وانداویژن؛ ۸ چیز که دربارهی اولین سریال مارول در دیزنیپلاس نمیدانستید
اولین تجربه مارول در فضای تلویزیون، موفقیت چشمگیری برای استودیوی مارول و دیزنیپلاس به همراه داشت. موفقیت «وانداویژن» و دیگر سریالهای دنیای سینمایی مارول که به دنبال «وانداویژن» پخش شدند، فرصتهای زیادی را برای این پلتفرم فراهم کرد و تلویزیون مارول هم به موازات آثار سینمایی مارول، مسیر خود را در پیش گرفت.
فیلم «دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی» اولین جایی خواهد بود که در آن، رویدادهای سریالهای تلویزیونی استودیوی مارول، پیامدها و عواقب مستقیم خود را بروز خواهند داد.
- سریال وانداویژن؛ آغاز موفقیتآمیز فاز چهارم مجموعه آثار جهان مارول
- چرا سریال فالکون و سرباز زمستان به خوبی وانداویژن نیست؟
- ۷ فیلم و سریال مارول که غمانگیزترین پایانها را داشتند؛ از وانداویژن تا ثور
اولین سریال دنیای سینمایی مارول حرکتی خلاقانه و جسورانه از این استودیوی سینمایی بود که اغلب به دلیل تعدد فیلمهایش مورد انتقاد قرار میگرفت. «وانداویژن» از نظر مفهومی، غیرعادی و بدیع است و بازیگران خوبی دارد. سایر سریالهای دنیای سینمایی مارول میتوانند چیزهای زیادی از «وانداویژن» بیاموزند. اقدامات و تلاش زیادی برای زنده کردن این اثر شگفتانگیز تلویزیونی انجام شد و جزئیات و ارجاعات زیادی داشت که توسط طرفداران سریال کشف شدند.
۸. دورههای مختلف، تاثیرات متفاوت
یکی از قابل توجهترین چیزها درباره دو قسمت اول «وانداویژن» قالب کمدی آن است. دنیای واندا، وست ویو که تجلی عشق دوران کودکی او به کمدیهای آمریکایی است، حال و هوای کمدیهای کلاسیک آمریکایی قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم را دارد. همانطور که در برنامه ویژه استودیوی مارول در دیزنیپلاس بیان شد، مت شکمن، کارگردان سریال و تیم سازنده «وانداویژن»، در فرآیند تولید سریال، به مجموعهای از کمدیهای مختلف ادای احترام کردند.
سریال دارای ارجاعاتی به مجموعههایی مانند «دیک وندایک» و «افسونگر» در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی است و همچنین محیط داستان که مانند دهههای ۷۰ و ۸۰ است به ترتیب از مجموعههای «گروه بردی» و «خانه کامل» تاثیر میگیرد. وقتی سریال به قلمروی مدرنتر و دهههای اخیر قدم میگذارد، شاهد شکستن دیوار چهارم مانند سریالهای «دنیای مالکوم» و «خانواده مدرن» هستیم. واضح است که تیم سازنده تقلیدی عاشقانه از آن قالبهای کلاسیک انجام دادهاند و به هیچ وجه قصد انتقاد از آنها یا تمسخر قدیمی بودن آن حال و هوا و عدم جذابیت آن در زمان حال را ندارند.
۷. کارگردان سریال، مت شکمن در بسیاری از سریالهای تلویزیونی مورد اشاره در «وانداویژن» بازی کرده است
مت شکمن کارگردان هر هشت قسمت وانداویژن بود و تجربهاش به عنوان یک بازیگر در بسیاری از سریالهای کمدی به وی کمک کرد تا به خوبی از عهده ارائه سریالی متناسب با استانداردهای فیلمهای اکشن مارول برآید.
شکمن در کودکی در کمدیهای کلاسیک آمریکایی مانند «مسائل اولیه» و «سکتههای متفاوت» بازی کرده که سریالهایی هستند که از نظر بصری و در محیط و حال و هوای «وانداویژن» در دهه ۸۰ میلادی مورد اشاره قرار میگیرند. شکمن با استفاده از این تجربه و همچنین سابقه کارگردانی خود در سریالهایی مانند «بازی تاج و تخت»، برای چالشهای کارگردانی «وانداویژن» آماده بود.
۶. کمک از دیک وندایک
در طول فرآیند پیش تولید سریال، کارگردان، مت شکمن و تهیهکننده، کوین فایگی از دیک وندایک ستاره کهنهکار کمدی برای کمک به خلق لحن قسمتهای اولیه «وانداویژن» کمک گرفتند.
شکمن در مصاحبهای بیان کرد که او به همراه کوین فایگی، وندایک را به ناهار دعوت کردند و مقدمه سریال و آنچه را که در تلاش بودند به دست آورند، برای او توضیح دادند. دایک در آن جلسه برخی از ترفندها و روشهایی را که در دوران ابتدایی کمدی استفاده میکرد برای آنها توضیح داد. تاثیر دایک در قسمتهای ابتدایی سریال و دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی مشخص است و همین حس و حال به قسمتهای بعدی نیز منتقل میشود.
۵. موسیقی اصلی با هنرنمایی آهنگسازان برنده جایزه اسکار
هسته اصلی هویت هر کمدی آهنگ اصلی آن است. موسیقی کمدیهای کلاسیک ایالات متحده مانند دوستان و چیرز برای اکثر بینندگان تلویزیونی آشنا و قابل تشخیص هستند. سازندگان «وانداویژن» برای تقلید از آهنگهای نمادین تلویزیونی هر دهه، از آهنگسازان برنده اسکار، رابرت لوپز و کریستن اندرسون لوپز کمک گرفتند.
این دو نفر برنده جایزه اصلی اسکار برای آهنگ «بگذار برود» از فیلم «یخزده» و «مرا به خاطر بسپار» از فیلم «کوکو» هستند. رابرت لوپز علاوه بر دریافت دو جایزه اسکار، برنده جایزه تونی برای هنرنماییاش در «کتاب مورمون» (محصول خالقان «پارک جنوبی»، تری پارکر و مت استون) نیز است. موسیقی آنها در «وانداویژن» باورنکردنی است و هر آهنگ آنها هویت اصلی هر بازه زمانی را با ادای احترامی عاشقانه به آن دوره به تصویر میکشد.
۴. جایزه امی برای موسیقی و شعر برجسته سریال
کریستن اندرسون لوپز و رابرت لوپز علاوه بر آهنگها و ترانههای جذاب «وانداویژن»، همچنین خالق آهنگ معرفی شخصیت آگاتا هستند که به یاد ماندنیترین آهنگ در بین همه آثار این مجموعه است.
این آهنگ جذاب که در اپیزود هفتم پخش شد، فورا نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرد. این قطعه در میمها و ویدیوهای طنزآمیز طرفداران سریال مورد استفاده قرار گرفت که البته ملودی جذاب آن کمی تغییر کرده بود. این آهنگ به خاطر موسیقی و اشعار برجستهاش برنده جایزه امی شد.
۳. ترفند جادویی جیمی وو
یکی از اصلیترین شخصیتهای فرعی «وانداویژن»، جیمی وو با بازی رندال پارک است که همان نقش خود در فیلم «مرد مورچهای و زنبورک» را بازی میکند. صحنه معرفی وو، در لحظهای که به هم پیوستگی و توجه به جزئیات در دنیای سینمایی مارول را نشان میدهد، به اولین سکانس او در دنیای سینمایی مارول اشاره دارد.
وو در فیلم «مرد مورچهای و زنبورک» از ترفند جادویی لنگ شگفتزده شد و اصرار داشت که نحوه اجرای آن را یاد بگیرد. در ادامه فیلم، وو را در دفترش و در حال تماشای ویدیویی از نحوه انجام این ترفند میبینیم. همه اینها به صحنه معرفی وو در «وانداویژن» و جایی که او در برخورد اولیهاش با مونیکا رمبو، ترفند کارت را انجام میدهد، مرتبط میشود.
۲. دکتر استرنج در ابتدا قرار بود در قسمت آخر حاضر شود
دو شخصیت اصلی جادوگر مارول بالاخره قرار است در «دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی» با هم ملاقات کنند اما اگر طرح اولیه «وانداویژن» محقق میشد، این ملاقات زودتر اتفاق میافتاد.
در مقاله رولینگ استون، «تاریخ شفاهی وانداویژن»، خالقان مجموعه و کوین فایگی درباره حضور دکتر استرنج با بازی بندیکت کامبربچ در پایان سریال صحبت کردند. موضوع دیگری که آنها در مصاحبه بیان کردند مربوط به تبلیغاتی بود که در هر قسمت از «وانداویژن» پخش میشد. فایگی گفت: «نسخهای از آگهیهای بازرگانی را در نظر داشتیم که در آن، دکتر استرنج تلاش میکرد با واندا ارتباط برقرار کند و در واقع او پشت پرده آگهیهای تبلیغاتی بود اما ما از این ایده گذشتیم.» دکتر استرنج شخصیت اصلی دنیای سینمایی مارول بود که میتوانست کاملا در «وانداویژن» جا بیافتد اما هیچ یک از این ایدهها محقق نشد و تصمیم بر این شد تا تمرکز سریال بر روی واندا باقی بماند.
۱. تغییرات سریال پس از کرونا
«واندویژن» که در بحبوحه همهگیری کرونا منتشر شد، با تغییراتی در پشت صحنه مواجه گردید تا با واقعیت و ماهیت تاثیر همهگیری بر روند تولید سازگار شود. یکی از قابل توجهترین تغییرات در داستان در پایان سریال رخ میدهد.
مردم شهر تواناییهای ذهنی خود را بازیابی میکنند و در اطراف واندا جمع میشوند و تاثیر وحشتناک قدرت کنترل ذهن بر روی آنها کاملا آشکار است. در نسخه اصلی صحنه، قرار بود مردم شهر مانند زامبیها واندا را احاطه کنند و نبردی بین آنها شکل بگیرد. این تغییر به دلیل الزامات فاصلهگذاری اجتماعی در حین تولید مجموعه صورت گرفت.
منبع: screenrant
حیف وقت که صرف چرندیات مارول بشه.
سلام مقاله عالی بود
یه سوال داشتم تو پایان بازی صحنه ای که ابرقهرمانان زن مارول جمع میشن تا دستکش رو از ارتش تانوس رد کنن مانتیس دقیقا میخواست چیکار کنه اونم اومد ؟؟ اخه قدرتش نمیتونه ازش دفاع کنه بقیشون یه چیزی ولی مانتیس هیچ کاری نمیتونست بکنه پس چرا اومد؟؟
قدرت مانتیس کنترل ذهن هست و میخواست با کنترل کردن ذهن ثانوس نگذاره حرکت کنه ولی چون دستکش هنوز کامل بیرون نیومده بود از قدرت سنگ ذهن استفاده میکنه که باعث میشه کار مانتیس بی نتیجه بمونه.