شما بگویید؛ بهترین سکانسهای دویدن تاریخ سینمای ایران کدام است؟
جالب است که در یک مرور کلی روی سینمای ایران متوجه میشویم عمل «دویدن» چه سکانسهای ماندگاری به جا گذاشته و حتی ایدهی اصلی به وجود آمدن چند تا از شاهکارهای سینمای ایران بوده است. شاید به دلیل تمثیلی است که در دویدن وجود دارد. تلاش برای رسیدن به یک هدف. بهترین سکانسهای دویدن در سینمای ایران را میشود در سه فیلم مهم پیدا کرد.
اولی «دونده» ساختهی امیر نادری است. نادری سال ۱۳۶۳ فیلم «دونده» را ساخت. «دونده» اولین فیلمی بود که بعد از انقلاب ساخته شد و توانست دوباره نظر جشنوارههای جهانی را به سینمای ایران جلب کند. امیرو پسر نوجوانی که در جنوب کشور کفش خارجیها را واکس میزند و خردهکاری انجام میدهد اما بچهی جاهطلبی است و میخواهد پیشرفت کند. به کلاس شبانه میرود و خواندن و نوشتن یاد میگیرد. امیرو آنقدر بلندپرواز است که با قطار مسابقهی دویدن میدهد.
جایی از فیلم امیرو و بچه ها با هم پشت سر قطار می دوند، امیرو دوم شده ولی همچنان به دویدن ادامه میدهد تا به قطار برسد و وقتی رسید چنان لبخندی از رضایت میزند که با دیدناش دلتان پر میکشد. وقتی با اعتراض دوستانش مواجه میشود که مسابقه تمام شده جواب میدهد: «میخواستم ببینم خودم چقدر میتونم بدوام.» دوندگیهای امیرو چنان سرشار از شور زندگی است و اعتماد به نفسش چنان غوغا میکند که در مقابلش سر تعظیم فرود بیاوریم. این دیالوگ امیرو، قبل از مسابقه آخر گویای کاراکتر اوست: «هر چی مسابقه باشه هستم و هر موقع باشه میام.»
«خانهی دوست کجاست؟» از شاهکارهای عباس کیارستمی است که برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سال ۱۳۶۵ ساخته شد. داستان پسربچهی نوجوانی به نام احمد که روزی متوجه میشود دفتر مشق همکلاسیاش را به اشتباه به خانه آورده و برای این که او بتواند مشقش را بنویسد تا تنبیه نشود روستا به روستا پی او میگردد. سکانس دویدن احمد در آن مسیری که به درخت بالای تپه میرسد تبدیل به یک تصویر نمادین نه فقط در سینمای ایران که در سینمای هنری جهان شده است. فیلم «خانهی دوست کجاست؟» برندهی پلنگ برنزی جشنوارهی لوکارنو شد.
و بالاخره میرسیم به اولین فیلمی که از سینمای ایران توانست به جمع پنج فیلم نامزد اسکار بهترین فیلم خارجیزبان راه پیدا کند: «بچههای آسمان» که اصلا درامش حول دویدن شکل میگیرد. مجید مجیدی سال ۱۳۷۵ فیلم «بچههای آسمان» را ساخت. قهرمان فیلم پسر نوجوانی فقیری بود که خواهری به نام زهرا داشت. علی کفشهای خواهرش زهرا را گم میکند و از آنجایی که استطاعت خرید کفش نو ندارند خواهر و برادر به صورت قرضی یکی صبح و دیگری بعدازظهر کتانیها را پایش میکند. تا این که روزی اعلام میشود مسابقهی دو میدانی در مدرسه برگزار خواهد شد که جایزهی نفر سوم یک جفت کفش کتانی خواهد بود. علی همهی تلاشاش را میکند که در این مسابقه سوم شود.
کدامیک از این سکانسهای دویدن شما را بیشتر تحتتاثیر قرار دادهاند؟
بیشتر بخوانید:
نقد فیلم جهان با من برقص؛ امان از این بخت پریشان ما
فقط سکانس بوسه زدن ماهی های درون حوض به پاهای علی به عنوان بهترین پایان بندی و نتیجه گیری فوق العاده هست
سلام. سکانس افتتاحیه فیلم متری شیش و نیم زوایای دوربین و تعقیب و گریز عالی هستن