از بازسازی اسپلینتر سل چه میخواهیم؟
چند روز پیش یوبیسافت بهصورت رسمی اعلام کرد که مجموعه بازی اسپلینتر سل بازخواهد گشت. با این حال، یوبیسافت در عوض آنکه برای توسعهی دنبالهی Splinter Cell Blacklist چراغ سبز نشان دهد، تصمیم گرفت که اولین قسمت اسپلینتر سل را با موتور بازیسازی شعبهی تورنتو یوبیسافت یعنی موتور بازیسازی «اسنودراپ» بازسازی کند. اکنون سالهای زیادی از آخرین قسمت رسمی سری بازی اسپلینتر سل سپری شده است، شما بهعنوان یک طرفدار سری اسپلینتر سل از بازسازی این اثر که توسط یوبیسافت تورنتو ساخته خواهد شد، چه میخواهید؟
جدا از تعهد به پایبندی به اصول گیمپلی بازی اصلی مانند مخفیکاری متفکرانه و هدفمند و عدم استفاده از یک مدل جهان-آزاد، یوبیسافت اطلاعات کمی را دربارهی اینکه این بازسازی چگونه خواهد بود، به اشتراک گذاشته است. در واقع، از آنجایی که ظاهراً بازی هنوز در مراحل ابتدایی توسعهی خود قرار دارد، به نظر میرسد که توسعهدهندگان هنوز در حال کشف بعضی از سیستمهای بازی هستند. با این حال، بهعنوان طرفدار قدیمی اسپلینتر سل، من آرزوهایی برای بازسازی اسپلینتر سل در ذهن دارم زیرا این سری برای من مهم است و من در حال حاضر به یک برد در رابطه با آن نیاز دارم.
مایکل آیرونساید را برگردانید
واضحترین پیشنهاد را بگذارید همین ابتدا بیان کنیم و آن را از سر راه برداریم. مایکل آیرونساید (Michael Ironside) باید صداپیشهی سم فیشر (Sam Fisher) در بازسازی اسپلینتر سل باشد. حتی اگر بحث بازسازی بازی اصلی مطرح نبود، این نکته پابرجا بود، صدای زیر و جذابیت طعنهآمیز صدای او چیزی است که سم فیشر را به شخصیتی جذاب تبدیل کرده است. اسپلینتر سل بلکلیست از این مزیت بهرهمند نبود چراکه یوبیسافت تورنتو بهصورت کامل به سراغ فناوری موشن کپچر رفته بود و مهمتر از آن آیرونساید در آن زمان با بیماری سرطان دستوپنجه نرم میکرد که به نظر میرسد دلیل اصلی تغییر صداپیشهی بازی هم همین موضوع بوده است. خوشبختانه، آیرونساید بهبود یافت و توانست در دو رویداد ویژهی مخصوص اسپلینتر سل در بازیهای گوست ریکان هم حضور داشته باشد. بنابراین، شنیدن دوبارهی صدای او در یک بازی اسپلینتر سل میتواند شگفتانگیز باشد. آیا چنین خواهد شد؟ نمیدانم.
با این حال، در کنار آیرونساید، چند صداپیشه دیگر نیز وجود دارند که توانستهاند نقشهای خود را در بازی نمادین کنند. دون جردن و کلودیا بسو نیز افراد مهمی بودند که در موفقیت بازی و شخصیتهای آن نقش داشتند. آنها در تمام بازیهای سری تا Conviction، بهاستثنای Pandora Tomorrow، نقشهای ایروینگ لمبرت و آنا گریمسوتیر را بازی کردند. بسو در Blacklist جایگزین شد و اگرچه جایگزین او کار تحسینبرانگیزی انجام داد، اما شوخطبعی اصلی او بود که او را در طول مکالمات در مأموریتهای بازی بسیار باورپذیر کرده بود.
آنچه را که در قسمتهای بعد اتفاق میافتد، نادیده نگیرید
سه بازی اول Splinter Cell بازیهای مخفیکاری بسیار سختی بودند و در عین حال، مخفیکاری را بهصورت خالص پیادهسازی میکردند. اگر زنگ هشدار درون بازی به صدا درمیآمد، تقریباً به معنای آن بود که باید خود را آمادهی شکست کنید. این فلسفه هنوز در سال ۲۰۲۱ منطقی است اما نحوه اجرای آن میتواند متفاوت باشد. برای مثال، در Chaos Theory یک سیستم هشدار تدریجی اتخاذ شد که به شکست ختم نمیشد، بلکه در عوض همهچیز را بسیار دشوارتر میکرد. دشمنان زره بیشتری میپوشیدند و به طور کلی زندگی سم را به جهنم تبدیل میکردند.
آیا اجرای نوآوریهای اینچنینی به این معنی است که یوبی سافت باید بازی و مکانیکهایش را به طور کامل تغییر دهد؟ اصلاً اینطور نیست و توسعهدهندگان لزوماً مجبور نیستند چیزی مانند سیستم «علامتگذاری و کشتن» (Mark & Execute) را هم تغییر دهند اما مطمئناً فضای بسیاری برای امروزیتر کردن بازی وجود دارد. سیستم کاورگیری دو بازی گذشته، مکانیک هدفگیری سیالتر آنها و برخی نکات دیگر همگی بهخوبی پیادهسازی شده بودند که میتواند در اینجا از آن الگو گرفته شود. با توجه به اینکه بازی جدید در موتور اسنودراپ ساخته میشود که قبلاً بازی The Division هم با آن ساخته شده است، ممکن است ما با بعضی از مکانیکهای مشابه آن را ببینیم.
قابلیت هک کردن و باز کردن قفل درها
ویژگی هک کردن در واقع تا بازی Splinter Cell: Chaos Theory به این سری اضافه نشده بود اما یکی از بهترین بخشهای آن بازی بود و فقدان آن در بازیهای Conviction و Blacklist بهشدت حس میشد. سم باید با استفاده از چندین خط کد سبزرنگ شبیه به ماتریس، رشتههایی از اعداد را بهدقت شناسایی میکرد و آنها را برای مدت کوتاهی ثابت نگه میداشت تا بتواند قفل سیستم موردنظر خود را بشکند. این فرآیند سادهای بود اما به اندازهای چالش را ارائه میکرد که هک کردن، لذت بیشتری نسبت به فقط نگه داشتن یک دکمه و چند ثانیه منتظر ماندن، داشته باشد. این اتفاق برای فرآیند باز کردن قفل هم رخ داد. این مکانیک هم در بازیها Conviction و Blacklist دیده نمیشد، علیرغم اینکه راهی بسیار هوشمندانه و ظریف برای باز کردن قفل درهای بسته به حساب میآمد. با استفاده از آنالوگها و بازخورد لمسی، میتوانید تشخیص دهید که چه زمانی دستگیره را بهدرستی قرار دادهاید، و این کمی حس موفقیت باز کردن درها را به شما میدهد.
بخش چند نفرهی بازی
زمانی که اسپلینتر سل برای اولین بار راهاندازی شد، این حالت چند نفره بخشی از این سری بازی نبود، اما اکنون بخش Spies vs. Mercs قسمت جداناپذیری از اسپلینتر سل است که همه امروزه آن را میشناسیم. در ادامه، فقط Conviction فاقد این بخش بود. اگر یوبیسافت امید دارد که این سری را به شکل شایستهای احیا کند تا بتواند برای طیف جدیدی از مخاطبان هم لذتبخش باشد، اضافه کردن این حالت به بازی اول میتواند شیوهای بسیار هیجانانگیز و قابلتوجه باشد. البته، درست است، این بخش به تعادل بسیار بهتری نیاز دارد که میان دو گروه مبارزهای عادلانهتر برقرار کند اما به هر حال وجود آن میتواند بعد تازهای را به بازی اول بدهد.
پرهیز از سیاستهای اخیر یوبیسافت
با وجود اینکه یوبیسافت تورنتو در حال حاضر بیان کرده که بازسازی اسپلینتر سل قرار نیست یک بازی جهان-آزاد باشد، خوشبختانه لازم نیست که نگران باشیم که این اثر هم کلیشههای تکراری بسیاری از بازیهای امروزی یوبیسافت را در خود داشته باشد و از طراحی مراحل آنها الگو گرفته باشد. با این حال، یوبیسافت سال ۲۰۲۱ با یوبیسافتی که در سال ۲۰۰۲ اولین بازی اسپلینتر سل را منتشر کرد، یکسان نیست. پرداختهای درون برنامهای تقریباً در تمامی بازیهای آنها اتفاق مرسومی است و حال یوبیسافت پا را فراتر گذشته و حتی در حال آزمایش تجارت مبتنی بر NFT است و آن را در بازی گوست ریکان بریکپوینت انجام داده است. اتفاقی که بعید نیست در این بازسازی هم ببینیم. این در حالی است که برای اسپلینتر سل ما فقط به NVG (عینک دید در شب) نیاز داریم، نه NFT (رمز غیرقابل معاوضه).
منبع: Gamespot – نویسنده