آیا والهالا از سریال اصلی وایکینگها بهتر است؟
سریال «وایکینگها: والهالا» محصول نتفلیکس از موفقیت سریال محبوب وایکینگها بهره برده است، اما سوالی که پیش میآید این است که آیا این سریال توانست از سریال اصلی پیشی بگیرد یا نه؟
این اسپین آف، نقاط عطف خاص خودش را دارد و از وجود برخی از عناصر داستانی نسخه اصلی بهره میبرد که توسط کاراکترهای کاملا جدیدی ارائه میشوند. «والهالا» روح سریال اصلی را در خود حفظ نموده و آن را به سطح جدیدی رسانده است، اما آیا این سریال توانسته برای خود اسم و رسمی به هم بزند یا صرفا مدتهاست که به واسطه شهرت سریال اصلی، به کار خود ادامه میدهد؟
- آیا سریال «وایکینگها: والهالا» بر اساس وقایع تاریخی و افراد واقعی ساخته شده است؟
- سریال وایکینگها؛ ۱۰ نکته که به طرز عجیبی از لحاظ تاریخی دقیق هستند
- تریلر «وایکینگها: والهالا» تصویری مهیج از سریال جدید نتفلیکس نمایش میدهد
«والهالا» در همان تایم لاین وایکینگها جریان دارد اما در حال حاضر این سریال بر روی نسل جدیدی از وایکینگها و ساکسونها و جنگ انتقامجویانه جدیدی که در بین آنها به وجود آمده تمرکز شده است. پس از دستور پادشاه اتلرد برای ریشهکن کردن تمام وایکینگها از سرزمینهای ساکسونها، پادشاه کانوت و شاهزاده هارالد سیگوردسون ارتشی را تشکیل دادند تا انتقام برادرانشان را از آنها بگیرند. لیف اریکسون و پسر معروف اریک سرخ دیوانه نیز، بنا به دلایلی وارد این جنگ شدند و با اکراه ارتش وایکینگها را هدایت نمودند.
سریالهای «وایکینگها» و «والهالا» شباهتها و تفاوتهای زیادی دارند و هر کدام داستان منحصربهفردی از زندگی وایکینگها. را روایت مینمایند. شباهتهای زیادی بین این دو سریال وجود دارد و مدام در سریال «والهالا» به شخصیتهای موجود در «وایکینگها» اشاره میشود. فریم، محیط، سبک و لحن هر دو سریال نیز شبیه به هم است، اما تفاوتهای قابل توجهی در سریال «والهالا» نسبت به سریال اصلی وجود دارد که نمیتوان گفت خوب هستند یا بد.
والهالا تا چه حد با وایکینگها متفاوت است
۱۰۰ سال پس از مرگ راگنار لودبروک، بسیاری از چیزها تغییر کردهاند. وایکینگها پس از ورود به اروپا، اندکی دیپلماسی را آموختند که در نوع خود شایان توجه بود. آنها در انگلستان مستقر شدند و دینلا را تاسیس کردند و مجموعهای از قوانین را که متفاوت از سایر بخشهای انگلستان بود وضع نمودند. شاید مهمترین تفاوت بین «وایکینگها» و «والهالا» (حداقل از نقطه نظر ساخت) میزان تاثیر خالق آنها مایکل هرست باشد. هرست مجری سریال «وایکینگها» بود و تقریبا تمام قسمتهای سریال اصلی را به رشته تحریر درآورده و حتی هر دو دخترش، نقشهای مهمی در این سریال داشتند. البته هرست در «والهالا» نیز تهیه کننده اجرایی است اما او تاکنون تنها دو قسمت از این سریال را نوشته است و بیشتر فصلهای این سریال توسط جب استوارت، مجری جدید برنامه نوشته شده است. بنابراین کیفیت فیلمنامه نه کاهش یافته و نه بهبود یافته است، اما انسجام کلی این فرنچایز تا حدودی به هم ریخته است.
آیا داستان والهالا بهتر از داستان وایکینگها است؟
هیچکدام از سریالهای «وایکینگها» و «والهالا» از نظر تاریخی کاملا دقیق نیستند، اما گویی در «وایکینگها» شخصیتها واقعیتر به نظر میرسند و درک بهتری از فضای آن دوران وجود دارد.
در حقیقت میتوان در «وایکینگها» شاهد احساساتی بود که گویی در «والهالا» وجود ندارد. اگرچه نبردها و انتقامجوییها در «والهالا» درست همانند نسخه اصلی هستند، اما صحنهپردازی و احساسات آمیخته با صحنهها کاملا متفاوت هستند (حداقل در مقایسه با وایکینگها). خشم محسوسی در میان بازیگران سریال «وایکینگها»، از راگنار گرفته تا ایوار وجود دارد و در حالی که مضامین انتقام و جنگ همواره در هر دو سریال به چشم میخورند، اما «والهالا» همانند یک تقلید کورکورانه از نسخه اصلی به نظر میرسد.
آیا شخصیتهای والهالا بهتر از وایکینگها عمل کردهاند؟
«والهالا» داستانی در رابطه با مشهورترین وایکینگهای تاریخ است، اما روشی که برای معرفی آنها انتخاب کرده، اندکی ناقص به نظر میرسد. لیف اریکسون، کاراکتری نیست که در تاریخ قابل تشخیص باشد و در طول سریال هم هیچ هدف واقعی خاصی ندارد و نمیتوان هیچ ویژگی به یاد ماندنی برای او برشمرد. کینگ کانوت، یکی از مهمترین شخصیتهای تاریخیای که در این فرنچایز حضور دارد، نقش محدودی دارد و در نیمه راه از سریال حذف میشود تا به جنگی برود که هرگز در سریال نشان داده نشد. شخصیتهای درجه سوم جالبی وجود دارند، یعنی گادوین و ملکه اما نورماندی، اما تا کنون «والهالا» از کاراکتر بزرگی مانند راگنار لودبروک بهره نبرده است، کاراکتری که آنقدر شناخته شده است که حتی شخصیتهای سریال «والهالا» نیز نمیتوانند از صحبت کردن درباره او دست بردارند. حتی با اینکه ۱۰۰ سال از مرگش میگذرد.
آیا صحنههای اکشن والهالا از وایکینگها بهتر هستند؟
قطعا در سریال «والهالا» با وجود یک نبرد بزرگ در هر قسمت، از نظر صحنههای اکشن، هیچ کمبودی وجود ندارد، اما در بسیاری از سکانسها تصور میشود که چیزی ناقص است. نبردهای راگنار (و همچنین پسرانش) همگی عمیقا شخصی و عاطفی بودند و او و جنگجویانش را به مبارزه با خشونت موجود در سرتاسر جهان سوق میدادند و میتوان گفت که این صحنهها بینظیر بودند. اما اینطور به نظر میرسد که جنگجویان «والهالا» از نژادی متفاوت از جنگجویان زمان راگنار هستند و خیلی از آنها نیز ترسو به نظر میرسند. لیف اریکسون با لایههایی از زرههای طرحدار محافظت میشود و تعداد زیادی از دشمنانش را در نبردهای تقریبا ناشیانهای یک به یک شکست میدهد. اما هارولد سیگوردسون و فریدیس اریکسدوتر جزو شخصیتهای برتر «والهالا» به شمار میآیند که هر کدام تجسم خشونتی هستند که در نبود این کاراکترها هرگز قابل لمس نبود.
چگونه اسطوره نورس در والهالا با وایکینگها مقایسه میشود
اسطورهشناسی همیشه در راس مفاهیم «وایکینگها» قرار داشته و «والهالا» نیز همین راه را ادامه داده است، اما روش این سریال در استفاده از اسطورهها اندکی متفاوت بوده است. درگیری بین بتپرستان و مسیحیان به نروژ رسید و نیروهای وایکینگ را به جناحهای ایدئولوژیک جداگانهای تقسیم نموده است. این سریال هنوز هم از اساطیر نورس و سنتهای مذهبی بهره میبرد، اما واضح است که سکانسها در حال پیشروی به سمت و سویی هستند که استفاده از این مفاهیم کمتر و کمتر شود، زیرا اروپا به آرامی در زیر پرچم مسیح در حال متحد شدن است.
چرا سریال وایکینگها بهتر از والهالا است؟
در حقیقت میتوان گفت که هر دو سریال به خوبی ساخته و پرداخته شدهاند و در کل این فرنچایز یک فرنچایز ارزشمند است، اما «والهالا» اندکی در نگهداری از میراثی که به آن رسیده کوتاهی میکند. راگنار و پسرانش شخصیتهایی کاملا شکل گرفته و جذاب بودند که توسط گروهی از شخصیتهای منحصربهفرد و خاطرهانگیز که هر کدام به شیوهی خود به غنای داستان کمک میکردند تکمیل شده بودند. فصل ۲ «وایکینگها: والهالا» قول داده که هیجانانگیزتر از فصل اول باشد، بنابراین هنوز خیلی زود است که بگوییم کدامیک از این سریالها بهتر از دیگری بودهاند. در واقع الان نمیتوان به مقایسه آنها پرداخت. اما اگر شرایط همانند الان پیش رود میتوان گفت که در کل سریال «وایکینگها» بهتر بوده است.
منبع: screenrant
سریال وایکینگ ها بهترین سریالی بود که من
دیدم ولی بعد از مرگ رگنار لاتبروگ همه چی
تغیر کرد مثلاً وایکینگ ها غارت گر بودند ولی
بعد از مرگ رگنار همه به فکر زمین و انتقام و
جایگاه خوب بودند
البته نباید فراموش کنیم که سریال وایکینگ ها ۸ قسمت آخرش افتضاح محض بود
عملا بعد از مرگ بیورن رویینتن سریال هیچ چیزی نداشت
پایان بندی آیوار، هویتسرک، شاه هارالد افتضاح بود
رابطه اوبه و سرخپوست ها هم که کلا سر و ته اصلا نداشت
حاکم شدن اون زنه توی کتگات هم دیگه تیر خلاص نهایی شد
کلا توی سریال ها انگار علاقه دارن یه زن رو یهو از لپ لپ دربیارن تبدیل به ملکه بکنن
اون از سانسا این از اون زنه جادوگره توی وایکینگ ها
سانسا استارک از تو لپ لپ در نیومده بود! دختر ند استارک بود که کاملا درست و سنجیده ملکه ی وینترفل یا همون شمال شد.