نقدها و نمرات فیلم «نهنگ»؛ رنجهای یک معتاد به غذا (جشنوارهی ونیز ۲۰۲۲)
«نهنگ» جدیدترین ساختهی دارن آرنوفسکی نویسنده و کارگردان آمریکایی است، فیلمسازی که او را با فیلمهای تحسینشدهای مثل «قوی سیاه»، «کشتیگیر»، «مرثیهای برای یک رویا» و «چشمه» میشناسیم. آرنوفسکی خاطرهی خوشی از جشنوارهی ونیز دارد؛ یک شیر طلایی برای فیلم «کشتیگیر» و سه نامزدی برای این جایزه. آرنوفسکی مطابق معمول در جدیدترین فیلم خود بار دیگر سراغ موضوعی رفته که در فیلمهای او حضور پررنگی دارند: عادتهای بیمارگونه که شخصیتهای داستان را تا مرز ویرانی و مرگ میکشانند.
برندن فریزر که بعد از مدتها غیبت بار دیگر در نقش اصلی فیلمی حضور یافته است، در نقش چارلی ظاهر شده است، معلم زبان انگلیسی که از به شکل آنلاین تدریس میکند و اصلا نمیخواهد دانشآموزانش او را ببینند و همیشه وبکم لپتاپش خاموش است اما این عدم تمایل دلیل روشنی دارد. او به شکلی غیرعادی چاق است با ۲۷۲ کیلوگرم وزن و به ندرت از جایش تکان میخورد و تنها کاری که بعد از تدریس بلد است، خوردن غذاهای ناسالم به شکلی بیمارگونه است، انگار که او به این کار اعتیاد دارد.
منتقدان یکصدا بازی تاثیرگذار و احساسی برندن فریزر را ستودهاند و حضور در این نقش را رنسانسی برای فریزر میدانند. بعد از اولین نمایش فیلم در جشنوارهی ونیز، حضار به اتفاق و ایستاده برای فریزر کف زدند و او با تعظیم به پیشگاه مخاطبان از آنها تشکر کرد. اما به رغم بازی تحسینشدهی فریزر که احتمالا او را به یکی از بختهای اصلی فصل جوایز تبدیل خواهد کرد، منتقدان «نهنگ» آرنوفسکی را فیلمی متوسط ارزیابی کردهاند. گرچه برخی منتقدان از جمله دیوید رونی از هالییود ریپورتر نمایش رنج انسان در این فیلم را تحسین کردهاند، اما دیگر منتقدان به روایت مصنوعی و غیرقابل باور آرونوفسکی خرده گرفتهاند و تنها نقطهی مثبت فیلم را بازی برندن فریزر دانستهاند که این مزیت سبب توفیق فیلم در امر فروش خواهد شد.
- نقدها و نمرات فیلم «ارواح اینیشرین»؛ طولانیترین تشویق جشنواره برای ستاره ونیز (جشنواره ونیز ۲۰۲۲)
- نقدها و نمرات فیلم «باغبان استاد»؛ داستان بدفرجام مرد فراری از گذشته (جشنوارهی ونیز ۲۰۲۲)
اسکریندیلی – وندی آید
امتیاز منتقد: ۸۰ از ۱۰۰
این فیلم داستان مردی است که آرامآرام خودش را به کشتن میدهد و در عین حال تصویری از فردی تا ابد خوشبین که هنوز هم به بشریت امیدوار است. اما از آنجا که معلم انگلیسی که به شکلی مزمن چاق است و مثل یک فرد زندانی، به ندرت جایش را ترک میکند، اولین تجربهی واقعی و از نزدیک او از دیدار با مردم بسیار محدود است و اینجاست که معلوم میشود شخصیت چارلی (با بازی برندن فریزر) ملغمهای از تناقضگوییها است. دستاورد اصلی آخرین اثر ناجور دارن آرنوفسکی و نقشآفرینی فریزر، وجود این حقیقت است که شخصیت پیچیدهی چارلی با همهی نقصها و پیشمانیها، هوش و هیجان بیاندازهاش، مثل فیزیک سنگینوزن و با ابهت خود قاطع به نظر میرسد. هر چیزی در این فیلم جواب نمیدهد. فیلمی است که حتی قصد ندارد از ریشههای تئاتری خود فرار کند و یا حتی آن را در پشت صحنهی آبکی و ملودرام پردهی سوم خود نگه دارد اما فریزر با شهامت و تعهدی کامل در اولین نقش اصلی خود پس از ده سال ظاهر شده است.
فریزر بازیگری است که با خودش حمایت چشمگیر مخاطبان را به همراه دارد و یحتمل بهترین نقشآفرینی کل حرفهی بازیگریاش را ارائه کرده است و این امر نقطهی قوت اصلی برای فروش فیلم خواهد بود و طرفداران آرنوفسکی از این موضوع راضی خواهند بود که فیلم بیشتر به حال و هوای «چشمه» نزدیک است تا «مادر!».
ورایتی – اوون گلایبرمن
امتیاز منتقد: ۶۰ از ۱۰۰
بازگشت برندن فریزر، یادآور این است که چقدر در دههی ۹۰ به این بازیگر علاقه داشتیم، وقتی در فیلمهایی مثل «انسینو من»، «خدایان و هیولاها» و «مومیایی» بازی میکرد. اما بگذارید صادق باشیم. این بازگشت مثل برگشتن جان تراولتا یا میمی رورک نیست. فریزر همیشه در بهترین حالت خود، بازیگری سبکوزن بود، با چشمان آبی روشن و جذابیتی دلفریب و معصومیتی بچگانه و صمیمی. این حقیقت که دیگر او به زیبایی گذشته نیست، بخشی از رنسانس به سبک فریزر است. او دیگر نمیتواند در نقش مردی خوش هیکل و جذاب و تودلبرو صحنه را مال خود کند. او باید به شیوهی دیگری این کار را بکند و در «نهنگ» ساختهی دارن آرنوفسکی فریزر بازیگر بهتری شده است، ماهرتر، نافذتر و کسی که بیش از قبل به یاد میماند.
«نهنگ» در حالی که شخصیتی دلربا را در هستهی خود دارد، معلوم میشود که هم صادق است و هم چرند. فیلم ما را همراه خود میبرد و مخاطب را با بازی به شدت تاثیرگذار فریزر پوشش میدهد اما همینطور که بیشتر پیش میرود، درام آن بیشتر با طرحهای بهانهجویانه در هم میآمیزد. مثل کل این موضوع که چرا پدر و دختر ماجرا اینقدر از هم جدا ماندهاند؟
صحنهای در پایان فیلم وجود دارد که چارلی دارد دربارهی مقالهای راجع به «موبی دیک» حرف میزند، او بخشهایی از آن را طی فیلم میخواند و میفهمیم که مقاله از کجا آمده است و چرا برای او معنی خاصی دارد. اگر تنها بقیهی فیلم هم به همین اندازه قانعکننده بود! اما در یک کلام بیشتر «نهنگ» به اندازهی بازی فریزر خوب نیست. اما به خاطر چیزی که او به پردهی سینما میآورد، ارزش تماشاکردن دارد.
گاردین – پیتر بردشاو
امتیاز منتقد: ۴۰ از ۱۰۰
فیلم بیروح، بیمزه و متظاهر دارن آرنوفسکی بزگترین و شگفتانگیزترین نومیدی جشنواره است. فیلمنامه طبلی توخالی است، روایت مصنوعی و غیرقابل باور است و کل فیلم یک زبان بدن منفعل و عصبی عجیبی دارد جوری که انگار با موضوع عذابآور خودش کلنجار میرود و از ما هم میخواهد همین کار را بکنیم.
فریزر صداقت و مهربانی آشکاری به نقش چارلی داده است و بازی او خوب است، گرچه با ظاهر لاستیکی خودنما و جلوههای ویژه به حاشیه رانده میشود که به این دلیل به کار گرفته شدهاند تا ترکیبی از ترحم و ترس و شخصیت محبوب فصل جوایز را نمایان کنند. زیبایی غیرقابلباوری از دلپذیری تقدس چارلی وجود دارد، با حسرت احساسی دیرینه و مهربانی زخمخوردهی او که با یک موسیقی ارکسترال اجباری روی آن تاکید میشود و برداشت این فیلم از مرگ زیادی احساسی است و حتی به شکل موذیانهای مذهبی. اما این هم مشکل اصلی کار نیست، ایراد اصلی ماجرا، داستان پیچ و تابخوردهی پیرامون چارلی است. زیرآبزدنهای عجیب و نامعقول شخصیت توماس و غمگینی و رفتار بد شخصیت الی همه به طور غیرمستقیم و ناشیانهای آشکار میشوند. چارلی به خوبی ذاتی الی تا پایان ماجرا باور دارد اما هرگونه ابهام فرضی دربارهی تمایلات و رفتار او، نامطلوب و خستهکننده است. فریزر نقشآفرینی صادقانهای با نقش چارلی دارد اما این فیلم زیادی کمجان است.
هالیوود ریپورتر – دیوید رونی
امتیاز منتقد: ۹۰ از ۱۰۰
رنج انسان هم از نظر فیزیکی و هم از نظر احساسی، مایهی اصلی فیلمهای دارن آرنوفسکی است اما «نهنگ» که محرک آن بازی تکاندهندهی برندن فریز است، در نقش معلمی که نزدیک به ۳۰۰ کیلوگرم وزن دارد و تا سرحد مرگ غذا میخورد، آن حال و هوا را تا بینهایت هل میدهد، در حالی که با سماجت به مرزهای ناتورالیسم وفادار میماند. این فیلم درام مهیج در قفس که از نمایشنامهای به قلم ساموئل دی. هانتر اقتباس شده است، به هیچ عنوان به مثابهی لباس مبدلی از اجرای تیاتری خود نیست بلکه با وقار و همدردی در نوشتن و لایههای درد، نومیدی و عشق در کانون بازیهای خود، پا را فراتر میگذارد. فریزر ما را وادار میکند تا ورای ظاهر هشداردهندهی مردی شکسته را ببینیم که قلبی عمیقا احساسی دارد.
با فضایی خفه و ساده و شخصیت اصلی که بحران وخیم سلامتیاش، عقربههای ساعت خانهاش را به شماره انداخته است، «نهنگ» به نظر چشماندازی خدعهآمیز برای یک اقتباس سینمایی است. آرنوفوسکی نه با ورود تصنعی به ماجرا بلکه با متمایلشدن به سوی تیاتری اثر موفق میشود تا ما را در ترس از فضای تنگ غوطهور کند، امری که تبدیل به مقولهای گریزناپذیر برای شخصیت چارلی (با بازی برندن فریزر) شده است. فضای فیلم که شخصیت اصلی در آن حضور دارد، تنها به چند اتاق محدود میشود، در حالی که شخصیتهای مکمل در رفت و آمد هستند و زمانها با همپوشانی دارند و آن را به ریشههای تیاتری اثر نزدیک میکنند.
ممکن است به نظر برسد تصویربرداری با نسبت تصویر تنگ ۱/۳۳ ما را بیش از پیش احاطه میکند و نور کمی که از بیرون آپارتمان چارلی میتابد، شاید از نظر نمادین ظالمانه باشد اما دوربین چالاک مدیر تصویربرداری متیو لیباتیک و تدوین پویای اندرو وایزبلوم، تحرک شگفتانگیزی به موقعیت ایستای تصویر میآورد. یکی از انتخابهای بحثبرانگیز، افراط بیش از حد در موسیقی مصمم و احساسی راب سیمونسن است، به جای ایتکه به بازیگران اعتماد شود تا کارشان را بکنند.
بازی قهرمانانهی برندن فریزر در «نهنگ» با شایستگی نگاهها را به سمت خود خیره میکند، کسی که از زمان فیلم «خدایان و هیولاها» تا این اندازه خوب نبوده است. بازیگری خارقالعاده که برای مدتی طولانی از مرکز توجه به دور بوده است. او از چشمهای بزرگ سگی خود بهره میگیرد تا تاثیری عاشقانه بگذارد و هیچ وقت اجازه نمیدهد فراموش کنیم که مردی هست که زخمی از احساساتی خام است، زیر آن بدن گوشتالو که پر از عرق است و خسخس میکند.