گجتهای پوشیدنی به این زودیها جای گوشیهای هوشمند را نمیگیرند
اگرچه بازار گجتهای پوشیدنی طی چند سال اخیر پیشرفت چشمگیری داشته اما پر واضح است که این محصولات هنوز آنقدر توانایی و کارایی ندارند که بتوانند جای گوشیهای هوشمند را در زندگی ما بگیرند.
در حال حاضر بازار گجتهای پوشیدنی هوشمند از همیشه داغتر شده و محبوبیت آنها هم روز به روز در حال افزایش است. از جمله این موارد میتوان به ساعتهای هوشمند یا هندزفریهای بلوتوثی که تحت عنوان ایربادز شناخته میشوند اشاره کرد که سال به سال به قابلیتهای جذابتر و بهتری مجهز میشوند. البته یک گجت پوشیدنی دیگر هم وجود دارد که متأسفانه هنوز علم آنقدری پیشرفته نشده که شکل به بلوغ رسیدهی آن راهی بازار شود.
در رابطه با عینک هوشمند صحبت میکنیم. عینکی که مبتنی بر قابلیت واقعیت افزوده است و گفته میشود اپل، گوگل و متا دارند روی آن کار میکنند (هر شرکت روی محصول خودش). اما فعلا چیز خاصی را از آنها شاهد نیستیم. اگر فیلمهای علمی و تخیلی را دیده باشید، میدانید منظورمان از این عینکهای هوشمند چیست. محصولاتی که با قرارگیری روی چشم، ما را به یک کامپیوتر انسانی تبدیل میکنند که میتوانیم با نگاه کردن به موارد مختلف، اطلاعاتی را راجع به آنها دریافت کنیم.
فرض کنید درون جاده مشغول حرکت هستید و میخواهید از نقشه استفاده کنید. ماشینهایی که از مانیتورهای بزرگ بهره میبرند در اینجا یک نعمت هستند اما شرایطی را تصور کنید که در آن میتوانید مسیر را درست در مقابل چشمان خود ببینید. دیگر نیازی نیست گوشی را روی داشبرد یا هولدر بگذارید و هربار برای مسیریابی به آن نگاه کنید. قطعا پتانسیل چنین محصولی از ساعتهای هوشمند بیشتر است اما با این حال، باز هم گجتهای پوشیدنی هوشمند برای تبدیل شدن به گوشیهای هوشمند راه درازی در پیش دارند. اگر با خود میپرسید چرا؟ تا آخر این مطلب همراه ما باشید.
۱. پردازنده؛ قدرت پردازشی همه چیز نیست، اما از مهمترینهاست
عینک هوشمند که هنوز ساخته نشده، اگر هم شود، بعید است در دوران ابتدایی بتواند خیلی رضایتبخش باشد. ساعتهای هوشمند هم به عنوان بهترین گجتهای پوشیدنی حال حاضر، محدودیتهای زیادی دارند. ساعتهای گلکسی واچ ۴ یا اپل واچ سری ۷ آنقدر قدرتمند و سریع هستند که کاربران بدون هیچ هنگ یا لگی، میتوانند بین منوهای مختلف آن گشت و گذار کنند؛ برخیها حتی به دنبال این هستند که روی این محصولات، ویدیوهای یوتیوب را تماشا کنند یا تماس تصویری بگیرند. بنابراین به نظر میرسد پتانسیل آنها بالاست، اما چقدر بالا؟
شرایط در دنیای واقعیت مجازی اندکی بهتر است. مثلا متا Quest 2 که یک هدست واقعیت مجازی است، شاید در حالت مستقل خیلی به آن اندازه که به سیستم متصل است قدرتمند و پرکاربرد نباشد، اما اینکه میتوان یک سری بازیها نظیر Pavlov یا Superhot را روی آن تجربه کرد، نشانهی خوبی است. تحت نظارت زاکربرگ، متا روی Quest 2 به عنوان ابزاری کاربردی و همچنین پایه و اساس دنیای مبهم متاورس سرمایهگذاری ویژهای کرده است. بنابراین به نظر میرسد وضعیت قرار است در آینده بهتر شود.
یک مشکل اجتنابناپذیر در اینجا فضا است. در حالی که عینکهای واقعیت مجازی به اندازهی گوشیهای هوشمند فضا برای برای تجهیز به پردازندهای قدرتمند را دارند، اما مردم تمایل دارند اندازهی آنها آنقدری کوچک باشد که آزارشان ندهند. چرا که باید این ابزار را همیشه روی چشم یا دست خود داشته باشند و اگر ابعاد آنها بزرگ و وزنشان زیاد باشد، چطور میتوانند کاربران را راضی نگه دارند؟
از طرفی همین موضوع سبب شده از لحاظ قدرت پردازشی و گرافیکی، آنقدری که گوشیهای هوشمند قدرتمند و سریع هستند، این لوازم نباشند. اکنون هیچ ساعتی نمیتواند چنین اپلیکیشن را به صورت همزمان اجرا کند، چه برسد به اینکه انتظار داشته باشیم کارهای گرافیکی سنگین را انجام دهد. حتی عینک هوشمند هم نمیتواند از پس یک سری از کارهای اینچنینی بر بیاید در حالی که روی گوشیهای هوشمند، بسیاری از فعالیتهای سنگین بهسادگی قابل انجام است.
از طرفی دیگر، فضای رندر شده هم یک مشکل دیگر است. مجیک لیپ ۲ که یک هدست واقعیت مجازی مورد انتظار است، فقط ۷۰ درجه زاویهی دید دارد، این میزان برای هلولنز مایکروسافت به ۵۴ درجه میرسد. هر دوی آنها زاویه دید محدودتری در مقایسه با Quest 2 متا (۸۹ درجه) و هدست ایندکس والو (۱۳۰ درجه) دارند. این زاویه دید محدود نه تنها ما را غرق در دنیای مجازی نمیکند بلکه استفاده از یک سری از اپلیکیشنهایی را که واقعیت مجازی میتواند آنها را لذتبخشتر کند هم محدود میکند. تصور کنید در حال وبگردی هستید اما باید از یک زاویه دید بسیار محدود به صفحات وب نگاه کنید.
باتری؛ اندازه، اندازه، اندازه!
یک معضل بزرگ دیگر، ظرفیت باتری است. نه تنها اندازهی گجتهای پوشیدنی در مقایسه با گوشیها کوچکتر است، بلکه طراحی آنها هم به گونهای است که نمیشود باتری بزرگی در آنها تعبیه کرد. پردازنده اگر بخواهد سریع باشد، باتری هم باید پرظرفیت باشد تا بتواند نیاز آن را پاسخ دهد. اما برای این گجتها نمیتوان باتری بزرگی در نظر گرفت.
در نتیجهی همین موضوع، تیم سازنده یا باید قدرت پردازشی را کاهش دهند و یا سریع تمام شدن شارژ باتری را به عنوان یک ضعف بزرگ بپذیرند. دلیل اصلی که باعث میشود یک ساعت ساخت گارمین هفتهها دوام بیاورد اما گلکسی واچ هر چند روز یکبار به شارژ نیاز داشته باشد دقیقا همین است. حالا شما وقتی به واقعیت مجازی نگاه کنید، میبینید که وضعیت بدتر است. مثلا Quest 2 با یکبار شارژ و بدون نیاز به سیم کابل، فقط دو ساعت میتواند شما را همراهی کند.
در دنیای ساعتهای هوشمند و هدستهای واقعیت مجازی، هر محصولی که کمتر از یک روز دوام داشته باشد، به سختی فروش میرود چرا که این محصولات باید دائما چسبیده به بدن انسان باشند. اما گوشیهای هوشمند شرایط متفاوتتری دارند که هیچ، در اکثر مواقع بیشتر از یک روز کاربران را همراهی میکنند. شما با یک هدست متا Quest 2، چه مسافرتی میتوانید بروید؟ چه کاری میتوانید انجام دهید که اگر دسترسی به سیم برق وجود نداشته باشد، حداقل به مدت ۸ ساعت خیالتان راحت باشد؟
نمایشگر کوچک و تعامل کم با گجتهای پوشیدنی در مقایسه با گوشیهای هوشمند
نمایشگر گجتهای پوشیدنی در مقایسه با گوشیهای هوشمند بسیار کوچکتر است. در رابطه با زاویه دید محدود هدستهای واقعیت مجازی حرف زدیم. بنابراین میبینیم که هر دوی این محصولات ضعف زیادی در این بخش دارند. ما روی نمایشگری که نهایتا ۲ اینچی یا ۳ اینچی است، مگر چقدر میتوانیم تعامل داشته باشیم؟ گوشیها نمایشگری بزرگتر از ۶ اینچ دارند که تعامل با آنها را واقعا معنادار و لذتبخش میکند. اما ساعتهای هوشمند حتی به لطف دستیارهای صوتی هوشمند و پردازندههای خیلی سریع هم در انجام یک سری از کارها ما را محدود میکنند چون نمایشگر ریزی دارند.
این مانع البته شاید با نمایشگرهای OLED منعطف برطرف شود اما علم هنوز نزدیک به دستیابی به چنین فناوری پیچیپدهای به این اندازهی کوچک نیست. حتی نمایشگر بزرگ گلکسی زد فولد ۳ که لایهی محافظ هم دارد بسیار شکننده و نحیف است چه برسد به اینکه بخواهیم یک ساعت هوشمند را به چنین نمایشگری مجهز کنیم؛ آن هم محصولی که باید در سفرهای مختلف همراهمان باشد یا در باشگاه و در کنار وزنههای آهنی، آنها را در دستمان قرار دهیم.
محدودیت پورتها و اتصالات
گجتهای پوشیدنی از لحاظ اتصالات و پورت واقعا محدود هستند. در بسیاری از ساعتها، آنقدر فضا وجود ندارد که شرکتها بتوانند پورت USB-C در آن تعبیه کنند. در نتیجه عملا نمیتوان آنها را جز گوشی هوشمند، به چیز دیگری متصل کرد. بدتر اینکه در بسیاری از مواقع، این محصولات محدود به محصولات دیگر از خود شرکت سازنده هستند. یعنی با گوشیهایی از اکوسیستم دیگر سازگاری ندارند و همین موضوع محدودیت را در این بخش بیشتر هم میکند.
هدستهای واقعیت مجازی و واقعیت افزوده از لحاظ پورت اندکی وضعیت بهتری دارند. اما تصور کنید، ما از این محصولات انتظار داریم به صورت بیسیم تمام نیازهای ما را برطرف کنند. در نتیجه اگر قرار به وجود راه اتصالی خاصی هم باشد، آن باید بیسیم باشد و نه سیمی چون همانطور که گفته شد، نوع کاربری این لوازم کاملا متفاوت با گوشیهاست و اگر بخواهیم با سیم آنها را به هر محصولی وصل کنیم، خیلی جالب نخواهد شد.
البته خوشبختانه وضعیت اتصالات بیسیم طی این سالها رشد خوبی داشته و ظاهرا قرار است بهتر هم بشود. بنابراین امیدواریم گجتهای هوشمند در این بخش پیشرفت خوبی داشته باشند.
گزینههای کنترلی
گوشیهای هوشمند دست کاربران را برای انجام کارهای مختلف باز میگذارند. برای مثال شما در حال انجام بازی هستید اما نمیخواهید از کنترلهای لمسی که به صورت دیجیتالی روی صفحهی گوشی ظاهر میشوند استفاده کنید. در اینجا تصمیم میگیرید از طریق کابل یا بلوتوث، گوشی را به یک کنترل اکسترنال یا صفحه کلید متصل کرده و به عنوان گیمپد از آنها استفاده کنید. امکان استفاده از میکروفون، دستیار صوتی، ژستهای غیر لمسی برای کاربران ناتوان و… هم در گوشیها فراهم است.
ساعتهای هوشمند اساسا در این بخش در مقابل گوشیها حرفی برای گفتن ندارند. برای مثال برای تایپ کردن، حتی یک ساعت با نمایشگر منعطف با صفحه کلید لمسی هم نمیتواند به آن اندازه که کار کردن با گوشی لذتبخش است، کاربرانش را راضی نگه دارد. از طرفی وقتی نمایشگر روی دستتان قرار دارد، استفاده از کنترلرهای اکسترنال اصلا چه معنایی میتواند داشته باشد؟ نمیگوییم ساعتها باید از این حیث تغییر کنند، چون فلسفهی طراحی آنها متفاوت است؛ ما فقط داریم میگوییم چرا ساعت هوشمند نمیتواند خیلی راحت، جای گوشی هوشمند را در زندگی ما بگیرد.
امکانات هدستهای واقعیت افزوده یا دیجیتال در این بخش بیشتر است. اما یک محدودیتی که وجود دارد این است که هدستهای اینچنینی معمولا به یک کنترلر حرکتی متصل میشوند که کلیدهای کمی دارد. طبیعتا با کلیدهای تعبیه شده روی این کنترلرها هم تایپ کردن معضل خواهد بود. ردیابی دست بدون استفاده از کنترلر هم یک گزینهی خوب میتواند باشد اما هیچ بازخورد لرزشی دریافت نمیکنید که متوجه شوید روی یک کلید ضربه زدهاید. البته گفته میشود متا در حال کار روی بهبود این قابلیت است اما به نظر میرسد باید چند سالی تا به بلوغ رسیدن آن منتظر بمانیم.
آیا گجتهای پوشیدنی میتوانند جایگزین گوشیهای هوشمند شوند؟
اگر واقعگرایانه به قضیه نگاه کنیم، به نظر میرسد جز «خیر» هیچ پاسخ دیگری نمیتوان به این پرسش داد. شکل ظاهری و کاربردی که این لوازم دارند، آنها را به بهترین محصول برای همراهی گوشیهای هوشمند تبدیل کرده است و نه جایگزین آنها چرا که به تنهایی بسیار محدود کننده هستند. تنها امیدواری که میتوان به این صنعت داشت این است که محصولی از آن بیرون بیاید که وابستگی ما را به گوشیهای هوشمند کاهش دهد. هرچند این یعنی کمتر شدن وابستگی ما به گوشی در نتیجهی بیشتر شدن وابستگی به همان محصول است و این یعنی قرارگیری در یک لوپ نامحدود دیگر.
به نظر میرسد اگر هم قرار باشد روزی محصولی جایگزین گوشیهای هوشمند شود، آن محصول دیگر روی دستمان نخواهد بود، بلکه روی سرمان قرار میگیرد. در رابطه با هدستهای واقعیت مجازی و واقعیت افزوده صحبت میکنیم که پتانسیل و توانایی بسیار بیشتری برای تبدیل شدن به همراه همیشگی ما دارند. هرچند محدودیتهای فراوانی که دارند باعث میشود فقط در خانه بتوانیم آنها را جانشین گوشیهای خود کنیم. محدودیت زاویهی دید، ورودیهای پیچیده، طول عمر پایین باتری، شکل ظاهری که باعث میشود برای قرارگیری طولانی مدت در سر اصلا مناسب نباشند و بسیاری موارد دیگر، از ضعفهای این هدستها هستند که باید در طول زمان یکی پس از دیگری برطرف شوند یا به حداقل برسند. اما به نظر میرسد این فرایند چندین سال به طول بیانجامد.
شما در این رابطه چه فکری میکنید؟ آیا گجتهای پوشیدنی (شامل هدستها و عینکهای واقعیت مجازی و واقعیت افزوده و ساعتهای هوشمند) میتوانند به این زودیها، جانشین گوشیهای هوشمند شوند؟
- بازار هدستهای واقعیت مجازی ۲۴۰ درصد رشد داشته است
- گوگل عینک واقعیت افزودهی خود را معرفی کرد
- سامسونگ احتمالا روی ساخت یک لنز هوشمند کار میکند
منبع: Android Authority