دیمین شزل؛ جوان جویای نام (تعطیلات عید از کی چی ببینیم؟)

۴ سالی می‌شود که فیلم جدیدی از دیمین شزل ندیدیم اما نمی‌شود از چهره‌های مهم سینمایی یک‌ دهه‌ی اخیر نام برد و اسمی از این جوان بااستعداد به میان نیاورد. دیمین شزل را با موزیکال «لالالند»، درام تعلیق‌برانگیز «ویپلش» و فیلم «نخستین انسان» می‌شناسیم. این وسط مینی‌سریال «ادی» را هم ساخته است. ویژگی کارهای شزل تعادل برقرار کردن بین تصویر سینمایی و عشقش به موسیقی است. حتی در فیلم «نخستین انسان» که درباره‌ی فرود نیل آرمسترانگ روی کره‌ی ماه بود باز هم نمی‌شود از تاثیر موسیقی در بیان حالات دراماتیک شخصیت اصلی غافل شد. شزل با «ویپلش» و «لالالند» تا یک قدمی اسکار رفت اما «نخستین انسان» فیلمی بود که حتی در بین منتقدان هم درست مطرح نشد چون بسیار اثر درون‌گرا و دیریابی بود.

من از طرفداران فیلم‌های دیمین شزل هستم و وقتی او را کشف کردم که هنوز به شهرت نرسیده بود. فیلمنامه‌ای نوشته بود به نام «گرند پیانو» که داستان نوازنده‌ای با بازی الایجا وود بود که ترس از صحنه داشت و وقتی بعد از مدت‌ها کنسرت می‌گذارد لا به لای صفحات نت روی پیانوی گراند روی سن دستخط تهدید‌آمیزی پیدا می‌کند که قرار است به او شلیک شود. بعدتر که فیلمنامه‌ی «ویپلش» را نوشت و خودش کارگردانی کرد متوجه شدم چه ذهن خلاق و در عین حال تاریکی دارد که می‌تواند خشونت را به موسیقی به عنوانی هنری ظریف و نرم پیوند دهد.

«لالالند» هم با موزیکال‌های مرسوم فرق داشت. با وجود طراحی صحنه و لباس رنگارنگ فیلم، رابطه‌ی عاشقانه‌ی میان کاراکترهای اصلی پایان چندان خوشی نداشت. فیلمی که می‌گفت بیشتر از عشق بهتر است به رویاها و جاه‌طلبی‌هایتان وفادار بمانید تا در نهایت بتوانید به گذشته‌ی عاشقانه‌تان با لبخند گرچه توام با حسرت نگاه کنید.

«نخستین انسان» با «لالالند» و «ویپلش» متفاوت بود اما همچنان نشان می‌داد که شزل توانایی این را دارد به یک اتفاق تاریخی مهم مثل فرود انسان روی ماه از زاویه‌ای متفاوت نگاه کند.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما