۵ هیولای سینمای علمی-تخیلی کلاسیک که دستکم گرفته شدهاند
دوران کلاسیک سینمای علمی-تخیلی هم تاریخ افتخارآمیزی است که سازندگان مدرن دوست دارند هرچیزی را به آن ارجاع دهند و از آن الهام بگیرند، و هم هدف تمسخر عدهای دیگر است. قرار دادن آینده روی پردهی سینمای شصت یا هفتاد سال پیش و خلق هیولای باورپذیر در سینمای کلاسیک دشوار بود، به خصوص بدون بودجه یا قابلیتهای تکنولوژیکی مورد نیاز برای ساختن یک دنیای جدید که امروز به راحتی در دسترس است.
در سال ۱۹۳۳، قبل از اجرای کد مخوف هیز که در سالهای بعد به شدت تمام اجرا شد، استودیوی RKO Radio Pictures شاهکار مهم کینگ کنگ در ژانر ترسناک را منتشر کرد. تأثیر آن میمون غولپیکر بسیار فراتر از شهری که او سعی داشت نابود کند گسترش یافت. بعد از آن بود که فیلمهایی با محوریت هیولای غولپیکر به یکی از ماندگارترین زیرژانرهای سینمای علمی-تخیلی و وحشت کلاسیک تبدیل شدند، اما دوران اوج آنها دهههای ۵۰ و ۶۰ بود. در ادامه برخی از بهترین طرحیهای هیولا در آن دوران را معرفی خواهیم کرد.
- ۱۲ هیولای فیلمهای ترسناک که اشک مخاطبان را درمیآورند
- ۱۹ دراکولای برتر در فیلمهای ترسناک خون آشامی
۱. گامرا (Gamera)
اگرچه کینگ کنگ کاتالیزور رونق فیلمهای هیولایی آن دوران بود، اما گامرا، این لاکپشت عظیم وجود خود را مدیون پادشاه دیگر هیولاهای سینمای کلاسیک است. در سال ۱۹۶۵، Daiei Film، که اکنون با نام Kadokawa Daiei Studios شناخته میشود، به پاسخی برای فیلم پیشگامانهی گودزیلا، ساخته ایشیرو هوندا در سال ۱۹۵۴ نیاز داشت. اولین تلاش آنها به دلیل مشکلات ایمنی در صحنه فیلمبرداری شکست خورد، اما نتیجهی تلاش دوم آنها گامرا، هیولای غولپیکر بود.
در مجموع ۱۲ فیلم Gamera ساخته شده است، اما اولین فیلم تنها فیلمی است که در ایالات متحده و در سینماها به نمایش در آمده است. زیباییهای طراحی گامرا از چیزی که در ابتدا در ظاهر او دیده میشود پیچیدهتر است. او لاکپشت غولپیکر دوپایی با عاج و دستهای پنجهای است. تقریباً به همان روشی که گودزیلا لیزرهای رادیواکتیو ساطع میکند گامرا نیز نفسی آتشین دارد، اما تواناییهای او فراتر از این هم میرود. گامرا میتواند بدن خود را در پوستهی خود جمع کند، با استفاده از بیرون دادن نفس آتشین خود پرواز کند و با سرعت فرفرههای انفجاری در آسمان بچرخد. گامرا طراحی منحصربهفرد و داستانی جالب دارد، قطعاً این هیولای سینمای کلاسیک سزاوار بیش از این است که به عنوان یک گودزیلا و بینام و نشان دیده شود.
۲. تودهی چسبنده (The Blob)
اثر ایروین یورث در سال ۱۹۵۸ که تا حد زیادی تحتالشعاع نسخهی بازسازیشدهی سال ۱۹۸۸ قرار گرفت، یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای ترسناک علمی-تخیلی دوران خود بود. هیولای این فیلم تودهای چسبنده، بدون اندام و ساختهشده از مادهای ناشناخته است که هر موجود زندهای را که با آن تماس پیدا کند میخورد. این هیولای خلاقانهی سینمای کلاسیک در ابتدا رنگ قرمز و مات دارد، اما وقتی انسان را میبلعد، رنگش متمایل به زرشکی میشود. این فیلم جنبهای سرکوبشده ولی هوشمندانه از ژانر گور است که در آن زمان به دلیل کد هیز ممنوع شده بود.
«تودهی چسبنده» هم به عنوان هیولا و هم به عنوان فیلم تأثیرگذار است. هیولاهای تودهای و چسبناک زیادی بعد از آن در سینما خلق شدند که همگی از این کار الهام گرفتهاند. از برداشت ضدفرهنگی در فیلم «چیز» (The Stuff) گرفته تا برداشتهای کمدیتر مانند رمان «مربا» نوشتهی ریچارد کراشاو. به همین دلیل میتوان نتیجه گرفت که «تودهی چسبنده» نقطهی عطفی در این ژانر بوده است.
۳. یمیر (Ymir)
هیچ لیستی از هیولاهای خلقشده در سینما بدون حضور مخلوق ری هریهاوزن کامل نیست. «بیست میلیون مایل تا زمین» (۲۰ Million Miles to Earth) حماسهای ترسناک/علمی-تخیلی محصول سال ۱۹۵۷ است که با هدف نشان دادن قدرت انیمیشن استاپ موشن ساخته شد. اگرچه این جانور در فیلم نام رسمی ندارد، اما در ابتدا از آن به عنوان یمیر غولپیکر یاد میشد.
یمیر نوعی مرد آبششدار عظیمالجثه با دم مارپیچ بلند و دندانهای نیش بیرونزده است. صدای منحصربهفرد آن با افزایش سرعت صدای فیل ایجاد شده است. با وجود این که داستان فیلمی که پیرامون هیولا ساخته شده است خاص نیست، طراحی خود هیولا و نحوهی راه رفتنش آن را ماندگار کرده است. یمیر شناختهشدهترین هیولای سینما نیست، اما یکی از بهترین جانوران خلقشده در دوران خود است.
۴. نرمتنان (The Mollusks)
این دورهی سینمای وحشت و علمی-تخیلی تقریبا تحت سلطهی حیوانات عظیمالجثه بود. هر موجود جدیدی در این ژانر در واقع نسخهی بزرگی از حیواناتی بود که مردم هرروز آنها را میبینند. با وجود اسم درخشانش، فیلم «هیولایی که جهان را به چالش کشید» (The Monster That Challenged the World)، یکی از همین فیلمهاست. جانورانی که خطرات اصلی فیلم محسوب میشوند، به عنوان نرمتنان شناخته میشوند، اما بزرگترین خطر جانوری صدپا به طول ۱۰ فوت است.
اگرچه طراحی این جانور کاملاً خلاقانه نیست، اما نکته اینجاست که این موجود در اندازهی واقعی طراحی و ساخته شده است. برخلاف بسیاری از فیلمهای آن دوره، این موجود با استفاده از تکنیک اندازهی مینیاتوری روی پرده نمایش داده نشد. در عوض، این حشرهی غولپیکر مدلی است که به لطف اثر عملی و جلوههای ویژه، با نیروی ویرانکنندهای به هر طرف کوبیده میشود و نیش میزند. درست است که کلیت قضیه ایدهای جدید نبود، اما آنقدر خوب اجرا شده است که این نرمتن را در میان بسیاری از حشرات غولپیکر دیگر آن دوران متمایز کرده است.
۵. چشم خزنده (The Crawling Eye)
این فیلم ترسناک علمی-تخیلی محصول سال ۱۹۵۸ برای اولین بار با نام «چشم خزنده»، همنام با هیولای ترسناک آن، منتشر شد و بعدها به « وحشت ترولنبرگ» (The Trollenberg Terror) تغییر نام داد. داستان مربوط به مه غلیظ ناشناختهای است که موجودی کابوسوار را در خود پنهان کرده است. موجود کذایی، تودهای گوشت نفرتانگیز است که با یک چشم کاملاً قابل تشخیص از میان کندویی از شاخکهای در حال چرخش، به همهجا میخزد.
چنین ایدهای برای سال ۱۹۵۸ واقعاً انقلابی بود. به دلیل کمبود بودجه، هیولای فیلم در صحنههای زیادی از فیلم ظاهر نمیشود. اما وقتی که ظاهر میشد، منظرهای عمیقاً ناخوشایند و ترسناک را به وجود میآورد. این فیلم، مانند دیگر فیلمهای برجستهی آن دوران، بیشتر به خاطر قسمتی از «تئاتر علوم مرموز» (Mystery Science Theatre 3000) که از آن ساخته شده شناخته میشود، اما اگر طرفدار فیلمهای هیولاهایی دهه ۵۰ هستید، باید هر دو نسخه را تماشا کنید.
منبع: GAMERANT