کریستوفر نولان؛ عمیق یا شعبدهباز؟ (تعطیلات عید از کی چی ببینیم؟)
بیایید دعوا راه بیاندازیم. کریستوفر نولان بالاخره کدام است؟ کوبریکی که زنده شده تا به سینما عمق و شکوه و جلال ببخشد یا شعبدهبازی که فقط خوب بلد است چطوری از ترفندهای سینمایی استفاده کند تا مخاطب درگیر فهم فیلمنامههایش نشود؟ در ده سال اخیر بعد از سهگانهی «بتمن» نولان تجربههای بزرگ زیادی داشته است. از فیلم «میانستارهای» بگیرید که هر چند اواخرش به لحاظ علمی کمی تخیلی میشد اما دستاورد بزرگی بود تا «دانکرک» که در زمینهی درام غیرنولانیترین فیلم نولان است و یک واقعهی جنگی مربوط به جنگ جهانی دوم را روایت میکند و «تنت» که بهنظر میآید خیز نولان برای ساختن یه جیمز باند به سبک و سیاق خودش باشد. شما از بین فیلمهای ده سال اخیر نولان کدام را بیشتر دوست دارید؟
خود من کریستوفر نولان فیلمهای «میانستارهای» و «اینسپشن» را ترجیح میدهم. فیلمهایی که جاهطلبیهای او در روایت و البته کارگردانی با احساسات انسانی پیوند میخورد. احساسات میان پدر و دختر فیلم «میانستارهای» و کاب و همسر مردهاش در «اینسپشن» باعث میشود که این فیلمها از صرف یک اثر تکنیکال قوی صرف فراتر رفته و تبدیل به آثار با لحظات بزرگی شوند که میتوانند احساسات تماشاگرشان را برانگیخته کنند.
یک چارت زمانی پیچیده برای فیلم «تنت» هم البته منتشر شد که اگر خیلی از داستان فیلم سردرنیاوردید و جزو کسانی هستید که میخواهید مو را از ماست بکشید میتوانید از آن استفاده کنید ولی شخصا فکر میکنم سینما یعنی فیلم بتواند بدون چارت و نمودار با مخاطبش رابطه برقرار کند درنتیجه فیلمهایی که به نظرم تماشایشان ثابت میکند کریستوفر نولان کارگردان قدری است «میانستارهای» و «اینسپشن» هستند. جایی که علاوه بر بازیهای زمانی انسانها و رابطههایشان هم معنا دارد. اگر هم به دستاوردهای سینمایی علاقهمند هستید «دانکرک» را ببینید که فیلم بزرگی است و البته کاش میشد روی پردهی سینما آن را ببینیم چون فیلمهای نولان متعلق به پردههای بزرگ هستند.