سریال «واتسون» نباید اشتباه «شرلوک» بیبیسی را تکرار کند
یکی از کاراکترهایی که بارها اقتباسهای متفاوتی از او در سینما و تلویزیون دیدهایم و ناگفته نماند که از دیدنشان هم سیر نمیشویم، شرلوک هلمز سر آرتور کانن دویل است؛ کارآگاهی با هوش خیرهکننده که با منطق، به دل کشف حقیقت میزند. با اینکه اغلب داستانهای کانن دویل به نام شرلوک در خاطر مانده، اما او در ماجراجوییهایش تنها نیست. نقال پروندههای عجیب شرلوک هلمز، دکتر وفادار و دوست او جان واتسون است که با اینکه نامش بر این داستانها نخورده، اما همیشه در صف اول حل پروندهها به هلمز کمک میکند. طی سالها اقتباسهای گوناگون کارآگاه افسانهای را در مرکز توجه قرار دادهاند، ولی حالا نوبت به جان واتسون رسیده تا او هم داستان مخصوص خودش را داشته باشد. سریال «واتسون» (Watson) از استودیوی CBS یک درام پزشکی است که با الهام از داستانهای مختلف کارآگاه شرلوک هلمز نوشتهی سر آرتور کانن دویل ساخته شده، اما عملا هیچ ارتباطی با آنها ندارد. سریال «واتسون» قرار است روی زندگی حرفهای او به عنوان پزشک تمرکز داشته باشد. نقش جان واتسون را هم موریس چستنات امریکایی بازی میکند. با وجود همهی این تغییرات، یک نگرانی حتی بزرگتر دربارهی این اقتباس تازه وجود دارد. سریال «واتسون» اگر میخواهد موفق شود، باید از مشکل بزرگی که سریال «شرلوک» بیبیسی را به قهقرا برد، دوری کند.
پروندههای شرلوک هلمز و کاراکترهایی که او را در طی حل این پروندهها همراهی میکنند سالهاست که دستخوش اقتباسهای مختلف قرار میگیرند و منبع الهام هنرمندان بسیاری بودهاند. همین الان علاوه بر سریال «واتسون» دو پروژهی دیگر مرتبط با شرلوک هلمز در راه هستند که البته همهی این سریالها شرلوک را در مرکزیت قرار میدهند؛ یکی سریال معمایی است مبتنی بر کتابهای اندرو لین (سری کتابهای «شرلوک هلمز جوان»)، به تهیهکنندگی گای ریچی و متیو پارکهیل و و بازی هیرو فینیس تیفین که به نام «شرلوک جوان» (Young Sherlock) از پرایم ویدیو پخش خواهد شد. دیگری سریال «شرلوک و دختر» (Sherlock & Daughter) که ژانویهی ۲۰۲۵ با بازی دیوید تیولیس در نقش شرلوک هلمز روی دیسکاوریپلاس خواهد آمد. برخی از اقتباسها شرلوک و واتسون را آنقدر تغییر دادهاند که تشخیص ارتباطشان با نسخهی اصلی سخت شده است؛ مثل سریال ژاپنی «خانم شرلوک» (Miss Sherlock) که هلمز و واتسون در آن زن هستند و در ژاپن مدرن به حل پروندههای جنایی میپردازند؛ یا سریال «ابتدایی» (Elementary) با بازی جانی لی میلر در نقش شرلوک و لوسی لیو در نقش واتسون، البته نه جان واتسون، بلکه جون واتسون.
با این حال، بینندگان به نظر نمیرسد مشکلی با بازنماییهای متفاوت از این شخصیتهای آشنا داشته باشند و فیلمها و سریالهای مبتنی بر کارآگاه کانن دویل همیشه با موفقیت همراه بودهاند. از همین «ابتدایی» بگیر که در فاصلهی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹ برای هفت فصل پخش شد، تا سریال «شرلوک» بیبیسی که مشهورترین اقتباس مدرن از شرلوک هلمز است و با وجود پایان یافتن آن پس از فصل چهارم، طرفداران بندیکت کامبربچ (بازیگر شرلوک) و مارک گیتیس و استیون موفات (سازندگان سریال) را رها نمیکنند تا یک راهی برای بازگرداندن کارآگاه به بیبیسی پیدا کنند. این نشان میدهد حتی سقوط آزاد کیفیتی سریال هم باعث نمیشود بینندگان از شرلوک خسته شوند. با این احتساب، سریال «واتسون» مسیر سختی برای جلب مخاطبان ندارد؛ مگر اینکه با یک اشتباه بزرگ، خودش را به مخمصه بیندازد.
سریال «واتسون» داستان خود را از پس از مرگ شرلوک هلمز به دست موریارتی آغاز میکند. ماجرا در پیتزبورگ در عصر مدرن و یک سال پس از مرگ اتفاق میافتد. واتسون به زندگی سابق خود به عنوان پزشک باز میگردد و رئیس یک کلینیک تخصصی در حوزهی اختلالات نادر میشود. در کل، این سریال را یک درام پزشکی توصیف کردهاند که استخوانبندی یک سریال معمایی را دارد و نسخهای مدرن از یکی از کلاسیکترین کاراکترها در تاریخ ادبیات ارائه میدهد که این بار به جای آنکه توجه خود را بر تحقیق روی قتلها و جنایتها قرار داده باشد، به حل معماهای پزشکی معطوف میکند. البته همچنان شباهتهایی بین سریال با شرلوک اصلی وجود دارد. چستنات که اغلب او را به خاطر بازی در سریالهای تلویزیونی امریکایی از قبیل «شک معقول» (Reasonable Doubt)، «رزیدنت» (The Resident)، «پرستار جکی» (Nurse Jackie) و «وی» (V) میشناسند، به طرفداران پروپاقرص شرلوک اطمینان داده که با اینکه «واتسون» یک اقتباس کاملا جدید است، اما همچنان برخی از عناصر محوری شرلوک در این سریال هم وجود دارد: «[سریال] در پیتزبورگ است، بنابراین دیگر لندن مهآلود در کار نیست؛ اما هنوز هم جو سریال تاریک و بارانی میشود. هنوز هم کتهای بلند بارانی را داریم. فقط فرقش این است که الان یکخورده رنگ و لعابشان بیشتر شده.»
در همان اولین اخبار از سریال «واتسون» مشخص شد که این مجموعه قرار است با تمام اقتباسهای سابق شرلوک هلمز فرق داشته باشد که همیشه هلمز و واتسون را در قالب یک زوج همکار به تصویر میکشند که به حل پروندهها میپردازند. با این حال، با این سریال تازه دیگر نه خبری از هلمز است و نه پروندههای جنایی پیچیدهی او. حتی داستان دیگر در لندن هم اتفاق نمیافتد؛ بلکه واتسون چستنات در یک شهر امریکایی و بدون شرلوک در کنارش به کار پزشکی خودش میپردازد. اما اگر فکر میکنید این مجموعه هیچ شانس موفقیتی ندارد، خوب است بدانید سازندهی سریال «واتسون» کریگ سوئینی است که خود، تهیهکنندگی سریال «ابتدایی» را هم بر عهده داشته است. پس میتوانید مطمئن باشید که اگر یک نفر بتواند اقتباس متفاوتی از داستانهای سرآرتور کانن دویل ارائه دهد، او سوئینی است که پیش از این، با «ابتدایی» موفق بود. چستنات در مصاحبه با «ورایتی» دربارهی کار با سوئینی توضیح داد: «این یک مسئولیت بزرگ است و من به شدت برایش هیجانزدهام. اما پس از دیدن کریگ [سوئینی] میدانستم که او هوایم را دارد. به خاطر اینکه سوئینی با تمام وجودش برای دنیا و داستان [شرلوک هلمز] احترام قائل است. او داستانهای جذابی نوشته و رویکردش برای «واتسون» همراه با احترام به منبع اصلی بوده است.» اما همچنان یک ریسک بزرگ وجود دارد که سریال «شرلوک» بیبیسی از آن ضربه خورد و حالا ممکن است گریبان سریال «واتسون» را هم بگیرد.
سریال «واتسون» نباید به کاراکتر موریارتی بهای زیادی بدهد
گفتیم که در این سریال دیگر خبری از شرلوک هلمز نیست و واتسون به کار در کلینیک بازمیگردد. اما آنقدری طول نمیکشد که سروکلهی موریارتی پیدا میشود. با اینکه حرف زیادی دربارهی حضور موریارتی در سریال «واتسون» به میان نیامده، اما چستنات در مصاحبهی خود با «ددلاین» در یک جمله گفته بود که «موریارتی دشمن بسیار چالشبرانگیزی است که نمیتوان راحت از دستش خلاص شد». حضور موریارتی احتمالا واتسون را مجبور خواهد کرد که با گذشتهی خود مواجه شده و تقابلی با قاتل دوست خود داشته باشد. چستنات توضیح داده که وقتی کاراکتری مثل موریارتی با چنین اندیشههای پلیدی دارید، کنار گذاشتن او از داستان سخت میشود و خواه ناخواه از داستان سردرمیآورد.
با این حال، نمیدانیم آیا موریارتی آنتاگونیست اصلی این سریال خواهد بود؟ با توجه به تفاوت شدید «واتسون» با سایر اقتباسها از شرلوک هلمز، پاسخ به این پرسش سخت میشود. موریارتی همیشه دشمن اصلی شرلوک هلمز بوده، نه جان واتسون. پس اینکه بخواهد پس از مرگ هلمز، سروکلهاش در زندگی واتسون پیدا شود، عجیب است. در حال حاضر رازهای زیادی دربارهی داستان این سریال وجود دارد. آیا واتسون در ماههایی که از مرگ دوستش گذشته به او و موریارتی فکر میکند و این شرور در افکار واتسون پدیدار میشود؟ آیا موریارتی عملا بازمیگردد و همانطور که هلمز را آزار میداد، نمیگذارد آب خوش از گلوی واتسون پایین برود؟ بالاخره نمیتوان داستانی مرتبط به شرلوک هلمز روایت کرد و حرفی از دشمن اصلی او نزد. مخصوصا که سریال قرار است ماههای پس از مرگ هلمز را نشان دهد. اما اینکه موریارتی واقعا در داستان نقش محوری خواهد داشت، یا اینکه در حد خاطرات و فلشبکها باقی میماند همچنان جای سوال است.
با اینکه حضور موریارتی (یا بهتر بگوییم کیفیت حضور او) در سریال «واتسون» قطعی نشده، خوب است فراموش نکنیم کاراکتر موریارتی مهم هست، اما نه به اندازهی خود واتسون. این سریال نباید زیادی بر کاراکتر موریارتی مانور دهد، چون این احتمال وجود دارد که مثل «شرلوک» بیبیسی، در چالهای بیفتد که خودش برای خود کنده است. با اینکه اندرو اسکات اجرای خیرهکنندهای (و البته متفاوت) از دشمن تیزهوش شرلوک هلمز به نمایش گذاشت، اما تمرکز بیشازحدی سریال بر این کاراکتر، کار را برای نویسندگان دشوار کرد و شکست آنها در نگه داشتن اجباری موریارتی، به مرور در فصل سوم و چهارم مشخص شد.
چگونه اقتباسی عالی از موریارتی، «شرلوک» بیبیسی را نابود کرد؟
«شرلوک» بیبیسی یکی از موفقترین و در عین حال، بحثبرانگیزترین اقتباسهای مدرن کارآگاه معروف کانن دویل است. با اجرای بندیکت کامبربچ در نقش شرلوک و مارتین فریمن در نقش جان واتسون، این سریال داستان خود را به عصر مدرن در لندن امروزی میآورد و برخی از پروندههای قدیمی کتابها را با تکنولوژی و فناوریهای روز و دغدغههای سیاسی و اجتماعی عصر حاضر درهممیآمیزد. «شرلوک» از همان اپیزود اول حضور موریارتی را وعده داد، اما حضور تمام و کمال او در اپیزود آخر فصل اول بود. جیم موریارتی سپس تمام و کمال به عنوان شرور اصلی فصل دوم ظاهر شد. البته هلمز و واتسون در این میان به پروندههای دیگر هم میرسیدند. اجرای اندرو اسکات در نقش موریارتی مورد استقبال بینندگان و منتقدان قرار گرفت و او به سرعت به یکی از نقاط قوت اصلی سریال تبدیل شد. در واقع، همین موریارتی بود که فصل دوم «شرلوک» را به بهترین فصل سریال تبدیل کرد و دقیقا هم به خاطر همین موضوع بود که روند نزولی «شرلوک» از فصل سوم آغاز شده و در فصل چهارم به اوج خود رسید. موریارتی در آخر فصل دوم و در اپیزود «آبشار رایخنباخ» (The Reichenbach Fall) خودکشی کرد و شرلوک هم برای نجات جان واتسون مجبور شد خودکشی کرده و خودش را از بالای ساختمان پایین بیندازد. اما آخرسر معلوم شد که شرلوک تنها تظاهر به مرگ کرده است. شرلوک با غافلگیر کردن جان واتسون در فصل سوم، به زندگی گذشتهی خود و حل پروندهها در لندن بازگشت.
با اینکه سریال «شرلوک» هیچوقت دقیقا نشان نداد که این کارآگاه چطور از پرش از این ساختمان جان سالم به در برده است (چندین تئوری در سریال مطرح میشود که هیچکدام با عقل جور درنمیآیند)، از یک چیز مطمئنیم و آن، مرگ موریارتی است. اما نه طرفداران و نه خود سازندگان سریال حاضر نبودند به همین راحتیها با کاراکتر محبوب موریارتی خداحافظی کنند. موریارتی در فصل سوم و چهارم و اپیزود ویژهی «عروس نفرتانگیز» (The Abominable Bride) در قالب فلشبکها و توهمات بازگردانده شد. با وجود مرگ علنی این کاراکتر، داستان «شرلوک» همچنان درگیر موریارتی باقی ماند. به جای آنکه داستانهای کاملا جدید جای خالی این شخصیت را پر کنند، نویسندگان مجبور شدند راههای مختلفی برای بازگرداندن موریارتی پیدا کنند؛ راههایی که معنی نمیدهند و تمرکز را از روی پروندههای دیگر برمیدارند. چسبیدن به خاطرات و توهمات از موریارتی، ضربهی بزرگی بود که سریال «شرلوک» بیبیسی را نابود کرد و حالا سریال «واتسون» با همین خطر مواجه است.
موریارتی در سریال «واتسون» باید با بازنماییهای قبلی متفاوت باشد
موریارتیهای زیادی آمده و رفتهاند؛ برخی ماندگارتر و برخی که بهتر است به فراموشی سپرده شوند. اما سریال «واتسون» باید به این نکته توجه کند که هیچ موریارتی در نسخههای مختلف این کاراکتر در طی سالها، به هم شباهت نداشتهاند. اگر «واتسون» میخواهد دشمن کلاسیک هلمز را به سریال بیاورد، نمیتواند نسخههای سابق را تکرار کند. یکی از بزرگترین چالشهای سریال، این خواهد بود که بازنمایی مدرنی از موریارتی به تصویر بکشد. سریال «ابتدایی» و «شرلوک» بیبیسی هر کدام نسخهی خاص خودشان را از این کاراکتر داشتند. در سریال «ابتدایی» جنسیت کاراکتر را عوض کردند و ناتالی دورمر نقش موریارتی را بازی میکرد. «شرلوک» از موریارتی یک آدم روانی عجیب و غریب به سبک شخصیتهای کمیک مثل جوکر ساخت که مثل رابطهی جوکر و بتمن، او هم وسواس فکری شدیدی نسبت به شرلوک دارد. از آنجا که موریارتی اندرو اسکات به یکی از معروفترین موریارتیهای مدرن تبدیل شده، احتمال زیادی وجود دارد که سریال «واتسون» هم بخواهد موفقیت این کاراکتر را تکرار کرده و از بازنمایی اسکات تقلید کند. اما از آنجا که سریال «واتسون» عملا یک درام پزشکی است، تقلید موبهموی این کاراکتر از «شرلوک» بیبیسی اشتباه بزرگی خواهد بود.
از آنجا که «واتسون» در عصر مدرن میگذرد و تفاوت زیادی با آثار کانن دویل دارد، مشکلات ویژهای پیش پایش هستند که برای حل آنها نمیتواند به کتابها رجوع کند. اما رجوع به سریال «شرلوک» هم نمیتواند درد او را چاره کند. کاراکتر موریارتی میتواند به بزرگترین چالش «واتسون» تبدیل شود؛ چالشی که درست است «شرلوک» بیبیسی را به اوج رساند، اما به سرعت آن را از بلندی رها کرد تا پایین بیفتد. سریال پزشکی تازهی CBS اگر میخواهد ریسک نکند، باید از خیر معرفی موریارتی به داستان بگذرد. اگر هم موریارتی را به «واتسون» میآورد، باید یک اقتباس کاملا تازه باشد و بداند که چه موقع از این کاراکتر دست بکشد. به جز سریال «واتسون» که در ۲۶ ژانویهی ۲۰۲۵ میلادی (اوایل بهمن امسال) منتشر خواهد شد، سال میلادی پیش رو مملو از اقتباسهای مختلف از شرلوک هلمز خواهد بود. از «انولا هلمز ۳» بگیر تا سریال «شرلوک جوان» و «شرلوک و دختر» و البته فیلم سوم «شرلوک هلمز» رابرت داونی جونیور و جود لاو که با اینکه در دست ساخت است، هنوز تاریخ انتشار مشخصی ندارد. با تمام این اوصاف، به نظر میرسد بینندگان هیچوقت از شرلوک هلمز و جان واتسون سیر نمیشوند که هنوز داستانهای زیادی برای گفتن دارند و ما هم منتظر دیدنشان روی پردهی سینما یا در قالب سریال تلویزیونی هستیم.
منیع: Screenrant