آیا ونسان ون گوگ کشته شد؟
مرگ ون گوگ از زمان درگذشتش تاکنون همیشه یک معمای عجیب، رازآلود و بیجواب باقی مانده است. برخی از شواهد و مدارک نشان میدهند که خود او به زندگیاش پایان داد؛ اما با این وجود شکهایی دال بر کشته شدنش توسط دو جوان مست وجود دارد.
گاهی حقایق در لفافهی عجیبترین استدلالها پیچیده میشود، به شکلی که هرگز قطعیت درست و جامعی دربارهی آنها نخواهیم یافت. بنابراین شاید تا سالها برای رسیدن به حقیقتها و تمام آنچه که رخ داده، موشکافی میان هرچیزی ادامه داشته باشد. ونسان ون گوگ از نقاشان صاحبنام هلندی سبک پستامپرسیونیسم بود که سطح عالی خلاقیت را در قلمرو هنر به حد ممتاز رساند؛ هنرمندی که در آثارش تجلی و ظهور یک توانایی خاص، انرژی ذهنی، استعداد و نبوغ را به خوبی میتوان دید. ونگوگ در ۷ مرداد ۱۲۶۹ (۲۹ ژوئیه ۱۹۸۰) پس از اصابت گلوله به شکم در سن ۳۷ سالگی، جان باخت.
درحالی که این نقاش از اختلالات شدید روانی رنج میبرد، اما شلیک به شکم باعث مرگ طولانی و دردناکی میشود که احتمالا توسط هیچ شخصی، انتخاب درستی برای پایان زندگی نیست! حال اگر بخواهیم کمی عمیقتر و از نگاه زندگی ون گوگ به مرگ بیاندیشیم، شاید وجود عدم سلامت روان، اعتیاد به الکل و بیماریهای جسمی علتهایی باشند برای چنین پایان دهشتناکی؛ زیرا در هرصورت او فرد عادیای نبود و ضمن اینکه سابقه آسیب زدن به خود را هم داشته است. زمانی که ون گوگ درگذشت، عدم دقت کافی در تحقیقات سوالات بسیاری را بیپاسخ گذاشت. درنهایت این نظریه شکل گرفت که پس از شلیک گلوله به بدن ونسان، او یک روز کامل را با خونریزی و جراحت شدید سپری کرده و بالاخره تسلیم مرگ خود شده است.
نویسندگانی چون استیون نایفه و گریگوری وایت اسمیت از برجستهترین پیروان نظریه مرگ ون گوگ در سال ۲۰۱۱، زندگینامهای را درباب این نقاش منتشر کردند. آنها احساسات امیدوارکننده و شورانگیز در نقاشیهای پایانی ونسان را یک پیششرط و نشانهی مهم در نظر گرفتهاند که از ریشه خودکشی او را رد میکند و همچنین مدعی هستند که خود نقاش قبلتر، خودکشی را امری غیراخلاقی اعلام کرده است. درکنار همهی این تفاسیر این دو پرسش هم ایجاد میشود که چگونه ون گوگ دو کیلومتر از مزرعهی محل خودکشیاش تا اتاق خود را طی کرده است؟ یا اصلا امکان دارد فردی که در نگاه عموم، روانرنجور دیده میشود به راحتی بتواند برای خود اسلحه تهیه کند؟
همچنین احتمالات دیگری دربارهی مرگ ون گوگ وجود دارند. برای مثال، رنه سکرتان ۱۶ ساله، پسر یک تاجر صاحبنام محلی و عضو یک گروه عجیب، هفت تیری شبیه به اسلحهای که ون گوگ با آن کشته شد را داشته است. پس فرض را بر این میگذاریم که شاید مسئول مرگ این نقاش پست امپرسیونیسمی، رنه سکرتان بوده است. حال احتمالا هدف سکرتان برای چنین قتلی، سوءاستفاده از هنرمندان بیدفاع بوده تا با این روش، اعتباری به زندگی خلافکارانهی خود ببخشد. اما در نهایت گزارشهای تاریخی نشان میدهند که ون گوگ اعلام کرده مرگش یک خودکشی بوده است.
ایگور استراوینسکی میگوید: «انسان در ریشه و بنیاد هر خلاقیتی، موهبتی را مییابد که فراتر از ثمرات دنیوی است.» شاید به راستی تنها امید ون گوگ که بیشتر عمر خود را با شکنجههای روحی دردناک سپری کرد، موهبت خلق کردن و دیدن آن چیزهایی بود که هرگز دیگران نمیدیدند. او جایی در اینباره گفته: «من در زندگی و نقاشیهایم، بدون چیزی که از من بزرگتر است، که همان زندگی من است-یعنی بدون قدرت خلق کردن-هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم.» درهرصورت قتل این نابغهی ماندگار در سن ۳۷ سالگی، لایه دیگری به جنبههای متفاوت و عجیب زندگی پرفراز و نشیب او افزوده است و با وجود شواهدی که دال بر قتل است، احتمالا تا سالها ابهاماتی دربارهی علت مرگ او همچنان باقی بماند.
منبع: Faroutmagazine