت مضر است. مفیدترین کاری که در مواجهه با چنین افرادی میتوانید انجام دهید این است که تا حد امکان از اینگونه افراد فاصله بگیرید.
هرچه که با نیازهای خودتان صادقانهتر برخورد کنید، با سهولت و تسلط بیشتری میتوانید تأثیر محرکهای مرتبط با آن احساسات را به حداقل برسانید.
بنابراین، فهرستی از محرکهای موجود در فهرست بالا که وجود آنها را در خودتان احساس میکنید، تهیه کنید و نیازی که به آن محرک عاطفی مرتبط است را در جلوی آن بنویسید. با این هدف که در گام اول خودتان را کمی بیشتر درک کنید و بشناسید.
خوبی انجام این تمرین ساده و تأمل کردن در مورد شخصیت خودتان این است که احتمالاً در نهایت به درک بهتری از افراد دیگری که میشناسید نیز خواهید رسید.
منبع: Emotionally Abused
من همه شونوو دارم خداییییی الانم کلا افسردگی گرفتم