معرفی فیلم مورد عجیب بنجامین باتن؛ دم را غنیمت بشمار (فیلمهای نوروزی قسمت ۶)
این غیر فینچریترین فیلم دیوید فینچر است. شبیه فیلمهای کلاسیک هالیوودی است. اقتباسی از یک داستان کوتاه فیلیپ راث دربارهی زندگی مردی که عمرش را وارونه طی میکند. یعنی وقتی به دنیا میآید پیر است و هر چه سنش بیشتر میشود فیزیک و چهرهاش جوان میشود. در میانسالی به تعادل میرسد و در پیری به شکل یک نوزاد در میآید و از دنیا میرود.
حالا ممکن است به نظرتان ایدهی عجیب و غریبی بیاید و در فیلم هم به شکل رمانتیکی تصویر شده اما در نهایت احتمالا دیوید فینچر شیفتهی جنبهی سیاه این قصه شده است. چون از جهاتی این روند معکوس خیلی ترسناک است. انگار تاکیدی دارد روی بیهودگی زندگی که فرقی نمیکند به سمت پیری بروید یا جوانی، نهایتش مرگ است و نیستی.
با این حال فیلم یک حال خیامواری دارد. یکجور تفکر «کارپه دیهم» یا همان دم را غنیمت شمردن. اینکه باید از هر لحظهی زندگی و از هر تجربهای که کسب میکنیم لذت ببریم چون قابل تکرار نیست.
جلوههای ویژهی فیلم که فینچر با استفاده از آنها پیری و جوانی برد پیت را تصویر کرد سر و صدای زیادی به پا کرد. همین باعث شد که فیلم در بخش جلوههای ویژه و چهرهپردازی برندهی جایزهی اسکار شود اما در بقیهی بخشهای اصلی مثل کارگردانی و فیلمنامه و بهترین فیلم هر چند نامزد اسکار شد اما نتوانست جایزهای کسب کند.
فیلم لحظات احساسبرانگیز کم ندارد و منتقدان هم از این قصه که به شکل حماسی روایت شده بود ابراز رضایت کردند. قصهی غنی که به واسطهی اجراهای قوی بازیگران به ویژه برد پیت، کیت بلانشت و تارا پی.جی هنسن به تصویر کشیده شده است. یک فیلم هالیوودی قصهگوی تمام عیار است. فیلمی دربارهی عشق و فقدان که یادتان میآورد زندگی از چه لحظات کوتاهی تشکیل شده است که باید قدرش را بدانید.
البته منتقدانی مثل پیتر بردشاو هم هستند که فیلم را دوست نداشتند و آن را اثری بیمعنی توصیف میکنند.