معرفی فیلم چه زندگی شگفتانگیزی است؛ اگر نبودیم… (فیلمهای نوروزی قسمت ۱۰)
در همهی فهرستهای بهترین فیلمهای کریسمس که نگاه کنید فیلم «چه زندگی شگفتانگیزی است» ساختهی کلاسیک فرانک کاپرا محصول ۱۹۴۶ با بازی جیمز استوارت و دانا رید حضور دارد. این فیلم دوستداشتنی که در فهرست بهترینهای بسیاری از منتقدان حضور دارد نامزد پنج جایزهی اسکار مهم از جمله بازیگری و کارگردانی و بهترین فیلم شد اما هیچکدام را به خانه نبرد. به جایش در بیش از نیم قرنی که از عمر آن میگذرد همیشه جزء محبوبترین فیلمهای کلاسیک بوده است.
فیلم داستان خوشقلبی است. همان عبارت معروف که فلانی نان قلبش را میخورد. جورج بیلی آدم درستکاری در شهر کوچکشان است اما در ۳۸ سالگی در کسب و کارش شکست خورده و به همین دلیل تصمیم به خودکشی میگیرد. در آسمانها خبر خودکشی بیلی میپیچد و خداوند به یکی از فرشتگان به نام کلارنس فرمان میدهد به زمین برود و بیلی را از این فکر بیرون بیاورد و در عوض بالهایش را پس بگیرد.
کلارنس به زمین میآید و گذشتهی بیلی را به او نشان میدهد. اینکه اگر جورج بیلی نبود به سر خیلی از آدمهای آن شهر و عزیزانش چه میآمد. این حقیقتی است که هر کدام از ما روی زندگی تعداد زیادی از آدمهای دیگر تأثیر میگذاریم. گاهی کافی است فکر کنیم اگر ما نباشیم چه چیزهایی در این جهان از دست میرود و باور کنید چیزهای کمی نیستند.
یکی از آن فیلمهای کلاسیکی است که مثل «کازابلانکا» گذر زمان ذرهای از تأثیرش کم نکرده است. فیلمی که جذابیت و رمز و رازی با خودش دارد که هر چند بار هم که آن را ببینید از بین نمیرود. فیلم مبدعانهای در زمانهی خودش بوده است و هنوز هم داستان جورج بیلی قابلیت آن را دارد که تماشاگر را احساساتی کند و وادارش کند به معجزه و به آسمانها ایمان بیاورد.
فیلم «چه زندگی شگفتانگیزی است» به شما این فرصت را میدهد از بیرون به زندگیاتان نگاه کنید اما آن را به چشم روزگار از دست رفته و هدر شده نبینید.