چرا سریال فالکون و سرباز زمستان به خوبی وانداویژن نیست؟
سریال فالکون و سرباز زمستان (The Falcon and the Winter Soldier) جدیدترین سریال پخش شدهی دیزنیپلاس است که قسمت اول آن پربازدیدترین قسمت در میان سریالهای عرضه شده از سرویس استریم دیزنی است. ولی این لزوما به معنی جذابیت یا خیره کنندگی آن نیست.
هنوز پخش فالکون و سرباز زمستان به پایان نرسیده میتوان نتیجهگیری کرد سریال میتوانست به جای شش قسمت در قالب یک فیلم دو ساعته پخش شود.
- فالکون و سرباز زمستان با گذر از حمله به تایتان محبوبترین سریال جهان شد
- فالکون و سرباز زمستان داستان کاراکترها را بعد از بازنشستگی راجرز روایت میکند
- کاپیتان آمریکای جدید همان چیزی است که استیو راجرز از آن نفرت داشت
گاهی پیش آمده که سریال وانداویژن نیز احساس اضافی بودن را به بینندگان منتقل کند ولی تطبیق آن با دنیای تلویزیون و اشارههای آن به کمدیهای موقعیتی کلاسیک، تقسیمبندی آن به سریال را توجیه میکند. ولی در مورد فالکون و سرباز زمستان قضیه فرق میکند.
ولی همچنان بر این باوریم که سریالی کوچک و فشردهتر برای فالکون و سرباز زمستان نتیجه مطلوبتری را به دنبال داشت.
بیایید به مقایسهی دو سریال وانداویژن و فالکون و سرباز زمستان بپردازیم و به این نتیجه برسیم که چرا مورد دوم مناسب تلویزیون نیست. همچنین، اگر آخرین قسمتهای سریال فالکون و سرباز زمستان را ندیدهاید، ممکن است در ادامه با اسپویلهایی مواجه شوید.
به جلسات درمانی مشترک بیشتری نیاز است
اگرچه وانداویژن کمی طبع غمناک دارد ولی حاوی شوخ طبعی بالایی است. این سریال از کمدیهای موقعیت الهام گرفته و زوج مربوطه را در شرایط کمدی زیادی قرار میدهد. مثلا واندا (الیزابت اولسن) برای رئیس ویژن و همسرش بدون هیچ مادهی اولیهای غذا درست میکند. یا واندا و ویژن در مسابقه استعدادیابی وستویو شعبده اجرا میکنند. موقعیت به وجود آمده مربوط به تست بارداری و … همچنین همسایه فضول و بامزه کاترین هان، آگنس را نیز باید ذکر کرد.
سریال فالکون و سرباز زمستان نیاز دارد تا کمی از جدیت خود بکاهد. دو شخصیت اصلی کاملا متضاد هم هستند. سم کسی است که کاملا طبق غریزه عمل کرده و باکی بسیار خونسرد و حسابگر رفتار میکند. خیلیها آن صحنه ۳۰ ثانیهای در فیلم کاپیتان آمریکا:جنگ داخلی (Captain America: Civil War) را دیدهاند که این دو راجع به جای نشستن سم با هم بحث میکنند. طبق گفتهی مالکوم اسپلمن، نویسندهی اصلی سریال، روابط بین این دو بر اساس این گونه تعامل ساخته شده است. در فیلم کاپیتان آمریکا:جنگ داخلی در یک صحنه سم برای راحت نشستن باکی جای خود را عوض نمیکند و این باعث میشود او در عقب یک بیتل مدل قدیمی تحت فشار قرار گیرد. این لحظهای بود که ایده شروع سریال جرقه زد.
رابطه بین این دو شخصیت واضح و ملموس است. در لحظاتی از سریال احساس میشود روی رابطه بین این دو باید مانور بیشتری داده شود. در قسمت اول این دو به کل در کنار هم نیستند. در قسمت دوم که بهترین قسمت سریال تاکنون بوده، در یک جلسه روانشناسی شرکت میکنند و با هم سر موضوع فاصله صندلیهایشان بحث میکنند و در نهایت این بحث به نگاهبازی بین آنها ختم میشود که همه اینها بسیار بامزه و خندهدار است. ولی در میان ماموریتهای بزرگتر در سریال این جو از دست میرود. صحنههایی به یاد ماندنی در طول سریال وجود دارد، مثل صحنهای که در آن باکی و سم راجع به آدم فضاییها، رباتها و جادوگرها بحث میکنند یا صحنهای که درباره آلبوم ترابل من ماروین با هم مشاجره و در میدان جنگ با هم میغلتند.
مقیاس کوچک مناسب تلویزیون است
مانند اکثر فیلمهای امسییو تنش در فالکون و سرباز زمستان زیاد است. گروه آنارشیستی به نام فلگاسمشرز که توسط ابرسرباز جوانی به نام کارلی مورگنتاو رهبری میشود در صدد به هم زدن آرامش دنیا است. کارلی و دیگر ابرسربازان، دنیایی را که پس از بشکن اول تانوس در فیلم انتقام جویان: جنگ ابدی به وجود آمده بود بیشتر میپسندند و تلاش میکنند تا مرزهای بین کشورها از بین بروند. تهدید گروه فلگاسمشرز به قدری جدی است که باکی سرباز ۱۰۶ ساله تصمیم میگیرد با سم همکاری کرده و جستجویی اضطراری را به دنبال این گروه انجام دهد. میتوان گفت که دلیل همکاری باکی با سم تنش بالای موجود در محیط سریال است. ولی در حقیقت اولین باری که باکی با سم ملاقات میکند، به دلیل سرزنش سم برای رد کردن سپر کاپیتان آمریکا است.
همه میدانیم که بخشی از هویت دنیای سینمایی ماورل با جلوههای ویژه استثنایی در ذهن همه ثبت شده است؛ ولی از این سریال نباید انتظار یک فیلم ۳۵۰ میلیون دلاری را داشت. به شخصه ترجیح میدهیم داستانی را راجع به سم ببینم که به زندگی روزمره خود میرسد و با مشکلات جزئی ابرقهرمانی دست و پنجه نرم میکند و باکی که به دلیل شستشوهای مغزی انجام گرفته روی او به روانشناس مراجه کرده و به خاطر کاری که سم با جایگاه کاپیتان کرده است، با او بحث و جدل میکند.
گزارشی که روی مسابقه در طول سریال اتفاق میافتد نیز در نوع خود جالب است؛ ولی همچنان یکی از چیزهایی است که به دلیل وجود مشکلات جدیتر مثل سازمانی تروریستی که در حال وحشتزده کردن دنیا هست، به آن پرداخته نشده است. سریال وانداویژن راجع به راه حل پیچیده واندا در رابطه با کنار آمدن با از دست دادن معشوقهاش است. سریال فالکون و سرباز زمستان میتوانست خیلی ساده مربوط به یک مرد سیاهپوست باشد که جانشین کاپیتان آمریکا است.
شخصیتهای زیاد بدون زمان کافی
چهرههای آشنای جدیدی در این سریال به چشم میخورد. مثل مامور سابق شیلد شارون کارتر (امیلی ون کمپ) و افسر نیروهای ویژه سوکویایی زیمو (دنیل براهل) به همراه جنگجوی نخبه واکاندایی ایو وگروهی از جنگجویان دورا میلاهه. ولی حتی با وجود لحظههای شیرینی مثل زمانی که آیو میگوید «حوزه اختیار دورا میلاهه همان جایی است که آنها حضور داشته باشند»، این شخصیتها زمان کافی را برای پرداخته شدن در طول سریال پیدا نمیکنند.
در ادامه سریال با شخصیتهای جدیدی آشنا میشویم. مثل جان واکر (وایات راسل) و کاپیتان آمریکای جدید و بهترین دوستش لمار هوسکینز (کله بنت). میدانیم که کارگردان میخواهد این مفهوم را برساند که هیچ کسی مثل کاپیتان فسادناپذیر و سالم نیست ولی او در این کار با بیعاطفه و قابل پیشبینی نشان دادن واکر کمی زیادهروی کرده است. از آغاز قسمت چهارم مشخص است که واکر میخواهد مکالمه بین سم و کارلی را خراب کند. میدانیم که واکر سرم ابرسرباز را استفاده و این کار او را فاسد و تباه خواهد کرد. همچنین در این سریال کسی مثل کاترین هان وجود ندارد که تمرکز را از بیننده گرفته و او را وادار به پرسش در مورد داستان اصلی سریال کند. نزدیکترین شخصیت به کاترین، دکتر رینور هست که متاسفانه این روانپزشک در دو قسمت اخیر سریال حضور نداشته است.
میتوان گفت که فالکون و سرباز زمستان به گونهای است که از سریالهای امسییو انتظار میرفت باشد. یعنی تکرار سری فیلمها با جلوههای ویژه و صحنههای اکشن که کارگردانان آن درکی از پیچیدگیهای دنیای تلویزیون ندارند.
ابتدا قرار بود فالکون و سرباز زمستان از دیزنیپلاس پخش شود، ولی به علت پاندمی ویروس کرونا فیلمبرداری آن در ماه مارس پارسال به تعویق افتاد. این سریال حاوی سکانسهای اکشن، بدلکاری و صحنههایی است که در خیابانهای پراگ در جمهوری چک فیلمبرداری شده است.
از طرفی دیگر وانداویژن شبیه کمدیهای موقعیتی است، که این مسئله فیلمبرداری این سریال را در زمان شیوع کوید۱۹ آسانتر کرده بود. به همین دلیل ابتدا این سریال پخش شد و دیزنیپلاس و امسییو از این استراتژی نفع بردند. سریال وانداویژن به قدری منحصر به فرد و جالب بود که میتواند عامل پیشروی و قدمهای بعدی امسییو در دنیایی تلویزیون باشد.
میدانیم از سریال فالکون و سرباز زمستان دو قسمت باقی مانده و مشکلات زیادی را هنوز میتواند حل کند. سم و باکی تا جایی که جا دارند میتوانند به جر و بحث بپردازند. ولی مسئله مهم این است که اگر از بین این دو سریال یکی را بخواهیم به عنوان گزینه بهتر انتخاب کنیم، قطعا آن سریال وانداویژن خواهد بود.
منبع: Ask
نمیدونم اما به سلیقه من،من خودم قسمت اول واندا ویژن رو که دیدم کلا نا امید شدم گفتم شاید قسمتهای بعدیش خوب بشه اما تا قسمت ۳ یا ۴ بود تقریبا دیدم و بازم نتونستم به خودم بگم خیلی فیلم جذابیه گفتم صبر میکنم کامل منتشر بشه بعدا میشینم میبینم ولی سریال فالکون هموت قسمت اول که دیدم برام جذاب بود نمیدونم شاید فقط من سلیقهام اینجوریه
سلام بنظر من فالکون و سرباز زمستان خیلی بهتر از سریال وانداویژن،وانداویژن گند زده به مارول با اون ویژن مصنوعیش
وانداویژن را دوست نداشتم خیلی دیگه وارد حوزه جادو و طلسم و اینا شده مارول اصلا دکتر استرنج هم چون روایتی جالب داره قابل تحمله از ناکجا آباد یه جادوگر دیگر میاد بعد تازه ویژن َسفید که مزخرف ترین چیز بود
ویژن یه هوش مصنوعی فوق پیشرفته بود که تونی استارک به زور با بنر َساختن اگر کسی به جز اون دوتا میتونستن بسازن فقط واکاندا بود نه ماموران سورد. کلا خیلی خیالی بود
ما داریم از دنیای mcu صحبت میکنیم، جایی که کلا دنیاییه که همش خیالیه. راجب ویژن هم بگم که واندا قدرت به وجود آوردن یه ویژن تقلبی رو داشت، سورد با قدرت خودش ویژن رو نساخت با قدرت واندا ساخت
کلا انتقاد میکنی دلیل مناسبی داشته باش
خدایی راسته من واندا ویژن رو دیدم ولی بعد اینو یه قسمت دیدم دیگه ندیدم