۱۸ روش هوشمندانه برای پاسخ ندادن به سؤالات خصوصی
وقتی یک نفر از شما یک سؤال خصوصی میپرسد پاسخ او را چگونه میدهید؟
اگر شما هم مثل بقیه انسانها هستید، احتمالا کمی مکث میکنید و از خودتان میپرسید: «این فرد چرا چنین چیزی را از من میخواهد؟ من تمایلی به بیان این موضوع ندارم.»
سپس احتمالا در ذهنتان به دنبال پاسخ مناسبی برای آن فرد خواهید گشت.
این نوع سؤالات خصوصی و آزاردهنده چه از طرف دوستان شما مطرح شوند، چه از طرف خانواده یا افرادی که شما آشنایی چندانی با آنها ندارید، به هیچ وجه شما را ملزم نمیکنند که به همان شکلی که پرسشگر از شما خواسته به او پاسخ دهید.
در این مقاله از دیجیکالا مگ، برای کمک به شما در جهت مدیریت بهتر موقعیتهای این چنینی، ما ۱۸ نمونه از بهترین راهکارهای ممکن برای فرار از پاسخ دادن به این سؤالات خصوصی را آوردهایم که کاملا مؤدبانه هستند و منجر به هیچ نوع توهینی به طرف مقابل نمیشوند. با ما همراه باشید.
۱۸ استراتژی کاربردی برای پاسخ ندادن به سؤالات خصوصی
بهترین رویکرد در دور زدن سؤالات اقوام این است که قبل از هر نوع پاسخی مانند یک وکیل فکر کنید. اما چرا؟
وکلا با دلایل پشت پردهی پرسشهای تهاجمی از سوی افراد بهخوبی آشنایی دارند. آنها همچنین با پیامدهای احتمالی سوءاستفاده از اطلاعات شخصی توسط دیگران هم بهخوبی آشنایی دارند.
وقتی مانند یک وکیل فکر میکنید، به احتمال زیاد مکث کرده و سؤالات زیر را از خود میپرسید؛
- طرف مقابل چرا این سؤال را از شما میپرسد؟
- آیا آنها به اطلاعاتی که از شما میخواهند نیاز دارند؟
- آنها با اطلاعاتی که به آنها میدهید چه کارهایی میتوانند بکنند؟
اینکه آنها از نظر شما افراد قابل اعتمادی باشند، اصلا کافی نیست. باید از خودتان بپرسید آنها چگونه میتوانند از این اطلاعات علیه شما استفاده کنند؟ همچنین چه شخص دیگری ممکن است پاسخ شما را بشنود و اینکه او چه مشکلاتی میتواند برایتان ایجاد کند؟
نکات زیر بر اساس انگیزهی پرسشگر به زیر شاخههای مختلفی تقسیم میشوند.
به یک سؤال شخصی بیادبانه چگونه باید پاسخ داد؟
برخی از پرسشگران نسبت به دیگران رفتار تهاجمیتری دارند. آنها بدون هیچ مقدمهای از شما چیزی بیشرمانه میپرسند تا تعادل روحی شما را به هم بزنند. یا اینکه آنها جریان گفتوگو را به گونهای پیش میبرند که منجر به پرسیدن یک سؤال بیادبانه از شما شود. آنها خیلی سعی میکنند که شما حداقل یکی از سؤالاتشان را صادقانه پاسخ دهید.
اما به جای آن شما میتوانید یکی از مانورهای فرار زیر را امتحان کنید.
۱. سؤالشان را با یک سؤال دیگر پاسخ دهید
مکث کنید و سپس سؤال خودتان را از آنها مطرح کنید.
مثال
- پرسشگر: «چگونه کسی مثل شما اصلا توانست همچنین شغلی را بهدست آورید؟»
- شما: «چرا میپرسید؟» یا «چرا میخواهید بدانید؟»
۲. از پاسخ دادن به سؤالش طفره بروید
مکث کرده و با اشاره به بیربط بودن سؤالش یا ماهیت عمیقا خصوصی آن، به او پاسخ دهید.
مثال
- پرسشگر: «ماهانه چقدر برای آن قهوههای فانتزی هزینه میکنید؟»
- شما: «متوجه ارتباط سؤالتان با بحث نشدم.» یا «هر چقدر که نیاز باشد.»
۳. ایجاد حس شرمساری در پرسشگر
گاهی اوقات بهترین راه برای پاسخ به یک سؤال تهاجمی، ایجاد حس شرمساری در پرسشگر است، البته فقط کمی. به هر حال، اگر آنها مایلاند شما را ناراحت کنند، نباید از رفتاری مشابه رفتار خودشان ناراحت شوند.
مثال
- پرسشگر: «سایز کمر شلوارتان چند است؟»
- شما: «خیلی دوست دارید سؤالاتی که به شما مربوط نیست بپرسید، اینطور نیست؟» یا «من متوجه نمیشوم سایز کمر من چه ارتباطی به شما دارد؟»
۴. پاسختان را با کلمهی «نه» آغاز کنید
سپس عبارتی مانند «من به این سؤال پاسخ نمیدهم.» به آن اضافه کنید. سپس آنجا را ترک کنید یا موضوع گفتگو را عوض کنید. این کار ابتدا باعث میشوند که طرف مقابلتان فکر کند که شما به او پاسخ منفی میدهید. سپس او را به طور کامل ساکت میکنید.
مثال
- پرسشگر: «شما از نظر مالی مشکل دارید؟»
- شما: «نه، من به این پرسش پاسخ نمیدهم. سؤال درست این است که…»
۵. نادیده گرفتن سؤال خصوصی
طوری صحبت خودتان را ادامه دهید که انگار اصلا سؤال را نشنیدهاید. با این کارتان شما به طرف مقابل این پیام را ارسال میکنید که سؤالش بیربط است یا ارزش پاسخ دادن ندارد.
مثال
- پرسشگر: «راستی شما چند سالتان است؟»
- شما: «همانطور که میگفتم…»
۶. آنها را در حالت تدافعی قرار دهید
اگر آنها دربارهی سؤالاتشان تسلیم نمیشوند، شما باهم با مطرح کردن پرسشهای خودتان به آنها پاسخ دهید. این کار نه تنها حواس آنها را پرت میکند، بلکه این پیام را به آنها ارسال میکند که نمیتوانند شما را تحت زورگویی قرار دهند. در واقع شما مرکز توجه را متوجه پرسشگر میکنید.
مثال
- پرسشگر: «شما به سؤال من پاسخ ندادید …»
- شما: «شما خودتان چگونه به این پرسش پاسخ میدهید؟» یا «اگر من از شما یک سؤال بیاهمیت بپرسم پاسختان چیست؟»
۷. از یک پاسخ آماده و کلیشهای استفاده کنید
پاسخ سؤالات شخصی را که نمیخواهید به آنها پاسخ دهید آماده کنید و خود را در حال پاسخگویی به آنها تصور کنید.
مثال
- پرسشگر: «آیا شما خود را فردی لیبرال توصیف میکنید؟»
- شما: «من خودم را بهعنوان فردی توصیف میکنم که همسایه خود را دوست دارد، فارغ از متغیرهای جمعیت شناختی و پیشینهاش…»
۸. جواب دادن به یک پرسش جزئی و مشخص با یک پاسخ کلی
تمرکز مکالمه را از روی مسأله خاصی که طرف مقابل از شما پرسیده منحرف کنید و به تشریح یکی از دغدغههای کلی خود بپردازید. این استراتژی زمانی مؤثرتر است که پرسشگر هم این دغدغه را داشته باشد.
مثال
- پرسشگر: «در انتخابات ریاست جمهوری به چه کسی رأی میدهید؟»
- شما: «ترجیح میدهم این گفتگو به یک بحث سیاسی تبدیل نشود. آنچه بیشتر برای من جالب است این است که چگونه میتوانیم به کسانی که در حال حاضر در حال تلاش هستند کمک کنیم.»
۹. بهانهای بتراشید و بحث را رها کنید
فرض کنید در یک مهمانی در حال خوش آمدگویی به دوستی هستید که به تازگی او را دیدید و او هم سؤال نابهجایی را در آن موقعیت از شما میپرسد.
مثال
- پرسشگر: «خب، تو و همسرت بالاخره دربارهی … میخواهید چه کنید؟»
- شما: «میدونی چیه؟ من واقعاً باید بروم…»
چطور مؤدبانه از پاسخ دادن به یک پرسش اجتناب کنید؟
همه کسانی که از شما سؤالات شخصی میپرسند نیت بدی ندارند. گاهی اوقات، رویکرد ملایمتری هم برای پاسخ دادن به اینگونه پرسشها وجود دارد.
۱۰. به جای پاسخ دادن مشاوره ارائه دهید
اگر شخصی از شما سؤالی شخصی میپرسد و میدانید که میخواهد پاسخ مفصلی به او بدهید، با ارائهی مشاوره مفید میتوانید پرسش او را کنار بگذارید.
مثال
- پرسشگر: «بهتازگی وزن شما کم شده یا زیاد؟ عملکرد تیروئید شما چگونه است؟»
- شما: «راستش را بخواهید، من اخیراً چیزی پیدا کردهام که به من انرژی بیشتری داده است، و این مسئله را به همه میگویم…»
۱۱. سؤال پرسشگر را به شیوهی خودتان ساختاربندی کنید
سؤال فرد را با کمی پیچ و تاب تکرار کنید تا گفتگو را در جهتی که کمتر خصوصی است هدایت کنید.
مثال
- پرسشگر: «من شنیدم که شما به تناسخ اعتقاد دارید؟ فکر میکنی بعد از مرگ در غالب چه چیزی به حیات برمیگردی؟»
- شما: «من فکر میکنم آنچه شما از من میپرسید این است که آیا من مانند بسیاری از افراد دیگر، معتقدم که یک زندگی کوتاه تنها چیزی است که ما برای یادگیری چیزهای مختلف، در اختیار داریم؟»
۱۲. مسیر مکالمه را تغییر دهید
مکالمه را از سؤالات شخصی به سمت موضوعی هدایت کنید که برای بحث دربارهی آنها راحت هستید.
مثال
- پرسشگر: «من شایعاتی شنیدهام دربارهی اینکه شما اهل نوشیدنی الکلی هستید… خیلی زیاد مینوشید؟»
- شما: «من هم شایعهای شنیدم که تو در حال تست رانندگی با لکسوس بودی. خرید خوب پیش رفت؟»
۱۳. سؤالات را با جوابهای مبهم پاسخ دهید
به جای اینکه با یک پاسخ مستقیم وارد یک بحث ناخواسته شوید، سعی کنید یک پاسخ مبهم به طرف مقابل بدهید. در واقع بدون پاسخ دادن به سؤال اصلی او جوابش را بدهید. یا اینکه از آنها بخواهید به سؤالات خودشان پاسخ دهند.
مثال
- پرسشگر: «آیا قصد دارید به فرزندان خود واکسن کووید-۱۹ بزنید؟»
- شما: «خوب، ساخت واکسن مناسب برای کودکان ممکن است یک سال دیگر طول بکشد.» یا «نظر شما چیست؟»
۱۴. طرف مقابل را بپیچانید
از آنها بخواهید که سؤالشان را شفافتر توضیح دهند، بنابراین در این حین میتوانید تصمیم بگیرید که چقدر اطلاعات را میخواهید با آنها به اشتراک بگذارید.
مثال
- پرسشگر: «چقدر برای این خانه اجاره میدهید؟»
- شما: «متأسفم، متوجه نشدم.» یا «در مقایسه با چه چیزی؟»
۱۵. دربارهی احساس ناراحتی خودتان صادق باشید
صریحاً به طرف مقابل بگویید که دربارهی پاسخ دادن به این سؤال احساس خوبی ندارید. با همه صریح باشید و سپس به بحث دربارهی موضوعی بپردازید که برای طرف مقابل جذاب است.
مثال
- پرسشگر: «شما دو نفر چه زمانی عقد میکنید؟»
- شما: «میدانم منظور شما از پرسیدن این سؤال خوب است، اما احساس راحتی نمیکنم در این زمینه صحبت کنم. علاوه بر این، من بیشتر دوست دارم بدانم چگونه جوجه کبابی شما هیچوقت خشک نمیشود؟»
۱۶. با درخواست مشاوره، پرسش آنها را به حاشیه برانید
با درخواست توصیه و مشاوره در زمینههای مربوطه، به طور کامل از پاسخ دادن به سؤال طرف مقابل فرار کنید. بیشتر مردم دوست دارند مطالبی را که آموختهاند به اشتراک بگذارند، معمولا بهعنوان مشاوره یا بهعنوان نکتههای مفید زندگی.
مثال
- پرسشگر: «شما چقدر حقوق میگیرید؟»
- شما: «راستش من از شنیدن هر نکتهای که در حوزهی سرمایهگذاری ممکن است بدانید خوشحال میشوم.»
راهحلهای طنز برای خودداری از پاسخ دادن به پرسشهای خصوصی
گاهی اوقات، بهترین راه برای پاسخ دادن به یک سؤال شخصی، استفاده از طنز است. بسته به شخص سؤال کننده، این برخورد طنز ممکن است آنها را به شکل دلپذیری از سؤال نابهجایشان منحرف کند یا این پیام را برای آنها ارسال کند که: «اجازه دهید دربارهی چیز دیگری صحبت کنیم». در این حالت شما میتوانید از هر طنزی که مناسب موقعیت است استفاده کنید.
۱۸- طفره رفتن با طنز
مثال
- پرسشگر: «چقدر حقوق میگیری؟»
- شما: «اندازهی تو نمیگیرم!» یا «به اندازهای که دیگر از توی سطل زبالهها غذا پیدا نمیکنم.»
۱۹. از دوستان یا اعضای خانواده خود برای ایجاد حواسپرتی استفاده کنید
زمانی که شخصی در یک مهمانی یا جمع خانوادگی از شما یک سؤال خصوصی نابهجا میپرسد، میتوانید با استفاده از حضور کودکان و سایر اعضای خانواده حواس طرف مقابل را پرت کنید.
مثال
- پرسشگر: «در انتخابات مجلس قصد دارید به چه کسی رأی بدهید؟»
- شما ضمن اشاره به یکی از بچههایتان: «اوه، باز شروع نکنید! لطفاً! من یک کلوچه به هر کدام از شما میدهم!»
نکتهی پایانی
شما میتوانید به شکل کاملا مؤدبانه از پاسخ به سؤالات شخصی خودداری کنید اگر شما احساس میکنید طرف مقابل نیازی به دانستن اطلاعات شخصی شما ندارد، لازم نیست به آنها چیزی بگویید. به همین سادگی. شما مجاز به حفظ حریم خصوصی خود هستید.
اکنون که با ۱۸ نمونه از بهترین راهکارها را برای اجتناب از پاسخگویی به سؤالات شخصی آشنا شدید، کدام روش برای شما بیشتر جذاب بود؟ شما قبلا از کدام یک از این روشها استفاده کردهاید؟
منبع: Live Bold and Bloom
مرسی از نکته ظریف و فوقالعاده کاربردی.
ولی یه نکتی که باید بهش توجه کرد شخصیت پررو و سمج ایرانیه.
-پرسشگر: چقدر حقوق میگیری؟
-شما: به اندازهای که دیگر از توی سطل زبالهها غذا پیدا نمیکنم.
-پرسشگر: حالا جدا چقدر میگیری؟
-شما: جدی گفتم
-پرسشگر: بی شوخی
-شما: باور کن
-پرسشگر: مسخررو ببینا
و این داستان ادامه دارد…
وقتی کسی از شخص دیگری اطلاعات میخواهد. مثلا شماره تلفن همراه، چرا به جلسه نیامده است، کجا زندگی میکند و …
پاسخم این است که ببخشید من درباره کسی به کس دیگر بدون اجازهش اطلاعات نمیدم. اگر کسی از شما هم از من اطلاعات بخواهد بدون اجازه شما اطلاعات نمیدم. مگر اینکه مطمئن باشم شما راضی هستید.
این پاسخ باعث میشه تا شنونده نه تنها حس بدی نکنه بلکه به شما اعتماد پیدا کنه و این برای اعتبار شما بسیار خوبه تا جایی که شما رو به این ویژگی بشناسند.
شما قبلا از کدام یک از این روشها استفاده کردهاید؟
اگر یک آقایی درباره مسائل خصوصی من پرسش کنه. مثلا رفتم لباس بخرم آقا پرسیده شما ازدواج کردید؟ من هم جواب میدم: آقا کارتونو بکنید به این کارا چیکار دارید.
با توجه به فضا شاید این جمله رو با یه لبخند محو بگم و یا با اخم. بسته به جاش داره.
یا میگم: چه اهمیتی داره؟ و در باره کاری که اونجا براش پیش هم هستیم صحبت میکنم و سوالی میپرسم که حواس شخص پرت بشه.
یا میگم: من خودم هنوز علتشو نمیدونم. متوجه شدم به شما هم خبر میدم.
البته باید توجه داشت که بعضی از سولات خصوصی که ازمون پرسیده میشه برای اینه که طرف خودش همون مشکل رو داره، یا روی یه چیزی حساس شده. حقوقش خیلی پایینه و میخواد وضعیت بقیه رو هم در اون مورد بدونه.
علت دیگه اینه که اصولاً مردم دوست دارن مثل فیلم سینمایی که نگاه میکنند از وضعیت آدم بپرسند و هدف خاصی این وسط وجود نداره.
نکته ای که خیلی مهمه اینه که اکثر آقایون اگر یه سوال خصوصی رو جواب بدید سوالات بعدی رو شروع میکنند.
یک نکته دیگه هم که خوبه بهش نظر کنیم اینه که ما میتونیم با پاسخ دادن به سوالات خصوصی که دیگران از ما میکنند با هوشمندی اطلاعاتی رو بدیم و طبق اون اطلاعات طرف مقابل رو مدیریت کنیم که اگر درست انجام بشه بسیار برامون مفید هست و میتونه ارتباطاتمون رو بهتر کنه.
با تشکر از مطالب خوب شما
به طور ناگهانی چندتا مقاله از اینجا خوندم واقعا نمیدونم چی بگم اگر مقاله ها از اینور اونور کپی نشده باشن … واقعا نویسنده این مقاله ها و بخصوص این مقاله خیلی انسان خوش قلمیه بهش تبریک میگم ..
ترجمه از متن خارجیه. از سوالاش کاملا معلومه. ایرانیا که سرشون درد میکنه برای توضیح و تفسیر نگرش دینی و سیاسیشون و بعضا فرو کردنش به پاچه این و اون. تو ایران اگه از کسی بپرسی تو لیبرالی یا تو به تناسخ اعتقاد داری نه تنها شخصی فرضش نمیکنه بلکه ساعتها مختم تیلیت میکنه.
سوالات بجز یکی دو مورد توهین امیز نبودن ولی جواب ها بجز چند مورد همگی خیلی توهین امیز بودن