۷ نوع اصلی از انواع افسردگی که لازم است بشناسید
انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد که هر کدام از آنها علائم، دلایل و زمانبندی خاص خود را دارند. فرقی نمیکند که به کدام یک از انواع افسردگی مبتلا شده باشید در هر حال میتوانید کمک گرفته و فرایند درمان را آغاز کنید. نوع افسردگیای که برایتان تشخیص داده میشود به نشانههای خاص، هنگام بروز آنها و مدت زمانی که طول میکشند بستگی دارد.
فرقی نمیکند که به کدام مدل افسردگی مبتلا باشید افسردگی در هر فردی جلوهی متفاوتی دارد. اما همهی انواع افسردگی علائمی دارند که میتواند روی زندگی روزمره، روابط، کار و زندگی تحصیلی تاثیر بگذارند. با همهی گزینههای درمانیای که در دسترس است میتوانید از طریق مراجعه به درمانگر، دارو درمانی، تغییر سبک زندگی یا ترکیبی از همهی اینها نشانههای خود را مدیریت کنید.
۱. اختلال افسردگی اساسی
بسیاری از اوقات هنگامی که افراد میگویند افسردگی داریم منظور آنها اختلال افسردگی اساسی (ماژور) است. این اختلال گاهی اوقات افسردگی بالینی هم نامیده میشود و میتواند منجر به مشکلات زیر شود:
- داشتن خلق پایین به صورت مداوم و پیوسته
- اختلالهای خواب
- کاهش علاقه به انجام کارها
- کمبود انرژی
- احساس گناه
- پریشانی
- تغییر در اشتها
- داشتن احساس بیارزشی
- داشتن افکار خودکشی
بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای ذهنی DSM-5، برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی فرد باید حداقل ۵ مورد از علائم بالا را به مدت دو هفته داشته باشد. علاوه بر این باید حالت افسردگی یا بیمیلی به انجام کارها را هم داشته باشد به گونهای اثر منفی روی زندگی اجتماعی و کاریاش بگذارد.
پزشک متخصص باید همچنین انواع افسردگی و دورههای شیدایی را هم بررسی کند زیرا ممکن است تشخیص او اختلال دوقطبی باشد. در صورتی که به افسردگی اساسی دارید یا فکر میکنید که به آن مبتلا هستید باید بدانید که تنها نیستید. حدود ۱۲ درصد افراد در طول زندگی خود به اختلال افسردگی اساسی مبتلا میشوند.
۲. اختلال افسردهخویی (افسردگی مداوم یا دیستایمی)
اختلال افسردگی مداوم همان چیزی است که پیش از این به آن دیستایمی یا اختلال افسردگی مزمن میگفتند. باور اصلی بر این است که این اختلال یک اختلال شخصیتی است، اما راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای ذهنی DSM-5 آن را جزو اختلالهای افسردگی دستهبندی میکند.
برای اینکه اختلال افسردگی مداوم برای فرد تشخیص داده شود باید فرد حداقل به مدت دو سال دو مورد از علامتهای افسردگی را تجربه کند و بیشتر از دو ماه بین نشانهها فاصله نیفتد. در افراد زیر ۱۸ سال تنها لازم است علائم یک سال تداوم داشته باشند. برخی افراد افسردگی مداوم را به دلیل مداوم بودن و پیوستگی آن و گاهی شدت کمتر نشانههایش افسردگی با عملکرد بالا مینامند.
بسیاری از افراد دارای افسردگی مداوم اینگونه احساس میکنند که اینطور هستند و مدلشان اینگونه است اما همیشه سعی کنید با یک پزشک دربارهی احساسات خود صحبت کنید. پزشکان میتوانند در پیدا کردن برنامهی درمانیای که باعث ایجاد حال بهتر در شما شود موثر باشند.
۳. اختلال افسردگی پیش از قاعدگی
اختلال افسردگی پیش از قاعدگی شبیه سندرم پیش از قاعدگی است. تنها تفاوت آنها در شدت علائمشان است. با وجود اینکه بسیاری از افراد سندرم قبل از قاعدگی دارند، اما همهی افراد افسردگی پیش از قاعدگی ندارند. این مدل افسردگی بیشتر به دلیل افت سطح هورمونها در پی تخمکگذاری رخ میدهد.
برای تشخیص اختلال افسردگی پیش از قاعدگی باید در بیشتر دورههای قاعدگی؛ یک هفته قبل از شروع آن خود نشانههای افسردگی را تجربه کرده باشید. نشانههای افسردگی با شروع قاعدگی در چند روز اول بیشتر شده و یک هفته بعد از قاعدگی کمتر شده یا از بین میروند.
بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای ذهنی DSM-5 برای تشخیص اختلال افسردگی پیش از قاعدگی باید حداقل چهار مورد از علامتهای زیر در فرد مشاهده شوند:
- احساسات قوی و متغیر که با عنوان تغییر پذیری موثر یا ناتوانی عاطفی شناخته میشوند.
- افزایش زودرنجی، خشم یا مشاجره با دیگران
- خلقوخوی افسرده، داشتن احساس ناامیدی یا افکار خودسرزنشگر
- اضطراب، تنش و نگرانی
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای ذهنی DSM-5 همچنین برای تشخیص این مدل افسردگی وجود پنج علامت دیگر را هم ضروری میداند:
- کاهش علاقه به انجام کارهای همیشگی
- دشواری در تمرکز یا تفکر
- خستگی
- خستگی در اشتها یا عادتهای غذا خوردن
- مشکلات خواب
- مشکلات خستگی بیش از حد یا نداشتن کنترل
- نشانههای جسمی مانند نفخ، حساسیت سینهها یا اضافه وزن
بسیاری از افرادی که افسردگی پیش از قاعدگی دارند به احتمال زیاد دچار افسردگی اساسی یا اضطراب هم هستند.
۴. اختلال افسردگی فصلی
با وجود اینکه این مدل افسردگی با عنوان اختلال افسردگی اساسی با الگوهای فصلی شناخته میشود، اما بسیاری از افراد همچنان آن را اختلال افسردگی فصلی یا افسردگی فصلی مینامند.
برخلاف سایر انواع افسردگی، تغییرات خلقوخو و رفتار در این مدل افسردگی اغلب در زمانهای خاصی از سال اتفاق میافتد. به عنوان مثال، ممکن است شرایط افسردگی را در ابتدای پاییز و زمستان احساس کنید و این علائم در بهار و تابستان کمتر شوند. بسیاری از افراد اختلال افسردگی فصلی را در ماههای سردتر و برخی هم آن را در ماههای گرمتر سال تجربه میکنند.
اختلال افسردگی فصلی یکی از انواع اختلالهای افسردگی اساسی است. معنای این موضوع این است که علائمی مشابه آن دارد و تنها تفاوتش این است که به جای تمام طول سال فقط در برخی فصلهای خاص علائمش بروز مییابند.
بعضی از علائم ممکن است به ماهی که در آن ظاهر میشوند بستگی دارند. در صورتی که افسردگی فصلی تابستانی داشته باشید علائمی مانند:
- کاهش اشتها و اضافه وزن
- مشکلات خواب
- اضطراب
- رفتارهای خشن
- بیتابی
- پریشانی
و در صورتی که افسردگی فصلی زمستانی داشته باشید علائم زیر را تجریه کنید:
- اضافه وزن
- خواب بیش از حد
- خوردن بیش از حد با ترجیح به خوردن کربوهیدراتها
- کنارهگیری از جمع
تشخیص داشتن افسردگی فصلی بر اساس داشتن موارد زیر است:
- نشانههای افسردگی اساسی
- رویدادهایی که در طول فصلهای خاصی حداقل به مدت دو سال پیاپی رخ میدهند.
- رویدادهایی که بیشتر از رویدادهای سایر انواع افسردگی که در زمانهای دیگری از سال یا زندگی خود داشتید تکرار میشوند.
محققان به صورت کامل دلیل افسردگی فصلی را کشف نکردهاند. اگرچه سطح سروتونین و ملاتونین، نور خورشید و ویتامین دی هم نقش مهمی در این زمینه ایفا میکنند.
۵. افسردگی موقعیتی
افسردگی موقعیتی که به صورت رسمی به آن اختلال سازگاری با خلقوخوی افسرده گفته میشود هنگام داشتن واکنش احساسی به یک تغییر در زندگی یا به یک عامل خاص ایجاد کنندهی استرس اتفاق میافتد.
با وجود اینکه به این مشکل نوعی افسردگی گفته میشود اما در واقع یک مدل اختلال سازگاری است.
مطابق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای ذهنی DSM-5 نشانهها باید در طی سه ماه پس از موقعیت استرسزا ظاهر شوند و شامل موارد زیر هستند:
- پریشانی و استرسی که با شدت عامل استرسزا، با در نظر گرفتن عامل فرهنگی یا عاملهای دیگری که میتوانند بر واکنش تاثیر بگذارند تناسب ندارد.
- اختلال قابل توجه در عملکرد روزانه، اجتماعی و کار
برای تشخیص دادن این مدل افسردگی نشانهها نباید در نتیجهی مشکل سلامت روان دیگر یا تشدید مشکل موجود دیگر ایجاد شوند. علاوه بر این پس از عبور از عامل استرسزا یا نتایج آن نشانهها باید پس از شش ماه از بین بروند.
در صورتی که افسردگی موقعیتی را تجربه میکنید پزشک شما مواردی مانند:
- خلقوخوی افسرده
- اضطراب
- ترکیب اضطراب و خلقوخوی افسرده
- رفتارهای آزاردهنده
- ترکیبی از رفتارها و احساسات آزاردهنده
مطالعهای که در سال ۲۰۱۷ انجام شد حاکی از آن بود که حدود ۱۱.۵ درصد جوانان و بزرگسالان این مدل افسردگی را تجربه میکنند. در صورتی که جوان هستید، در محیط شهری زندگی میکنید، دانشجو هستید یا تنها زندگی میکنید بیشتر در معرض خطر ابتلا به این نوع افسردگی قرار دارید.
در صورتی که بعد از گذشت شش ماه علائم از بین نرفتند و رویدادی که تجربه کردید شامل تروما (یک پاسخ احساسی به رویداد وحشتناک مانند تصادف یا بلای طبیعی) بود احتمالا نشانههایی از اختلال استرس پس از سانحه را تجربه میکنید.
۶. اختلال دوقطبی
اختلال دو قطبی که پیشتر با عنوان افسردگی شیدایی شناخته میشد در واقع یک نوع افسردگی در نظر گرفته نمیشود. اختلال دوقطبی یک مشکل جدا است که شامل تغییر خلقهای شدید و تغییرات در سطح انرژی است.
افرادی که اختلال دوقطبی دارند ممکن است بخش هایی از افسردگی را هم تجربه کنند. نشانههای اختلال دوقطبی مانند اختلال افسردگی اساسی هستند.
سه مدل اصلی برای اختلال دوقطبی وجود دارد:
- اختلال دوقطبی نوع اول؛ افراد مبتلا به این نوع اختلال حداقل یک دوره شیدایی را تجربه کردهاند. بسیاری هم دورهی شیدایی و هم دورهی افسردگی داشتهاند.
- اختلال دوقطبی نوع دوم؛ این مدل اختلال دو قطبی با الگوی دورههای افسردگی و دورههای هیپومانیا یا نیمه شیدایی شناخته میشود.
- اختلال سیکلوتیمیک یا خلق ادواری؛ این اختلال شامل دورههایی از نشانههای تغییر خلقوخو به مدت دو سال است که با نشانههای کامل دورههای افسردگی یا شیدایی مطابقت ندارد.
۷. افسردگی پس از زایمان
داشتن احساس ناراحتی در روزهای پس از زایمان طبیعی است، اما این احساس باید سه تا پنج روز باقی بماند. در صورتی که پس از دو هفته احساس افسردگی، تهی بودن یا ناامیدی از بین نرود، فرد به افسردگی پس از زایمان مبتلا شده که با عنوان اختلال افسردگی اساسی با شروع زایمان هم شناخته میشود. این احساسات میتوانند وارد زندگی روزمره و والدگری فرد هم شوند.
دورهی پس از زایمان دقیقا به دورهی زمانی بلافاصله بعد از بارداری گفته میشود. علاوه بر این امکان تجربهی افسردگی قبل، حین و بعد از زایمان گفته میشود.
توافق عمومیای بین سازمانها در رابطه با اینکه افسردگی پس از زایمان چقدر طول میکشد وجود ندارد. DSM-5 میگوید شروع تغییرات خلق در طول بارداری یا چهار هفته بعد از زایمان اتفاق میافتد. این در حالی است که سازمان بهداشت جهانی (WHO) این زمان را شش هفته بعد از زایمان تعیین کرده است.
نشانههای افسردگی پس از زایمان عبارتاند از:
- داشتن احساس ناامیدی، خستگی یا ناراحتی پس از زایمان
- نداشتن احساس ارتباط با کودک
- کمبود انرژی و انگیزه
- علاقهی کم به کودک
- گریهی مداوم
- تغییرات در عادتهای غذا خوردن
- مشکل داشتن در حافظه یا تصمیمگیری
- داشتن افکار آسیب زدن به خود یا کودک
- داشتن دردهای مداوم در شکم یا سر
- عدم علاقه به انجام کارها
- کاهش ارتباط با خانواده و دوستان
- داشتن احساس بیارزشی، گناه یا مادر بد بودن
حقیقت این است که بدن در چند ماه اول بعد از زایمان دچار تغییرات جسمی و هورمونی میشود. تحقیقات نشان میدهند که عوامل مختلفی میتوانند افسردگی پس از زایمان را تشدید کنند که برخی از آنها در ادامه آورده شدهاند:
- تغییر در سطح هورمونها به دنبال به دنیا آوردن فرزند شامل کاهش سطح استروژن، پروژسترون و هورمونهای تیرویید
- افزایش سطح استرس
- زایمان و بارداری سخت و پیچیده
- به دنیا آوردن فرزندی با وزن پایین
- داشتن کمتر از ۱۹ سال سن هنگام زایمان
- نداشتن حمایت مالی و احساسی
- وضعیت کاری
- سطح تحصیلات
- کمخوابی
- دسترسی به غذاهای مقوی
- میزان فعالیت و ورزش
به این موضوع توجه داشته باشید که در صورتی که احساس ناراحتی و خستگی بیش از حد دارید یا فقط خودتان را بعد از زایمان دوست ندارید به این معنا نیست که شما مادر بدی هستید.
از هر ۹ نفر یک نفر دچار افسردگی بعد از زایمان اول میشود. صحبت کردن با پزشک متخصص زنان و زایمان دربارهی مراقبتهای لازم میتواند به بازیابی احساس خوب کمک کند.
شاخصهای افسردگی چه مواردی هستند؟
DSM-5 از شاخصهایی برای وضوح بیشتر مشکل استفاده میکند. این شاخصها میتوانند تشخیص را دقیقتر ساخته و به متخصصان در تعیین بهترین گزینههای درمان کمک کنند. به عنوان مثال، اگر برای شما اختلال افسردگی اساسی تشخیص داده شود اما شما دچار روانپریشی باشید تشخیص باید اختلال افسردگی اساسی با ویژگیهای روانپریشی باشد.
DSM-5 چند مشخص را برای افسردگی تعیین کرده است که عبارتند از:
- رنج اضطراب؛ وجود دو یا چند نشانهی تنش، نگرانی، مشکل در تمرکز، ترس از اتفاق بد یا بیقراری
- ویژگیهای ترکیبی؛ فرد همه یا بیشتر معیارها را برای هر دو دورهی افسردگی و شیدایی داشته و چند نشانهی افسردگی را در دورهی شیدایی بروز میدهد.
- ویژگیهای مالیخولیایی(افسردهخویی)؛ یک خلق و خوی افسرده با تغییرات روان حرکتی مانند حرکت آهسته شده یا پرهیجان که برای دیگران قابل توجه است.
- ویژگیهای غیرمعمول؛ دورههای افسردگی رخ میدهند اما قرار گرفتن در معرض محرکهای مثبت خلقوخو نشانههای خاص مانند افزایش اشتها، افزایش خواب و حساسیت به رد شدن را بهبود میدهد.
- ویژگیهای روانپریشی؛ فرد هذیانها و توهمهایی دارد که اغلب با احساسات افسردگی مرتبط است.
- جنون کاتاتونی؛ در این حالت فرد افسردگی را تجربه میکند و واکنشی به اتفاقات اطرافش نشان نمیدهد.
- افسردگی پیش از زایمان؛ این مورد نام دیگری برای افسردگی پس از زایمان است که در طول بارداری یا چهار هفته بعد از زایمان اتفاق میافتد.
- الگوی فصلی؛ نام دیگری برای افسردگی فصلی است که نشانههای آن با تغییرات فصلی ایجاد میشوند.
DSM-5 همچنین تشخیصها را بر اساس شدت آنها یعنی خفیف، متوسط و شدید و اینکه نشانههای آنها به صورت جزئی یا کامل بهبود پیدا کردهاند جدا میکند.
مشکلات دیگری که میتوانند شامل افسردگی باشند
مشکلات سلامت روان بسیار دیگری وجود دارند که اغلب همراه با افسردگی اتفاق میافتند یا علائم مشابهی دارند. از جملهی این مشکلات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اختلالهای اضطراب
- اختلال اضطراب پس از سانحه
- ترومای پیچیده
- اختلال وسواسی-جبری
- اختلالهای مصرف مواد مخدر
درمان انواع افسردگی
گزینههای مختلفی برای درمان انواع افسردگی وجود دارد. برای پیدا کردن بهترین روش میتوان با یک پزشک یا تیم سلامت صحبت و مشورت کرد. برخی از گزینههای درمان عبارتاند از:
- رواندرمانی یا مشاوره
- استفاده از داروهای ضدافسردگی
- در برخی موارد شدید، بستری شدن در بیمارستان
برخی تغییرهای قطعی در سبک زندگی و تکنیکهای مراقبت از خود میتوانند برای مدیریت نشانهها مفید باشند.
در پایان
در صورتی که به هر کدام از انواع افسردگی مبتلا هستید بدانید که تنها نیستید. بیشتر از ۲۶۴ میلیون نفر در سراسر جهان به افسردگی مبتلا هستند.
همچنین روشهای بسیاری برای یافتن حمایت و مدیریت شرایط وجود دارد. در ابتدا باید به یک پزشک یا متخصص سلامت روان مراجعه کنید تا بهترین روش درمان را تشخیص دهد. ارتباط با یک گروه حمایتی و افرادی که شما را درک میکنند هم گزینهی خوبی است.
منبع: PsychCentral