سریال «آمبرلا آکادمی»؛ تفاوت ناامیدکننده سریال با منبع اقتباسش
سریال تلویزیونی «آمبرلا آکادمی» از سریالهای موفقی بوده که براساس کتابهای کمیک اقتباس شده اما ارتباطی به مارول یا دی سی ندارد. درست است که این سریال از ابتدا هم آنچنان به کمیک وفادار نبوده است، اما ایدهی اصلی دو فصل اول (متوقفکردن ویکتور پیش از آن که به جهان پایان بدهد و تلاش برای جلوگیری از ترور جان اف. کندی) مستقیماً با دو جلد اول کمیک منطبق بود. ولی در فصل ۳ درام نتفلیکس، استیو بلکمن سازندهی برنامه، با انحرافش از جلد سوم کمیک، هتل فراموشی، یکی از بزرگترین تفاوتهای سریال و کمیک را به وجود آورد.
اما هتل فراموشی واقعاً چیست و این مکان عجیب در سریال و کمیک چه تفاوتهایی دارند؟
هتل فراموشی در کمیکها چیست؟
هتل فراموشی در کمیک «آمبرلا آکادمی» اصلا هتل نیست. زندانیست برای بدنامترین تبهکارانی که آمبرلا آکادمی تابهحال شکست داده است. این هتل مکانی پیچیده است که در آن هر حکمی، حبس ابد است، تنها یک سوسک به عنوان شام سرو میشود و زندانیان اغلب در این زندان دیوانه میشوند. از آنجایی که هارگریوز هتل فراموشی را در سیارهای دور در دنیایی جیبی ساخته است، فرار هم برای زندانیان (تقریباً) غیرممکن است.
تنها راه ورود و خروج از هتل فراموشی، عبور از بخش ناشناخته کیهان این دنیا به نام «افتر اسپیس» یا استفاده از تلهواتور است، وسیلهای شبیه به آسانسور که هارگریوز اختراع کرد و در سراسر دنیای کمیک از آن استفاده میشود. اما برای این که از هتل به تلهواتور برسید، باید خود را از دید مرد علمی (Scientific Man) پنهان کنید که ظاهرا الهام گرفته از دکتر منهتن کمیک «نگهبانان» (Watchmen) است و از فضا زندان را میپاید.
به نظر میرسد خود مرد علمی هم یکی از زندانیان هتل فرموشی باشد، اما ظاهراً در ازای بازی در نقش نگهبان، امتیازات ویژهای به دست آورده است. با توجه به استخوانهای موجودات عظیمی که سطح سیاره را پوشانده است، اگر مرد علمی شما را بیرون از هتل بگیرد، کمی خشنتر از این برخورد میکند که مهربانانه از شما بخواهد به اتاقتان بازگردید.
در کمیکها همچنین این واقعیت بیان میشود که هتل فقط یک زندان نیست، بلکه نوعی تلهی کیهانی برای موجود عجیب و غریب شاخداری هم محسوب میشود. البته این موضوع بیشتر از این در کمیکها هم بررسی نمیشود.
در کمیک «هتل فراموشی» چه اتفاقی میافتند؟
طرح اصلی جلد سوم «آمبرلا آکادمی» با فرار دو زندانی آغاز می شود: مردر مجیشن (Murder Magician)، هیپنوتیزمکنندهای که به دنبال شهرت است و یک بار داپلگنگر آلیسون را دو نیم کرد، و آبسکیورا (Obscura) که دزد جواهراتی است با حافظهی فتوگرافیک که روی سرش دوربینهایی تعبیه شده است.
مردر مجیشن نه تنها برای آزادی خودش مصمم به فرار از هتل فراموشی است، هرچند این هم به خودی خود دلیل قویای است، بلکه میخواهد فرزندش را نیز از مادر هیولاوارش، کلاریسا (Clarissa)، دور کند. از سوی دیگر آبسکیورا تنها میخواهد به زندگی خود در قالب دزد برگردد. این دو موفق میشوند خود را به آسانسور برسانند ولی با سوار شدن در آن سر از آزمایشگاهی مخفی در میآورند که توسط شرکت پرسئوس اداره میشود. بعد از تیراندازیای که در این آزمایشگاه صورت میگیرد، آبسکیورا توسط کارکنان پرسئوس دستگیر میشود، اما مردر مجیشن با وجود اینکه تیر خورده و مجروح است موفق میشود با فرزندش فرار کند.
آلیسون موفق میشود رد مردر مجیشن را تا خانه قدیمیاش بزند، اما کلاریسای خشمگین هم موفق میشود او و فرزندشان را پیدا کند. مردر مجیشن به آلیسون میگوید که کلاریسا واقعا هیولا نیست و فقط از طریق «توپ شماره هشت جادویی» نفرین و به هیولا تبدیل شده است. آلیسون هم به جای حمله به کلاریسا، به او میگوید شایعهای شنیده است که اسباببازیهای نفرینشده نمیتوانند هویت او را تغییر دهند. از آنجا که آلیسون میتواند با آنچه میگوید خطوط زمانی جهان را خم کند، کلاریسا دوباره به شکل انسانی خود بازمیگردد و این خانواده از همپاشیده دوباره در کنار هم جمع میشوند. در لحظهی شیرین دیگری از این کامیک، مردر مجیشن از آلیسون به خاطر اینکه نسخهای از او را نصف کرده عذر میخواهد. آلیسون هم با مهربانی عذرخواهی او را میپذیرد و شرور به راه آمده را برای درمان به بیمارستان میبرد. این چیزی است که ما به آن شفای عاطفی و جسمی میگوییم!
در همین حال جان پرسئوس دهم، مدیر عامل حال حاضر شرکت پرسئوس، آبسکیورا را مجبور میکند تا راه هتل فراموشی را به او نشان دهد. در یک فلاش بک متوجه میشویم که جان پرسئوس نهم شروری اخلاقگرا بود که سعی داشت با استفاده از قدرت سر مدوسای مکانیکی کنترل شهر را در جهت ادارهی آن با معیارهای خودش به دست بگیرد. گویا این تاجر عجیب و غریب از آن زمان تاکنون به دنبال راهی برای آزادی پدرش بوده است.
هنگامی که پرسئوس به هتل فراموشی میرسد، متوجه میشود پدرش خودکشی کرده است. با این حال، سر مدوسا زنده است تشنهی گرفتن انتقام زندانی شدناش است. مدوسا پرسئوس غمگین را که بعد از شکست در پروژهی آزادی پدرش قصد داشت به دنیای خود بازگردد، متقاعد کرد تا دیگر زندانیان را هم آزاد کند و آنها هم با ایجاد هرج و مرج در شهر، قدردانی خود را نشان دهند. پرسئوس هم دقیقا با روحیات تاجری فرصتطلب، از این فرصت طلایی برای پا گذاشتن در راه پدرش استفاده میکند. او با استفاده از قدرت سر مدوسا، تلاش خود را برای تبدیل شدن به ناجیِ اوضاع نابسامان شهر آغاز میکند. وضعیتی که در واقع خود او مسئول به وجود آمدنش بود.
آمبرلا آکادمی هم از سوی دیگر وارد میشود تا شهر را نجات دهد. آنها بهسرعت دکتر ترمینال را به عنوان بزرگترین تهدید و دشمن شماره یکشان از بین تمام شرورهای تازه آزاد شده، شناسایی میکنند. بعد از این که دکتر ترمینال از اعضای آکادمی شکست خورد، مبتلا به بیماری شده است و فقط از طریق دستگاهی که خودش برای تبدیل مواد به انرژیهای نجاتبخش بیماری ساخته، میتواند جلوی آن را بگیرد. در آن زمان اعضای آکادمی کودک بودند و حالا دکتر ترمینال پس از سالها حبس، اشتهای سیریناپذیرش را در شهر رها میکند و از هر چیزی که در دیدرس است جذب میکند.
مدوسا دقیقا عاشق همین آشوب و هرج و مرج و ویرانی است، اما پرسئوس در نهایت با دیدن عظمت آشوب و شرارتی که آزاد کرده است، متوجه میشود که نمیخواهد با نفرت مدوسا همراه شود و خود را از سر شرور رها میکند. سپس لوتر سر را ربوده و برای اولین بار در زندگی خود، نقشهی خوبی اجرا میکند. لوتر که میدانست در سر مدوسا یک راکتور هستهای قرار دارد، آن را به سمت دکتر ترمینال میاندازد، او آن را مصرف میکند و احتمالاً شکست میخورد. ما می گوییم احتمالاً چون درست قبل از اینکه بتوانیم عواقب جذب یک راکتور هستهای توسط دکتر ترمینال را ببینیم، آکادمی اسپارو اولین بار در کمیک معرفی میشوند و به مبارزه میپیوندند. با باز شدن پای این آکادمی به کمیک انواع سؤالات دربارهی این که آنها چه کسانی هستند و چه اتفاقی در حال رخ دادن است مطرح میشود.
هتل فراموشی سریال هیچ ارتباطی با کمیک ندارد؟
هم بله و هم خیر. هتل فراموشی سریال نه زندان است و نه تلهای برای نوعی موجود عجیب. اما مانند کمیک یکی از پروژههای ساختهی دست هارگریوز است. پس از کشف درگاهی به بعد دیگر در سال ۱۹۱۸، هارگریوز هتلی در اطراف آن ساخت که به آن هتل ابسیدین میگویند. اما این هتل در واقع فقط پوششی برای هتل بینبعدی فراموشی است که در واقع اصلاً یک هتل نیست. هارگریوز در سریال میگوید: «هتل فراموشی ماشین بزرگی برای رفع خطر است که به فرد اجازه میدهد واقعیت را ریست و بازنویسی کند.» این تصویری از همان هتل فراموشی کمیک است که در دنیای جیبی قرار دارد و در آن واقعیت دائماً خود را بازسازی میکند، اگرچه ما در واقعیت هیچ نوع بازسازی را در کمیکها نمیبینیم.
انعکاس کمیک در موارد جزئی دیگر هم در سریال وجود دارد. هتل فراموشی در سریال هم توسط نگهبانان بیرحم کنترل میشود ولی اینجا به جای مرد علمی چهار سامورایی را داریم. و سوسکها به جای اینکه شام باشند، مغز و بدن این ساموراییها هستند که به نوعی بیشتر معده را به هم میپیچاند.
در پایان فصل ۳ نشان داده میشود که این نسخه از هارگریوز یکی از غولهای تجارت است، همچنین پیوندهای شرکتهای پرسئوس و هتل فراموشی را به یاد میآورد. محتمل است که این پایان مقدمه چینیای برای راهاندازی توطئهی پرسئوس یا چیزی الهامگرفته از آن در فصل ۴ باشد.
اگرچه همهی اینها جذاب و سرگرمکننده هستند، اما هتل فراموشی و دیدن زندانی پر از ابرشرورها که آزاد میشوند تنها چیزی نبود که مخاطبان توقع داشتند ببینند. آشوب پایان فصل که در آن اعضای آمبرلا آکادمی و اسپاروها باید با گردانی از شرورهای عجیب و غریب در خیابانها روبهرو شوند، خط داستانی اکشن و بینظیری است که التماس میکند روی صفحهی نمایش بیاید و به یکی از لحظات تکاندهندهی سریال تبدیل شود. با این حال متأسفانه بینندگان از دیدن این نمایش محروم شدند.
منبع: Polygon
این سریال معرکس!
سریال با اختلاف بهتر از کمیکه
سریال توی خیلی چیزا با کمیک فرق داره ولی همه ی این تغییرات مثبت بودن