۱۲ سرقت بهیادماندنی سینما؛ از فاجعهبارترین تا موفقترین
فیلمهای سبک سرقت یا فیلمهای سرقت (Heist movies) پدیدهی تازهای در سینما نیستند و دهها نمونهی خوب و بد از آنها دیدهاید. ولی وقتی یک فیلم سرقت درست و درمان و درجهیک ساخته میشود، برای همیشه در خاطرمان میماند. با اینکه در خیلی از این فیلمها به تماشای زندگی خلافکاران نشستیم و از به ثمر رسیدن نقشههای سرقتشان لذت بردهایم، ولی تعداد کمی جزئیات نقشهشان را به ما نشان میدهند. تماشای شکلگیری پلهپلهی یک سرقت و آشنایی با راه و روش هر تیم، لذتی ناب به همراه دارد که تکرارشدنی نیست.
در ادامه تعدادی از سرقتهای خوب و بهیادماندنی سینما را آوردهایم و هر کدام را نمره دادهایم و رتبهبندی کردهایم. معیار رتبهبندی شامل طراحی نقشه و دقت برنامهریزی یعنی اینکه تیم سرقت چقدر به جزئیات اهمیت میدهند و اینکه تا چه حد به تمام ابعاد عملیات فکر کردهاند و سبک سرقت است؛ عناصر ویژهای که هر تیم را منحصر به فرد میکند، مثل لباس و وسایل سرقت و همچنین کاریزمای اعضای گروه و شیمی بینشان. دو مؤلفهی دیگر رسیکهای عملیات و تلفاتش است که هرچه پایینتر باشد، امتیاز سرقت بالاتر خواهد بود.
و البته، در پایان هم موفقیت عملیات سرقت را امتیاز میدهیم و ملاکش تنها رسیدن به پول/طلا/الماس نیست، بلکه مؤلفههایی مثل ارتقا زندگیشان در آینده هم بررسی شده است.
۱۲. کشتن (The Killing)
- سال ساخت: 1956
- کارگردان: استنلی کوبریک
- هدف سرقت: 2 میلیون دلار
- گروه سرقت:
جانی کلی (استرلینگ هیدن)
رندی کنان (تد د کورسیا)
جورج پیتی (الیشا کوک جونیور)
مایک او رایلی(جو ساویر)
نیکی آرین (تیموتی کری)
موریس اوبوکوف (کولا کواریانی)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۲۱ از ۲۵
«کشتن» یک فیلم سرقت کلاسیک است و از اولین فیلمهای استنلی کوبریک به حساب میآید. از آن فیلمهایی است که با دیدنش میفهمید اگر تکنولوژی و سیستمهای امنیتی امروزه بود، چقدر همه چیز فرق میکرد.
جانی کلی فکر همه جای این سرقت را از قبل کرده است. همه لایههای عملیات را جوری چیده است که هر وقت لازم شد بتوانند دست داشتن خودشان را انکار کنند. نزدیک ۹۰ درصد انرژی این سرقت صرف ایجاد حواسپرتی میشد که به خاطر همین تماشایش هنوز هم لذتبخش است. تنها چیزی که انگار از دستشان در رفته بود، نقشهی نیکی برای فرار است که تاوان این سهلانگاریاش را هم میدهد.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۸ از ۲۵
اصلا ایدهی اصلی کشتن این است که چه میشود اگر چهار آدم معمولی، دقیقترین سرقت سال را طراحی و اجرا کنند؟ پس طبیعتا با یک گروه ویژه طرف نیستیم. تیم سرقت شامل یک باریستا، یک پلیس، و یک صندوقدار میشد که همگی صورتشان جوری است که انگار مدام نگران و ناراحتاند.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۱۰ از ۱۵
اعضای گروه با مسائل مرگ و زندگی طرف نیستند، ولی هرکدام مشکلات خودشان را دارند و به خاطرش با نقشهی جو همراه شدهاند. مثل بدهیهای عقبمانده، خانوادهی بیمار یا همسری شرور که باید راضی نگه داشته شود. جرج بیچاره وضعش بدتر از همه است، چون خبر ندارد که حتی اگر سرقت را با موفقیت پشت سر بگذراند و پولی به جیب بزند، همسرش او را رها خواهد کرد
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۷ از ۱۵
خونهای زیادی اینجا ریخته میشود، ولی با این حال انگار کشته شدن اسب مسابقه تأثیر بدتری میگذارد. نیکی، کسی که به اسب شلیک میکند هم سرنوشت خوبی ندارد که شاید سزای کارش باشد. وَل هم که سعی میکند بعد از سرقت، پولها را مال خود کند با شلیک جرج کشته میشود. تعدادی نگهبان هم چندجایی کتک میخورند. در کل بعد از عملیاتی شدن خود سرقت همه چیز سریع سمت خراب شدن پیش میرود.
میزان موفقیت: ۰ از ۲۰
در سینمای کلاسیک هالیوود، خلافکاران به ندرت به موفقیت میرسند. هرچقدر هم نقشهشان را ماهرانه طراحی کرده باشند و همه چیز را با دقت و ظرافت تمام به اجرا در آورند، در انتها باید میدیدیم که به سزای کارشان میرسند و موفق نمیشوند. کشتن هم از این قاعده مستثنی نیست و تیم سرقت ما در نهایت نمیتوانند از آن ۲ میلیون دلار بهره ببرند.
امتیاز نهایی: ۴۶ از ۱۰۰
۱۱. سگهای انباری
- سال ساخت: 1992
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- هدف سرقت: الماس
- گروه سرقت:
آقای سفید (هاروی کیتل)
آقای نارنجی (تیم راث)
آقای بلوند (مایکل مدسن)
آقای صورتی (استیو بوشمی)
آقای قهوهای (کوئنتین تارانتینو)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۲۳ از ۲۵
اگر بخواهیم منصف باشیم، نقشهای که برای سرقت نادیدهی «سگهای انباری» کشیده بودند، خوب و هوشمندانه بود. برای مراحل مختلف عملیات برنامه داشتند و اگر همه چیز منظم و بدون مشکل پیش میرفت، آقایان سفید و قهوهای و صورتی و مشکی و بلوند و آبی و نارنجی به هدفشان میرسیدند.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۱۸ از ۲۵
هر فیلمی از تارانتینو سبک و استایل جذابی دارد که فراموششدنی نیست. سارقین این فیلم آدمهای رنگارنگی هستند و این رنگارنگی کاراکترها به طرز طعنهآمیزی در نامگذاریهایشان هم آمده است. اعضای گروه سرقت برای حفظ امنیت و لو نرفتنشان، همدیگر را با «رنگ»های مختلف میشناسند. همگی هم کت و شلوارهای یکدست مشکی و پیراهنهای سفید به تن کردهاند. خیلی شیک و باکلاس.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۱۲ از ۱۵
صرف حضور یک مأمور مخفی در کنار تعدادی جنایتکار که یکیشان رسما روانی و جامعهستیز است (مدسن) میزان ریسک این سرقت را به شدت بالا برده است. تیم راث از لحظهای که مأموریت خطیرش را آغاز کرد، پا در مسیری گذاشت که به خون و خشم و مرگ ختم میشد.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۱ از ۱۵
از همان دقایق اولیهی بعد از سرقت، روند خون و خونریزی این فیلم آغاز میشود. اعضای گروه هم که بعد از ورود به انبار معروف، درگیر بحث و جدلهایی میشوند که در نهایت به خشونت میرسد و اکثرشان جان سالم به در نمیبرند.
میزان موفقیت: ۰ از ۲۰
متأسفانه سارقین این فیلم هم عاقبت به خیر نمیشوند. همه یا میمیرند یا دستگیر میشوند.
امتیاز نهایی: ۵۴ از ۱۰۰
۱۰. ریفیفی (Rififi)
- سال ساخت: 1955
- کارگردان: ژول داسن
- هدف سرقت: الماس، به ارزش ۲۲۰ میلیون فرانک
- گروه سرقت:
تونی (ژین سروِس)
جو (کارل مونر)
ماریو فراتی (رابرت مانوئل)
سزار (ژول داسن)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۲۴ از ۲۵
فصل سرقت «ریفیفی» با صحنهپردازی بدون موسیقی و دیالوگ و مدت زمان نزدیک نیم ساعتش معروف شده است. این سرقت جزئیات پیچیدهای دارد، ولی وقتی درست بهش فکر میکنیم میبینیم گروه تونی با تونل زدن، مسیرشان را تا الماسها باز کردند، عملا هر دیواری سر راهشان بود را ریختند و جلو رفتند. ولی هرکدام از این دیوارها را با ظرافتی بسیار از سر راه خودشان برداشتند و برای تکتک ثانیههای کارشان برنامه ریخته بودند. از برنامهریزیهای پیش از سرقتشان، فقط تمرین برای از کار انداختن سیستم ضد سرقت مغازه را میبینیم. آنها با شبیهسازی سرقت، به روشهای مختلفی فکر میکنند که میتوانند تا قبل از روشن شدن زنگ خطر، فرار کنند. در مجموع، این سرقتی است که با مهارت تمام عملیاتی میشود. یک امتیاز هم به خاطر کثیفکاری و به هم ریختن مغازه است، بهتر بود جوری سرقت را پیاده میکردند که رد واضحی از آنها باقی نماند.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۲۴ از ۲۵
اعضای گروه تونی شخصیتهای جذابی دارند، بهویژه قفلشکن آنها سزار (با بازی خود کارگردان) و با همدیگر مثل ساعت دقیق و منظم کار میکنند. روز سرقت حسابی شیک و خوشتیپ ظاهر میشوند و نمیتوانید کارآمدیشان را ندید بگیرید. آن چتر سیاه معروف که حین اینکه تونل میزنند خاک و خرابههای ساختمانی در آن جمع میشود، فراموش نشدنی است. فقط اگر خود تونی انقدر آدم مزخرفی نبود، دوست داشتن این تیم سرقت کار راحتی میشد.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۲ از ۱۵
تونی یکی از بیشمار خلافکارهای تازه از زندان برگشتهای است که میخواهد سرقت جدیدی به راه بیندازد. او در ابتدا نسبت به سرقت جواهرفروشی بیمیل است، ولی وقتی میفهمد دوستدخترش مادو در نبودش با یک گنگستر ثروتمند روی هم ریخته نظرش عوض میشود. بعد از اینکه مادو را به خاطر بیوفایی کتک میزند، به یکباره تمام و کمال با برنامهی سرقت همراه میشود. پس میتوان گفت تنها انگیزهاش برای سرقت همین است که دوستدخترش پیش او برگردد.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۴ از ۱۵
خود سرقت خیلی تر و تمیز جلو می رود، ولی به محض اینکه قهرمانهای داستان به الماسهایشان میرسند، انگار گور خودشان را کندند. هم پلیس به دنبالشان میافتد و هم گنگسترهای دور و برشان. تونی، جو، ماریو، همسر ماریو و سزار همگی پیش از آنکه بتوانند طعم لذت پولدار شدن را بچشند، بهای این سرقت را با جانشان میدهند.
میزان موفقیت: ۱۰ از ۲۰
با اینکه تماشای به موفقیت رسیدن نقشهی هوشمندانهی این تیم سرقت و خوشحالی زودگذر آنها لذتبخش است، ولی فیلم کاری میکند که حتما در انتها پیام اخلاقی را بگیرید؛ اینکه خلاف و دزدی عاقبت خوشی ندارد، تا فکرش را هم نکنید که سراغ این کارهای خیلی باحال و هیجانانگیز بروید.
امتیاز نهایی: ۶۴ از ۱۰۰
۹. کسب و کار ایتالیایی (The Italian Job)
- سال ساخت: 1969
- کارگردان: پیتر کالینسن
- هدف سرقت: 4 میلیون دلار شمش طلا
- گروه سرقت:
کریس کروکر (مایکل کین)
کمب فردی (تونی بکلی)
بیل بِیلی (جورج اینس)
پروفسور سایمون پیچ (بنی هیل)
کریس (بَری کاکس)
تونی (ریچارد اسامه)
فرانک (جان فورگاهم)
لورنا (مگی بلاین)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۱۸ از ۲۵
کاراکتر مایکل کین به لطف راجر بکرمن (روزانو براتزی) نیمی از نقشه را آماده دارد. بکرمن طرح دزدی از یک ماشین زرهی را چیده بود ولی پیش از آنکه بتواند اجرایش کند، کشته شد. محل سرقت کاملا بررسی شده است، ولی جالبش اینجاست که آن بخشی از سرقت که در میدان جریان دارد، کمترین ظرافت و طراحی را به خودش اختصاص داده است. بیشترین طراحی و دقتی که این تیم سرقت به خرج داده است، برای نقشهی فرارشان است. هزارتویی پیچاپیچ از کوچههای تنگ و راههای فاضلاب را برای مسیر فرارشان انتخاب کردهاند تا دنبال کردنشان غیرممکن شود.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۲۱ از ۲۵
همان ماشینهای مینیکوپر برای امتیاز بالای این بخش کافی است. ولی کل میزانسن سرقت چیزی است که باعث شد در آینده و فیلمهای بعدی، کلی سارق حرفهای و باکلاس ببینیم که سرقتهای هوشمندانه و پرظرافت ترتیب میدهند. مثلا ببینید گروه سرقت جلسهشان را کجا برگزار میکنند، یک ویلای مخروبه بیرون از تورین، واقعا زیباست. لباسهای یکدستی هم که حین سرقت میپوشند کاری کرده است که این تیم شبیه یک ماشین دقیق و روغنکاری شده به نظر برسد. بزرگترین مشکل گروه این است که تعدادشان خیلی زیاد است، انقدر زیاد که خیلیهایشان شخصیتی پیدا نمیکنند؛ به خاطر همین دنبال کردن اینکه کی به کی است و چرا باید برای سرنوشتشان نگران شویم کمی سخت شود.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۳ از ۱۵
زمانی که مافیا و تهدیدهایش روی این گروه سایه میاندازد، کمی در خطر میافتند. ولی در کل این سرقت را به خاطر خود سرقت عملیاتی میکنند، یعنی برای لذت و تفریح و هیجان.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۱۳ از ۱۵
خود عملیات سرقت ماشین زرهی جایی است که بیشترین خشونت را میبینیم و با این حال آمار تلفات را خیلی خوب نگه داشتهاند و شاید تنها چند پلیس ایتالیایی جان سالم به در نبردند. با توجه به مقیاسی که نقشه داشت و تعداد ماشینهای درگیر، میزان تلفات میتوانست بیشتر شود.
میزان موفقیت: ۱۰ از ۲۰
راستش را بخواهید موفقیت این گروه ۵۰ ۵۰ بود. کسب و کار ایتالیایی رسما روی هوا تمام میشود، کل گروه سرقت و شمشهایشان بر فراز صخرهای در آلپ آویزان ماندهاند و زنده ماندنشان بستگی به این دارد که کروکر ایدهاش خوب باشد یا نه.
امتیاز نهایی: ۶۵ از ۱۰۰
۸. مخمصه (Heat)
- سال ساخت: 1995
- کارگردان: مایکل مان
- هدف سرقت: 1.۶ میلیون دلار اوراق قرضه
- گروه سرقت:
نیل مککالی (رابرت دنیرو)
کریس شیهرلیس (ول کیلمر)
مایکل چریتو (تام سیزمور)
ترخو (دنی ترخو)
وینگرو (کوین گیج)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۲۰ از ۲۵
منظورمان سرقت بانک میانههای فیلم نیست که در آن همه چیز به هم میریزد و جنگی خیابانی بین گروه مککالی و پلیس در میگیرد. سرقت افتتاحیهی فیلم که جرقهی بازی موش و گربهی آل پاچینو و رابرت دنیرو را میزند، سرقتی دقیق و جذاب است که حسابی برایش فکر کردهاند. این سرقتی است که بعدها منبع الهام بازیهایی مثل جیتیای (Grand Theft Auto) شد. ترخو آمار ماشین زرهی را میگیرد و رسیدنش را به چریتو و وینگرو خبر میدهد که زیر پل و سوار بر یک تریلی بزرگ منتظر نشستهاند. مککالی و شیهرلیس سوار آمبولانسی قلابی، راه ماشین زرهی را میبندند تا چریتو با تریلی آن را از مسیر منحرف کند. در ماشین زرهی را منفجر میکنند و غنایم را بر میدارند، همه قبل از اینکه پلیس سر برسد. تنها بخش خارج از برنامهی ماجرا که در کل فیلم خاری در چشم تیزبین و منظم مککالی است، اقدام خودسرانهی وینگرو است که یکی از نگهبانها را به قتل میرساند.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۲۰ از ۲۵
اساس این سرقت برپایهی کارآمدی و سرعت است و همهی اعضای گروه لباس یکسره، جلیقهی ضد گلوله و ماسک هاکی به تن دارند و به خاطر همین تهدیدآمیز و خطرناک به نظر میرسند. به استثنا وینگرو، همگی با هماهنگی کامل کار میکنند و بدون هیچ مکث و جر و بحثی تکتک اجزا نقشه را به اجرا در میآورند. این دقت و ظرافت در کل فیلم و قصه جریان دارد که به جای نمایش تصویری فانتزی و جذاب از جرم و جنایت (یا تعقیب و دستگیری جنایتکاران)، سختیها و مشقاتش را نشان داده است.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۴ از ۱۵
سرقت میانههای فیلم ریسکهای بیشتری دارد؛ وقتی گروه سرقت میفهمند پلیس رفتارهایشان را زیر نظر گفته است، تصمیم میگیرند آخرین سرقتشان را انجام دهند. ولی این یکی بیشتر شبیه کارهای روزمرهشان است.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۷ از ۱۵
گروه سرقت عمدا جایی را در ناکجاآباد برای عملیاتشان انتخاب میکنند؛ زیر یک پل که رفت و آمد زیادی ندارد. پس مردم عادی دور و اطراف نیستند که آسیب ببینند. ولی آن سه نگهبان بختبرگشته، بحثشان جداست.
میزان موفقیت: ۱۵ از ۲۰
در درازمدت، این سرقت را میتوان آغازی بر مسیر رو به سقوط مککالی در نظر گرفت، چون توجه سرسختترین پلیس دنیا (وینسنت هانا) را به او جلب کرد و خرابکاری وینگرو هم مثل دومینو فجایع پشت سر همی آفرید. ولی اگر خود سرقت را مستقل بررسی کنیم، عملیات موفقیتآمیزی بود.
امتیاز نهایی: ۶۶ از ۱۰۰
۷. نقطه شکست (Point Break)
- سال ساخت: 1991
- کارگردان: کاترین بیگلو
- هدف سرقت: بانکی در غرب لسآنجلس
- گروه سرقت:
رونالد ریگان (پاتریک سوویزی)
ریچارد نیکسون (جیمز لیگروس)
جیمی کارتر (جان فیلبین)
لیندون بی. جانسون (بوجس کریستوفر)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۲۲ از ۲۵
این گروه در ادامهی فیلم مهارت و قدرتشان را از دست میدهند، ولی وقتی اولینبار سارقان بانکی را میبینیم که ماسک رؤسای جمهور سابق را به صورتشان زدهاند، در اوج خودشان هستند. در نقطه شکست، تیم سارقین معروف به «رؤسای جمهور سابق» برای سرعت عملشان و اینکه چقدر سریع صحنهی جرم را ترک میکنند معروف شدهاند.
ولی شاید بیش از همه چیز، مزیت بزرگ این گروه در آمادگی جسمانی فوقالعادهشان است. هرچه نباشد، همگی موجسوار هستند.
امتیاز سبک و استایل سرقت:۲۳ از ۲۵
شخصیتهای ویژهی این گروه یکی از عناصری بود که فیلم را مطرح و بهیادماندنی کرد. همه نقششان را میدانند و وظایفشان را به نحو احسن انجام میدهند. دقت به جزئیات عملیات و ظاهر اعضای تیم به قدری است که هر بار انگار برای اجرای یک نمایش حرفهای آماده میشوند. حتی برای تکجملههای بامزه و طعنهآمیز هم وقت دارند و نقل قولهایی از رئیسهای جمهور آمریکا را میگویند. سریع و بدون اتلاف وقت سرقتشان را به پایان میرسانند و وقتی محل جرم را ترک میکنند، همه انگشت به دهان میمانند.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۱ از ۱۵
این یکی از ویژهترین گروههای سرقت است و هدف و انگیزهشان از به خطر انداختن زندگیشان پول و ثروت نیست. دنبال هیجان و عقاید فلسفی رادیکال هستند.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۱۴ از ۱۵
سرقتهایشان هراسآور و پر سروصدا است، ولی کسی آسیب خاصی نمیبیند. کل عملیاتشان هم ۹۰ ثانیه طول میکشد.
میزان موفقیت: ۱۸ از ۲۰
هیچ وقت در فیلم اعلام نمیشود چه میزان پول به جیب زدند. ولی آنقدر هست که به خوشگذرانی و موجسواریهایشان ادامه دهند.
امتیاز نهایی: ۷۸ از ۱۰۰
۶. شوالیه تاریکی (The Dark Knight)
- سال ساخت: 2008
- کارگردان: کریستوفر نولان
- هدف سرقت: بانکی تحت سلطهی جنایتکاران گاتهام
- گروه سرقت:
جوکر (هیث لجر)
پنج سارق با ماسک دلقک
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۲۵ از ۲۵
درست است که شوالیه تاریکی جزء فیمهای سرقت به حساب نمیآید، ولی ساختارش خیلی شبیه به فیلمی مثل مخمصه است. سرقتی که در افتتاحیهی فیلم و با برنامه و نقشهی جوکر اجرا میشود، ریزبافت و پلهپله و چندمرحلهای است و مثل یک دومینو پیش میرود. به هر حال نقشهاش را مغز متفکر و نابغهی جنایتی مثل جوکر کشیده است. هر مرحلهاش غافلگیریهای خودش را دارد؛ حتی برای اعضای گروه سرقت. در نهایت با متوجه شدن هدف اصلی، متوجه میشویم چه برنامهی بزرگی پشت کار بوده است.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۱۷ از ۲۵
ماسکهای دلقکی که گروه به صورتشان زدهاند تهدیدآمیز و عجیب است. ماسکی که خود جوکر انتخاب کرده از همه پرجذبهتر و گیراتر بود. بقیهی دلقکها با اینکه از برنامهی جوکر و حتی از اینکه رئیس و طراح برنامه، خودش هم در میانشان است خبر ندارند، وظایفشان را بدون مشکل و با دقت فراوان به اجرا در میآورند.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۰ از ۱۵
چیز زیادی از آن ۵ دلقک نمیدانیم، ولی خود جوکر با اینجور کارها کیف دنیا را میکند و سرقت و جنایت برایش چیزی جز تفریح و سرگرمی نیست، پس چیز خاصی برای از دست دادن ندارد.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۱۳ از ۱۵
اینکه خود دلقکها یکی یکی همدیگر را میکشند را نمیتوان تلفات به حساب آورد، برعکس بخشی از نقشهی جوکر است. تنها مانعی که ایجاد میشود رئیس بانک است که با سلاحش شروع به تیراندازی به سارقین میکند و در نهایت هم موفق نمیشود. به بقیهی مردم حاضر در بانک هم آسیبی وارد نمیشود.
میزان موفقیت: ۲۰ از ۲۰
به نظر میرسد وقتی به چیزی معتقد نباشید و تنها هدفتان ایجاد هرجومرج و ویرانی باشد، موفقیت برای شما تضمین شده است. وقتی جوکر بعدها تلی از پول نقد را به آتش میکشد، میفهمیم که چه موجود سهمگینی است. او با این سرقت هم توانست تیم زیادی از مزدوران را دور خودش جمع کند، هم رؤسای مافیا را تحت امر خودش در آورد و هم موقعیت بتمن را در گاتهام و ذهن مردمش متزلزل کند. همچنین تبدیل به یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای داستانی دههی اخیر شد.
امتیاز نهایی: ۷۵ از ۱۰۰
۵. حرکت عظیم ماپتها (The Great Muppet Caper)
- سال ساخت: 1981
- کارگردان: جیم هنسن
- هدف سرقت: توپ بیسبال الماسی
- گروه سرقت:
در واقع اینجا دو گروه سرقت داریم که رقیب هم هستند؛ ماپتها که همگی میشناسیمشان و گروه دلهدزدها به رهبری نیکی هالیدی (چارلز گرودین). امتیازها به سرقت گروه ماپتها داده شده است.
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۱۰ از ۲۵
هدف ماپتها بیشتر از اینکه خود سرقت باشد، جلوگیری از گروه رقیب است. ولی طرح و نقشهای که میکشند دست کمی از یک سرقت ندارد. روحیهی تیمی فوقالعادهای دارند و عقیدهشان یکی برای همه، همه برای یکی است. روحیه تیمی ماپتها بهویژه وقتی خودش را نشان میدهد که سرقت تبدیل به یک بازی بیسبال میشود. ولی شیوهی اجرایی کردن نقشههایشان خیلی خوب و دقیق نیست.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۲۱ از ۲۵
در این فیلم دو مدل تیم سرقت معروف را میبینیم. گروه دلهدزدها سیاهپوش هستند و کمربندهای مخصوص دارند. ماپتها همان ماپتهای رنگارنگ همیشگی هستند و مزهپرانی میکنند. خیلی برای مخفی شدن و توی دید نماندن تلاش نمیکنند، که جزء کاراکترشان است. کلا حضور این عروسکها در یک سرقت، ایدهی بکر و بامزهای بود.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۱۴ از ۱۵
به قول خودشان «ما باید این کارو به خاطر عدالت، آزادی و صداقت ترتیب بدیم!» ریسک بالاتر از این میخواهید؟ البته ریسک دیگری هم هست، میس پیگی (خانم خوکه) به ناحق به خاطر جرمی که دلهدزدها مرتکب شدهاند، گناهکار اعلام شده و حالا سعی دارند تبرئهاش کنند.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۱۲ از ۱۵
سرقتی بدون خون و خونریزی است و تنها درگیری زمانی است که میس پیگی وارد عمل میشود و دلهدزدها را ناکار میکند.
میزان موفقیت: ۱۹ از ۲۰
جلوی دلهدزدها را میگیرند، آدم بدها به زندان میروند و الماس هم به صاحب به حقش میرسد. بردی بزرگ برای ماپتها. ولی همچنان فقیر و بیپول میمانند و حتی پول خرید بلیت هواپیما را ندارند.
امتیاز نهایی: ۷۶ از ۱۰۰
۴. هیولای جذاب (Sexy Beast)
- سال ساخت: 2000
- کارگردان: جاناتان گلیزر
- هدف سرقت: خزانهی دولت
- گروه سرقت:
تدی باس (ایان مکشین)
گری داو معروف به «گَل» (ری وینستون)
استن هیگینز (دارکی اسمیت)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۲۰ از ۲۵
میشد برنامهریزی برای سرقت را در این فیلم طولانیتر و پرجزئیاتتر ببینیم، ولی مدتزمان محدود فیلم این اجازه را نداد. ولی در هر صورت نقشهی هوشمندانهای میکشند؛ در استخرهای یک سالن ورزشی مردانه که در مجاورت خزانهی یک بانک تحت تدابیر شدید امنیتی قرار دارد، تونلهایی حفر میکنند. با این کار هم دسترسی به سپردهها برایشان سهل میشود و هم سیستم امنیتی بانک را دور میزنند. به قدری کارشان را دقیق و خوب جلو میبرند که کاراکتر وینستون، که از کهنهکارهای جرم و جنایت است، با چشم بسته هم میتوانست کارش را بکند.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۲۰ از ۲۵
گنگسترهای این فیلم، همگی به استثنای رهبر شرورشان تدی باس، عمدا آدمهایی بیاعصاب تصویر شدهاند. مراحلی از این سرقت زیر آب جریان دارد و این خود به خود منحصر به فردش کرده است. وقتی گروه سرقت لباس غواصی به تنشان میکنند، تصویر جذابی شکل میگیرد که در کمتر فیلم سرقتی میبینیم.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۱۳ از ۱۵
برای اکثر اعضای گروه، این هم سرقتی است مثل بقیه سرقتها. ولی برای گَل فرق میکند و اگر عملیات خوب پیش نرود، برایش بد میشود. پیش از شروع سرقت، گَل ناخواسته/ عمدا یکی از زیردستهای تدی را میکشد و حالا مطمئن است که تدی میخواهد تلافی کند. اگر سرقت را خوب پیش ببرند سهم اندکی به او میرسد، ولی لااقل تدی از جانش میگذرد.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۱۲ از ۱۵
تدی و گَل صاحب بانک را به قتل میرسانند. کاری غیر ضروری بود ولی تنها تلفات فیلم است.
میزان موفقیت: ۱۶ از ۲۰
گَل به پول زیادی نمیرسد، ولی هدفش پول نبوده است. میخواسته زندگی خلاف را کنار بگذارد و این بهای بدی نیست. بقیهی گروه سهم خودشان را از پول و جواهرات دریافت کردند.
امتیاز نهایی: ۸۱ از ۱۰۰
۳. سریع و خشن ۵ (Fast Five)
- سال ساخت: 2011
- کارگردان: جاستین لین
- هدف سرقت: خزانهی یک بانک، محتوی ۱۰۰ میلیون دلار
- گروه سرقت:
دامینیک تورتو (وین دیزل)
میا تورتو (جوردانا بروستر)
برایان اوکانر (پل واکر)
هان سئول – اوه (سونگ کانگ)
رومان پیرس (تایریس گیبسون)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۱۵ از ۲۵
در اینجا خزانه و صندوق یک بانک را برمیدارند و آن را در خیابانهای ریو دنبال خودشان میکشند. به نظرتان چقدر برنامهریزی و نقشه نیاز داشته است؟ تیم سرقت با مهارتهای شگفتانگیزی که در رانندگی دارند، هر جور مانعی سر راهشان بیاید به راحتی کنارش میزنند. احتمالا این تنها سرقتی است که خود محموله، بهعنوان سلاحی برای کنار زدن پلیسها به کار رفته است که حقهی تر و تمیز و باحالی است، قبول کنید.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۲۲ از ۲۵
دلیلی دارد که سریع و خشن ۵ برای خیلیها بهترین فیلم مجموعه است. هماهنگی و همکاری بین اعضای کلیدی یعنی دام، میا، برایان، هان و رومن در این قسمت از مجموعه مثالزدنی است. هرکدام از اعضای گروه حکم یک عنصر کلیدی از یک ساندویچ خیلی خوب را دارند که اگر هر یک را حذف کنیم، دیگر ساندویچ خوبی نخواهیم داشت.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۱۳ از ۱۵
تمامی اعضای گروه الان خلافکارانی بینالمللی و تحت تعقیب هستند و زندگی چراغخاموش و دور از مأمورین قانونشان خرج دارد. تازه میا باردار هم هست. مشکلات خانوادگی و بحرانهای شخصی هم بین آنها جریان دارد که باعث شده است در مجموع این سرقت، نقش مهمی در آیندهی زندگیشان بازی کند.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۲ از ۱۵
حتما راه تر و تمیزتر و بهتری برای این سرقت وجود داشت، مگر نه؟ ولی احتمالا به اندازهی الان جذاب و دیدنی نمیشد. این سرقت تلفات زیادی به همراه داشت، ولی حداقل کل گروه سالم ماندند.
میزان موفقیت: ۲۰ از ۲۰
با توجه به چیزی که در دقایق اولیهی «سریع و خشن ۶» میبینیم، گویا ۱۰۰ میلیون دلار کلی شادی و خوشی به همراه میآورد. البته هیچ کدام از این خوشیها دوام چندانی نمیآورد. ولی تمامی اعضا تیم سرقت از برکات عملیات بهره بردند.
امتیاز نهایی: ۸۲ از ۱۰۰
۲. بیوهها (Widows)
- سال ساخت: 2018
- کارگردان: استیو مککویین
- هدف سرقت: 5 میلیون دلار
- گروه سرقت:
ورونیکا راولینگز (وایولا دیویس)
لیندا پارلی (میشل رودریگز)
آلیس گانر (الیزابت دبیکی)
بل (سینتیا اریوو)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۲۴ از ۲۵
مثل خیلی از سرقتهای کلاسیک سینما، طرح و نقشهی سرقت از کاندید شهرداری شیکاگو جک مولیگان (کالین فارل) از فرد دیگری به قهرمان قصه رسیده است. در اینجا همسر ورونیکا یعنی هری (لیام نیسون) ایدهی سرقت را چیده است. ولی اعتبار باقی ماجرا مال ورونیکا است؛ از جزئیات نقشه گرفته تا جمع کردن گروه. یکی از بخشهای جالب این داستان، تمرین بدنی اعضای گروه است. برای اینکه قوای بدنی لازم برای حمل مقدار زیادی پول نقد را داشته باشند، ورونیکا همه را وادار میکند تا خودشان را حسابی آماده کنند. پاداش این برنامهریزی و تمرینهایشان را هم میگیرند و تقریبا تمام بخشهای نقشه بیکموکاست اجرا میشود، تا اینکه به بخش فرار از محل میرسند و اوضاع به هم میریزد.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۲۱ از ۲۵
ورونیکا و گروهش لباس کاملا سیاه میپوشند تا که با مضمون و حال و هوای فیلم هم میخواند. در کل کنار هم قرار گرفتن چند زن بیوه که تصمیم میگیرند عملیات سرقت همسران از دنیا رفتهشان را اجرا کنند، ایدهی بصری جذابی است.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۱۵ از ۱۵
هری و گروهش از یکی از رؤسای خلافکارهای مخوف به اسم جمال، ۲ میلیون دلار پول دزدیدهاند و حالا ورونیکا مجبور است این پول را بازگرداند و نقشهی سرقت هم به همین منظور اجرایی میشود. ۳ میلیون باقیمانده هم برای این است که این چهار زن بیوه از آیندهشان مطمئن باشند و بتوانند در این دنیای سیاه و خشن گلیمشان را از آب بیرون بکشند.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۸ از ۱۵
پدر کالین فارل (رابرت دووال) به آلیس (دبیکی) شلیک میکند و لیندا هم پدر جک را میکشد. تلفات زیادی نداشتند ولی به هر حال خونی ریخته شد.
میزان موفقیت: ۱۵ از ۲۰
این بانوان به پول میرسند، و زندگیشان را سر و سامان میدهند، ولی وضعیت سیاسی شیکاگو مثل سابق میماند که باعث میشود از خودمان بپرسیم اصلا موفقیت در زندگی، در عصر حاضر به چه معناست.
امتیاز نهایی: ۸۳ از ۱۰۰
۱. یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven)
- سال ساخت: 2001
- کارگردان: استیون سودربرگ
- هدف سرقت: خزانهی کازینو
- گروه سرقت:
دنی اوشن (جرج کلونی)
راستی رایان (برد پیت)
ویرجیل مالوی (کیسی افلک)
لاینوس کالدوِل (مت دیمون)
امتیاز برنامهریزی و نقشه: ۲۳ از ۲۵
این سرقت همه چیز دارد، و تأثیرش به قدری زیاد بود که تا سالها بعد فیلمهای دیگر از آن الگوبرداری میکردند. نقشهای لایهلایه چیدهاند و همه را گمراه میکنند. حتی یک خزانهی قلابی میسازند تا سرقت را تمرین کنند و با دوربینهای مداربستهی خودشان فیلمهایی ضبط میکنند تا جایگزین تصویر دوربین مداربستهی اصلی شود. شاید بخشهایی از نقشهشان غیرقابل باور باشد، ولی «یازده یار اوشن» ریتم سریع و جذابی دارد و به قدری لحظات خوب و لذتبخش برای تماشاچی آماده کرده است که خیلی روی نقصهایش دقیق نمیشوید. این سرقت، و در کل این فیلم، شبیه یک شعبدهبازی طولانی و حرفهای است.
امتیاز سبک و استایل سرقت: ۲۵ از ۲۵
استیون سودربرگ انگار استاد ردیف کردن آدمهای خوشتیپ و خوشلباس و صد البته معروف و مشهور کنار هم است. تیم سرقت یازده یار اوشن از کلاس و استایل هیچ چیزی کم ندارد. از جذبهی کاراکترها و مدل لباس پوشیدنشان گرفته تا نامهای مشهوری که نقششان را بازی کردهاند. فیلمهای سرقت آثاری مفرح و دیدنیاند و سودربرگ این را خوب درک کرده است.
ریسک زندگی اعضای گروه: ۳ از ۱۵
اکثر اعضای گروه سرقت بعد از دزدیدن از تری بندیکت (اندی گارسیا) به چیزی که میخواهند میرسند. ولی اصل ماجرا یک انتقام ساده است. بندیکت، روبن (کلونی) را از کار بیکار کرده و حالا روبن تیمش را جمع کرده است تا تلافی کند. بندیکت حتی حالا با زن سابق روبن (جولیا رابرتز) رابطه دارد. ولی در کل، ماجرای جدی و خطرناکی در کار نیست و بیشتر انگار دور هم جمع شدهاند و از این سرقت لذت میبرند.
امتیاز جلوگیری از تلفات: ۱۴ از ۱۵
بیشترین خشونت کل عملیات جایی است که بشر با استفاده از ایامپی (EMP) سنسورهای حرکتی خزانه را از کار میاندازد. چندتا نگهبان را بیهوش میکنند، ولی در نهایت خون از دماغ کسی نمیریزد.
میزان موفقیت: ۱۹ از ۲۰
یک امتیاز فقط به خاطر به زندان افتادن دنی بعد از سرقت کم شده است. ولی این عملیات یکی از شادترین و باحالترین سرقتهای سینما است که کلی خاطرات خوب به همراه دارد.
امتیاز نهایی: ۸۴ از ۱۰۰
منبع: vulture
یکی از بهترین فیلمهای سرقت بدون شک اینسپشن(تلقین)هست .تیم حرفه ایی،برنامه ریزی دقیق و هدف سرقت که تو هیچ فیلم دیگه ایی شما نمونه اش رو ندیدید
بهترین سریال همونه ولی خدا کنه فصل ۵ زود تر ساخته شه
قطعا اگه تو این لیست سریال هم بود ، سریال سرقت پول MONEY HEIST راحت اول میشد
شک نکنید که همینطور میشد